این روزها شاهد توحشی هستیم، بنام “داعش” . نامی که باشیندنش چیزی جز کشتار و جنایت، با قساوتی کم نظیر در ذهن انسان تداعی نمی کند. این گروه که مدعی است قصد دارد خلافت اسلامی را در جهان حاکم کند، دقیقا بمانند زمان صدر اسلام با قساوت تمام به مردم بی پناه حمله می کند، سر می برد، زنها را به اسیری می برد و می فروشد.
داعش تصویر عریان اسلام سیاسی است، تصویری که برخی از تفکرات اسلامی، سال ها تلاش کردند با هزاران دروغ و فریب کاری زیبایش کنند. ولی این گروه، به وضوح اسلام سیاسی را برای جهانیان معرفی کرد.
ولی جنبه اسلامیت داعش فقط نیمی از حقیقت می باشد، نیمه دیگر این حقیقت حامیان اصلی و آفرینندگان داعش است. در حقیقت اسلام سیاسی ابزار دست سرمایه داری است و از آن برای مبارزه با گسترش کمونیسم در خاورمیانه سود می برد. با نگاهی اجمالی به تاریخ ظهور طالبان، به عمق این سیاست پی می بریم. ولی این بازیچه ها هرزگاهی از کنترل خارج می شوند و برای آفرینندگان خود رجزخوانی می کنند. در اینجاست که دنیای سرمایه داری با شعار مبارزه علیه تروریست به این گروهها حمله می کنند. البته آنها را کاملا” نابود نمی کنند، بلکه بصورت نیمه فلج آنها را حفظ می کنند تا بتوانند در هرجا که منافعشان لازم دانست، با همان اسم یا اسمی جدید فعالشان کنند. تولد داعش از دل طالبان نمونه بارز این فرایند می باشد. در تحولات چند سال اخیر خاورمیانه، تلاش غرب بر این بوده که نوعی از اسلام سیاسی را حاکم کند که نتیجه این سیاست شوم، وضعیت اسفناک امروز خاورمیانه است.
تا زمانیکه اسلام سیاسی حیات دارد نمی توان برای این جنایات، پایانی متصور بود. از طرفی اسلام سیاسی از حمایت تمام قد جهان سرمایه داری سود می برد و این گروه ها، هر روز با نامی وشکلی جدید باز تولید می شود. پس باید فکر درمان ریشه ای این فاجعه بود و این معضل درمانی بجز “نه” به دنیای سرمایه داری نیست.
مهدی معصومی