پناهندگی یک انتخاب پناهندگی یک انتخاب اجباری برای کسانی است که در کشوری، با هزاران مشکلاجتماعی، اقتصادی و یا سیاسی دستبهگریبان هستند. انسانهایی که در کشور خود از حقوق اولیه شهروندی نیز برخوردار نیستند و باید بین دلبستگیها و وابستگیها یا یک زندگی ساده و انسانی، یکی را انتخاب کنند. کسی که حاضر به پناهندگی میشود آنقدر شرایط گُمانهاش دچار بحران است که تمام سختیهای مراحل مهاجرت را به جان میخرد تا بتواند گُمانهاش را نجات دهد. باید برای تمام سختیها آماده باشد، مشکلاتی نظیر فقر و نداری، آوارگی، دلتنگی و استرس مصاحبه و انتظار پاسخ مثبت یا منفی اداره مهاجرت و تازه اگر خوششانس باشد و همان مصاحبه اول قبول شود تازه به صفر میرسد؛اما اینکه چرا باید یک انسان مجبور به انتخاب، آنهم انتخاب به این مهمی شود برمیگردد به جامعهای که در آن زندگی کرده، شرایط امروز پناهندگان ایرانی انتخابی بین خوب و بد نیست، انتخاب بین بد و بدتر است. همیشه این کابوس را دارد که اگر عزیزی را از دست بدهد و دیگر نبیندش چه؟ باید این حقیقت را بدانیم که ریشه تمام مسائل و مشکلاتانسانها در این دنیا جوامع سرمایهداری است. تا زمانی که خط و خطوطی به نام مرز وجود داشته باشد تا زمانی که دولتها برای منافع خود و رشد خود مردم را در مضیقه قرار میدهند تا زمانی که انسانها حق انتخاب زندگی در نقطهای از دنیا را آزادانه ندارند، مسئله و مشکلات پناهندگی وجود خواهد داشت. مرز و مذهب دستاویزهای جامعه سرمایهداری هستند؛ و جمهوری اسلامی ایران نیز از تمام دستاویزهای مذهبی و ناسیونالیستی برای بهرهکشی از انسانها و ایجاد تفرقه میان آنها استفاده میکند و هرروز بیشتر از دیروز عرصه را بر مردم ایران تنگ میکند تا آنجا که انسان را وامیدارد تا هر آنچه و آنکس را دوست دارد رها کند تا بالاخره روزی بتواند تنها بهعنوان یک انسان بهظاهر آزاد زندگی و فعالیت کند. نظام ننگین جمهوری اسلامی ایران آنقدر به ما مرگ داد تا به تب راضی شدیم و پناهندگی را برای بقا انتخاب کردیم. به امید براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به امید جامعه سکولار و سوسیالیسم