zeinab_153_x_178

زینب اسمعیلی رمالی بهانه¬ای برای ایجاد حکومت اسلامی

zeinab_153_x_178

هنگامی که در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری و در پی حضور بی سابقه مردم در پای صندوقهای رأی؛ که خود یک تو دهنی به نظام بود، رأی مردم بدستور خامنه­ای و توسط وزارت کشور و به کمک وزارت اطلاعات و شورای نگهبان، مصادره و به نفع احمدی­نژاد قرائت گردید، شاید گام دوم ولایت فقیه برای برچیدن جمهوری اسلامی و تبدیل آن به حکومت اسلامی (حکومت ولایتی) برداشته شد (گام اول بعد از کودتای کوچک انتخابات ۸۴ و در پی آن از میدان بدر کردن چهره­های با نفوذ سیاسی از قبیل رفسنجانی و . . . و کمرنگ کردن نقش آنها و بدنام کردن تعداد دیگری از سیاستمداران پیشین؛ هر چند که از ابتدا هم آنان در نزد اکثریت مردم چندان خوشنام نبودند، برداشته شده بود.).

حکومتی از نوع شیعه اثنی عشری که در آن ولایت رنگ موروثی به خود می­گیرد و در پس خامنه­ای پسر و نوه و نتیجه او به ولایت می­رسند. ولی شاید تنها حرکتی را که در صفحۀ شطرنج خود در نظر نگرفته بودند قیام و حق طلبی و بیداری مردم ایران بود که سر به اعتراض میلیونی برداشتند و پیکره پوسیده آنان را لرزانده و بسیاری از نقشه­های آنان را نقش بر آب کرده و موقتاً جلوی حرکت آنها را گرفتند. پس از این خروش مردمی، دستگاه حاکم قدری عقب نشسته و برای بقای خود تن به هر خفت و سرکوبی داده و سعی نمود با ایجاد جو امنیتی و کشتار و دستگیری و قتل و شکنجه و تجاوز و نیز ایجاد رعب و وحشت در دل مردم، خود را حفظ نموده و با انتشار اکاذیب و وابسته خواندن حرکتهای مردمی و گرفتن اعترافات واهی در زیر شکنجه و تجاوز، خود را مظلوم و بر حق جلوه داده و معترضان را وابسته به بیگانه و ظالم.

در پس این وقایع، بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده بوده­اند که طرح ولایت فقیه با شکست مواجه شده و نظام به بن بست سیاسی رسیده و در لحظات پیش رو، نرمش­ها و چرخش­هایی انجام داده و سعی می­کند بنحوی به شرایط قبل از انتخابات برگردد. برای نمونه می­توان به صحبتهای محمد خاتمی به عنوان یکی از جلوداران اعتراضات اشاره کرد که قصد میانجی­گری بین مردم و رهبری را داشت، که شاید هم با توجه به اختلافات ظاهری خامنه­ای و احمدی­نژاد، قصد گرفتن ماهی از آب گل آلود را در سر می­پروراند.

ولی شاید بتوان از دیدگاه و زاویه ای دیگر به این وقایع نظری افکند: از آنجائیکه در پس کودتای سیاسی نظامی حکومت و قلع و قمع کردن سیاستمداران ریز و درشت مخالف و دستگیری و یا خلع آنان از مناسب خود توسط احمدی­نژاد و پاسداران و بسیجیان حامی او، حال خامنه­ای مهمترین تهدید را علیه اهداف خود، قدرت اجرائی کشور یعنی در حال حاضر، احمدی­نژاد و اطرافیان او می­دید. این مسئله تا آنجا پیش رفته که بدستور او توسط وزارت اطلاعات در دفتر مقامات ریاست جمهوری نیز وسایل استراق سمع نصب گردید و با کشف این ماجرا، بالاجبار بعضی از جلسات آنها در فضای باز و خارج از دفاتر برگزار می­گردید. ولی مسئله بدینجا نیز ختم نگردیده و نمی­گردد، زیرا پس از آن شروع جو سازیها و ایجاد تهمت فال گیری و رمالی و . . . به نزدیکان ریاست جمهوری شکل گرفت. (هر چند دولت از این تهمت­ها مبرا نبوده و دولت حجتیه ای که تمام علم و سیاستش بر مبنای وحی از امام زمان! شکل می­گیرد، کارایی و لیاقتی از خود ندارد و تنها به نابودی اقتصاد و زیر بناهای کشور و نیز فقر و گرسنگی و فحشا در جامعه دامن می­زند.) و بی ثباتی هر چه بیشتر دولت و پرده برداری از نالایق بودن اطرافیان احمدی­نژاد در دستور کار نظام قرار گرفت و به یک باره خامنه­ای لب به سخن گشود که هر جا احساس کند پا پیش نهاده و وارد میدان می­شود! مگر تا کنون کنار میدان بوده؟ مگر سرکوبها و کشتارها بدستور دیگران بوده؟ و یا شاید تا کنون مهره­های دیگر شطرنج بازیگردانان این بازی بوده­اند و اینک شخص ایشان میدان را مهیا برای قدرت نمایی خود می­بیند؟

بهر روی هیچ بعید نیست که قصد از حضور خامنه­ای در عرصۀ اجرایی (هر چند که تا کنون وزارتخانه­های اطلاعات و کشور و نفت را بصورت غیر مستقیم، شخصاً اداره می­کرد) بر کنار زدن ریاست جمهوری (فارغ از شخصیت حقیقی) و بدست گرفتن موقت آن و ارزیابی شرایط حاصل و مهیا نمودن شرایط حکومت دیکتاتوری مطلق اسلامی و در صورت عدم اعتراضات همه جانبه، حذف کلی مقام ریاست جمهوری و تاجگزاری مذهبی برای خود و خاندانش باشد. رویایی که شاید اگر بیداری مردم مسلمان منطقه و حرکت آنان بسوی دموکراسی علی الخصوص سوریه و لیبی نمی­بود، خامنه­ای از مدتها قبل در سر می­پروراند.

                                                                 زینب اسمعیلی