مهدی معصومی : مهاجرت گسترده ایرانیان

پدیده مهاجرین سیاسی مخالف دولت‌های حاکم در دو قرن اخیر پدیده شناخته‌شده‌ای است. کسانی که در کشورهای تحت دیکتاتوری زندگی می‌کنند و با دولت حاکم به مخالفت برمی‌خیزند بعضاً مجبور به ترک کشور و اعلام پناهندگی به دیگر کشورها می‌شوند. برای نمونه مهاجرت‌های سیاسی که در زمان شاه و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد؛ اما در سال‌های پس از انقلاب بهمن و با تثبیت حاکمیت جمهوری اسلامی مفهوم مهاجرت معنای بسیار گسترده‌تری به خود گرفت و شامل بسیاری از شهروندان غیرسیاسی نیز شد. تمام کسانی که در آرزوی یک زندگی شاد و آزاد بودند به دلایل گوناگون مجبور به مهاجرت اجباری شدند. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی برای آزادی پوشش، آزادی ابراز عقیده، آزادی در نوع تغذیه و هر نوع از آزادی‌های مدنی دیگر جایی نیست و برای رسیدن به بدیهی‌ترین و ساده‌ترین آزادی‌ها راهی جز خروج از کشور وجود ندارد. باکمی تأمل درمیابیم که تمام این محدودیت‌های اجتماعی ریشه در مشکلات سیاسی دارد. در جامعه ایران مشکل حجاب، حضانت فرزند، طلاق و استفاده از مشروبات الکلی همگی ناشی از سیاست‌های متحجرانه جمهوری اسلامی است. همه مردم ایران برای کسب تک‌تک این آزادی‌ها به ناگزیر مجبور به ورود به عرصه سیاست و اعتراض به ماهیت وجود جمهوری اسلامی هستند. در بین مهاجرین ایرانی کسانی هستند که هیچ‌گونه سمت‌گیری سیاسی خاصی ندارند و صرفاً برای یک زندگی بهتر و داشتن حق حیات از کشور خارج‌شده‌اند؛ اما حتی همین دسته نیز به‌خوبی می‌دانند که باوجود حکومت جمهوری اسلامی رسیدن به هیچ‌کدام از حقوق اولیه‌شان ممکن نیست.
طبیعی است که با ادامه این روند بسیاری از نیروهای جوان و متخصص مجبور به ترک کشور می‌شوند و باگذشت چندین سال هم‌اکنون شاهد خلأ عظیمی در چرخه اقتصاد دیگر تخصص‌ها هستیم که از آن با عنوان «فرار مغزها» یاد می‌شود. طیف گسترده ایرانیان مهاجری که با تخصص‌های گوناگون جذب جوامع میزبان شده‌اند به‌روشنی گویای این حقیقت است. این شرایط هرسال وخیم‌تر از قبل می‌شود و به لیست علل مهاجرت از ایران عناوین تازه‌ای اضافه می‌شود و طیف وسیع‌تری از مردم مجبور به ترک کشور می‌شوند. تجربه به‌خوبی ثابت کرده که تغییر دولت‌ها و روی کار آمدن جناح‌های مختلف حکومت در ایران نه‌تنها بهبودی در این وضع به وجود نیاورده بلکه مدام این وضعیت و این مشکلات تشدید شده است. برای پایان دادن به این معضل عظیم اجتماعی و جلوگیری از فرار استعدادها و اقشار گوناگون مردم باید دست به ریشه برد و علل این مهاجرت‌های بی‌سابقه را از بین برد.
یکی از مهم‌ترین موارد برای تغییر این وضعیت، دخالت گری و تأثیرگذاری خود جامعه مهاجرین ایرانی است. مهاجران ساکن در کشورهای گوناگون باید بتوانند باهم به همبستگی برسند و صدای اعتراض مردم داخل کشور را به گوش جهان برسانند و به‌صورت مداوم برای تغییر شرایط در ایران تلاش کنند. شرایطی که پس از خروج آن‌ها از کشور نه‌تنها بهبود نیافته بلکه پیوسته رو به وخامت رفته است.
تلاش برای ایجاد یک دنیای بهتر وزندگی سعادتمندانه حق طبیعی تمام انسان‌هاست و باید این حق را در همان زادگاه خود و جایی که در آن متولدشده‌اند داشته باشند. در سال‌های اخیر شاهد عروج جنبش‌های اجتماعی گوناگون در ایران برای رسیدن به این حقوق بوده‌ایم. برای مثال می‌توان از جنبش زنان نام برد. زنانی که خود اولین قربانیان حکومت جمهوری اسلامی بوده‌اند. اکنون در صف اول مبارزه برای براندازی آن قرارگرفته‌اند. زنانی که در قوانین قضایی ایران از همه حقوق انسانی خود محروم هستند و در این سال‌ها تعداد بسیاری از آن‌ها مجبور به مهاجرت شده‌اند. دلیل بسیاری از مهاجرت‌ها مشکلاتی است که بر سر راه زنان وجود داشته است و آن‌ها را به‌جایی رسانده که مجبور به فرار شده‌اند. اجتماع و سازمان‌یابی زنان مهاجر برای کمک به جنبش اعتراضی زنان در ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. این زنان به‌عنوان شاهدان عینی فجایع و مشکلات در ایران می‌توانند و باید منعکس‌کننده خواست‌ها و مطالبات همه زنان جامعه ایران باشند.