بیش از سی سال از اجباری شدن حجاب برای زنان در ایران میگذرد. قانونی که از آغاز با شعار یا روسری یا تو سری به زنان تحمیل شد. زنانی که از ابتداییترین حق و حقوق شهروندی خود محروم شدند و حتی حق انتخاب نوع پوشش را در جامعه از دست دادند. در واقع حق انتخاب پوشش جزو حقوق ابتدایی هر انسانی است و در گیر شدن با آن مانع شکوفایی زنان در جامعه ایران شد.
غیر از تحقیر هر روزه ناشی از به سر کردن روسری یا چادر،زنان ایران باید با محدودیتهایی که در اجتماع به خاطر حجاب اجباری به آنان تحمیل شده است، دست و پنجه نرم کنند.تبعیضهای جنسیتی که زنان ایرانی در انتخاب رشته دانشگاهی یا انتخاب شغل در جامعه با آن درگیر هستند ناشی از حجاب اجباریایست که بیش از سی سال بر زنان جامعه ایران توسط حاکمان جمهوری اسلامی تحمیل شده است.بر طبق مادهی ۶۳۸قانون اسلامی ایراندر طول این مدت دولت ایران با روشهای مختلف از برگزاری سمینار تا نیروی انتظامی و نیروی گشت در تلاش برای حفظ قانون حجاب اجباری که پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ بوده است تلاش مینماید. همان طور که می دانید موج جدید ورود زنان به عرصه اجتماع و مقاومت روز افزون زنان ایرانی در مقابل تحمیلات حاکمان جمهوری اسلامی بار دیگر حاکمان جمهوری اسلامی ایران را چنان ترسانده که دست به دامان نیروی انتطامی و گشت ارشاد شدهاند.
چون زنان با پوششی که به اصطلاح حاکمان جمهوری اسلامی پوشش بیحجابمینامند، با تردد در سطح شهرها به مانند عکسهایی هستند که لحظههای آزادی را ثبت می کنند. این زنان با انتخاب این نوع پوشش در واقع به دنبال آزادی و برخورداری از حق و حقوق شهروندی و حقوق برابر در جامعه هستند. اما تذکرات گشت ارشاد و بسیجیان و لباس شخصیها و روحانیون در خیابانها و مراکز خرید و پارکهای پر تردد شهری همیشه تبدیل به مشاجرات خیابانی و زد و خورد بین این زنان و نیروهای وابسته به حکومت شده است. صحنههایی که حاکی از نقض حقوق زنان با روی کار آمدن جمهوری اسلامی پس ازانقلاب در اماکن عمومی ایران است.
در واقع گشت ارشاد بروز سیاست خشونت آمیز جمهوری اسلامی به زنان و دختران ایرانی بوده است. و زنان ایرانی صبح تا شب باید در مورد چگونگی پوشش خود فکر کنند و تصمیم بگیرند. چون به واقع هماهنگی ایجاد کردن بین آن چه خود زنان دوست دارند جلوه کنند، با آن چه حکومت از آنها میخواهد و حتی آن چه جامعه سنتی و اسلامی مردسالار ایران از آنها توقع دارد کار آسانی نیست. فرصتی که میتواند برای مطالعه و بحث و گفتگو و یا تفریح و شرکت در کارهای فرهنگی و اجتماعی صرف شود باید صرف تنظیم چگونگی پوشش وپیدا کردن راههای گذر از نیروی انتظامی و گشت ارشاد و رهایی از بازداشت ومسائل تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی که زنان و دختران ایرانی را تهدید میکنندشود.
. این حقیقت تلخی ایست که نیروی گشت ارشاد و نیروی انتظامی نوع پوشش بانوان ایرانی را بهانه می کند و با ترساندن و تهدیدشان به زنان و دختران ایرانی تجاوز می کنند و با حمایت هایی که حاکمان جمهوری از قوای خود می کنند این زنان به جایی راهی ندارند وصدای این جنایت وحشتناک به گوش کسی نمی رسد چه بسا بسیاری از زنانی که خود قربانی تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی بودند با افشای آن خود به پای چوبه های دار آویخته شدند.و گشت ارشاد با مز احمتهای که برای جامعه متفکر زنان جامعه ایران ایجاد می کنند و با دستگیر کردن آنها به خاطر بی حجابی آنها را راهی دادگاه می کنند و برای انها پرونده قضایی درست میشود و این زنان را به خاطر انتخاب نوع پوشش به پرداخت جرایم نقدی محکوم می نماید و این پرونده قضایی در سابقه قضایی این زنان باقی خواهد ماند و در اینده این زنان برای فعالیتهای شغلی نیازمند استعلام قضایی هستند که با گرفتن استعلام قضایی موقعیت شغلی خود را از دست خواهند داد.
بنابراین واقعیت این است که موضوع حجاب آگاهانه یا غیر آگاهانه بخش تاثیر گذاری از زندگی هر زن ایرانی ست.در واقع حکومت حجاب اجباری بخشی از سیاست کنترل فضای عمومی و ارعاب مردم برای رعایت ضروریات حاکمان جمهوری اسلامی است حکومت دینی ایران امروز فضای عمومی را ملک مطلق خود میداند و به هر ترتیبی که بخواهد با استفاده از قوایی که در اختیار دارد آن را دستکاری و کنترل می نماید و به جنایات ضد بشری خود ادامه می دهد.
اما جای سوال اینجاست مردمان ایران زمین تا کی می خواهند چشمشان را در برابر این همه جنایت و آدم کشی و غارت و شکنجه و تجاوز به زنان بی دفاع سرزمینمان را ببندند و به زندگی روز مره و ماشینی شان ادامه دهند تا کی می خواهند به هر وضعیت اسفناکی عادت کنند و طوری بر خورد نمایید که گویی روزانه فاجعه ای تازه در کشور مان رخ نمی دهد این سکوت سر سام اور هم تا به کی ادامه خواهد داشت
اما وقت آن است که مردم تصمیم بگیرند که اخوند و پاسدار و بسیجی راپس از سه دهه ستم و جنایت و خیانت و خونخواری از جامعه بیرون رانند وقت آن است که مقاومتهای فردی زنان در مقابل گشت ارشاد و نیروی انتظامی تبدیل به عمل جمعی در فضای عمومی جامعه شود همان طور که در بهمن سال ۵۷ زنان سرزمینمان با همبستگی در کنار مردان به مبارزه برای ازادی پرداختند امروز نیز وقت آن است که به مانند همان زمان که برای به دست آوردن آزادی در خیابانها حضور داشتند امروز نیز وقت آن است که بانوان سرزمینمان در کنار مردان در خیابانها و با همدیگر و با همبستگی خود بار دیگر سرنوشتی دیگر برای ایران رقم بزنید و این جنایت کاران جمهوری اسلامی را از کشور بیرون برانیم.