از قدیم گفته اند: “جلو ضرر را هرکجا که بگیری، منفعت است.” این بدان معناست که چنانچه ما اشتباهی کرده ایم و در حال زیان دادنیم؛ بهتر است که به خود آییم و بیش از آن از هرز رفتن آبی که پس انداز نمودیم، جلو گیری کنیم. بعضیها میگویند: “دنیا را آب ببرد، مردم ایران را خواب می برد.” ولی من با اشاره به نکاتی میخواهم نشان دهم که مردم ایران در خواب نیستند. مردم ایران در سلطه نظامی تا دندان مسلح و وحشی و خونریز هستند که مقابله با آن بهای سنگینی میطلبد.
نگاهی گذرا به تاریخ پر سوز و گداز کشورمان، به ما نشان می دهد که مردم چگونه سعی کردند و با انقلاب خود رژیم پوسیده و فاسد شاهنشاهی را سرنگون نمودند و پس از آن چگون انقلاب از مردم دزیده شدما تنها به چند نمونه از ندانم کاری و اشتباهات از انقلاب ۵۷ تا کنون م و به دست ملایان افتاد و بعد از آن نیز در هر دوره ای، هر جایی که روزنه ای باز شد مردم به خیابان آمدند و اعتراض کردند.
در سال ۵۷، مردم به شمار میلیونی به خیابان ها آمدند و انقلابی عظیم را در ایران و دنیا رقم زدند.
در دوره ای کوتاه پس از انقلاب سازمانها و جریانات مختلف توانستند فعالیت علنی داشته باشند اما در خرداد ۶۰ خمینی مهر آخر را به انقلاب مردم زد و شروع کشتاری عظیم انقلاب را به شکست کشانید.
در اینجا سوال پیش میاید همین مردمی که از ستم شاهی و دیکتاتوری پهلوی و گورستان آریامهری به تنگ آمده بودند و به خیابان ریختند چرا در پی این کشتار و نسل کشی تاریخی بدست خمینی به خیابان نیامدند و اعتراض نکردند. وقتی با دقت بیشتری به تاریخ نگاه میکنی، میبینی که در همان سالهای اول انقلاب زنان بر علیه حجاب اجباری در تهران تظاهرات عظیمی را برگزار کردند و شعار نه روسری، نه تو سری سر دادند. در ۳۰ خرداد ۶۰ نیز اعتراض خیابانی عظیمی صورت گرفت که با سرکوبی خونین مجبور به عقب نشینی شد. و مسئله دیگری که همیشه در همه انقلابات حرف اول را میزند این است که همواره تحرکات انقلابی به دست الیتی سیاسی و اکتیویستها صورت میگیرد و مردم در پی سازماندهی و رهبری این گروهها به خیابان میایند و خمینی با زیرکی تمام سیاسیون و فعالین و مبارزین را دستگیر کرد و یا به جوخه های مرگ سپرد و یا اینکه سالها در زندان نگه داشت.
این توضیحات برای این بود که خواننده عزیز را متوجه این مسئله کنم که مردم ایران در برابر جنایات خمینی سکوت نکردند. مردم ایران سرکوب شدند.
پس شروع اصلاحات و دوم خرداد، مردم تصمیم گرفتند تاکتیک دیگری را به کار بگیرند و بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردند وخاتمی با ۲۲ میلیون رأی (البته بنا به آمار رژیم) روی کار آمد ولی به جای خدمت به مردم، در چنبره قدرت و جنایت رژیم جای گرفت. و البته غیر این نیز انتظار دیگری از او نمیرفت. تمام جناحهای رژیم با هر نام و رنگی که باشند؛ فقط و فقط سعی در زنده نگه داشتن نظام را دارند و فقط به حکومت اسلامی فکر میکنند نه مردم.
پس از دو دوره ریاست جمهوری خاتمی و یا به قول خودش آبدارچی گری نظام، نوبت به انتخابات جدید و ریاست جمهوری احمدی نژاد شد که در دوره اول ریاست جمهوریش، جامعه و اقتصاد را با سرعت بی نظیری و با سر به سراشیبی سقوط راند. انتخابات ۸۸ آغاز و صبح بعد از اعلام آرا حماسه ۸۸ آفریده شد که الهامگر انقلابات بزرگی در منطقه و کل خاورمیانه گردید. مردم به خیابان آمدند و ابتدا شعار “رای من کو؟” سر دادند و در فاصله چند روز این شعار به شعارهای مرگ بر دیکتاتور و سرنگونی طلبانه تبدیل گردید. در پس این انقلاب، کهریزکها ساخته شد و خون نداها و سهرابها و اشکانها و ترانه ها به زمین ریخت و عزیزان مردم تار و مار شدند و انقلاب ۸۸ ناتمام ماند و سرکوب شد و برای دور دیگری احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید و اقتصاد ایران را نه تنها به سقوط کشانید که منفجر کرد. ایران را هر چه بیشتر در صحنه سیاست در دنیا منزوی نمود و خلاصه وضع معیشتی مردم وحشتناکتر شد.
انتخابات ۹۲ شروع شد و مردم درگیر و سرگرم رد صلاحیتها و شامورتی بازیهای رژیم شدند. و اینبار نیز تصمیم به انتخابی بین بد و بدتر گرفتند و شیخ حسن روحانی با شعار اعتدال به ریاست جمهوری رسید اما در همان چند اول پس از انتخابات و تحلیف و تنفیذ روحانی، انتصاب وزرا و مسئله رای اعتماد به آنها و آنگاه تشکیل کابینه ای امنیتی از طرف روحانی مشخص شد که این شیخ حسن کلیدساز چه در چنته خود دارد و چه میخواهد برای مردم ایران انجام دهد. اکنون باید نشست و دید که در روزها و ماههای آتی و بدین شکلی که تورم بالا میرود چه بر سر اقتصاد و مردم ایران میاید.
اما این را مطمئنم که مردم ایران در پی روزنه ای دیگر برای حرکتی دیگر هستند.
زنده باد آزادی و زنده باد انقلاب