علیرغم پایان ظاهری عملیات نظامی علیه داعش، درگیریهای ایجادشده در منطقه خاورمیانه برخلاف دید سطحی عموم مردم کشورهای منطقه اصلاً تازه به وجود نیامده که پایان بیابد. منطق برتری یک نظریه و نژاد و مذهب با تاریخ پیدایش انسان بر روی کره زمین برابر و پدیده جدیدی نیست اما امریکا و کشورهای اروپایی این دوران خشونت و اجبار را پشتسر گذاشته و به مسامحه و آرامش نسبی در این زمینه رسیده و ادیان و مذاهب مختلف در کنار هم دریک جامعه مدنی به زندگی ادامه میدهند. در این میان نظریهپردازان افراطی اسلامی عقیده دیگری دارند و فارغ از اختلافنظر شدید مذاهب و شاخههای آن، جهان آینده را بهواسطه ضعف اعتقادات مذهبی در آن کشورها جهان اسلامی والهی میخواهند و افراطیون اسلامی سرمایهگذاریهای فکری بسیاری نیز در آن کشورها نمودهاند، غافل از اینکه دولتهای دیگر هم بیکار ننشستهاند و برای حفظ منافع درازمدت و کوتاهمدت خودشان به اقتضای اختلافات موجود درهرناحیه بلوای متناسب آنرا به راه انداخته و آنرا تشدید میکنند. راه جلوگیری از این مسائل تا حد زیادی بستگی به خروج تفکرات مذهبی از مدیریت سیاسی و حتی اقتصادی کشورهای منطقه دارد. البته قومگرایی و تفکر برترینژادی در این میان نیز در رده بعدی قرار دارد. حال این داعش به گفته غربیها و دولتهای عربی زاییده دست ایران باشد یا بنا به گفته مقامات حکومت ایران دستپرورده امریکا و اروپا و عربستان باشد، تفاوتی نمیکند، چون شکستخورده اصلی این بازیها مردم این کشورها هستند و تنها راه جلوگیری از آن آگاهی ملتها و جلوگیری از دامنزدن و بزرگتر کردن اختلافات و هوشیاری مسئولین کشورها است.