سه دهه از مقاومت ومبارزه ی ملت ایران برای دستیابی به آزادی، رفاه و تغییر شرایط و اوضاعِ موجود ومتصل شدن به سوسیالیسمِ جهانی میگذرد.
تلاشِ مستمر برای بدست آوردن این مهم از نسلی به نسلِ بعد منتقل میشود. حسِ آزادیخواهی و برابری و برخورداری از عدالت اجتماعی در نهادِ هر انسانی از بَدو تولد وجود دارد هر چند همیشه کسانی که قدرت را در دست داشته اند سعی شان بر این بوده تا اصل وخمیر مایه انسانی را کمرنگ کرده وحتی از بین ببرند. جمهوری اسلامی نیز در طی این سالها با تغییرِ ابزار و آلاتِ ظلم واستبداد در برابرِ مقاومت و مبارزه مردم تلاش میکند تا بر عمر حکومتِ آخوندی و دیکتاتوری خود بیافزاید. تغییرات در اجرای ظلم و استثمار شاملِ همه چیز میشود به جرات میتوان گفت “همه چیز”، از تداخلِ دین ومذهب در دولت تا تجاوز در بازداشتگاه ها وزندانهای مخوفِ جمهوری اسلامی و اعدامهای دسته جمعی در انظارِ عمومی.
در واقع پروسه شکنجه وکشتار ابعادِ وسیعتری پیدا کرده است. ایران در طول این سه دهه زیر چکمه های مستبدِ دیکتاتوری آیت الله ها و آقا زاده ها مقاومت کرده و از پای ننشسته است. جمهوری اسلامی باعثِ فروپاشی هزاران خانواده و فرارِخیلِ عظیمی از مردمِ ایران بوده است. ترویجِ اعتیاد و فقر و فحشا، خشونت علیه زنان وکودکان، ایجادِ بستر و زمینه ایی مناسب برای رشد روزافزونِ بیکاری و کودکانِ خیابانی همه وهمه از برکتِ وجودِ حکومتی آسمانی و الهی است که جمهوری نکبت بار و فاشیستی اسلامی بنیانگذار آن میباشد.این غدهِ چرکین “جمهوری اسلامی” مراحلِ رشد وتکثیرِ خود را به سرعت طی میکند و این نشانه خوبیست که به سرنگونی این حکومت می انجامد.
حکومتِ اسلامی با اجرای حکمِ اعدام به صورتِ دسته جمعی ودر انظارِ عمومی سعی میکند تا با وقاحتِ هرچه تمامتر به آموزشِ کشتار در سطحِ عمومی بپردازد تاثیرِ چنین نمایشهای خیابانی بر جامعه ایران بسیارخطرناک و مُهلک است پلهای هوایی جایگزینِ چوبه های دار شده اند و قاتلان همان قاتلانند اما با گستاخی و وقاحتِ بیشتر از پیش. این اعدامها در سطح شهر های مختلف، متاسفانه تماشاچیهای پروپا قرصی هم پیدا کرده و جوامعِ بین الملل نیز در مقابلِ این فجایع سکوت اختیار میکنند. جمهوری اسلامی بااین کارسعی بر ترویجِ و آموزشِ خویی غیرِ انسانی دارد اما این نمیتواند باعث شود که آن حس آزادیخواهی وبرابری طلبی که در وجودِ تک تکِ ما است ضایل گردد، انجامِ چنین اعمالِ وحشیانه ای نشان دهنده ترسِ جمهوری اسلامیست. نه تنها انسان بودن وتلاش برای انسانی زیستن از بین نمی رود، چه بسا میلِ دستیابی به چنین هدفی را می افزاید در طولِ این سالها ودر زیرِ فشارِ حکومت، همیشه انسانهای آزادی خواه مبارزه کردند وحتی جان باختند. دستیابی به چنین هدف بزرگی تنها در گروِ اتحاد و یکپارچگی ملتِ ایران میتواند باشد.همه ما به نحوی قربانی رژیمِ سرکوبگرِ جمهوری اسلامی هستیم من نیز در قالبِ یک زن و تو در قالبی دیگر، همه نا خواسته در قالبی فرو رفتیم که جمهوری فاشیستی اسلامی برایمان ساخته است. مذهب، قومیت، ملیت وجنسیت و تمام این مرز بندیها از همان آغازِ کودکی در مدارسِ ایران به افکارِ جوانِ ایرانی تزریق میشود، حاکمانِ مستبدِ جمهوری اسلامی تغییرِ ماهیت وتفتیشِ عقاید را سر لوحه اعمالِ ننگینشان قرار داده اند. اما همه ما زن ومرد از هر قوم و نژاد با هر عقیده ایی یک وجه مشترک داریم؛ انسانیم وانسانی زیستن را حقِ خود میدانیم.