اسلام را نمیتوان در ردیف دیگر دینهای دنیا قلمداد کرد زیرا این دین انسانها را به لحاظ جسم و روح ناتوان به شمار میاورد و به خود اجازه میدهد ولی و تصمیم گیرنده انسانها باشد و این عملکرد همانند ارباب و روستائی است که روستائی هیچگونه اختیار و آزادی عملی در برابر ارباب خود نداشت و غلام حلقه به گوش او بود.
دین اسلام طی حدودا ۱۴۰۰ سال عمر خود همواره نشان داده انسان یک موجود بی اختیار ،بی عقل و بی منطق است و عقل انسان قادر به هدایت و راهنمایی او نمیباشد در حالیکه کتاب فرستاده شده از طرف خودش بیان میکند ما انسان را به واسطه عقل و خردش از دیگر موجودات متمایز آفریدیم.
ریشه کلمه اسلام در فرهنگ لغات از کلمه تسلیم گرفته میشود و کاربرد کلمه اسلام همین تسلیم شدن است. همانطور که یک اسیر در جنگ تسلیم دشمن میشود انسانها نیز با گرایش به دین اسلام خود را مطیع و یا همان تسلیم خدای آسمانی و خدای زمینی میکنند که موجودی ناشناخته میباشد و این اسرا و گردن نهندگان به این دین، حق و اجازه هیچگونه نقد یا بررسی این دین را ندارند به جز تعداد محدودی که از علمای دین اسلام هستند. نماز یعنی شکرگزاری از خدای آسمانی و یا خدای زمین یا همان پیامبر یا آخوندها.
از ختنه شدن ،دست و صورت شستن ، توالت رفتن ،طهارت، ازدواج، عشق بازی، موقع و بهترین روشهای سکس تا شستشوی مرده و آموزش بد از مرگ که شب اول بعد از مرگ به نکیر و منکر چه بگویم تا آتش جهنم دروغین شامل حالش نشود؛ تمام مطالب اشاره شده در بالا مسئولیت اسلام در برابر انسانهاست یعنی این مذهب در خصوصی ترین امور زندگی انسان دخالت میکند و هیچگونه اختیاری به انسان نمیدهد. سیطره اسلام بر مردم در مورد مسائل سیاسی _ اجتماعی نیز به همین شکل است. هر آنچه که منفعت حاکمان دینی ایجاب میکند به صورت قانون در میاید و تمام تلاش بر این است که هر چه بیشتر مردم را به انقیاد خود در آورد.
سوال اینجاست که آیا ایران یک کشور اسلامی است؟ به نظر من نه، ایران کشوری اسلامزده است که حکومت دینی آن طی سی و سه سال گذشته با جبر و زور سرکوب و اختناق توانسته به حاکمیت خود ادامه دهد. باید به دست مردم این حکومت سرنگون شود و مردم ایران نیز در طول این سه دهه به هر وسیله ای نشان داده اند که خواهان سرنگونی این حکومت هستند.
نابود باد حکومت اسلامی
به امید جهانی آزاد .