Behnam_Azad_172_x_201

بهنام آزاد چرا مهاجرت کردم

Behnam_Azad_172_x_201

در کشوری بنام ایران زندگی می کردم . کشوری که نام آن با تاریخ اجین است. ولی صد افسوس که در این دوران مردم این دیار مجبور به ترک وطن می شوند و پناه به بالین کشورهای دیگر می برند. در حالی تن به این هجرت می دهند که اکثر مردم ایران با عمده مشکلات مهاجرت آشنا هستند و می دانند در خارج از ایران برای آنها فرش قرمز پهن نکرده اند. ولی چرا با آگاهی به این مسئله و با تمامی علایق و وابستگیهایی که در سرزمین مادری خود دارند باز اقدام به مهاجرت می کنند.

پاسخ این سئوال را باید در دو دلیل اساسی دید. علت اول و اصلی آن نظام حکومتی حاکم  بر ایران است و علت دوم که ناشی از موجودیت علت اول است، جو حاکم بر جامعه از لحاظ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی است.

حکومت ایران از زمان مصادره انقلاب سال ۱۳۵۷ مردم، بنفع خود تلاش کرده است بجای اینکه ایران را بعنوان یک کشور که فرهنگ و تاریخ خود را دارد، اداره کند، بصورت یک کشور اسلامی، آنهم از نوع افراطی ترین آن اداره می کند و ایران را در کنار و همسطح کشورهای عربی مسلمان معرفی کرد. ولی با توجه به فر هنگ کهن این دیار و وجود مردم مترقی آن، مردم ایران از همان ابتدا (بجز فریبی که در فروردین سال ۱۳۵۸ خوردند) با مقاومتهای آشکار و پنهان در داخل و خارج از کشور مخالفت خود را با این سبک و سیاق اعلام کردند.

 

حکومت خونریز  جمهوری اسلامی  از همان ابتدا با سیاست حذف مخالفین شروع به سرکوب آنها  کرد که کشتار سال ۱۳۶۷ نمونه بارز این جنایتها بود ولی بعد از سرکوب وحشیانه مخالفین، آنها شروع به از بین بردن فرهنگ چند هزار ساله ایران کرده و با تمام مصادیق ایران شروع به مبارزه کرد و در این مبارزه عادیترین حقوق مردم از قبیل آزادی بیان، آزادیهای اجتماعی، آزادی فعالیت احزاب سیاسی را از آنها سلب کرد.

 

ایران به جامعه ایی تبدیل شده که درآن زندگی کردن، یعنی شکنجه، مگر اینکه عضو رانتهای حکومتی باشید. مردم ایران از صبح که شروع به فعالیتهای روزانه خود می کنند فضائی پر از استرس و بی احترامی را در تمامی قسمتهای جامعه تجربه می کنند. در چنین فضای آلوده که به آن باید فشارهای بسیار سنگین اقتصادی را هم اضافه کنیم بصورت طبیعی رفتارهای مردم جامعه هم، تحت تاثیر آن  غیر طبیعی و پر از خشونت و استرس می شود. مردمی که در زمانهای نه بسیار دور در  کوچکترین مشکلات همدیگر را یاری می کردند به مردمی تبدیل شده اند که با بروز  حادثه برای دیگری نه تنها به آن کمک نمی کنند بلکه به دنبال آن هستند که از حادثه اتفاق افتاده بنفع خود استفاده کنند. وقتی تاریخ اعدام فردی از افراد جامعه را اعلام می کنند از شب قبل مردم برای تماشای صحنه اعدام در خیابان منتظر می مانند، وقتی جلوی چشم آنها دو نفر از افراد جامعه باهم نزاع می کنند، مردم بجای آنکه قائله را بخوابانند، شروع به فیلم برداری از صحنه مردن فرد مضروب می کنند. آیا اینان همان مردم ایران هستندکه ..!؟

جمهوری اسلامی فقط با آزادیهای انسان نمی جنگد بلکه هویت مردم ایران را هدف گرفته است و تلاش بر نابودی آن می کند. از حکومت ایران در محافل برای نقض حقوق بشر انتقاد می شود ولی دریغا که در ایران به اصل  وجود بشریت و انسان ارزشی قائل نیستند! حال کدام حقوق بشر ؟

وقتی فضای موجود در ایران را بررسی می کنیم  متوجه نا امنی اجتماعی برای کل مردم می شویم و علت مهاجرت را در همین موضوع باید دید و بررسی کرد. نا امنی که ناشی از حکومت جابرانه جمهوری اسلامی است و برای مردم جز فقر و جنایت چیز دیگری ندارد. جامعه ایران تبدیل به جامعه ای شده که از قانون جنگل تبعیت می کند( بخور تا خورده نشوی ). ولی باتوجه به فرهنگ مترقی مردم ایران، میتوان با اطمینان گفت که این مردم دوباره به کمال انسانی خود می رسند. به امید روزی هستیم که با عزم عمومی مردم و مبارزین بتوان این بستر را تبدیل به جامعه ای امن برای مردم کرد. و ایرانی را در کشور خود فارق از جنسیت، ملیت و زبان فقط بعنوان یک انسان دید.