جهان پر تلاطم قرن ۲۱ همچنان دستخوش حوادث و تلاطمات بیشتری است. هر روز و هر لحظه خبری جدید به
گوشمان میرسد و حوادث مهمی رخ میدهد. از سونامی ژاپن و خطر فاجعه ای مانند چرنوبیل اما این بار در نیروگاه
هسته ای فوکوشیما گرفته تا ادامه انقلابات ضد دیکتاتوری مردم در خاورمیانه و شمال آفریقا تا قتل اسامه بن لادن رهبر
گروه تروریستی القائده و تشدید بحران داخل حکومتی جناحهای مختلف در درون حکومت اسلامی و فرار هر چه بیشتر
مردم از ایران به دلیل خفقان و سرکوب و دستگیری مخالفین و همچنین وضعیت وحشتناک اقتصادی مردم . در این بین
وضعیت پناهندگی نیز دستخوش حوادث بسیار زیادی بوده است. مردم دسته دسته از کشورهای دیکتاتور زده میگریزند
و این فرار و پناهندگی مردم به کشورهای اروپایی، صدای دولتمردان این کشورها را در آورده است؛ انگار تا کنون
خیلی در حق پناهنده منصف بوده اند که اکنون صدایشان در آمده که هجوم موج جدید پناهندگی برایشان سنگین است.
باری، اخبار آنقدر زیاد و لحظه به لحظه است که در حوصله این یادداشت نمیگنجد.
هنگامیکه به این حوادث نگاه میکنید چهره دنیا را بسیار سیاه و وارونه میبینید و براستی که چنین است؛ تحولات بسیار
خیر کننده ای در دنیا در جریان است که بعضا به اندازه ای دلخراش است که قلب هر نظاره گری را به درد میاورد اما
این خبرها گوشه دیگری هم دارد و آن بی تفاوت شدن بیننده نسبت به سیاهی تحولات جاری است که، در اوج ناراحتی
ممکن است که فقط کانال تلویزیون خود را عوض کند و نخواهد صحنه های دلخراش را نگاه کند یا اینکه به آن صفحه
روزنامه یا سایت اینترنتی نگاه بیندازد. اما خوشبختانه این تحولات عمدتا در جهت به وجود آوردن و آزادی و فضای
باز سیاسی در ایران و شاخ آفریقا و خاورمیانه پیش می رود. اما در پی اتفاقات اخیر و روندهای جاری موج زیادی از
آوارگی و پناهندگی را به دنبال خود داشته است و در ادامه آن آدمهای بیشماری محل سکونت و زندگی خود را از دست
داده اند. شمار زیادی از آنها حتی با کمبود نان و آب آشامیدنی در اردوگاهها و مرزهای کشورهای که به سوی آن در
حرکتند روبرو هستند. این در شرایطی است که کشورهای غربی از پذیرش آنها بشدت خودداری می کنند.
در حالی که حقوق پناهندگی یک حقوق جهانشمول و انسانی است و باید در هرجای جهان این حق برای آوارگان و
پناهندگان برسمیت شناخته شود. با این وجود هم اکنون بسیاری از دولتهای غربی مرزها و خطوط ارطباطی خود را بر
آنان بسته اند و تقریبا ورود آنهارا غیر ممکن کرده اند. درزمان جنگ سرد و در پی دو قطبی شدن دنیا و تبدیل آن به
دوقطب چپ( به اصطلاح چپ) و راست، قوانین نیم بندی در دستور دول غربی برای برای پذیرش پناهندگان قرار
گرفت و برمبنای آن کسانی از شرق به دلایل مذهبی، نژادی، جنسیتی، قومی و سیاسی مورد ظلم واقع می شدند به
عنوان پناهنده پذیرفته می شدند. درواقع مفاد کنوانسیون ژنو مصوب ۱۹۵۱ چیزی جز مقابله غرب با شرق نبود. از ۳۰
سال گذشته ایران یکی از کشورهای پناهنده زا بوده که سالانه تعداد زیادی از مردم و ساکنین آن از کشورگریخته و جان
و مال خود را برداشته و برای یک زندگی بهتر پا به دنیای مهاجرت گذاشته اند ولی با وجود اختناق کم سابقه و
اعدامهای پی در پی و قوانین ظالمانه و قرون وسطای همیشه برای دفاع از حقوق خود در همه جای جهان جنگیده اند و
هنوز دارند می جنگند.
پناهندهگان ایرانی بعد از ۳۰ سال هنوز هم دارند قربانی روابط دیپلماتیک این کشورهای اروپای با جمهوری اسلامی
می شوند و با هزاران “بهانه شرعی و غیر شرعی” پاسخ منفی میگیرند و از طرفی نیز چون تمامی پلها را پشت سر
خود خراب کرده اند و اساسا قید بازگشت به ایران را زده اند اجبارا به زندگانی مخفی و یا به اصطلاح رایج آن زندگی
و کار سیاه روی میاورند. تقریبا به دنبال انتخابات ۸۸ و خیزشهای توده ای در ایران و سرکوب مبارزات مردم شاهد
موچ دیگری از متقاضیان پناهندگی در آن کشور هستیم و هم اکنون در ترکیه و سایر کشورهای اروپایی با کشکلات
متعددی روبرو هستند بطوری که در کشورهای مختلف از آذربایجان گرفته تا انگلیس، سوئد، قبرس و بسیاری جاهای
دیگر پناهجویان دست به اعتراضات مختلفی زده اند و در موارد زیادی دست به اعتصاب غذا و دوختن لبهای خود زده
اند و بعضا به خود سوزی و خودکشی نیز دست زده اند. خستگی پناهجویان از شرایط پناهندگی و بلاتکلیفی کاملا قابل
درک است و ممکن است انسان به درجه ای از استیصال برسد که تصمیمات عجیب و غریبی را در پی داشته باشد.
تلاش فدراسیون این است که این مبارزه را در جهت هم دلی و همبستگی بیشتر و همجهتی برای تحقق خواسته های
پناهجویان کانالیزه کند.
حرکت اعتراضی کمیته پناهندگان سیاسی در یونان در سال گذشته پاسخ مثبت گرفت اما در قبال آن بهای گزافی پرداخت
کردند و به این دوستان آسیبهای جسمی و روحی زیادی وارد شد. این نوع مبارزه امروز در بسیاری جاهای دیگر کم و
بیش ادامه پیدا کرده است. با این تفاوت در یونان هیچ کسی کیس سیاسی فردی به معنی داشتن وکیل و تشکیل پرونده و
پروسه پاسخ گرفتن و غیر را نداشتند. بلکه آنها در یونان فقط نام نویسی شده بودند. ولی همه گفته بودند از ایران فرار
کرده ایم. اما پناهندگان در اروپای غربی در این زمینه همگی دارای شرایط فوق هستند و هر فرد پروسه قانونی خود را
طی کرده و به این اعتبار هر تصمیمی در موردشان گرفته شود بازم به صورت فردی به آنها رجوع می شود. نکته
دیگر در مورد یونان این بود که دولت یونان مدتها بود از سوی کشورهای اروپایی و سازمانهای حقوق بشری و
دادگاه اروپا تحت فشار قرار گرفت چون ۳ سال بود هیچ پرونده در یونان مورد بررسی قرار نگرفته بود. حتی کار به
آنجا رسید دادگاه اروپا از همه کشورهای میزبان خواست تا قانون دابلین مصوبه سال ۲۰۰۳ را در مورد یوان از دستور
کار خود خارج نمایند.
******