در این گفتگو سعی شده است در مورد اوضاع کنونی ایران و تاثیرات عمومی تر آن بویژه پس از بقدرت رسیدن حسن روحانی و روند احتمالی کاهش پذیرش پناهندگان ایرانی در غرب با عبدالله اسدی به گفتگو بنشینیم. این گفتگو حاوی آخرین بررسی ها در مورد شرایط آتی و نحوه مبارزه پناهجویان و تاثیرات فعالیت فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی برمبارزه آنها است که بی شک مطالعه آن میتواند برای کسانی که در موقعیت پناهندگی قرار دارند، بسیار مفید و روشنگر باشد.
همبستگی: در مورد انتخابات یازدهم جمهوری اسلامی و انتخاب حسن روحانی تفصیر ها و تعابیر متفاوتی وجود دارد بعضی ها بر این باورند که حسن روحانی فضای اختناق سیاسی را می شکند، فشار و سرکوب را بر مردم کم می کند، راه تعامل با غرب را در پیش می گیرد، فشار اقتصادی را برمردم کم می کند و اعتدال را بر جامعه حام می کند، اگر چنین شود از این به بعد پذیرش پناهندگان ایرانی در کشورهای غربی بشدت کاهش پیدا می کند و محدودیت های بیشتری برای آنها ایجاد می شود. نظر شما در این مورد چیست آیا کشورهای غربی پس از انتخاب روحانی واکنشی نسبت به پذیرش پناهندگان ایرانی نشان داده اند؟
عبدالله اسدی: خروج مردم از ایران به منظور آسایش و امنیت و سعادت و زندگی بهتر، در طول عمر جمهوری اسلامی همچنان ادامه داشته است. پناهندگی ایرانیان دلایل متعددی دارد که نه با روحانی و اعتدالش و نه با کابینه وزیران جدیدش پایان پیدا نمی کند.
تا آنجاییکه به غرب برمی گردد هنوز چیز تازه ای نگفته اند و سیاست جدیدی هم در قبال دولت روحانی در هیچ زمینه ای اتخاذ نکرده اند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی هم کماکان پافشاری بر حق داشتن انرژی هسته ای است. این یک مانع جدی جمهوری اسلامی و معضل هویتی این رژیم است که نه با پایان کار احمدی نژاد و نه با آمدن روحانی کنار گذاشته می شود.
تا این وضعیت حل نشود تحریمهای اقتصادی هم برداشته نمی شود و راه تعاملی هم با غرب بوجود نخواهد آمد. مشکل اقتصادی جمهوری اسلامی تنها با تحریمهای غرب شروع نشده است تا اگر این تحریمها از راه “تعامل” و همت حسن روحانی حل شود همه چیز درست می شود.
بحران اقتصادی جمهوری اسلامی حتی در دوره رفسنجانی هم به اوج خود رسید و هرچه به جلو آمده ایم این بحران پیچیده تر شده است.ولی بحران اقتصادی و تحریمهای غربی امروز به هم گره خورده است و به یک مشکل لاینحل جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
همبستگی: چرا نمی توانند مشکل اقتصادی را حل کنند؟
عبدالله اسدی: خیلی از مسائل برای جمهوری اسلامی هویتی شده و حل و فصل آنها کار ساده دای نیست. بی خود نیست که در طول ۳۴ سال حاکمیت این رژیم، هیچگاه از نظر اقتصادی، سرمایه داری در ایران شکل متعارف به خود نگرفته و به نظر نمی رسد با شیخ حسن و هیچ شیخ پشم الدین دیگری نیز سیر متعارف پیدا کند.
خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی بود که می گفت: “اقتصاد مال خر است.” وای بحال بقیه. رژیمی که رفاه و سعادت را برای مردمش در اولویت کار و برنامه ریزی اش قرار ندهد و بجای آن ثروت و سامان مملکت را خرج سازمانها و نهادهای جاسوسی و سرکوبگر و تائسیسات هسته ای و جنجالی و بحث برانگیز بکند؛ رژیمی که بجای ایجاد شغل و حل بحران بیکاری به بیکاری گسترده دامن می زند؛ رژیمی که پول و سرمایه مملکت را خرج حماس و حزب الله و سوریه و گروههای اسلامی و تروریستی می کند و این همه نیروی نظامی و سرکوبگر درست می کند، ولی نمی تواند بخاری زمستان مدارس کودکان را تامین کند و ملیارد ملیارد دزدی در آن می شود؛ معلوم است که این رژیم سازمان مدیریت برای اداره جامعه ندارد.
همین هفته گذشته اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی ومحمد باقر نوبخت معاون اول وی در امور برنامه ریزی گزارش داده اند که بودجه امسال با کسری هنگفتی رو به رواست. بهروز مرادی، معاون راهبردی احمدی نژاد گفته که از ۲۱۰ هزار میلیارد تومان بودجه مصوب “بیش از ۷۰ هزار میلیارد تومان این رقم غیرواقعی است در واقع بیش از یک سوم بودجه را غیر واقعی دانسته اند.”
در همین راستا محمد باقر نوبخت در یک برنامه تلویزیونی گفته که اگر درآمد پیش بینی شده در بودجه محقق نشود “دولت با کسری بودجه و جامعه با افزایش تورم روبه رو خواهد شد.” درواقع اقتصاد ایران در یک سال گذشته با شرایط دشواری رو به رو بوده به گونه ای که هم تورم به شدت افزایش پیدا کرده و هم به دلیل تحریم های بین المللی فروش نفت ایران به کمتر از نصف رسیده است. در سالهای گذشته نقدینگی به شدت افزایش پیدا کرده و از ۷۰ هزار میلیارد تومان به مرز ۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است و این افزایش نقدینگی به تورم گسترده منجر شده است. گزارش بانک مرکزی نشان می دهد که تورم به بیش از ۳۶ درصد رسیده که در دو دهه اخیر بی سابقه است.
همبستگی: با این وجود با آمدن روحانی فکر می کنید فضای باز سیاسی به وجود بیاید و فشار سرکوب از روی مردم برداشته شود؟
عبدالله اسدی: خیر در مورد خاتمی هم همین تفصیرها از اوایل بسیار زیاد و کرکننده بود ولی دیدیم که در حوادث ۱۸ تیر ۷۸ چگونه در کنار خامنه ای ایستاد و از سرکوب دانشجویان دفاع کرد.همانطور که در پاسخ به سئوال قبلی گفتم هویت جمهوری اسلامی از ابتدا با یک سری شاخص ها تعریف شده است با از دست دادن هرکدام از آنها جمهوری اسلامی یک شاخص مهم هویتی و ایئولوژیک خود را از دست می دهد. مقابله با آمریکا و “شیطان بزرگ” اساسا از زمان اشغال سفارت آمریکا در
تهران و به گروگان گرفتن دیپلومات های آمریکایی و مبارزه “ضد امپریالیستی” جمهوری اسلامی عملا شروع شد و همچنان ادامه دارد. جنگ جنگ تا پیروزی و مبارزه علیه اسرائیل و صهیونیسم جهانی و صدور اسلام سیاسی و تهدید به پاک کردن اسرئیل از روی نقشه جهان و … تنها از شاه کارها و اختراع احمدی نژاد در نیامده است.همین شیخ حسن روحانی در سخنرانی خود در روز قدس گفته بود”رژیم صهیونیستی زخمی است که سالها بر بدن دنیای اسلام نشسته است و این زخم باید از بین برود” زنانه و مردانه کردن اماکن عمومی و سیاست حجاب اجباری و ایجاد آپارتاید جنسی و تحمیل نابرابری به زنان و سیاست انقلاب فرهنگی و پاکسازی دانشگاهها و سهمیه بندی و تفکیک جنسیتی یک سیاست پایه ای و ادئولوژیک جمهوری اسلامی است که با کنار گذاشتن هرکدام از آنها هویت جمهوری اسلامی برباد می رود. نگاه کنید به تازه ترین فتواهای خامنهای درباره ماهواره، تجارت الکترونیکی، معامله با شرکتهاى “صهیونیستى” و بهائیت و موسیقی و….تا ببینید سرنوشت جامعه ایران را چه کسانی رقم می زنند و “چه فرهنگ و تمدنی” از زبان رهبر جمهوری اسلامی تبلیغ و ترویج می شود! حسن روحانی گفته است وزیر نبودن زنان بخاطر وضعیت ویژه کشور بوده ولی نمی گوید این وضعیت ویژه در پی فکر و اندیشه ۱۴۰۰ سال پیش بوجود آمده که خودشان از همان سال ۵۸ یک سال پس از انقلاب برپایه همان تمدن ارتجاعی و ضد زن اسلامیشان با قلع و قم کردن زنان در ایران حجاب اسلامی را برای آنها اجباری کردند. همین آقای روحانی در طول عمر ننگین جمهوری اسلامی یکی از مقامات امنیتی رژیم بوده. به مصاحبه رفسنجانی نگاه کنید؛ وی برای اولین بار در مصاحبه با فصلنامه مطالعات بین الملل اقرار کرد که ماجرای ترور در رستوران میکونوس که در زمان ریاست جمهوری وی اتفاق افتاده بود جمهوری اسلامی بوده است. ولی وی آن را به افراطی هایی نسبت داد که همیشه بوده اند و هنوز هم هستند.
همبستگی: فکر می کنید از این به بعد هم روند خروج مردم از ایران همچنان اد امه خواهد یافت؟
عبدالله اسدی: همان طور که در پاسخ به سئوال اول گفتم پناهندگی ایرانیان دلایل متعددی دارد و مردم کارد به استخوانشان رسیده است. اگر کاهشی برای ورود متقاضیان پناهندگی ایرانیان در کار باشد بخاطر “فضای باز سیاسی” نخواهد بود که ممکن است حسن روحانی آن را برای مردم ایران به ارمغان بیاورد، بلکه بخاطر محدودیت هایی خواهد بود که کشورهای غربی در مسیر ورود پناهجویان به اتحادیه اروپا ایجاد کرده اند. یکی از این محدودیت ها این بود که اتحادیه اروپا از دوم اکتبر سال ۲۰۱۲ در یک تصمیم از پیش برنامه ریزی شده، سیاستی را به اجرا گذاشت که بر اساس آن از همه متقاضیان ویزا در سفارتخانه های کشورهای محدوده شینگن برای صدور هر نوع ویزا اثر انگشت می گیرند.این بزرگترین مانعی است که اتحادیه اروپا تاکنون برای ردیابی متقاضیان پناهندگی و کاهش ورود آنها به محدوده شینگن ایجاده کرده است. قبلا هر کس می توانست با ویزای یکی از کشورهای اتحادیه اروپا به کشور دیگر عضو این اتحادیه ورود پیدا کند و درخواست پناهندگی کند، بدون اینکه بفهمند به چه صورتی و از چه طریقی وارد این اتحادیه شده اند. اما اکنون در سفارت خانه های کشورهای اتحادیه اروپا از متقاضیان ویزا اثر انگشت می گیرند. به همین دلیل همان ساعت اول که درخواست پناهندگی می کنند از طریق اثر انگشت مسیر پناهجویان را تشخیص می دهند و برطبق قرار داد کشورهای عضو پیمان شنگین پس ازسه ماه آنها را به همان کشور صادر کننده ویزا بر میگردانند. بحران اقتصادی به یک مانع جدی در مقابل پذیرش پناهجویان در کشورهای غربی تبدیل شده است. در واقع وضعیت اقتصادی در دو سال اخیر بشدت بر روند پذیرش بیشتر پناهجویان سایه انداخته است. این طرح هم اکنون بسیاری از متقاضیان پناهندگی از جمله ایرانیان را با مشکل جدی رو به رو ساخته است. در ایران ترس از دستگیری و زندان و شکنجه و حلق آویز کردن متهمان به قوت خود باقی است. هنوز زنان نه تنها از حمایت قانون برخوردار نیستند، بلکه بسیاری از قوانین قضائی جمهوری اسلامی بر اساس شریعت اسلام و درضدیت با آزادیهای فردی و اجتماعی زنان بنا شده است. برای داشجویان، کارگران، دانش آموزان، معلمان و زنان حق برخورداری از تشکل وتحزب و اعتراض ممنوع است. به اقلیت های مذهبی همچون بهائیان، مسیحیان، دراویش واقلیت های قومی برخوردهای نژادپرستانه صورت می گیرد. جان و زندگی و آزادی اقلیت های جنسی از قبیل همجنسگرایان، لیزبینها و ترانسکشوال ها، برپایه قوانین ظالمانه ای که در ایران وجود دارد در امان نیستند. گرانی سرسام آور و افزایش بیسابقه تورم، گسترش فحشا، اعتیاد به مواد مخدر و بیکاری، جامعه ایران را با خطر جدی رو به رو ساخته است.
تعداد آوارگان و پناهندگان ایرانی وقتی کاهش پیدا می کند که پوشش اجباری اختیاری شود؛ روش و رفتار تحقیرآمیز به زنان خاتمه یابد؛ زندانیان سیاسی آزاد شوند؛ حراست و کمیته های انضباطی از دانشگاهها و مراکز کار برداشته شوند، تفکیک جنسیتی خاتمه یابد، قانون ارتجاعی شکنجه و مجازات اعدام لغو شود و حق تشکل و تحزب و اعتراض آزاد شود. تنها در صورت تضمین چنین شرایطی است که فرار مردم از ایران کاهش پیدا می کند.