نامه یک روحانی به فدراسیون

سلام آقای اسدی
من از اقداماتی که شما برای پناهندگان انجام می دهید تشکر می کنم . من مجید هستم یک روحانی که در دوران انتخابات در ستاد آقای موسوی فعالیت داشتم در راهپیمایی های زیادی قبل و بعد از انتخابات شرکت داشتم و امام جماعت یکی از مساجد بزرگ تهران بود م که بعداز انتخابات ۶ تیرماه شبانه نیروهای اطلاعاتی به خانه من ریختند و من را دستگیر کردند و سه روز به مکانی نامعلوم بردند و مورد شکنجه قرار دادند و حتی دوبار اعدام سوری انجام دادند و از طرفی من با بسیج قبل از انتخابات در گیر بودم که بسیج علیه من به دادسرای ویژه روحانیت شکایت کرد که تعهد دادم که دیگر به پایگاه بسیج مسجد کار نداشته باشم.

 به هرحال قضیه من خیلی طولانی هست چندین بار به دادسرای ویژه روحانیت و حراست امور مساجد احضار شدم به قدر زیاد هستند که بعضی از تاریخ های آن را فراموش کرده ام بازداشت هم شدم شکنجه زیاد دیدم ولی چونکه من اصلا دوست نداتم از ایران بیام بیرون به دلیل اینکه پدر و مادر پیر ۸۵ ساله و ۷۵ ساله دارم ولی  هر روز اتهامات جدیدی را علیه من می تراشیدن و بدتر آنکه عکس ها و فیلم های من در انتخابات از شبکه های خارجی چندین بار منتشر شد و من خبر نداشتم و دوستان تماس می گرفتند و می گفتند حاجی  بی بی سی تو را نشان می دهد و از این حرف ها و دادسرا ویژه سر همین موضاعات چندین بار من را به اتهامات مختلف بازداشت و احضار کرد بالاخره من به صورت قانونی هر چند ممنوع الخروج بودم توسط سرهنگی که فامیل ما بود و در پلیس فرودگاه ها خدمت می کرد با هزار بدبختی ۵ ماه پیش به ترکیه اومدم.

 من آدم فقیر یا الافی نبوده و نیستم الحمدلله همه چیز دارم  و در سایت جرس هم چندین مقاله نوشتم به اسم خودم هست می توانید ببینید من به دلیل اینکه کیسم خاص بود دوبار مصاحبه اصلی رفتم ولی من درخواست کرده بودم وکیل مرد باشد وکیل زن به من دادند. من همه چیز را در زمان مصاحبه گفتم و مدارک کافی برای آنها ارائه کردم از سابقه خودم ولی از آنجائیکه دادسرای ویژه روحانیت حتی کپی از رای دادگاه هم بهت نمی دهد و دادگاه خاصی هست هیچ مدرکی نداشتم از این بابت ولی عکس ها و فیلم های انتخاباتی که در سایت های رسمی ایران مثل مهر و فارس و… منتشر شده بود را  ارائه کردم.

 به وکیل یو ان من با اونها با صداقت رفتار کردم برای همین یه کارت بسیج عادی داشتم به خاطر اینکه مجبور بودیم از بسیج حمایت کنیم آنرا به آنها دادم فقط جلسه اول من را سین جین کرده بودند برای چی عضو بسیج بودی چرا و چون ۲ ساعت تمام راجع به آن از من پرسیدند و من هم چونکه دروغگویی را بد می دانم همه چیز را راست گفتم و اینکه بیشتر شبیه بازپرسی بود تا مصاحبه و چون اون خانوم از سیستم حوزه اطلاع نداشت هی می گفت مگه اینطوری میشه اصلا سیستم درس خواندن و امام جماعت شدن در ایران سیستم مدونی نداره خیلی پیچیده هست و اینکه مثلا روحانی بالای منبر هست عموما هر چه بگوید کسی اعتراض نمی کند مثلا بازجو از من می پرسید شما چطور شخص آقای خامنه ای را مورد انتقاد قرار دادید من هر چه می گفتم می گفت داستان نساز بهش گفتم اگر تو میدانی پس چرا می پرسی حالا هم حدس می زنم ۹۹ درصد جواب رد بدهند. ضمن اینکه مترجم آقایی بود به عنوان باب به من توهین هم می کردند و می گفتند خودتون کردید حالا اومدید اینجا که چی شاید هم حرف های من را به خاطر خصومت اشتباهی ترجمه کرده باشه الان به سایت مراجعه می کنم نوشته پرونده باز است نتیجه بررسی شد

 .
حالا من اینجا در شهری در ترکیه هستم همه پناهجوها فکر می کنند من اطلاعاتی هستم و از من دوری می کنند برای همین نمی تونم به کسی نزدیک بشوم در ثانی ممکن است موقعیتم لو برود. خود دادگاه ویژه و وزارت اطلاعات همین جا کار من را تمام کنند دیگر نمی دانم چه کار کنم ضمنا برادرم را چند بار بعد از آمدن من به دادگاه ویژه احضار کردند راست یا دروغش را نمی دانم. به او گفتند  نوزده سال به من حبس دادند این را هم در یو ان گفتم .

ببخشید طولانی شد من یکی دوتا از عکسهای منتشر شده ام را براتون می فرستم خواهشمندم من را راهنمایی و کمک کنید من هم از رژیم خوردم و هم اینها فکر می کنند من آدم اونها هستم به خدا هیچکس شرایط من را ندارد  با تشکر منتظر جواب شما هستم