bita kashani

بیتا کاشانی: کودکان کار

bita kashani

حمایت از کودکان بخصوص کودکان بی‌سرپرست ویا کودکانی که از امتیازهای اجتماع محروم هستند ودر معرض آسیبهای رایج اجتماعی هستند ، امری انسان دوستانه و حتی ضروری است. بی‌شک توجه به حقوق کودکان بسیار مهم است، چنانچه این قشر از آموزش و بهداشت مناسب برخوردار باشند، سطح کیفی فرهنگ جامعه بالا می‌ورد و پیشرفت های چشمگیری را خواهد داشت. 

اما اوضاع و احوال این کودکان در جمهوری اسلامی چگونه است؟

متاسفانه با وجود تبلیغات و تدابیر گسترده سازمانهای حمایت از کودکان در زمینه عدم بکارگیری کودکان در مشاغل مختلف ، در حال حاضر درصد قابل توجهی از کودکان به جای درس و مدرسه در بازار کار کشورهای در حال توسعه از جمله ایران مشغول به فعالیت می‌باشند . البته درصد کمی از همین کودکان کار ودرس را هم زمان باهم انجام میدهند . 

با اینکه ممنوعیت کاری برای کودکان وجود دارد اما این گروه بیشتر در مشاغل فیزیکی مانند آجرپزی ، شیشه‌گری ، برشکاری، خیاطی و …. و یا مشاغل غیرمتعارف وحتی غیراخلاقی به کار گرفته میشوند. به عبارتی از آنجاکه این قشر اجازه اشتغال در محیطهای دولتی و خصوصی بزرگ را ندارند کار را در جای دیگری میجویند که بیشتر مواقع نیز کارفرما حقوق مکفی نمی‌دهد ویا حقوق را به سرپرست کودک میدهد. 

در ایران و در شهرتهران درصد قابل توجهی ازاین کودکان برسرچهارراهها و بازارهای خرید و فروش به چشم میخورند که مشغول به هر نوع کاری می باشند از گدایی گرفته تا پاک کردن شیشه اتومبیل، فروش فال ، گل و سیدیهای پر شده و گاهی هم رد و بدل کردن مواد مخدر و ….. 

هنوز گزارش دقیقی ازتعداد این کودکان دردست نیست. اما برطبق آخرین آمار منتشر شده بیشتر از دومیلیون و پانصد هزار کودک در جمهوری اسلامی در معرض کودک آزاری جسمی ، جنسی و حتی اعتیاد قراردارند. درصدی از این کودکان در کوره پزخانه های اطراف تهران ، ۱۵کیلومتر دورتراز جنوب شرق تهران ، جای میان زباله و دود ،خاک و خاکستر در وسعتی بیش از ۱۲۰هکتار که “محمودآباد” میگویند، در انتهای جاده خاوران، نزدیک خاورشهر، زندگی میکنند. در این منطقه اتاقکها وآلونک‌هایی وجود دارد که مشتی آدم از پیرتا کودک درآن پرسه میزنند.

در این منطقه بچه هایی زندگی می کنند که ساعت ۳ صبح از خواب بیدار میشوند وتا آخرشب مشغول به کار هستند . نه ساعتی برای صبحانه واستراحت دارند و نه فرصتی برای بازی. در واقع این کودکان چیزى بنام بازی نمیشناسند. بازی آنها کاراست و کار وکار. اینان بازی کودکانه از یادشان رفته است و فقط خستگی را میشناسند که شبها با خود به بستر می برند و فرسودگی که درنهایت کارفرما حقوق شان رابه سرپرست شان می‌دهد، که در بیشتر مواقع آن پول خرج مواد مخدر میشود و حسرتی که برای کودک باقی می‌ماند . در بین این کودکان اعتیاد، دزدی، بی بندوباری ، تجاوز و قتل آنچنان رایج است که بی سوادی و بهداشت دیگر جایی ندارد. گاهی نیز این کودکان کارکن بی مزد هستند و تنها برای سرپناه و محلی جهت حمایت ویا برای غذایی بخور و نمیر کار میکنند. متاسفانه در ایران این شرایط روز به روز در حال افزایش است و دلیل آن را جز در شرایط نامساعد اقتصادی و بی‌کفایتی و خودخواهی دولت حاضر نمیتوان یافت. چراکه در دولت مستبد جمهوری اسلامی از کودک حمایت نمیشود چه برسد به کودک کار. جمهوری اسلامی دم از اسلام و حمایت پیامبرو امامان دین اسلام از کودکان را میزند و قصه هایی از حمایت آنها را بارها وبارها تعریف می کند اما خود کوچکترین اهمیتی به این قشر ضعیف نمی دهد. در این دولت تنها روزبه روز مساجد پر زرق وبرق‌تر اضافه میشود اما دریغ ازاتاقکی که برای این کودکان و خانواده های بی بضاعت شان درست شود . نکته جالب این جاست که در سالهای اخیر تمامی این مساجد به آشپزخانه هایی که غذا برای بیرون می پزند و می فروشند مجهز شده است ، اما هیچ گاه پرسی غذای رایگان به این کودکان داده نمیشود و حتی این کودکان اجازه پرسه زدن در اطراف این مسجد را ندارند چرا که با حضور خود ابهت این اماکن پول ساز را خدشه دار میکنند. این اماکن صرفاً برای جمع آوری پول از مراسم های عزادای است.

 

همه ما کودکی را تجربه کرده ایم . همه ما می خواهیم هرازگاهی بیاد دوران کودکی هنوز عروسک ، تفنگ و شمشیر و ماشین بازی کنیم. گاهی صدایمان را نازک کنیم و مثل کودکان حرف بزنیم . ناز کنیم و می خواهیم خریدار هم داشته باشد. اماتکلیفاینقشرازکودکانچیست؟کودکانیکهایندورهراطیمیکنندامانه شادی دارند و نه اسباب بازی و نه کسی که دستی از محبت برسر آنها بکشد.نه بهداشتی دارند و نه آموزشی . این کودکان دوست دارند مثل بقیه کودکان ،بدوند، بیافتند وبرخیزند . اما متاسفانه با وجود دولت بی کفایت و خودخواه و دزد جمهوری اسلامی این کودکان معصوم باید بدنبال نان باشند و برای بدست آوردن اندک پولی به هر کسی التماس کنند.به کارهای سخت و نامناسب تن بدهند. اعتراضی هم نکنند . چرا که حامی در دولت جمهوری اسلامی ندارند و فقط روز به روز بر تعداد شان اضافه میشود. 

به هرحال کار کودک جنبه های منفی اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی در بر دارد. این کارمانع افزایش جدی مهارتها ، آموزش و دانش میشود. بهروری افت میکند. صدمه‌های جانی و مالی بالا میرود . آسیبهای اجتماعی شامل سوء استفاده جنسی ، اعتیاد ، خرده فروشی مواد مخدر و بزه کاری کودکان و نوجوانان افزایش پیدا میکند . مهارتها بدلیل امکان کارکودکان در شهرهای بزرگ به گونه ای زیانبار و آسیب رسان بالا می رود و برای کودک محرومیت از تحصیل ، لطمه های اجتماعی، بیماریها و اختلال رشد جسمی و روانی را در پی دارد. اما کجاست دولتی که از این قشر بی گناه حمایت کند و اندکی از سرمایه خود را صرف اینان بکند.