ماهرخ فیروزه : جاهطلبان اسلامی در ایران

Capture

 

در هر جامعه‌ای انسان‌های جاه‌طلب همیشه وجود دارند و نقش اصلی ایشان بر هم زدن ثبات و آرامش جامعه و مردم آن کشور است و بسیار هم خطرناک هستند، چون پایبند هیچ اصول و مرامی نیستند، تمام ارزش‌ها را زیر پا می‌گذارند و فقط به اهداف پلید خودشان فکر می‌کنند و بس.

این‌گونه افراد بیشترین ضربه را به اقتصاد جوامع می‌زنند و قشر آسیب‌پذیر جامعه که همان کارگران هستند را در فشار قرار می‌دهند و باعث بسیاری از ناهنجاری‌ها ازجمله نابود شدن خانواده‌ها، طلاق، فقر شدید مالی، اعتیاد به مواد مخدر و خیلی چیزهای دیگر که در جامعه ایران کاملاً مشهود است، می‌شوند؛ یعنی هرروز بیشتر بر ثروت و قدرت خود می‌افزایند و خون این ملت فقیر را بیشتر می‌مکند، حقوق کارگران را در حداقل نگه می‌دارند و با زد و بندهای مافیایی خود تورم را در جامعه افزایش می‌دهند تا به سودهای کلان برسند و به مال‌اندوزی ادامه دهند.

جمهوری اسلامی یکی از این هرم‌های مال‌اندوز و قدرت‌طلب است که در رأس آن رهبر و خانواده ولایت قرار دارند و این مافیای قدرت و ثروت را اداره می‌کنند، هرروز خزانه خود را از خون این ملت پرکرده و فاصله خود را با جامعه فقیر و زحمت‌کش بیشتر و بیشتر می‌کنند. از درآمد فروش نفت که طبق آمارهای خودشان بیشتر از ۷۰ درصد، سود عایدشان می‌کند قوی و قوی‌تر می‌شوند و کمترین توجهی به ملت فقیر ایران ندارند چون تمام این ثروت را ارث پدر خود می‌دانند.

ملتی که روی ثروتمندترین خاک دنیا زندگی می‌کنند جزو فقیرترین ملت همان دنیا هستند و روزبه‌روز هم فقیرتر می‌شوند، درصورتی‌که رهبر و خانواده “محترمش” یکی از ده خانواده ثروتمند دنیا می‌باشند که از درآمد همین کشور ثروتمند شدند و متأسفانه تمام این فاصله‌ها و قدرت‌ها با کمک همان افراد جاه‌طلب که سرسپرده هم هستند به وجود آمده چون تمام نفعشان در بقای این حکومت ننگین است.

از گوشه و کنار می‌شنویم که خانواده‌های اندکی در ایران ماهانه حدود سی میلیون تومان خرج تفریح خودشان می‌کنند، رستوران می‌روند و سفرهای خارجی آن‌چنانی می‌روند و کمی پایین‌تر می‌بینیم خانواده‌ای با صاف کردن میخ‌های زنگ‌زده به همراه دو فرزند کمتر از ده سال خود، روزی هفت‌صد و پنجاه تومان درآمد دارند و فقط می‌توانند یک نان بخرند و سه قسمت کنند و بخورند بدون هیچ‌چیز دیگری؛ آرزوی داشتن خانه و لباسی گرم یا حتی خوردن میوه‌ای ناچیز را داشته باشند و متأسفانه خیلی‌های دیگر هم هستند که حتی همان نان را هم ندارند و سر گرسنه بر زمین می‌گذارند.

آیا واقعاً برابری و مساوات این است؟ “رهبر و بزرگ” یک جامعه باید این‌گونه رفتار کند؟ فقط به خود، خانواده و نزدیکانش بیندیشد و مانند اختاپوس به قدرت خود و ثروت جامعه بچسبد و نسبت به دیگران کوچک‌ترین احساس مسئولیتی نداشته باشد؟ واقعاً جای بسی تأسف است.