باانتخاب شدن حسن روحانی بعنوان رییس جمهورکه خود نتیجه توازن قوای تازه ای در هیات حاکمه ایران بود و نامگذاری دولت وی به دولت تدبیر و اعتدال، انتظار میرفت که هم در سیاست خارجی وهم در سیاست داخلی اعتدال گرایی حاکم شود. در عرصه خارجی ومشخصا مساله انرژی هسته ای این اعتدال دیده میشود. یعنی عقب نشینی رژیم از مواضع قبلی وپذیرش نسبی خواسته های کشورهای طرف حساب و یا به بیان ساده تر”تسلیم شدن” که در فرهنگ حکومتی میتواند باعبارتی دیگر همچون “نرمش قهرمانانه” معرفی شود اما در عرصه داخلی نشانی از اعتدال گرایی دیده نمی شود که هیچ، ماشاهد سبوعیت بیشتری از طرف حکومت هستیم که مشخصترین نمونه آن افزایش چشمگیر اعدام ها و مخصوصا اعدام زندانیان سیاسی است. این پدیده برای ما آشناست. قبلا هم شاهد آن بوده ایم؛ در جریان جنگ ایران و عراق وقتی که حکومت اسلامی تحت فشار های شکست های نظامی در جبهه های جنگ و ترس از بروز شورش های اجتماعی مردمی که جنگ خانمان سوز ۸ ساله بر آنها را دیگر لبریز کرده بود مجبور شد قطنامه صلح را بپذیرد یعنی عقب نشینی از مواضع قبلی خود که میخواست جنگ را تا رسیدن به قدس ادامه دهد . و این خود یعنی تسلیم شدن که خمینی آن را به نوشیدن جام زهر تعبیر کرد، حداقل اینقدر جسارت داشت که بگوید این خواسته من نیست بلکه مجبور به قبول ان شده ام در عرصه داخلی دست به سبوعیتی زد که در نوع خود در تاریخ کم سابقه بود، قتل عام زندانیان سیاسی . اکنون هم حکومت که در عرصه ی خارجی مجبور به قبول شرایط طرف دیگر شده است هر چند که عوام فریبانه به جای نرمش مصلحت طلبانه و یا عقب نشینی و یا شکست و یا هر اسم دیگر، آن را نرمش قهرمانانه نام مینهد . در عرصه داخلی به سبوعیت بیشتر روی آورده است . افزایش چشم گیر اعدام ها از سیستان و بلوچستان گرفته تا کردستان و آذربایجان و کرمانشاهان نشانه بارز ان است. از کنار هم نهادن این دو اتفاق تاریخی و روش های مشابه برخورد با آنها چه نتیجه ای میتوان گرفت ؟ ۱- اگر رژیم در مقابله با دشمنان خارجی اش شکست خورده و مجبور به قبول شرایط آنها شده است این نباید به این معنی باشد که دشمنان داخلی یعنی مردم ایران رویشان را زیاد کنند و خواهان گرفتن امتیازاتی از حکومت ضعیف شده باشند . به چه طریقی میتوان مردم را از این فکر منصرف کرد ؟ ۲- با ایجاد ترس و رعب و وحشت، قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و افزایش چشمگیر اعدام ها در بحبوحه مذاکرات هسته ای عقب نشینی های هسته ای در حال حاضر اما حکومت چطوری میتواند دست به چنین جنایات هولناکی بزند و عواقبی هم برایش نداشته باشد ؟ اینجا دیگر باید اعتراف کرد که آنها ( رژیم ) روانشناسان ماهری هستند . در جنگ ایران و عراق که بزرگترین واقعه زمان خود بود پایان جنگ میتوانست هیاهوی وسیعی ایجاد کند و خیلی چیزها را تحت الشعاع خود قرار دهد و از آن جمله قتل عام زندانیان سیاسی را که در شرایط معمولی میتوانست اعتراضات وسیعی در سر تا سر دنیا به وجود بیاورد اما در شرایطی که دنیا ایران را بخاطر قبول قطعنامه آتش بس و برقراری صلح مورد تشویق قرار داده بود و کف های طولانی میزد، میشد کشتار چند هزار نفر را ندید و زیر سبیلی رد کرد اکنون هم که مسأله هسته ای ایران یکی از موضوعات مهم و تشنج آفرین جهانیست میتوان در ازای کوتاه آمدن حکومت اسلامی، قداره کشی های داخلی و اعدام چند ده نفر را نادیده گرفت و در قلمرو مسائل داخلی آن به حساب آورد .
با بلند کردن صدای اعتراض در هرجای دنیا میتوانیم این تاکتیک حکومت را بی اثر سازیم .
بهروز ورقائی