بایگانی دسته: مقالات

مسعود صالحی،کیف کجاست، پول دست کیه؟

کیف کجاست، پول دست کیه؟

“همه ردپاها به یک جا ختم می‌شود و آن‌هم خانه کدخداست”

در تاریخ مردان تشنه قدرت و جهان‌گشاهای بسیاری آمدند و رفتند و آثاری چه خوب و چه بد از خود به‌جا گذاشتند و برگ‌های تاریخ را ورق زدند. عده‌ای به خون‌خواری معروف شدند، عده‌ای معدود عدالتشان زبانزد شد و عده‌ای دیگر همکارهای سازنده و یا فقط کشورگشایی کردند و در کشورهایی که تصرف کردند به‌جز قتل و غارت و چپاول هیچ کار دیگری که برای بشریت یا حتی برای هم‌دوره‌ای‌های خودشان مفید باشد نکردند.

یکی از این کشورگشاها تیمور لنگ است که بر شهرهای ایران تسلط پیدا کرد و خرابی‌های بسیاری به‌جای گذاشت ولی عدالت هم داشت که مانع کارهای خلاف می‌شد. ازجمله وقتی در منطقه‌ای دزدی می‌شد و به اطلاع او می‌رسید اولین کسی را که محاکمه می‌کرد کدخدا، والی یا حاکم آن شهر، قریه یا قصبه یا شهر بود و منطقش هم این بود که اگر حاکم دزد شد کسی جرئت ندارد در آن منطقه دزدی کند و حاکم فاسد است که فساد به وجود می‌آورد.

وقتی منطقی فکر می‌کنی متوجه می‌شوی که دقیقاً درست است و اولین جایی که در نظرت می‌آید ایران است که هرروز در آن خبرهای دزدی و فساد بیشتر از روز قبل است و هرکسی که مقام بالاتری دارد دزدی‌هایش کلان‌تر از زیردستان است و آن‌وقت است که آدم به گفته تیمور لنگ و شخصیت آن آدم خون‌خوار بیشتر احترام می‌گذارد نا رهبر و دار و دسته‌اش که حاکم بر ایران‌اند.

هرروز شاهد خبرهای پول‌شویی و چپاول بیت‌المال ایرانیان به دست حکومتی که بیشتر از ۳۵ سال است ایران را تحت تسلط خویش درآورده هستیم و رقم‌هایی را در این خبرها می‌شنویم که وقتی صفرهای آن‌ها را می‌شماریم چشممان سیاهی می‌رود و تازه متوجه می‌شویم کسانی که در برملا کردن این دزدی‌ها نقش مهی داشتند آن‌هایی هستند که سهمی به آن‌ها تعلق نگرفته و یا اگر هم رسیده کم بوده و به این خاطر دست همکاران خود را رو می‌کنند و به گوش مردم می‌رسانند که آی هوار بردند دار و ندارتون را و بعد از شلوغ کردن‌های بسیار و بگیروببند کدخدا وارد صحنه می‌شود و با یک جمله کوتاه که شلوغش نکنید و بهانه دست دشمنان اسلام ندهید همه را ساکت می‌کند و همه‌چیز به روال عادی برمی‌گردد و دوباره همه باهم سرشان را در همان آخور قبلی می‌کنند و باهم می‌خورند.

نقش ملت در این افشاگری‌ها و بعضاً خاموش شدن و به روال عادی برگشتن ماجرا، دیدن و گفتگو کردن در مورد اعداد و ارقام و بعد هم فراموش کردن است که اگر خدای‌ناکرده کسی معترض شود تمامی اساتید با کدخدا هم‌داستان می‌شوند و دودمان معترضان را که مالکان واقعی این پول و اموال هستند را بر باد می‌دهند و بقیه مردم هم بی‌تفاوت از کنار ماجرا رد می‌شوند و داستان را به فراموشی می‌سپارند و این‌طور می‌شود که بر رشد اعداد و ارقام دزدی‌ها هر روز افزوده می‌شود.

کجایند مردم فرهیخته و با فرهنگ و تمدن چند هزارساله‌ای که همه‌جا داد سخن از کوروش و داریوش، کاوه آهنگر و بابک خرم‌دین می‌دادند؟ درست در چنین زمانی که باید صدایمان آسمان و زمین را به لرزه درآورد و گوش دشمنان را پاره کند چنان در خاموشی مطلق فرورفته‌ایم که گوئی جانی در بدن نداریم.

مسعود صالحیCapture

مهداد مهرگان: محدودیتهای جوانان و مجازات های سخت در جمهوری اسلامی

دانشجوی ۲۱ ساله‌ای که در روز اول مهر ماه آماده رفتن به دانشگاه بود . در خانه پدری‌اش توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران

 دستگیر شد ، و مأموران در زمان بازداشت و تفتیش خانه به همسایه‌ها که جمع شده بودند گفتند که او را به جرم کلاهبرداری دستگیر کردند. بنابر گزارش‌ها وی را به دلیل نوشته‌ها و عکس‌های منتشر شده در صفحه فیس بوکش به اتهامات ، تبلیغ علیه نظام ،توهین به رهبری ،تبانی علیه امنیت ملی‌ کشور . توهین به مقامات کشوری و توهین به مقدسات و انتشار تصویر نا مناسب متهم شده بود ، این فرد(مسعود سید طالبی) در دادگاه بدوی و پس از دفاعیات وکلای پرونده از اتهام توهین به مقدسات تبرئه و برای باقی‌ اتهامات به ۱۵ سال حبس محکوم شد ، اما آذر ماه امسال ,شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر با علم نقض در رای پرونده وی را به شعبه بدوی ارسال کرد. که در نتیجه قاضی مقیسه اتهام توهین به مقدسات را دوباره به اتهامات وی افزود و به این ترتیب با اضافه شدن ۵ سال حبس بیشتر ،حکم او ۲۰سال حبس,شد ، و این در صورتی‌ بود که وکلای وی امیدوار بودند که در برسی‌ مجدد حکم او کمتر شود ،اما همه چیز برعکس شد . خانواده این زندانی تا مدت‌ها از علت و محل بازداشت او بی‌ خبر بودند ، او یک ماه اول را برای بازجویی در بند وابسته به سپه پاسداران در زندان اوین به سر برد و بعد به بند ۳۵۰ این زندان منتقل شد . مسعود سید طالبی یکی‌ از هشت زندانی است که در پرونده موسوم به فعالان فیس بوکی در تیر ماه ۱۳۹۳ در مجموع به بیش از ۱۰۰ سال حبس محکوم شدند ، بر اساس این حکم امیر گلستانی ۲۰ سال ، مسعود قاسم خانی ۱۹ سال ، فریبرز کاردارفر  ۱۸ سال ،مسعود 

سید طالبی۲۰ سال ، فرید اکرمی پور ۱۳ سال ، مهدی ری شهری ۱۱ سال ، و نغمه شاهسوندی شیرازی ۷ سال زندان گرفتند

این احکام در حالی صادر شده‌اند که حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در روز ۲۷ اردیبهشت به مناسبت روز جهانی ارتباطات از موانع و  انسدادها در زمینه گسترش و اشاعه امکانات اینترنتی ودیجیتالی در ایران انتقاد کرد.

و گفت چرا ما در برابر فضای مجازی این همه دچار تزلزل هستیم و چرا به جوانان اعتماد نمیکنیم

رژیم جمهوری اسلامی ایران در تمام طول حکومت خود با سرکوب مردم به خصوص جوانان قادر به ادامه حیات بوده , و سران آن فقط با .دروغگویی جامه داخلی و خارجی را فریب میدهند

حسین خزاعی: جمهوری اسلامی، ضد انسان و انسانیت

بررسی جایگاه حکومت جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوق بشرشاید نیازمند آشنایی هر چه بیشتر با معنی حقوق بشر باشد. حقوق بشر اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره‌مند می‌شود شاید در ابتدا این تعریف از لفظ حقوق بشر بسیار ساده به نظر بیاید اما باید دانست که همین تعریف به ظاهر ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و حکومت‌ها به دنبال دارد. حقوقی که برای تمامی انسان های جامعه یکسان بوده و نژاد قوم ملیت و همچنین مذهب تاثیری بر آن نمی گذارد.

حکومت جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۶۰ پس از شکست انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید شاید جز معدود حکومت هایی باشد که از زمان شروع به کار خود به غیر از دو سال بصورت سالیانه قطعنامه نقض حقوق بشر از مجمع عمومی سازمان ملل دریافت کرده و به نقض حقوق بشر محکوم شده است در آخرین قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، این مجمع، ایران را در بسیاری موارد محکوم کرد؛ از جمله در برخورد دولت با معترضان نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸. حکومت جمهوری اسلامی ایران به صورت سختگیرانه‌ای آزادی‌های مدنی از جمله آزادی سخنرانی، مطبوعات، تجمعات، انجمن‌ها و آزادی‌های شخصی را زیر پا میگذارد و در مسیر آزادی‌های مذهبی نیز موانع بسیار زیادی را بوجود آورده است. بدلیل نقض گسترده حقوق بشر در ایران هیچگاه تعداد دقیق زندانیان سیاسی در دسترس نمی باشد. اما مسئله ای که بوضوح دیده می شود وجود تعداد زیاد زندانیان سیاسی مذهبی و همچنین خبر نگاران  در زندان های جمهوری اسلامی است. حکومتی که سال های متوالی به نقض حقوق بشر متهم شده است بدون شک با هر گونه اطلاع رسانی مقابله کرده و پایه و اساس خود را بر مبنای اعدام و سرکوب قرار داده است.

لازم به ذکر است که در سال۲۰۱۱، توسط  سازمان ملل، احمد شهید به عنوان گزارشکر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب شد. از او درخواست شده تا به ایران سفر کند و وضعیت حقوق بشر زندانیان سیاسی و دیگر زندانیان را بررسی کند. تا کنون ایران از دادن اجازهٔ ورود به وی ممانعت ورزیده است.وی در خصوص پناهندگان ایرانی نیز در گفتگوی خود ، از علاقه به آشنایی با پناهندگان ایرانی و تلاش برای گردآوری مستندات خود بر اساس مشکلات این پناهندگان در ایران خبر داد. درواکنش به این انتخاب دولت ایران این انتخاب را سیاسی و جهت دار دانست و عنوان کرد که انتساب احمد شهید را به رسمیت نمی شناسد.

 

 

دولت استرالیا به نقض حقوق بشر در رابطه با پناهجویان متهم شد

یک کمیته تحقیق در سنای استرالیا روز پنج‌شنبه دولت این کشور را به علت ناتوانی در حفاظت از پناهجویان مستقر در جزیره مانوس در جریان شورش‌های ماه فوریه گذشته به نقض حقوق بشر متهم کرد.

در جریان شورش در کمپ نگهداری از پناهجویان در جزیره مانوس که بخشی از کشور پاپوآ گینه نو محسوب می‌شود، یک پناهجوی ایرانی به نام رضا براتی کشته و بیش از ۷۰ نفر دیگر زخمی شدند.

در گزارش تحقیقی سنای استرالیا که روز پنج‌شنبه، ۲۰ آذر، منتشر شد و خبرگزاری رویترز به بخش‌هایی از آن اشاره کرده، آمده است که انتقال سریع پناهجویان جدید به این جزیره در کنار فقدان مسیر مشخصی برای بررسی پرونده پناهندگی آنها، نتیجه شورشی احتمالی را «به وضوح روشن» می‌ساخته است.

در این گزارش ۲۰۰ صفحه‌ای تاکید شده که پرسنل شرکت امنیتی G۴S که وظیفه تامین امنیت کمپ را بر عهده داشته در خشونت‌ها علیه پناهجویان شرکت داشته‌اند و اسکات موریسن، وزیر مهاجرت استرالیا، نیز به «فریب دادن عمدی افکار عمومی» درباره حادثه ماه فوریه و قربانیانش متهم شده است.

سنای استرالیا در عین حال «غالب مسئولیت» خشونت در کمپ پناهجویی جزیره مانوس را متوجه پلیس پاپوآ گینه نو کرده، اما از دولت استرالیا نیز خواسته تا «مسئولیت نقض حقوق بشر» را پذیرفته و به آن «اذعان» کند.

سارا هانسن، سناتور حزب سبز که از احزاب اپوزیسیون دولت استرالیا محسوب می‌شود، گزارش کمیته تحقیق سنا را «کیفرخواستی قاطع» علیه سیاست پناهندگی دولت دست راستی استرالیا دانسته است.

استرالیا مدتی است که پناهجویانی را که از راه دریا و عمدتا با قایق وارد این کشور می‌شوند به جزایر متعلق به کشورهای فقیری مانند پاپوآ گینه نو در اقیانوس آرام می‌فرستد.

در هفته گذشته نیز قانونی در پارلمان استرالیا تصویب شد که بر اساس آن، افرادی که خواهان پناهندگی در این کشور هستند، پس از پذیرفته شدن درخواست‌شان، اقامت سه تا پنج ساله دریافت می‌کنند و ممکن است این اقامت پس از پایان مهلت، تمدید بشود یا نشود.Capture

عبدالله اسدی : بیش از ۶/۱۳ میلیون نفر از پناهندگان و آوارگان سوریه و عراق درخطر سرمازدگی و گرسنگی قرار دارند

Abe Asadi

 

 

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان روز سه‌شنبه ۲۰ آبان برابر با ۱۱ نوامبر ۲۰۱۴ اعلام کرد که درنتیجه جنگ در عراق و سوریه ۶/۱۳ میلیون نفر بی‌خانمان و آواره شده‌اند. این کمیساریا، اعلام کرد که بسیاری از آوارگان عراقی و سوری که تعداد آن‌ها برابر با جمعیت کلان‌شهری مانند لندن است، بدون غذا و سرپناه بسر می‌برند. امین عواد مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان گفته است دنیا در مقابل نیاز این پناهندگان منفعل شده است.

این مسئول کمیساریای عالی پناهندگان می‌گوید: «امروزه وقتی‌که درباره آوارگی یک‌میلیون نفر در مدت دو ماه و یا آوارگی پانصد هزار نفر در یک شبانه‌روز حرف می‌زنیم، دنیا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.» قبلاً در آمار این سازمان به رقم ۶، ۵ میلیون نفر آواره در خاک سوریه اشاره‌شده بود اکنون آمار جدید این سازمان نشان می‌دهد که این تعداد از آوارگان به دو برابر افزایش یافته است.

گزارش جدید کمیساریای عالی پناهندگان حاکی است که ۳/۳ میلیون پناهنده سوری نیز در خارج از این کشور به سر می‌برند که عمدتاً به لبنان، اردن، عراق و ترکیه پناه برده‌اند. این مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای این سازمان گفته است: کشورهای دیگر دنیا به‌خصوص کشورهای اروپایی و سایرین باید مرزهای خود را باز کنند و برای حل این مشکل مشارکت کنند.

آمار کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان به ۹/۱ میلیون نفر که در داخل خاک عراق آواره شده‌اند نیز اشاره دارد. این سازمان اشاره می‌کند که ۱۹۰ هزار نفر از آن‌ها نیز در جستجوی محلی امن کشور عراق را ترک کرده‌اند. کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد می‌گوید: برای کمک به ۹۹۰ هزار نفر از این آوارگان در فصل زمستان و تأمین نیازهای اولیه آن‌ها مانند سرپناه پلاستیکی و لباس گرم، به بیش از ۵/۵۸ میلیون دلار کمک‌های نقدی نیاز دارد.

کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان می‌گوید: روسیه و چین از اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد که نتوانسته‌اند جنگ در سوریه را متوقف کنند، در انتهای فهرست کشورهای کمک‌کننده قرار دارند.

وی می‌گوید: درصورتی‌که راه‌حل سیاسی برای این جنگ پیدا نشود این نوع کمک‌ها باید در درجه اول و مهم‌تر از همه‌چیز قرار گیرد. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در مورد وضعیت آوارگان سوریه و عراق به مسائل مهمی اشاره‌کرده است. این تعداد از آوارگان در داخل خاک سوریه و عراق و ترکیه و لبنان و اردن ازنظر رسیدگی به وضعیت زندگی آن‌ها و اختصاص امکانات مورد کمترین توجه قرار نمی‌گیرند. اینکه دنیا در مقابل این‌همه انسان آواره و بدون سرپناه منفعل شده و عکس‌العمل نشان نمی‌دهد یک واقعیت است. قدرت‌های اقتصادی جهان ازجمله چین و روسیه و دولت آمریکا آن‌قدر امکانات دارند که می‌توانند با آن، کلیه آوارگان سوریه و عراق را به‌خوبی تأمین کنند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا در زمان جنگ سرد، داعیه دفاع از حقوق بشرشان دنیا را کر کرده بود اکنون بجای اختصاص بزرگ‌ترین امکانات و خدمات زیستی به این‌همه کودکان و نوزادان محتاج به غذا و سرپناه مرزهایشان را بر روی آن‌ها بسته‌اند و برای ممانعت از ورود آن‌ها در مرزهای خود تدابیر امنیتی اعلام کرده‌اند تا جلوی ورود آن‌ها را بگیرند. امکانات غذایی و درمانی و بهداشتی و تأسیساتی در همان چین و روسیه و کشورهای غربی چنان زیاد است که می‌توانند با آن کلیه این آوارگان را به بهترین وجه تحت پوشش بگیرند.

گزارشی که از سوی «موسسه مهندسی پزشکی» در بریتانیا منتشرشده نشان می‌دهد که بیش از نیمی از مواد غذایی جهان راهی سطل‌های زباله می‌شود. طبق این گزارش با دو میلیارد تن مواد غذایی که به هدر می‌رود می‌توان تمام گرسنگان جهان را سیر کرد. سالانه در سراسر جهان بیش از چهار میلیارد تن مواد غذایی تولید می‌شود. طبق همین پژوهش که در بریتانیا صورت گرفته است، حدود نیمی از مواد غذایی تولیدی در جهان به سطل زباله‌ها ریخته می‌شود. این واقعیت زندگی انسان‌ها در دنیای سرمایه‌داری است، اگر سود و ثروتی که در دنیای سرمایه‌داری کرورکرور تولید و انباشته می‌شود به‌طور عادلانه بین ساکنین کره زمین تقسیم و توزیع شود، هیچ‌کس نه گرسنه می‌ماند و نه بدون سرپناه. انبارهای دولتی و مراکز نظامی و شرکت‌های بزرگ مملو است از چادرهای ضخیم و ضد سرما، پتو، کیسه‌خواب و جوراب و امکانات عمرانی و رفاهی و مواد بهداشتی به‌گونه‌ای که می‌توان با آن‌ها نیاز میلیون‌ها نفر انسان آواره و بی‌سرپناه را تأمین کرد. مردم دنیا لازم است شرایط وحشتناک زندگی آوارگان و پناهندگان سوریه‌ای و عراقی را در مرکز توجه خود قرار دهند و بهر شکل ممکن تلاش کنند با جمع‌آوری پول و مواد غذایی و پوشاک و درمان و امکانات بهداشتی و هر نوع نیازمندی‌های دیگر به کمک این آوارگان بشتابند. هیچ‌چیز مهم‌تر و انسانی‌تر از این نیست که بشود با این نوع کمک‌رسانی‌ها جان بسیاری از انسان‌های آواره را نجات داد. علیرغم شرایط ناامن و درگیری‌های مسلحانه در منطقه، پزشکان و امدادگران زیادی از سراسر جهان به آنجا رفته و در حال کمک به آوارگان هستند و در بسیاری از نقاط مختلف جهان مقدار قابل‌توجهی امکانات جمع‌آوری و به مناطقی که آوارگان در آن مستقر هستند ارسال می‌شود؛ ولی بااین‌حال گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان نشان می‌دهد اگر دنیا برای کمک به آوارگان بسیج نشود و کشورهای اروپایی مرزهای خود را بروی پناهندگان باز نکنند و تا زمانی که این جنگ‌های ویرانگر در منطقه ادامه داشته باشد و تا زمانی که راه‌حل سیاسی پیدا نشود، این کمک‌رسانی‌ها باید در درجه اول اهمیت و اولویت برای آوارگان قرار گیرد.

مسعود صالحی : قتل و غارت در ایران

Capture

 

«این ننگ را ویران کنید»

 ولتر

 

 

نظام جمهوری اسلامی که اکثریت مردم مخالف آن هستند و با آن مشکل دارند طی ۳۶ سال حکومت خود قوانینی را پیاده کرده که باعث فلاکت و بدبختی‌های بشماری برای ملت ایران شده و به خاطر سرپوش گذاشتن روی تمام این قوانین با قلدری بیش‌ازاندازه تن به هر کاری برای سرکوب کردن افراد جامعه و جلوگیری از مخالفت مردم می‌دهد. این اعمال شامل شکنجه، قتل‌های زنجیره‌ای پشت پرده، اعدام‌های روزانه و جنایت‌های دیگری مانند اسید پاشیدن به‌صورت زنان و دختران زیباروی ایرانی است که درنهایت مردم ایران را ازلحاظ فرهنگ و اخلاق، رفتار درست، اتحاد و همدلی با یکدیگر، به عقب کشانده و جدا کرده تا بتوانند قدرت و ثروت خود را افزایش دهند و بیشتر بتازند که همه این قوانین باعث قتل و غارت در ایران و بی‌اعتبار شدن مردم ایران در بین سایر کشورهای جهان شده است.

حکومت جمهوری اسلامی در تمامی سال‌های گذشته و حال همیشه سعی در این داشته با شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» که بر همه مردم روشن است حکومت خود را محکم و محکم‌تر کند. متأسفانه برخی از مردم هم به این حرکت دامن زده و ادامه می‌دهند. مثل اعدام‌هایی که به خاطر قصاص انجام می‌دهند. سیستم قضایی مریض جمهوری اسلامی توپ را به داخل زمین خانواده‌های مقتول می‌اندازد و انسان‌ها را وادار می‌کند که با احساسات تصمیم بگیرند و به خود اجازه دهند که طناب دار را به گردن انسان دیگری انداخته و نظاره‌گر جان دادن همنوع خود باشند و تخم نفرت و کینه که باعث جدائی و فاصله بین افراد یک جامعه می‌شود را با دست خود در زمین جمهوری اسلامی بکارند و پرورش دهند. این موضوعی است که نظام حاکم از آن لذت برده و به خود می‌بالد که به این راحتی بر این کشور ثروتمند و ملت آن مسلط شده و اریکه قدرت را در دست گرفته و به هر شکل ممکن استفاده می‌برد.

دولت به خودش اجازه می‌دهد که برای همه‌چیز جامعه و مردمش ازجمله پوشش، خوراک، رفتارهای بین انسان‌ها به سلیقه خود تصمیم بگیرد و خود را مالک بی‌چون‌وچرای کل جامعه می‌داند تا جایی که حتی تصمیم می‌گیرد که صورت افراد جامعه را عوض کند. (اسیدپاشی‌های اخیر)

این حکومت سرسپردگانی دارد که معروف‌اند به افراد ساندیس‌خور که در باطن خوراک روزانه آن‌ها نفت خام است و به خاطر همین امتیاز به‌جای آوردن کلاه، سر می‌آورند و بدون چون‌وچرا تمامی اوامر و خواسته‌های شوم ولایت و حکومت را انجام می‌دهند، به خاطر داشته‌هایی که در طول دوره انقلاب و بخصوص دوره خامنه‌ای به دست آورده‌اند و قصد از دست دادنش را هم ندارند و به هیچ‌چیز و هیچ‌کس رحم نمی‌کنند، کشتن و نابود کردن انسان‌ها و خانواده‌ها جزو کارهای پیش‌پاافتاده ایشان است و بانام بسیجی و حزب‌الله دستشان برای هر کاری باز است و حمایت می‌شوند.

درنهایت تمامی این فشارهایی که بر مردم و جامعه می‌آید ساخته دست نزدیکان و وابستگان حکومت است که با حضور و تائید کردن نظام درجاهای مختلف و رنگ‌به‌رنگ کردن خود مانند سبز و بنفش و غیره ساقه این درخت تناور را قطورتر کرده و تن به‌دروغ و نیرنگ‌های آخوندی داده و خود را مانند عروسک خیمه‌شب‌بازی در اختیارشان قرار داده‌اند، اما اکثریت مردم به‌جان‌آمده مدت‌هاست این نظام را با همه اشکال و رنگ‌هایش نمی‌خواهند و درصدد از میان برداشتن آن هستند.

مسعود صالحی

 

ماهرخ فیروزه : جاهطلبان اسلامی در ایران

Capture

 

در هر جامعه‌ای انسان‌های جاه‌طلب همیشه وجود دارند و نقش اصلی ایشان بر هم زدن ثبات و آرامش جامعه و مردم آن کشور است و بسیار هم خطرناک هستند، چون پایبند هیچ اصول و مرامی نیستند، تمام ارزش‌ها را زیر پا می‌گذارند و فقط به اهداف پلید خودشان فکر می‌کنند و بس.

این‌گونه افراد بیشترین ضربه را به اقتصاد جوامع می‌زنند و قشر آسیب‌پذیر جامعه که همان کارگران هستند را در فشار قرار می‌دهند و باعث بسیاری از ناهنجاری‌ها ازجمله نابود شدن خانواده‌ها، طلاق، فقر شدید مالی، اعتیاد به مواد مخدر و خیلی چیزهای دیگر که در جامعه ایران کاملاً مشهود است، می‌شوند؛ یعنی هرروز بیشتر بر ثروت و قدرت خود می‌افزایند و خون این ملت فقیر را بیشتر می‌مکند، حقوق کارگران را در حداقل نگه می‌دارند و با زد و بندهای مافیایی خود تورم را در جامعه افزایش می‌دهند تا به سودهای کلان برسند و به مال‌اندوزی ادامه دهند.

جمهوری اسلامی یکی از این هرم‌های مال‌اندوز و قدرت‌طلب است که در رأس آن رهبر و خانواده ولایت قرار دارند و این مافیای قدرت و ثروت را اداره می‌کنند، هرروز خزانه خود را از خون این ملت پرکرده و فاصله خود را با جامعه فقیر و زحمت‌کش بیشتر و بیشتر می‌کنند. از درآمد فروش نفت که طبق آمارهای خودشان بیشتر از ۷۰ درصد، سود عایدشان می‌کند قوی و قوی‌تر می‌شوند و کمترین توجهی به ملت فقیر ایران ندارند چون تمام این ثروت را ارث پدر خود می‌دانند.

ملتی که روی ثروتمندترین خاک دنیا زندگی می‌کنند جزو فقیرترین ملت همان دنیا هستند و روزبه‌روز هم فقیرتر می‌شوند، درصورتی‌که رهبر و خانواده “محترمش” یکی از ده خانواده ثروتمند دنیا می‌باشند که از درآمد همین کشور ثروتمند شدند و متأسفانه تمام این فاصله‌ها و قدرت‌ها با کمک همان افراد جاه‌طلب که سرسپرده هم هستند به وجود آمده چون تمام نفعشان در بقای این حکومت ننگین است.

از گوشه و کنار می‌شنویم که خانواده‌های اندکی در ایران ماهانه حدود سی میلیون تومان خرج تفریح خودشان می‌کنند، رستوران می‌روند و سفرهای خارجی آن‌چنانی می‌روند و کمی پایین‌تر می‌بینیم خانواده‌ای با صاف کردن میخ‌های زنگ‌زده به همراه دو فرزند کمتر از ده سال خود، روزی هفت‌صد و پنجاه تومان درآمد دارند و فقط می‌توانند یک نان بخرند و سه قسمت کنند و بخورند بدون هیچ‌چیز دیگری؛ آرزوی داشتن خانه و لباسی گرم یا حتی خوردن میوه‌ای ناچیز را داشته باشند و متأسفانه خیلی‌های دیگر هم هستند که حتی همان نان را هم ندارند و سر گرسنه بر زمین می‌گذارند.

آیا واقعاً برابری و مساوات این است؟ “رهبر و بزرگ” یک جامعه باید این‌گونه رفتار کند؟ فقط به خود، خانواده و نزدیکانش بیندیشد و مانند اختاپوس به قدرت خود و ثروت جامعه بچسبد و نسبت به دیگران کوچک‌ترین احساس مسئولیتی نداشته باشد؟ واقعاً جای بسی تأسف است.

علیرضا منزوی : جدایی دین از دولت

Capture

 

 

سکولاریسم یعنی اینکه امور این جهان، بر پایه پدیده‌ها و دانش این جهانی توضیح داده شود، نه بر اساس اسطوره‌ها و افسانه‌ها و پدیده‌های آن جهانی و نه بر اساس قوانین دنیایی که ما تابه‌حال آن را ندیده‌ایم.
به‌بیان‌دیگر سکولاریسم عقیده‌ای است که بر مبنای آن، دین از قانون‌گذاری جدا است و مذهبیّون یعنی آخوندها در حاکمیت جایی ندارند.

متأسفانه چون حکومت امروزین ایران یک حکومت دینی است آقایان به‌غلط تبلیغ می‌کنند که سکولاریسم به معنی دشمنی با مذهب و نابودی دین است، درصورتی‌که اصلاً این‌طور نیست. یک شخص می‌تواند انسانی با باورهای استوار دینی باشد، امّا به سکولاریسم ﴿جدایی دین از حکومت﴾ اعتقاد داشته باشد، مانند آقای دکتر “چارلز تیلور” پژوهشگر ارزشمند کانادایی که تئوریسین اصلی سکولاریسم در جهان غرب است درحالی‌که خودش انسانی عمیقاً باورمند به مسیحیت است. او معتقد است که مبنای قانون‌گذاری، باید بر محور عقلانیت و بر اساس نیازهای این جهانی برپا شود نه بر پایه قول و قرارهای گذشتگانی که در کتاب‌های پوسیده و قدیمی ثبت‌شده‌اند.
سکولاریسم اجتماعی، روندی است که از پایین و در بطن جامعه و از درون خانواده‌ها شکل می‌گیرد نه از بالا و به‌صورت دستور حکومتی. در یک سیستم استبدادی، یک رژیم ممکن است به‌زور چادر از سر زنان بردارد و یا اینکه به‌زور چادر بر سر آن‌ها کند؛ این‌ها هردو اشتباه‌اند. اعضای خانواده باید به این نکته واقف شوند که اولین قدم درراه رسیدن به سکولاریسم دموکراتیک، دوری جستن از استبداد و روش‌های جبارانه در داخل خانواده است. درک این مطلب مهم، ما را گام‌به‌گام به‌سوی سکولاریسم جهانی رهنمون خواهد شد؛ یعنی به آن سطحی که هماهنگ با جهان پیش برویم و مردم جهان از ما و ما از جهانیان بیزار نباشیم.

موانع رسیدن به سکولاریسم کدامند؟

  • استبداد دینی:ذات دین استبدادی است و همواره جباریّت را تبلیغ می‌کند.البته این نکته مهم را نیز باید در نظر داشت که دین در کشورهای مختلف به صورت‌های گوناگون ظاهر می‌شود.
  • استبداد سیاسی:عدم تحمل‌پذیری حاکمیت. از شاه اسماعیل صفوی تا رضاشاه پهلوی، همه حاکمان مقتدری بودند که یکپارچگی ملّی را فراهم کردند ولی در زمان حاکمیت آن‌ها هیچ آزادیخواه و هیچ روشنفکری آزاد نبود.
  • استبداد فرهنگی و اجتماعی:عقب‌ماندگی و بی‌سوادی باعث بروز استبداد در بطن جامعه می‌شود. عدم تحمّل دیگران و رفتار مستبدانه‌ای که در درون ما است، با رفتن این حکومت و آمدن آن حکومت دیگر، در جای خود باقی می‌ماند و چیزی را تغییر نمی‌دهد زیرا استبداد فرهنگی در ذهن و روحیه ما جای دارد. روند سکولاریزاسیون ﴿سکولار شدن﴾ در یک جامعه، از درون خانواده‌ها شروع می‌شود.

روشنفکران دینی و سکولاریسم:

روشنفکران دینی کسانی هستند که به‌خوبی از دموکراسی و سکولاریسم صحبت می‌کنند، ولی هنگامی‌که به بخش قانون‌گذاری در جامعه می‌رسند، متأسفانه مانند آقای عبدالکریم سروش، معتقدند که درنهایت دین، تعیین‌کننده اصلی است.

علی الف از ایران : سنگسار و بی‌اعتنایی به سیاست

Capture

 

سنگسار بی‌رحمانه‌ترین و ناعادلانه‌ترین حکم غیرانسانی‌ای است که به طرز جنایت‌کارانه و وحشیانه‌ای در ایران به اجرا درمی‌آید تا انسانی به دلیل فقط و فقط تمایل داشتن به شخصی دیگر به بدترین شکل اعدام شود. هیچ انسان عاقل و سالمی نمی‌تواند این عمل زشت و ناپسند را بپذیرد چه برسد برای آن توجیه یا قانونی وضع نماید. این چه حکمی است که این انسان‌ها بدون هیچ دفاعی با دست‌های بسته و بدنی که تا سینه در خاک فرورفته با وحشیانه‌ترین حالت یعنی پرتاب سنگ به سروصورت، زجرکش شوند بدون اینکه حتی از اولیه‌ترین حقوق یعنی حق دفاع از خود نیز برخوردار باشند؟ حال چگونه است که در کشوری که دروغ از گناهان کبیره است مجازاتی ندارد و نقل کلام و محفل رجل سیاسی و مذهبی است ولی عمل زنا که می‌توان حتی در علوم طبیعی توجیهی برای آن داشت این‌گونه مورد مجازات قرار می‌گیرد؟ انسانی به‌راحتی با مظلومانه‌ترین و وحشیانه‌ترین حالت اعدام می‌شود درحالی‌که بیشتر همین به‌اصطلاح مجریان قانون در همین زندان‌های خود هزار بار به‌حکم همان اسلام نه‌تنها به زنان بلکه به مردان هم تجاوز می‌کنند و هیچ قانونی برای مجازات آنان وجود ندارد؟ ما خواهان هستیم که به‌جای این‌همه ناملایمتی و بی‌عدالتی، کشوری داشته باشیم خالی از مذهب که در آن ارزش‌های انسانی را به کودکانمان آموزش دهند و عفو، این سرمایه جاودانی را جایگزین آن کنند. «روزی نوشتم ۵۰ ٪ زن‌هایی که تن‌فروشی می‌کنند متأهل هستند، تو گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: ۷۵٪ معتادین جوان هستند، گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: به دختران و پسران در زندان تجاوز می‌شود، گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: پدری برای جهیزیه دخترش کلیه‌اش را فروخت، گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: سن تن‌فروشی دختران بخت‌برگشته از فقر به زیر ۱۴ سال رسید، گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: مردم کشورمان برای تفریح به بهشت‌زهرا می‌روند، گفتی: من سیاسی نیستم. نوشتم: خانه‌ات را ازت گرفتند، پسرت معتاد شد، دخترت فاحشه، زنت به فکر طلاق، بازهم سیاسی نیستی؟ پاسپورت ایران بی‌ارزش شد، نامش باعث ننگ شد، ورزشکارش از بدبختی پناهنده شد، نخبه‌اش به خاطر مدل مو از دانشگاه اخراج شد، خبرنگارش به خاطر آزادی بیان اعدام شد، شادی جرم شد، تجمع بالای ۱۰ نفر غیرمجاز شد، صحنه اعدام تبدیل به سینما شد، شبکه خبر از غزه می‌گفت در شهر ما آب هم نبود، مخدر هم‌قیمت قلیان شد، سیاسی نبودی ولی انسان که هستی پس هرگونه می‌توانی فریاد بزن.»