شاید بارها خبر دستگیری زنان به اتهام های مختلف در سرتاسر کشورهای دنیا را شنیده اید اما آیا تاکنون ازخود پرسیده اید رفتار با این زنان در زندان چگونه میباشد آیا به آنان نیز چشم بند می زنند و با دشنام هایی که لات ترین لاتهای جهان نیز در زبان نمی آورند برای آنها پرونده سازی می شود. کسانیکه ماجرای بازجویی فرشته قاضی را خوانده باشند و یا فیلم بازجویی از همسر سعید امامی را دیده باشند می فهمند که سخنم از چیست.
زنان زندانی در سرتاسر کشورهای دنیا به مانند زهرا کاظمی با دهها ضربه مشت وسیلی و لگد و تازیانه و باتوم زجرکش نمی شوند و یا به مانند ترانه موسوی به جرم زیبا بودن، دسته جمعی مورد تجاوز قرار نمی گیرند کشته نمی شوند و جسد آنان را نمی سوزانند و در جایی پنهان، بدن نیم سوخته را گم وگور نمی کنند. در بسیاری از شبکه های خبری دنیا، خبر اعدام شیرین الهولی دختر ساده دل و بیسوادی که اهل یکی از روستاهای اذربایجان غربی بود و جز زبان کردی و شاید هم کمی ترکی بلد نبود؛ پرونده دروغین بمب گذاری ساختند و برای زهر چشم گرفتن از زنان دیگر به دار آویخته شد تا درس عبرتی باشد برای تمامی زنان مبارز ایرانی. در زندان های جمهوری اسلامی ایران زنها بارها مورد تجاوز جنسی و آزارهای جنسی قرار می گیرند و بارها با ترتیب دادن برنامه اعدامهای ساختگی با روح و روان این زنان زندانی بازی می شود. زنانی مانند شیوا نظرآبادی و محبوبه کرمی و صدها زندانی زن ماهها در سلول انفرادی پر از ساس و شپش و کک و کنه و میکروب زندانی می شوند. میدانی به چه جرمی؟!!
به این جرم که می خواهند صدای دیگران باشند؛ صدای مردم زجر کشیده سرزمینشان. صدای زنان بی سرپرست، صدای کودکان کار، صدای زندانیان سیاسی، صدای انسانهایی که به جرم بهایی بودن حق تحصیل کردن ندارند. این است حقیقت مجرم بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران؛ در واقع زمانیکه انسانیت در وجودت معنی پیدا می کند تو مجرمی و سگهای هاری مانند محمد مقیسه که به قاضی مرگ معروف میباشد زنان بی گناه را به جرم آزادیخواهی به مرگ محکوم میکنند. جرم زنان در دادگاههای ناعادلانه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام علیه امنیت ملی و یا روابط نامشروع یا زنا است. زنان زندانی را زیر بدترین شکنجه ها وادار به بیان کردن روابط جنسی با جزئیات کامل با افراد مختلف میکنند روابطی که حتی بیان کردنشان برای زنان در ان شرایط طاقت فرسا تهوع آور است اما مجبور به اعتراف دروغین هستند. بازجوها با لعن مشمئز کننده می گویند مردان زیادی اینجا هستند که سالهاست زنی را ندیده اند و تشنه زن هستند و بسیاری از این زنان پس از بیاد اوردن تجاوزشان فکر می کنند خواب دیده اند اما این کابوس وحشتناک بارها در روزهای زندان برایشان تکرار می شود. در واقع زنان در زندان های ایران به جرم جنسییت شان متحمل چنین ظلمی قرار می گیرند البته زنان مبارز ایرانی با دانستن حقیقت زندان و تجاوز قدم در مبارزات بر میدارند انگار ترس شان تبدیل به نفرت شده است. نفرت از زن کشی در ایران امروز که اسیر چنگال حکومت اسلامی ضد بشریت وضد زن ستیز هست بسیاری از زنان در زندان مورد تجاوز قرار می گیرند وقتی به قید وثیقه ازاد می شوند حتی نمی توانند اعاده حیثییت کنند. بسیاری از این زنان مورد تجاوز قرار گرفته با روحی به شدت خسته و بیمار تحت روان درمانی قرار می گیرند و در جامعه با ترس و وحشت زندگی می کنند و از هر مردی هراس دارند و نمی توانندحتی با همسرانشان نیز ارتباطی بر قرارکنند. روحی چنان بیمار که هر از گاهی باید به روانشناس مراجعه کند و… و این حقیقت تلخی است که بارها از زبان زنان بیان می شود.