مصائب زنان در حکومت اسلامی

ازآنجایی‌که نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‌دهند، پس لازمه یک جامعه پویا و متمدن درگرو توجه ویژه به زنان آن جامعه است. جامعه‌ای می‌تواند به رشد همه‌جانبه برسد که هیچ‌گونه تبعیض و نابرابری جنسیتی میان افراد آن جامعه وجود نداشته باشد. تبعیض میان انسان‌ها باعث می‌شود که افراد قادر نباشند استعدادهای خود را شکوفا کنند و تعامل مناسبی با یکدیگر داشته باشند و همین‌طور نتوانند در جامعه به شکل مؤثری ایفای نقش کنند. اساس و پایه این تبعیضات از خانواده شکل می‌گیرد و در سطح وسیع‌تری در جامعه بروز می‌کند. به‌طورکلی حضور فعال زنان در اجتماع با موانع فراوانی روبرو است، یکی از این موانع به نحوه نگرش افراد جامعه به زنان نسبت داده می‌شود. تا زمانی‌که جامعه به زنان به دید موجوداتی که مهم‌ترین نقش آن‌ها تولیدمثل و خانه‌داری است می‌نگرد زنان نخواهند توانست پای خود را از پستوی خانه فراتر نهند. این نحوه نگرش از زنان موجوداتی درجه‌دو ساخته است. در حکومت‌هایی که دین ریشه در سیاست دارد زنان به‌مراتب با محدودیت‌های بیشتری مواجه هستند زیرا حاکمان اسلامی مجهز به ابزاری به نام دین هستند و به این وسیله ظلم مضاعفی را بر زنان اعمال می‌کنند و تمام اعمال مستبدانه خود را بانام دین و اسلام توجیه می‌کنند. ازدواج موقت، نصف مرد محسوب شدن زنان، قوانین ناعادلانه درباره ارث، طلاق، محروم نمودن زنان از قضاوت، سلب تکفل و سرپرستی فرزندان از مادر. همگی نمونه‌های آشکاری از تبعیض و قوانین زن‌ستیزانه نظام حاکم نسبت به زنان است. جمهوری اسلامی قصد دارد زنان را به بهانه همسر و مادر بودن به انزوا بکشاند و به این وسیله آن‌ها را از تمامی حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم کند، اما زنان سر تسلیم فرونیاورده‌اند و دوران خانه‌نشینی را پشت‌سر نهاده‌اند. باوجوداینکه زنان سعی نموده‌اند حضور فعالی در عرصه‌های مختلف داشته باشند اما همچنان با موانع ساختاری و فرهنگی در امر اشتغال مواجه هستند. در ایران امروزی زنان سهم بالایی در تحصیل علم و کسب مدارج علمی دارند اما سهم اندکی از بازار کار را در اختیاردارند و حوزه‌های محدودی برای اشتغال زنان وجود دارد. یعنی، دستگاه‌های اجرایی در اعلام فرصت‌های شغلی، سهمیه‌هایی را در نظر می‌گیرند که ازنظر جنسیتی بسیار تبعیض‌آمیز است. تمامی این مسائل دست‌به‌دست هم داده‌اند و سبب شده‌اند موج گسترده‌ای از زنان تحصیل‌کرده با معضلی به نام بیکاری روبرو گردند. بیکاری زنان در ایران با مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رابطه تنگاتنگی دارد. این مسائل باعث شده است که زنان تحصیل‌کرده در ایران به کارهای شاق روی‌آورند که هیچ‌وجه اشتراکی با تحصیلات آن‌ها نداشته باشد و به این‌صورت مورد بهره‌کشی قرار گیرند. در محیط‌های کاری نیز تبعیضات فراوانی علیه زنان صورت می‌گیرد و موجب شده است تا شرایط دشوارتری در فضای کاری بر زنان کارگر تحمیل شود. از توهین و تحقیر و فشارهای روحی و روانی گرفته تا آزار و اذیت‌های جنسی و خشونت‌های فیزیکی همه و همه مشکلاتی هستند که هرروزه زنان کارگر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اما این پایان ماجرا نیست و این قشر در اکثر مواقع در خط مقدم اخراج‌ها قرار دارند و حقوق آن‌ها کمتر از حداقل حقوق قانون کار است و همچنین در شرایط کاری مساوی با مردان دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. این دید جنسیتی است که باعث شده زنان همیشه کارگرانی ارزان‌قیمت و سودآور باشند. در این شرایط است که زنان سرپرست خانوار به دلیل فقر اقتصادی و به‌تبع آن فرزندانشان نیز به‌شدت در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و جامعه آن‌ها را به‌سمت تن‌فروشی، بزه‌کاری و اعتیاد سوق می‌دهد. تا زمانی‌که قانون و دموکراسی در جامعه حاکم نگردد و تمامی افراد از حقوق انسانی برابر سوای جنسیت برخوردار نگردند بروز رفتارهای تبعیض‌گرانه به‌ویژه در مورد زنان، حقیقتی غیرقابل‌انکار خواهد بود. در طول تاریخ انسان‌های بسیاری برای رفع قوانین تبعیض‌آمیز در جهان تلاش کرده‌اند و فقط جوامع معدودی آن‌هم به‌طور نسبی به موفقیت دست‌یافته‌اند. جمهوری اسلامی قوانین زن‌ستیزانه‌اش را به‌وسیله خود ما در جامعه نهادینه و ترویج می‌کند و بر ماست که علیه این تبعیضات به پا خیزیم. امید است با آگاهی‌سازی عموم نسبت به حقوق زنان و ارتقاء اندیشه برابری اجتماعی در جامعه و توان‌مندسازی زنان برای استیفای حقوق از طریق جنبش زنان بتوان آزادانه و بدون سرکوب در راه اعتلای موقعیت زنان در ایران گام برداشت.

افسانه عارفی‌پور