بایگانی دسته: مقالات

همجنسگرایان هم باید دلایل کافی داشته باشند تا به عنوان پناهنده پذیرفته شوند. طرح یک سئوال از عبدالله اسدی در مورد متقاضیان پناهندگی همجنسگرا

abe-asadi

همبستگی: ما بارها می بینیم که درخواست پناهندگی همجنسگرایان از سوی دفاتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و از سوی وزارتخانه ها و ادارات مربوط به امور پناهندگان در کشورهای غربی پاسخ منفی می گیرد. توصیه شما در این مورد چیست می توانید خیلی مختصر توضیح بدهید ازهمجنسگرایان ایرانی عمدتا چه سئوالاتی مطرح می کنند آیا آنها هم باید مدرک نشان بدهند تا به عنوان پناهنده پذیرفته شوند؟

از آنجایی که دلایل پناهندگی یک امر شخصی محسوب می شود، بله همجنسگرایان هم باید دلایل کافی داشته باشند تا به عنوان پناهنده پذیرفته شوند. در بعضی موارد از آنها هم خواسته می شود برای اثبات دلایل خود مدارک نشان بدهند ولی پاسخ دقیق به سئوالاتی که کارمندان امور پناهندگی در این خصوص مطرح می کنند بسیار تعیین کننده است.بستگی به این دارد فردی که دلایل همجنسگرائی برای درخواست پناهندگی خود ارائه می دهد قبلا درچه وضعیتی قرار داشته است؟ برای مثال باید ببینند فرد همجنسگرا قبلا به همین منظور دستگیر و یا زندانی بوده است یا نه، باید ببینند به همین دلیل تحت تعقیب بوده یا نه. یا اینکه شرایط وی در میان خانواده و دوستان و اطرافیانش چگونه بوده است! سن را میپرسند. ازچه زمانی متوجه تمایلات جنسی خود شدید؟ آیا این موضوع را با خانواده و بستگانت در میان گذاشته بودید؟ برخورد آنها به این موضوع چگونه بوده؟ آیا خیلی راحت با شما کنار آمدند یا برای آنها غیرقابل قبول بود؟ می پرسند همه اعضای خانواده عکس العمل منفی به این موضوع نشان دادند یا نه؟ در بسیاری از موارد همه اعضای خانواده مثل هم به این موضوع عکس العمل منفی نشان نمی دهند. ولی فضای عمومی و فرهنگ غالب در مورد همجنسگرایان در کشورهای اسلامی بویژه در ایران منفی و تحقیرآمیز و بشدت تبعیض آمیز است و بعنوان یک بیماری به آن نگاه می کنند. اعضا و بستگان خانواده از اینکه اطرافیانشان بفهمند فرزندشان همجنسگراست وحشت دارند. در بسیاری از موارد آن را به عنوان یک لکه ننگ به پیشانی خانواده و بستگان خود نگاه می کنند. می پرسند همجنسگرایان در ایران چگونه هم دیگر را پیدا می کنند؟ آیا آنها کلوبی یا محلی برای جمع شدن خود دارند؟ وب سایت چه؟ ازچه طریقی می توانند هم دیگر را پیدا کنند؟ آیا می توانند در جایی به طور علنی جمع شوند؟ پلیس از جمع شدن آنها ممانعت نمی کند؟ می پرسند اگر پلیس دو نفر همجنسگرا را در حال سکس ببیند و بگیرند قانونا چه اتفاقی می افتد؟ آیا شما تابحال در همین رابطه بازداشت شده بودید؟ خانواده و بستگانت از بازداشت شما باخبر بودند؟ فهمیدند شما را به چه جرمی بازداشت کرده بودند؟ پیش پلیس اعتراف کردید که همجنسگرا هستید؟ مدرکی در این رابطه دارید؟ دوست پسر/دختر داشتید؟ چند روز در بازداشت بودید در کدام بازداشتگاه؟ مامورینی که شمارا بازداشت کردند در طول آن مدت چگونه با شما برخورد کردند؟ چه حرفهایی به شما زدند؟شخص همجنسگرا چنانچه در همین رابطه مورد توهین و بی احترامی و ضرب و شتم قرار گرفته باشد لازم است در مصاحبه خود با وکیل و مسئول پرونده اش موارد فوق را با جزئیات بیان کند.

 این دسته از متقاضیان پناهندگی باید بیان کنند که فضای عمومی در ایران در بسیاری از موارد طوری است که چنانچه دوستان و همکار و همکلاسی هایشان خبر پیدا کنند که دوست یا همکارشان همجنسگراست روابطشان را با آنها قطع می کنند. در واقع همجنسگرایان نه تنها در نزد خانواده و افکار عمومی درایران پذیرفتنی نیستند، بر طبق قوانین اسلامی به آنها بعنوان مرتد برخورد می شود. این یک سنت و فرهنگ دیرینه در ایران و در کشورهای اسلامی بوده است.

 برای مثال در دوران هخامنشیان و  ساسانیان نیز افراد بجرم همجنسگرایی با مجازات اعدام مواجه می شدند. گفته می شود برخی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که در ایران قبل از ظهور زرتشت اجتماعات همجنس‌گرایانه وجود داشته‌است. هرودوت نیز “شاهد بازی” هخامنشیان را گزارش کرده‌است. “شاهد بازی” یکی از نمودهای همجنس‌گرایی در دوران باستان است. وجود روابط همجنس‌گرایانه مردانه در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز دیده شده‌ است. در ایران پس از اسلام با همجنس‌گرایی و روابط همجنس‌گرایانه در مکان‌های زیادی همچون دیرها، کاروان‌ سراها، حمام‌ها و پادگان‌های نظامی برخوردی صورت نمی‌گرفته. در ادبیات ایران داستان‌هایی حول محور عشق دو همجنس به یکدیگر نیز وجود دارد. ناظر و منظور منظومه‌ای عاشقانه ‌است که توسط شاعری بنام وحشی بافقی سروده شده که در آن پسر وزیر که ناظر نام دارد عاشق منظور پسر پادشاه می‌ شود. من در طول این سال ها که در فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی فعالیت داشته ام با کیس های بسیاری از متقاضیان پناهندگی همجنسگرای ایرانی مواجه بوده ام.  در قوانین و در تفکر  و سنتهای اسلامی حتی برزبان آوردن همجنسگرایی منع می شود و اگر هم اسم ببرند به آنها می گویند “همجنس باز” که در خود جز الفاظ تحقیرآمیز میباشد. احمدی نژاد در اجلاس سازمان ملل در نیویورک نیز همین را گفت. بنابراین کسانی که به عنوان فرد همجنسگرا یا به عبارت دیگری دگرباشان تقاضای پناهندگی می کنند باید در نظر داشته باشند که در گفتگو با وکلا و کارمندان ادارات امور پناهندگی، با استدلال و با نمودهای روشن در مورد گذشته خود و تبعیضاتی که علیه آنها وجود داشته صحبت کنند. 

 

 

 

 

محمدتقی فراهانی: عجب رسمیه رسم زمونه

m farahani

واقعا” عجب رسمیه رسم زمونه، بعداز رویداد انتخابات رئیس جمهور در سال ۸۸ و آن رسوائی بزرگ تقلب در معرفی رئیس جمهور، ملاها دوباره بعد از چهار سال خود را برای نمایش مسخره دیگر آماده می کنند. و با ترفندهای مختلف تنور این نمایش را گرم می کنند و این بار اول نیست که ما شاهد چنین اتفاقاتی هستیم چون از یک مشت حیوان آدم نما انتظار چیز دیگری نمیرود. در کجای دنیا چنین مناظری را می بینیم، برای مثال در آلمان یک نفر را حزب برنده در انتخابات معرفی می کنند و مدتی مشخص به عنوان نخست وزیر انجام وظیفه می کند بعد هم میرود دنبال کارش و نفر بعدی و یا در آمریکا وقتی رئیس جمهور حزب انجام وظیفه می کند  و حداکثر بعد از چهار سال یک دوره دیگر انتخاب می شود و سپس برای همیشه از صحنه خارج می گردد و معمولا به مزرعه می رود و به گاوداری می پردازد. اما  در ایران، بعد از سی و شش سال هنوز تعدادی اندک که این دیار را اشغال کرده اند با بازی های تکراری سر مردم را شیره می مالند. یعنی اگر باور داشته باشیم آنچه را می بینیم بازی نیست پس چگونه است شخصی مثل رفسنجانی برای چندمین بار توسط لاشخورهای دیگر لجن مال میشود و دوباره خود را کاندید میکند و یا محسن رضائی که بعد از انتخابات قبلی خودش آمد و گفت در انتخابات تقلب شده و مجددا” شاهد حضور او در صحنه هستیم و بقیه … وبا بهانه های مختلف همدیگر را جابجا می کنند و انسان خنده اش میگیرد و قتی می شنود رئیس مصلحت نظام مصلحت ریاست جمهوری را ندارد، چرا؟ برای این که پیر است، گویی تمام کسانی که نظام را اشغال کرده اند جوانان بیست و پنج ساله هستند. یعنی بر این کفتارهای پیر واقعا” امر مشتبهه شده که فقط رفسنجانی پیر شده؟ که اگر اینطور بود و قرار نیست یک نفر پیر رئیس جمهور شود چرا مصلحت نظام را بدستش سپرده اید؟ نه همه شان خوب میدانند ولی سیاستشان این چنین اقتضا میکند که هر روز با یک ترفند جدید مردم را سرکار بگذارند و خوشبختانه مردم ما، مردم هوشمند ما آگاه شده اند و هرگز توجهی به این بازیها ندارند اما متاسفانه در یک گلستان داخل گلها علفهای هرز هم میروید که باید بموقع آنها را قیچی کنند و بدور بریزند که در یک کشور هفتاد و پنج میلیون نفری حدود چند میلیونی باین نظام باور دارند که با آغاز انتخابات خودشان را بمراکز اخذ رای میرسانند و باین جانوران رای میدهند ولی برای مردم که چندهزار سال تاریخ پشت سر خود دارند این تعداد بسیار زیاد است، البته کثیری از اشخاص وظیفه بگیرام خود فروخته و خانواده هایشان هستند که در آینده ای نه چندان دور در دادگاههای نظام جانشین محاکمه می شوند. اما مردم ما باید همچنان هشیار باشند و در روز انتخابات در خانه بنشینند و به هیچ عنوان در این نمایش مضحک شرکت نکنند زیرا تنها گذاشتن این زالوها باعث پیروزی ملت ایران است. تنها از این راه است که میتوان با این وحشی ها مبارزه کرد و وقتی ببینند حنایشان دیگر رنگی ندارد و بازارشان بی مشتریست خودشان دکانشان را تخته می کنند

                                                                                                                              زنده باد آزادی
                                                                                                                     
                                                                                                                               نابود باد استبداد

رضا سعادتجو: دست ها بالا دزد در خانه است

Reza Saadatjou

آری سالها با دزدان زندگی کرده ایم، دزد ها یکی یکی به مقامهای عالیه رسیدند، نیمی از ما اعتراض کردند و نیمی سکوت. در فصل های شکنجه و اعدام، دزدها دزد تر شدند، قاتل تر و وحشی تر.

اینک مثل هر بار، جمهوری آخوندی ایران با پیراهن آزادی و با وصله دمکراسی اسلامی و با بیان اینکه هر ایرانی حق انتخاب رئیس جمهور مورد علاقه خود را دارد؛ با تبلیغات فراوان خواهان ایجاد شور و شوق میان مردم  و برگزاری یک انتخابات سراسر رسانه ای است. چرا که با نشان دادن این شور شوق، این بازی انتصابی را انتخاباتی نشان خواهد داد.

در کشوری که حزب ها با گرایش های مختلف وجود ندارند و گروههای سیاسی مخالف نظام با حمایت مردمی نیز اجازه حضور درعرصه انتحابات را حتی از طریق یک تریبون آزاد ندارند. چگونه حرف از انتخابات زده می شود؟  

چگونه شورای نگهبان با رد و یا صلاحیت دادن به برخی از کسانی که خود آنان را تایید کرده و بجای مردم تصمیم گرفته است؛ خواهان انتخاب آنان از طریق آرا می باشد؟ آیا خود شورای نگهبان مورد تایید اکثریت مردم می باشد؟

صحبت از شورای نگهبان، رئیس جمهور، مجلس فرمایشی و یا حتی بالاترین مقام جمهوری اسلامی ایران یعنی رهبری نیست که با تغییر هر کدام از اینان، این ویرانه آباد شود، و ما به همین دلیل ساده خوشنود و راضی گردیم. نه اینگونه نیست و باید ذکر کنم که ما با کل نظام جمهوری اسلامی و با تمام تفکراتش مشکل داریم و فقط با حذف این نظام میتوانیم احساس امنیت برای خود و فرزندانمان و سرزمین عزیزمان را نماییم.

فردا روز، به انتخابات نمی رویم چرا که ما خواهان سرنگونی  خود جمهوری اسلامی هستیم و میدانیم که انتصابات از هم اینک انجام گرفته است و تمام این اتفاقات، از سخنان رئیس جمهور که خود را مخالف رهبری نشان داده است تا سکوت آقای رفسنجانی پس از به زندان رفتن فرزندانش و همچنین آقای مشایی که سر از مجلس رقص در ترکیه بیرون آورد و بعد از آن از تاریخ و افتخارات ایرانیان سخن گفت، همه و همه یک بازی کثیف سیاسی از طرف خود جمهوری اسلامی بوده و برای پیشبرد اهداف شومشان، همواره با دستهای خونینشان این بازیهای کوچک و بزرگ را انجام می دهند.

حال سوال می پرسم… چرا باید رای دهیم وقتی تصویر صفوف انتخاباتی مهر بر تایید نظام اسلامی می گردد؟ چرا باید رای دهیم وقتی درخت دمکراسی سالها در این نظام بی ریشه است و آزادی بیان و اندیشه در این حکومت مفهومی ندارد؟

به نوشته یکی از دوستان، ساده بگویم… وقتی تو نمی توانی با سلیقه ات، برای پوشش خود لباسی انتخاب کنی چگونه می توانی برای کشورات این اجازه را داشته باشی، رئیس جمهور انتخاب کنی؟

دیروزها آمدند، رفتند. دیروزهای خونین، دیروزهای شکنجه، همانند امروز… ما حرف از انتصابات میزنیم و تو خود را آماده میکنی که مثلا در انتخابات شرکت کنی، به حرف هایمان گوش نمی دهی و نمی دانی در همین لحظه، یک آزادیخواه در چنگال های رژیم، تنها به دلیل تفکرات سیاسی اش اعدام می شود.

خشنود نباش، و با حیله این حیله گران، راه گم نکن.

 امروز غیر از تو تمام مردم ایران می دانند که دزد در خانه است… دست ها بالا. 

رضا سعادت جو             

 

 

 

الهام لطیفی: عجب دردیه ،آروم نمیشه از ترسه، از تنهایی ، از دوری ، از ناتوانیه ،از…………..نمیدونم از هر چی هست درمون نداره

elham latfi 137 x 159

به اونایی که داخل ایرانن می گیم رای ندید، می گن شما اینجا نیستید  شرایط رو نمیدونید و از چیزی خبر ندارید، افسوس چه زود غریبه شدیم  دیگه ما رو از خودشون نمیدونن، کم کم به فراموشی سپرده شدیم. چه  دردی داره، یعنی یادشون رفته به این زودی که  ما همون آدمهایی هستیم که دوش به دوش اونا تو خیابونا وایسادیم جلو حکومت و ساز مخالفت زدیم؛ همونآیی که له شدیم، همونایی که آبرومونو بردند، هموونایی که طرد شدیم، همونایی که اعلام کردیم ادامه میدیم همونآیی که خفمون کردند همونآیی که فراری شدیم همونآیی که آواره ایم، بازم بگم یادتون اومد؟! دیدید غریبه نیستیم؟! سد شکن هستیم………….

ما اینیم میخوایید جای ما باشید پس چرا ساکتید؟

این همه خدمت کردیم، این همه ساختیم، این همه گذشت کردیم، آخرش که چی، یه بار گفتیم حق مردم رو بدید ……، این طور ناجوانمردانه ما رو در هم شکستند، لِهمان کردند، طوری زیر پایمان را خالی کردند که انگار ما از بیرون وغریبه بودیم، حریمها را شکستند، فرو ریختند، طوری با معترضین  رفتار کردند که تکه تکه شوند، به نام اسلام و قرآن تجاوز را فتوی دادند، پس تابع چه دین کریهی هستید که در نامش به زنان شوهر دار تجاوز میشود ومشکلی ندارد، به دختران شب قبل از اعدام لطف میشود، به پسران و مردان آن  هم با باتوم تعرض میکنند و چون برای نجات تاج وتخت اسلام بدور ازانسانیت هر کاری بکنند  صحیح است.

طوری فرو ریختند که تا چهل سال در آرامش باشند اما همین دلایل کافیست تا تک تک ما از سراسر دنیا با هر دید انسانی و دینی برای جان همنوعانمان بپا خیزیم. آری ما همه هستیم. عیب شما این است که داخل نشینها را هم فراموش کردید. همان هایی که از حدود دو ماه پیش دوباره میهمان زندانا هستند . سر درد مفرطی چند روزی است مرا آزار میدهد. همه چیز دوباره تکرار شد اما نکتۀ نگران کننده فراموشیی است که مردم  به خود دعوت کرده اند. اما همین سوسوی شما مبارزین که با تحمل درد باز هم ادامه میدهید برای زنده بودن کافیست. تمام آن انسانهای رنج دیده مقاومتر از قبل  ایستاده اند. شما باز هم فریب گویش و رنگ وظاهر فریبنده  این ریا کاران را خوردید.

امیدوارم این دوره ریاست جمهوری که  مضحک ترین ادوار ریاست جمهوری در ایران است هم مانند دوره های قبل زلزله ایی عظیم تر از قبل در دستگاه غیر دموکراتیک حکومت فاسد و فاسق آخوندی رو ایجاد کنه که دیگه به هیچ وجه قابل جبران نباشه. دیگر هیچ چیز مشکلات درونی رژیم را پنهون نمیکنه. خود دولت هم میدونه.

پس تامل چرا؟

 

آیا باز میگوئید بیرونید وشعار میدهید؟؟ هنوز هم میخواهید با هم باشیم؟ پس برخیزید. 

توحید یاشاری: مرگ تدریجی دریاچه ارومیه

tohid 384 x 512 192 x 256

 

 دریاچه ارومیه در شمالغرب کشور بزرگترین دریاچه داخلی کشور و دومین دریاچه آبشور دنیاست. این دریاچه با وسعتی بیشاز ۵۰۰۰ کیلومترمربع ، همواره در طول تاریخ دچار افت و خیزهایی طبیعی از لحاظ وسعت و کمیت آب موجود آن بوده است.    اینکه مقدار آب موجودی یک دریاچه کم یا زیاد شود در اکثر مواقع وابسته شرایط طبیعی و زیست محیطی و در مواقعی هم به  علت دست اندازی و دخالت های انسانی میباشد که با گذشت زمان و در اکثر مواقع طبیعت خود دوباره تعادل و توازن را در   محیط بوجود اورده است.                                                                                                                      

اما مسئله و مشکل دریاچه ارومیه خیلی بیشتر از اینها میباشد.وخامت اوضاع در این منطقه از کشور بدلایل بسیاری از جمله   مشکلات بارندگی و خشکسالی های اخیر؛ برداشت های غیراصولی از ابهای موجود تغذیه کننده حوزه این دریاچه میباشد.      

در بررسی عوامل موثر پروسه خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه یک مسئله به طرز بارزی خودنمایی میکند که به نوبه خود مشکلات دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد.بررسی این موضوع که خود از عوامل بسیار موثر در مرگ تدریجی این نگین زیبای خطه اذربایجان بوده.به نظر من از اهمیت حیاتی برخوردار است و چه بسا که رسیدن به یک  نتیجه مثبت و راه گشا بتواند مقدار بسیاری از این مشکلات را از سر راه بردارد.گرچه خیال یک چنین پیشامدی هم به لحاظ وجود عامل موثر که در زیر به ان خواهم پرداخت خیالی است خام و بسیار خوشبینانه جواب این سوال بسیار ساده است.رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران.                                            

در وحله اول از انجاییکه این رژیم کمترین ارزشی به انسان و به طبع آن محیط زندگی انسانها قائل نیست  لذا خرابی و نابودی طبیعتش و مرگ و میر انسانهایش نیز از کمترین اهمیتی برخوردار نبوده و بالطبع این عامل در روند سیاست گذاری انها هم از جایگاهی  نخواهد دا شت.                                                                                                                   

رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی با ایجاد جاده میان گذر بر روی دریاچه ، ساخت دهها سد بر روی رودخانه های مهم تغذیه     کننذه این دریاچه دست به تخریب اکوسیستم منطقه زده است.                                                                            

غلط بودن  این استدلال حکومت که سعی میکند با فرافکنی و توجیه اینکه سد سازی موجب کنترل هرز رفتن اب های جاری و همچنین کمک به بهینه سازی کشاورزی است از انجا روشن است که در عرض مدت کوتاه ۱۰ ساله حدود ۶۰ درصد از مساحت این دریاچه که شامل حدود سه هزار کیلومترمربع میشود خشک و به شوره زار تبدیل شده است.پیامد این فاجعه عظیم اکولوژیکی نه تنها منطقه اذربایجان بلکه سطح وسیعی از استانهای همجوار و حتی کشورهای همسایه را نیز تحت تا ثیر قرار خوا هد   داد.خشک شدن دریاچه و بوجود امدن شوره زار همراه با وزش بادهای تند حرکت سونامی واربیش از ۱۰میلیاردتن ریزگردهای نمک را بوجود اورده و خواهد اورد.توجه اندکی به این ارقام خود عمق فاجعه را به وضوح نشان مبدهد.                        

مردم اذربایجان و افراد دوستدار محیط زیست، که به حق خواستار اتخاذ تدابیری سریع از طرف سیاستمداران بی کفایت جمهوری اسلامی هستند و بطور مسالمت امیز سعی در ارائه خواسته های مردمی شان میکنند نه تنها مورد توجه و شنوایی قرار نمی گیرند بلکه تجمعات مسالمت امیزشان هم توسط مزدوران ارتجاعی شان به شدت و با خشونت سرکوب میشوند.                                                        

رژیم جمهوری اسلامی در هراس از اینکه اعتراضات مسالمت آمیز مردمی آذربایجان  در ادامه به کانون حرکت های سیاسی  تبدیل شود و با متوسل شدن به شعارهای رنگ باخته همیشگی اش از جمله اینکه: این حرکت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خارجی، و وابسته نشان دادن آن به عوامل بیگانه، سعی در به گمراهی کشاندن آن و سیاه بازی های همیشگی اش میباشد. از دیدگاه این رژیم,هر آن کسی که کوچکترین اعتراضی و حرف مخالفی بزند حتما از جانب امریکا و اسرائیل ماموریت داشته است. این دیدگاه در برهه اعتراضات مردمی آذربایجان خود را بوضوح نشان داد.رژیم مرتجع جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه این خیزش را بخشی از تحریکات امریکا و اسراییل معرفی میکرد، قدمی دیگر هم برداشته و کشورهای ترکیه و جمهوری اذربایجان را در ” تحریک”مردم سهیم کرد.                                                                                                              

  بر هیچ کسی پوشیده نیست که در طول عمر ننگین ۳۵ ساله رژیم اسلامی هر ان کسی که آوای آزادی و دموکراسی سر داده است بزعم اینها دست نشانده خارجی ها بوده اند.فرقی نمی کند که محتوای خواست ها و اعتراضات چی باشد. به بیانی ساده تر یا با اینهایی و یا اینکه دست نشانده امریکا و اسراییل و……                                                                          

رژیم سعی بسیار داشته و دارد که به نوعی مسئله و مشکل دریاچه ارومیه را یک مسئله ساده و بومی که نباید زیاد بهش بال و پر داد،وانمود کند. این سیاست را در تمامی رسانه هایش، مجلس ارتجاعی و دست نشانده اش و در سیاست های دولت بی کفایت و انتصابی رهبر مفلوکش شاهد هستیم. یک مثال زنده همانا رد لایحه دوفوریتی نجات دریاچه ارومیه در مجلس اسلامی از طرف اکثر ” نمایندگان ” بود. این امر نشان دهنده این است که موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست و لازم به اتخاذ تدابیر فوق العاده ای نمی باشد.                                                                                                                         

شاید به نظر عده ای اینگونه جلوه کند که این مشکل یک معضل بومی و منطقه ای است و لازم نیست در جبهه ای وسیع و فرامنطقه ای به آن پرداخت.اما باید اذعان کرد که این برداشت های غلط چکیده ای از یک دیدگاه شوونیستی و ضد خلقی میباشد که همیشه و در طی سالیان متمادی تلاش کرده که جنبش های مردمی خلق های مختلف ساکن ایران زمین را سرکوب کرده و انها را به شکست بکشاند.                                                                                                                    

نوشته شده توسط : توحید یاشاری     lakeurmia - 1984-2010 414 x 295 

مصاحبه به عبدالله اسدی در مورد دستگیری و بازداشت پناهجویان در سوئد با هدف اخراج آنها به کشورهای خود و برگزاری تظاهرات ۲۰ آوریل

abe-asadi

 

مدتی است که پروژه ای بنام  ( Reva) طرح اخراج گسترده  پناهجویان در سوئد به اجرا گذاشته شده است. در پی به اجرا درآمدن این پروژه جامعه سوئد از اوایل ماه مارس سال جاری شاهد اعترات کسترده ای به این طرح بوده است.در ادامه این اعتراضات روز شنبه ۲۰ آوریل تظاهرات بزرگی در شهر استکهلم برگزار گردید. در این مورد توجه خوانندگان نشریه همبستگی را به گفتگوی در این مورد با عبدالله اسدی انجام داده ایم جلب می کنیم.

همبستگی: ارزیابی شما از تظاهرات ۲۰ آوریل در استکهلم چیست؟

عبدالله اسدی: تظاهرات ۲۰ آوریل که در شهر استکهلم برگزار گردید با اینکه انتظار شرکت بیشتری در این تظاهرات می رفت حرکتی بزرگ و قابل توجه بود. یک جنبه مهم آن نقش کم سابقه پناهجویان در این حرکت  بود.

همبستگی: گفتید شرکت  و نقش پناهجویان در این حرکت کم سابقه بود این جای خوشحالی است ولی دلیل اینکه خود متقاضیان پناهندگی کمتر در این اعتراضات که مربوط به سرنوشت خودشان هم هست شرکت می کنند در چه چیزی می بینید؟

عبدالله اسدی: عدم شرکت گسترده پناهجویان به طور متشکل و سازمان یافته در اعتراضات دلایل متعددی دارد. پراکندگی آنها در کمپها و شهرهای مختلف و هزینه بالای رفت و آمد و مشکلات متعدد اولیه مهاجرت و نا آشنایی آنها به محیط جدید و عدم آشنایی به حق و حقوق پناهندگی دلایل مهمی در عدم شرکت گسترده آنها  در اعتراضات سراسری برای کسب حق پناهندگی است. حتی در بعضی از کشورهای اروپایی اساسا ترد پناهجویان غیر قانونی محسوب می شود. این خود یک دلیل مهم عدم شرکت وسیع پناهجویان در اعتراضات سازمان یافته است.

همبستگی: گفتید پناهجویان به حق و حقوق خود نا آشنا هستند می توانید این را بیشتر توضیح دهید؟

عبدالله اسدی: ببینید آنها در بسیاری از کمپهای پناهندگی فکر می کنند حتی اگر به محیط بد بهداشتی محل زندگیشان اعتراض کنند تاثیرات منفی روی پرونده اشان خواهد گذاشت. می ترسند تلفن بزنند و به تاخیر چند ماهه بررسی پروندهای خود و انتظار طولانی از مقامات اداری سئوال کنند. بسیاری از آنها از نظر حقوقی بلد نیستند دلایل پناهندگی خود را مطابق قوانین و معیارهای پذیرش پناهندگان  به مقامات مسئول ارائه دهند. تعدادی از افراد هم بدلیل رفت و آمد به ایران نمی خواهند در اعتراضات سیاسی شرکت کنند. یک دلیل دیگر این است که متاسفانه پس از ۳۴ سال حاکمیت جنایتکارترین رژیم در تاریخ سیاست ایران، هنوز فرهنگ و فضای سیاسی و تحزب  و تشکل در میان ایرانیان خارج کشور به یک فرهنگ و سنت جا افتاده تبدیل نشده است و هنوز روحیه اینکه من سیاسی نیستم و به هیچ سازمان و حزبی وابسته نیستم وجود دارد؛ بنابراین متقاضیان پناهندگی پدیده متفاوت تری از این فضای عمومی که در میان ایرانیان خارج از کشور وجود دارد نیستند آنها هم از این فضا تاثیر می گیرند.   

همبستگی : مسئله کاملا روشن است. برگردیم به خود تظاهرات؛ این تظاهرات از چه سازمانها و نهادهایی تشکیل شده بود؟

عبدالله اسدی: فراخوان این تظاهرات ابتدا از سوی فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی  صورت گرفت و اجازه پلیسش هم از سوی فدراسیون بود. پس از آن فدراسیون طرح و خبر برگزاری این تظاهرات را هم در شهر گوتنبرگ و هم در استکهلم در جلسه جنبش پناهندگی (Asylrörelsen) که فدراسیون هم یکی از سازمانهای تشکیل دهنده آن بود مطرح کرد. من در اینجا علاوه بر فدراسیون به اسامی چند تا از سازمانها و نهادهایی که در تظاهرات ۲۰ آوریل شرکت داشتند و سخنرانی کردند به ترتیب زیر اشاره می کنم. جنبش پناهندگی (Asylrörelsen)، سازمان سوسیالیست های عدالتخواه، جوانان سازمان نجات کودک، سازمان بیمرز، حزب چپ سوئد، انجمن افغانها در سوئد، نهاد کودکان مقدمند، اسیل کمیته، جوانان کرد سوریه، پناهجویان بدون مدرک در استکهلم و چند نهاد و سازمان دیگر. تا آنجایی که به یاد دارم در جلسه شهر گوتنبرگ تمایلی به برگزاری این تظاهرات در ۲۰ آوریل در شهر استکهلم نبود.

همبستگی: از چه نظر در جلسه گوتنبرگ تمایل به برگزاری تظاهرات ۲۰ آوریل نبود؟

عبدالله اسدی: هیچکس استدلال و یا مخالفت اصولی با برگزاری آن در شهر استکهلم نداشت ولی موافقتی هم با آن نبود اگر مخالفتی هم بود بیشتر از این جهت  بود که در گوتنبرگ هم این تظاهرات برگزار شود و بحث از اینجا شروع شد که چرا باید همه برای برگزاری یک تظاهرات به استکهلم بروند و غیره. اساسا بجز فعالین فدراسیون در جلسه گوتنبرگ کسان دیگری برای برگزاری تظاهرات مرکزی در استکهلم موافق نبودند و به برگزاری آن در استکهلم رای ندادند. اما Asylrörelsen در استکهلم با برگزاری آن موافقت کرد و برای برگزاری آن با فدراسیون مشارکت کرد و به اسم  Asylrörelsen در استکهلم اطلاعیه صادر شد. اما حقیقتش این بود که خارج از استکهلم هیچ  نهاد و سازمان دیگری با فدراسیون مشارکت نداشت و برای جمع آوری نیرو و هزینه سنگین اجاره اتومبیل از شهرهای مالمو، گوتنبرگ و بروس از سوی هیچ نهاد دیگری کمکی صورت نگرفت. اما تظاهرات ۲۰ آوریل برای فدراسیون تداعی کننده ۲۱ آوریل در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ در شهر استکهلم بود. یادآور روزهایی بود که فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی و جنبش برای خواست امنستی و صدور اقامت برای هزاران پناهجوی مخفی تاثیرات بسیار تعیین کننده ای بر سرنوشت پناهجویان مخفی در سوئد گذاشت.

همبستگی: آیا در جنبش پناهندگی Asylrörelsen بجز فدراسیون سازمان دیگری از ایرانیان وجود دارد؟

عبدالله اسدی: تا آنجایی که من خبر دارم در میان سازمانهای ایرانی و ائتلاف در استکهلم  فقط فدراسیون و سازمان بیمرز وجود دارد.

همبستگی: نقش سازمان بیمرز در برگزاری تظاهرات ۲۰ آوریل را چگونه ارزیابی می کنید؟

عبدالله اسدی: من حقیقتا بجز صدور یک اطلاعیه فارسی فعالیت دیگری از آنها برای برگزاری تظاهرات ۲۰ آوریل  ندیدم. برای مثال من ندیدم درهیچ کدام از رادیوهای فارسی زبان در سوئد برای برگزاری ۲۰ آوریل حتی یک مصاحبه انجام بدهند. این در حالی بود که علاوه بر دیگر فعالین فدراسیون خود من در طول آن مدت در رادیوهای استکهلم و گوتنبرگ و مالمو و رادیو پژواک ۱۵ مصابه رادیویی انجام دادم. هزینه سنگین اتومبیل ها از شهرهای مختلف سوئد به استکهلم را فدراسیون پرداخت کرد. تیم تبلیغ فدراسیون در شبکه فیسبوک و بسیاری از سایتها بسیار فعال و کم سابقه عمل کردند و جهت تبلیغ برای برگزاری این تظاهرات تیزر تبلیغی درست کردند و آن را در اختیار رادیوهای محلی قرار دادند. در بسیاری از کمپ های پناهندگی پناهجویان به فراخوان فدراسیون به استکهلم آمده بودند. قصد من نادیده گرفتن و کمرنگ کردن فعالیت هیچ سازمانی نیست؛ من دارم به همان فعالیت هایی اشاره می کنم که هر سازمانی برای برگزاری این حرکت انجام داد. 

همبستگی: چرا آنها تبلیغی برای برگزاری این تظاهرات نکردند؟

عبدالله اسدی: این سئوال را بهتر است از خودشان بپرسید ولی متاسفانه بسیاری از این نهادها در مبارزه برای دفاع از حقوق پناهندگی اساسا با روحیات و فرهنگ دیگری بار آمده اند. برای مثال هم اینکه فدراسیون طرح این تظاهرات را مطرح کرده است خود ممکن است دلیلی باشد که سازمان بغل دستی فکر کند که اگر به تبلیغ برای برگزاری آن بپردازد خیرش می رود توی جیب فدراسیون. من با این روحیه در مبارزه برای دفاع از حقوق پناهندگی حتی اگر در واحدها و فعالین فدراسیون هم باشد بشدت مخالفم.  کما اینکه فدراسیون اعلام کرده بود که هر سازمانی می تواند اطلاعیه بدهد، مردم را به شرکت در تظاهرات دعوت کند و خود را در برگزاری آن سهیم و شریک بداند. تازه فدراسیون و سازمان بیمرز هردو مثل هم در مورد مسائل پناهندگی فکر می کنند و هردو بر یک پایه نظری مشترک و مبتنی بر دفاع از حقوق انسانی پناهجویان مستقل از ملیت، مذهب، جنسیت و باور سیاسی تشکیل و پایه گزاری شده اند. آنها مطرح کرده بودند فدراسیون تظاهرات استکهلم را فقط به اسم خود تمام کرده است. این واقعیت ندارد اتفاقا فدراسیون نقشAsylrörelesen  در شهر استکهلم را در آخرین فیلمی که از تظاهرات  پخش کرد برجسته نشان داد.

همبستگی: به نظر شما دلیل اینکه پناهجویان در سازمانهایی مثل فدراسیون که به عنوان ظرف مبارزه آنها تعریف شده کمتر متمرکز و متحد می شوند چیست؟

عبدالله اسدی:  پاسخ به این سوال بستگی به این دارد که تعریف ما از متمرکز و متحد بودن پناهجویان چه باشد. هم اینکه در تظاهراتی مثل ۲۰ آوریل متحدانه به خیابان میایند و به شرایط سخت زندگی خود اعتراض می کنند خود یعنی متحد شدن. اگر منظور این است که چرا همه آنها عضو مادام العمر فدراسیون نمی شوند باید بگویم که پناهجویان هم مثل بقیه مردم همه یک جور فکر نمی کنند. بسیاری از متقاضیان پناهندگی هیچ وقت به این فکر نکرده اند وقتی که به قصد پناهندگی از ایران خارج می شوند باید به مبارزه متحدانه برای کسب حق پناهندگی روی بیاورند. پناهجویان ایرانی علیرغم اینکه عمدتا از شرایط سخت اجتماعی و  اختناق سیاسی فرار می کنند ولی همه در مبارزه جمعی برای کسب حق پناهندگیشان شرکت نمی کنند. این یک نقطه ضعف پناهجویان است. فدراسیون با وجود سابقه و تاریخچه درخشانی که در دفاع از حقوق پناهجویان دارد نتوانسته است کادر پروری کند، کادرهایی که در هر کشوری قادر باشند پناهجویان را برای دفاع از منافع خود سازمان دهی کنند و یا در همه جا دفتر مشاوره باز کنند و پناهجویان را با دانش کافی برای رسیدن به اهدافشان کمک کنند. بهرحال فدراسیون با همه ضعف و کمبودهایی که از نظر بنیه سازمانی و سازماندهی دارد تابحال زندگی انسانهای زیادی را تغییر داده است. جلو دیپورتهای زیادی را گرفته است، متقاضیان زیادی که برای راهنمائی و گرفتن مشاوره به فدراسیون مراجعه میکنند، بسیاری از آنها بدلیل عدم  دانش کافی در مورد شاخص ها و معیارهای پذیرش پناهجویان اجازه اقامتشان سال ها به طول می انجامد ولی متقاضیان زیادی که ابتدا از فدراسیون مشاوره گرفته اند سالها زندگیشان به جلو افتاده است. هرکس که بخواهد منصفانه در مورد عمل کرد فدراسیون قضاوت کند باید از این زاویه به آن نگاه کند. یک نقطه قدرت مهم پناهجویان ایرانی داشتن سازمانی مثل فدراسیون است این را پناهجویان از کشورهای دیگر یا  ندارند و یا اگر دارند متاسفانه بجای اینکه از حقوق پناهجویان دفاع کنند بیشتر حول مسایل قومی و مذهب و فرهنگ خودی فعالیت می کنند و این نوع  فعالیت ها عملا ربطی به منافع پناهجویان و آینده آنها ندارد.  فدراسیون سازمانی است که مهمترین خواسته های پناهجویان را نمایندگی می کند و مثل بسیاری از گروهها و دستجات فرقه ای که پناهجویان را به اعتصاب غذا و لب دوزی و خود زنی تشویق می کنند نیست. فدراسیون همیشه پناهجویان را به جهت فرهنگ مبارزه  مدرن و حق طلبانه متشکل تشویق می کند.

همبستگی: آیا فدراسیون از حقوق همه پناهجویان دفاع می کند و یا فقط از پناهجویان سیاسی دفاع می کند؟

عبدالله اسدی: تا آنجایی که به پناهجویان ایرانی بر می گردد فدراسیون هیچ وقت آنها را به دستجات مختلف سیاسی و غیر سیاسی تقسیم نکرده و اکنون هم این کار را نمی کند. چون اگر اینطور باشد پناهجویان سیاسی عمدتا محصول دهه ۶۰ تا ۷۰ بودند. پس از آن به مرور زمان ترکیب متقاضیان  پناهندگی از ایران عوض شد و به معنای کلاسیک آن فقط پناهجویان سیاسی نبودند که از ایران فرار می کردند. قتل و عام زندانیان سیاسی چنان ابعاد فاجعه باری به خود گرفته بود  که هرکس که امکانش را داشت به قصد پناهندگی از کشور خارج می شد و راهی کشورهای هم مرز با ایران و عمدتا کشورهای اروپایی می شدند. بسیاری از آنها حتی یک روز کار سیاسی هم نکرده بودند و تعلق حزبی و سازمانی هم به کسی نداشتند. از آن تاریخ تا به امروز هرچه که به جلو آمده ایم شاهد آن هستیم که مردمی که به قصد پناهندگی از ایران خارج می شوند به آن مفهومی که گفتم پناهنده سیاسی نیستند ولی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، جان به لبشان رسیده است و به عنوان مردم عادی آزادیهای فردی، اجتماعی، فرهنگی و هنری و تحزب و تشکل از آنها سلب شده است و زندان و شکنجه و اعدام که از سوی جمهوری اسلامی صورت می گیرد به یک امر عادی در ایران تبدیل شده است. جریان اسلامی اساسا پر پایه کشتار زندانیان سیاسی و سرکوب حاکمیت جنایتکارانه خود را به مردم ایران تحمیل کرد.  به همین دلیل است که فدراسیون متقاضیان پناهندگی را به طیف های سیاسی وغیر سیاسی تقسیم نمی کند و حق پناهندگی را حق بی چون و چرای همه کسانی می داند که به هر دلیلی از ایران گریخته اند.  

همبستگی: نظراتتان در مورد چشم انداز این اعتراضاتی که در سوئد وجود دارد چیست و فدراسیون چکار می خواهد بکند؟

عبدالله اسدی: این اعتراضات طبعا ادامه پیدا خواهد کرد و انتظار و امید این است که به جنبش فراگیر و بزرگتری درسوئد برای جلوگیری از اخراج هزاران پناهجوی بدون مدرک تبدیل شود. به نظرم تا همینجا زمینه های خوبی برای تحقق این هدف بوجود آمده است. فدراسیون و نهادهایی که از حقوق پناهندگان دفاع می کنند خود بخش پیشرو و فعال این جنبش هستند و در جهت بسیج نیروی بیشتر و اقدمات بزرگ تر علیه نقض حقوق پناهجویان مبارزه می کنند.

****

 

 

 

ترجمه سخنرانی سوسن صابری در تظاهرات ۲۰ آوریل

susan 147 x 206

دوستان عزیز

در مسیر رسیدن به محل تظاهرات به این فکر میکردم که چند بار دیگر قرار است تظاهرات اعتراضی داشته باشیم؟ چند بار دیگر باید برای دفاع از حق پناهندگی راهپیمایی کنیم؟ چه مدت تا آن دنیای بهتر که در آن هیچکس غیرقانونی نیست ویا اصولا مجبور به فرار از محل زندگی خود نباشد، باقی مانده است؟

پاسخ این است که تا زمانی که من و شما و بقیه ۹۹% مردم دنیا تحت حاکمیت ۱% از جمعیت که مالک همه ثروتها هستند، باشیم اوضاع بهمین منوال خواهد بود. آن یک درصدی که منشا تمامی جنگها و فقر و بدبختی و دیکتاتوری هستند و تا زمانیکه اینها در قدرتند، میلیونها انسان مجبور به فرار از محل زندگی خود خواهند بود. و هنگامیکه به مکانی امن تر میرسند، مجبور میشوند که مخفی شوند. امروزه در کشور سوئد شاهد حمله به پناهجویان مخفی هستیم .این حملات نه تنها علیه حقوق انسانی پناهجویان است، بلکه تمامی ارزشهایی را که کارگران و مردم سوئد بخاطرش مبارزه کرده اند پایمال می کند.

پروژه روا، تنها نوک کوه یخ سیاست غیرانسانی پناهنده پذیری در سوئد را به نمایش میگذارد. دولت دست راستی سوئد دستور اخراجهای متعددی را صادر کرده است. این در حالیست که وزیر اخراج ( منظور وزیر امور مهاجرین است) توبیاس بیلستروم اعلام کرده که ” حجم ” مهاجرین در سوئد باید کاهش پیدا کند و اداره مهاجرت بابت اخراج هر کودک مبلغ ۴۵۰۰ کرون قرار است پاداش دریافت کند. اما واقعیت این است که مشکل تعداد مهاجرین و پناهندگان نیست . بلکه معضل را باید در سیاستهای راست دولت که منجر به بدترشدن بیش از پیش شرایط زندگی برای کسانی که در اعماق جامعه قرار دارند شده است ، جستجو کرد. اقشار پایینی جامعه از بیکاران و بیماران گرفته تا اقشار کم درآمد و پناهجویان.

یکی دیگر از نتایج منفی پروژه روا، تقویت راسیسم و تمایلات ضدخارجی در جامعه است . دولت و حزب راسیستی دمکراتهای سوئد تلاش می کنند که جهت نارضایتی مردم از کم شدن بودجه خدمات اجتماعی و رشد بیکاری را بسمت پناهجویان و کسانی که فاقد مدارک هویتی هستند، تغییر دهند. دولت سوئد و اتحادیه اروپا عوامل اجرایی و در خدمت منافع بانکها و شرکتهای بزرگ هستند. مردمی که از بیکاری و زدن بودجه خدمات اجتماعی و خصوصی سازیها صدمه می بینند، با پناهجویان وکسانی که در معرض اخراج هستند، دارای منافع مشترکی هستند. سرنوشت و آینده پناهجویان و کسانی که فاقد برگه هویتی هستند، امر همه مردم است. همه مردمی که در حال حاضر و یا در آینده قربانی سیاستهای راست هستند. سیاستهای راستی که ریشه اش در نظام غیرعادلانه کنونی است .

جنبش علیه پروژه روا، میبایست خواسته های متعدد  روشنی را مطرح کند. پروژه روا باید کاملا بدور انداخته شود. علاوه براین خواسته مهم میبایست ما معلمین، کارکنان درمانی، اتحادیه های کارگری و خلاصه کلام ما ۹۹ درصدیها خواستار برسمیت شناخته شدن حق پناهجویان فاقد مدرک هویت از برخورداری از درمان و مسکن و تحصیل و کار شویم . قوانین کار باید در مورد آنان به یکسان اجرا شود.

جنبش پناهندگی باید این خواسته ها را مطرح کرده و خود را تنها به خواست امنستی برای تمامی پناهجویان مخفی و توقف اخراجها محدود نکند.

ما آرزو می کنیم که در دنیایی زندگی کنیم که در آن هیچکس مجبور به فرار از جنگ و فقر و شکنجه و دیکتاتوری نباشد. ولی تا زمانیکه شرایط غیرانسانی و ناعادلانه در دنیا مسلطند، جنبش پناهندگی همچنان با خواسته اقامت برای پناهجویان، امنستی برای پناهجویان مخفی و رعایت مقررات اتحادیه ای برای نیروی کار مهاجر به مبارزه خود ادامه خواهد داد.

ما فدراسیون پناهندگان ایرانی، از کلیه انسانهای شریف، سازمانهای کارگری و احزاب مترقی میخواهیم که با پناهجویان مخفی اعلام همبستگی کرده و از خواسته های جنبش پناهندگی حمایت کنند. خواسته های ما بدین قرارند:

۱- پروژه روا را باید بدور انداخت. توقف فوری تعقیب پلیسی پناهجویانی که فاقد مدارک هویتی هستند

۲- امنستی و اقامت برای کلیه پناهجویان مخفی

۳- توقف اخراجها

۴- حق اقامت برای کلیه کسانیکه بدلیل ترس از اعدام و شکنجه و یا جنگ و نابسامانی اجتماعی گریخته و به سوئد پناه میبرند.

۵- حق استفاده از امکانات درمانی ، تحصیل و شغل برای تمامی کسانیکه فاقد مدارک هویتی هستند.

سوسن صابری

 

مصاحبه با سارا نخعی دبیر فدراسیون شهر استکهلم

sara n

 

همبستگی: شما بعنوان دبیر فدراسیون شهر استکهلم از فراخوان دهندگان و سازمان دهندگان تظاهرات ۲۰ آوریل بودید. برای برگزاری این تظاهرات چه اقداماتی انجام دادید؟

سارا نخعی: از همان ابتدا که طرح اخراج پناهندگان به کمک پلیس آغاز شد از طرف تشکلهای پناهندگی ودیگر نهادهای مدافع حقوق انسانی ومردم انسان دوست اعتراضات گسترده ای صورت گرفت یکی از تشکلهایی که از همان ابتدا مقابل این طرح غیر انسانی ایستاد آصیل رورلسه  یا جنبش پناهندگی بود که این تشکل تشکیل شده از نهادهای مختلف از جمله فدراسیون سراسری پناهدگان ایرانی که نتیجه این مبارزات منجر به عقب نشینی پلیس شد ولی برای ما کافی نبود و در جلساتی که داشتیم تصمیم گرفتیم که این مبارزات را تا لغو کامل این طرح ادامه دهیم به همین خاطر تصمیم به برگزاری تظاهرات بیست آپریل گرفتیم. در همین رابطه با همکاری دفتر مرکزی فدراسیون کارهای زیادی انجام شد و از احزاب و نهادهای مختلف برای شرکت در این آکسیون دعوت بعمل آمد پخش آفیش و اطلاعیه در سطح وسیعی صورت گرفت و از طریق مصاحبه  های متعدد رادیویی که توسط  عبدالله اسدی دبیر فدراسیون انجام شد اطلاع رسانی گستر ده ای بعمل آمد وهمچنین امکانات شرکت پناهجویان در این آکسیون  از شهرها و بعضی از کمپها از طرف فدراسیون فراهم شد. بخش زیادی از تدارکات روز تظاهرات را هم فدراسیون بعهده داشت.

 

همبستگی: ارزیابی شما از این تظاهرات چیست؟

سارا نخعی: به نظر من با توجه به اینکه بعلت کمبود امکانات خیلی از پناهجویان که در کمپها و شهر های دور هستند نتوانستند در این تظاهرات شرکت کنند ولی بخاطر حضور نهاد ها و تشکلهای مختلف و نمایندگان بعضی از احزاب وهمچنین پناهجویان از دیگر ملیت ها این تظاهرات انعکاس خوبی  در سطح جامعه داشت و بحثهای زیادی علیه طرح اخراج پناهجویان در پارلمان و مدیای سوئد  را دامن زد.

 

همبستگی: در ادامه این اعتراضات به نظر شما چه اقدامت دیگری باید برای متوقف شدن طرح اخراج پناهجویان صورت گیرد؟

سارا نخعی: این اعتراضات به شکل های مختلف ادامه دارد و هم اکنون برنامه ریزی یک حرکت اعتراضی دیگر در روز شش ژوئن در دستور کار ما است.

 

مصاحبه با بهنام آزاد دبیر فدراسیون شهر گوتنبرگ

Behnam Azad

 

همبستگی: شما بعنوان دبیر فدراسیون شهر گوتنبرگ از فراخوان دهندگان و سازماندهندگان تظاهرات ۲۰ آوریل بودید. مشخصا در شهر گوتنبرگ برای برگزاری این تظاهرات چه اقداماتی صورت گرفت؟

بهنام آزاد: درابتدا لازم می دانم ازشما، بابت این مصاحبه تشکر کنم. بعد از فراخوان فدراسیون سراسری برای برگزاری تظاهرات در ۲۰ آوریل، ما ابتدا کمیته ای با هدف سازماندهی و تبلیغ برای این تظاهرات کارمان را شروع کردیم. سپس در جلسه اول Asylrörelse   واحد گوتنبرگ، دیگر سازمان های فعال در امر پناهندگی  را هم در جریان کامل این برنامه گذاشتیم وبا تائید همه اعضا، این تظاهرات بعنوان یکی از برنامه های این مجموعه در پرتکل جلسه اعلام شد. گروه تبلیغات کمیته ۲۰ آوریل  با ساخت تیزر صوتی و تصویری و پلاکاردهای تبلیغاتی در فضای مجازی و رادیوهای شهر، سعی کرد که بصورت گسترده افکارعمومی را مطلع وهمراه کند. دراین مسیر رادیوپناهجو وهمبستگی با تشکیل چند مصاحبه با آقایان عبدالله اسدی، شاهین کاظمی واینحانب به ما کمک زیادی کردند. ما برای حضوردراستکهلم در روز ۲۰ آوریل با کمک وهمراهی آقای عبدالله اسدی، اقدام به ثبت نام از داوطلبان برای شرکت درتظاهرات و به نسبت آن اجاره اتوبوس کردیم. درنهایت روز تظاهرات با پوشش تصویری وشرکت موثر در آن سعی کردیم که کمکی برای دیگر یاران و دوستان باشیم

 

همبستگی:  ارزیابی شما از این تظاهرات چیست؟

بهنام آزاد: خوشبختانه برآیند ونتیجه زحمات همه دوستان وفعالین، با حضور پرنگ مردم جواب داده شد. این تظاهرات از دو جهت بسیار برجسته بود ابتدا، تعداد زیاد شرکت کنندگان و دوم، تنوع شرکت کنندگان از لحاظ ملیت و گرایش ها در کنار هم. این دو جنبه باعث شد که توجه جامعه بسمت هدف این اعتراض که همان توقف قانون REVA و در خواست دریافت اجازه اقامت برای همه بود جلب شود.

  

همبستگی:  به نظر شما برای ادامه این اعتراضات و به ویژه برای متوقف کردن طرح اخراج پناهجویان چه باید کرد؟

بهنام آزاد: اولین اقدام کنارهم ایستادن همه سازمانها است. چیزی که همه افراد سازمانها درAsylrörelseآنرا دنبال میکنند ولی خواست باید در عمل باشد و نه در شعار، تمامی سازمانهائی که در این مبارزه شرکت دارند باید ایمان داشته باشند که هدف کمک به پناهجویان و متوقف کردن این قانون غیرانسانی است نه چیز دیگر؛ تمام اعتراض ها در این راه متعلق به همه است وما موظف هستیم آنرا با اتکا به توانائی ها و اعتبار خودمان حمایت کنیم و اگر کسی در این راه بخواهد مانعی ایجاد کند در کنارمجریان طرح روا ایستاده است.
دومین اقدام بیداری خود پناهجویان است. پناهجویان باید بدانند که موثرترین اقدام در راه خروج از این بحران شرکت فعال در تمام این آکسیون ها است. من در اینجا به این دوستان عرض می کنم هرکس یا سازمانی نسخه ای جز این برای شما تجویز کردند باید به نیت آنها شک کنید. با توجه به تعداد زیاد پناهجویان، اگر این عزیزان در کنار هم قرار بگیرند هیچ قدرتی توان مقابله با آنها را ندارند. همه شما می توانید با هر گرایش عقیدتی،سیاسی وازهرملیتی کنار هم قرار بگیرید. این اتحاد شما را به ساحل امن می رساند