بی گمان یکی از دردهای ایرانیان امروز تحقق نیافتن مفاد اعلامیه ای است که دول عضو سازمان ملل از سر احترام به رعایت حقوق وآزادی انسان ها، آن را امضا و به تصویب رساندند و از قضا ایران هم یکی از امضاکنندگان آن اعلامیه بود.
چندی پیش خامنه ای مقارن با روز جهانی حقوق بشر در دیدار با جمعی از “اساتید دانشگاه های جهان اسلام” که برای لفت و لیس اخیر نظام تحت عنوان “اجلاس جهانی اساتید دانشگاههای جهان اسلام و بیداری اسلامی” به ایران امده بودند، چشم در چشم آنها می دوزد و با وقاحت مخصوص به همه دیکتاتوران تاریخ با مظلوم نمایی می گوید “ما با آمدن خون، از بینی یک انسان موافق نیستیم و دردمان میآید” انگار این آقا از خونهایی که در خیابان و دانشگاهها و زندانها ریخت،از تجاوزها وشکنجه هزاران زندانی در زندانهای تحت نظر خود بی خبر است.
حال آنکه چنین ادعایی بیش از انکه مصرف داخلی داشته باشد برای جلب نظر مردم دیگر کشورهای جهان گفته شد؛ خاصه وقتی در ادامه با اشاره به وضعیت ملتهب کشور سوریه میکند و می گوید: “آن کسانی که سوریه را به سمت جنگ داخلی و برادرکشی میکشانند مقصرند و همه خواسته های مسلمانان باید به دور از خشونت حل شود.”
همه میدانند این کلام حتی با هدف کاربرد خارجی، ادعایی بی اساس است برای فریب دیگران.
که طی سی و سه سال حکومت بی سؤال این نظام دیکتاتوری ، ملت تحت سلطه ایران، بر هر ناروا و ستمی بر خود گردن نهاده و هر سختی سرکوب شده و جز سکوت همتی نداشته است. از این رو از رهبر و عمالش ، نه تنها خود را تنها وارثان انقلاب ۵۷ دانسته ؛بلکه با این توهم که از اولین انقلابیون مذهبی در منطقه بوده اند، ، خود را محق درایجاد جنبش های اسلامی و یا دخالت در جنبش های آزادیخواهی در دیگر کشور های مسلمان می دانند، و با چنین تصوری، هر گونه بذل و بخشش های بی حساب از کیسه ملت را، به شرط فرمانبرداری جنبش های هدایت شده از سوی خود را واجب و مجاز می دانند به امید اینکه که سرانجام روزی با یک پارچگی جهان اسلام، بر مسند قدرت حکومت جهانی اسلام تکیه زنند و این ماحصل همه ذهنیت و نظریه پردازی های سران جمهوری اسلامی از آغاز استقرارآن تا به امروزبوده است .
بی شک از سر چنین توهمی است که سران جمهوری اسلامی طی سی و سه سال زمامداری بر این گستره تاریخی نه تنها از کشتن و دربند کردن مخالفان و امت تحت سلطه خود ابایی نداشته اند؛ بلکه بر خلاف ادعای اقای خامنه ای که چندی پیش بنا بر اصل تقیه، تولید بمب اتم را در اسلام حرام اعلام می کند ؛ دست یابی به سلاح کشتار جمعی بر پایه اصل دیگر ازمنطق همین حکومت، واجب کفایی تلقی می شود.
اما با همه ی آنچه که از خواستگاه سران جمهوری اسلامی گفته شد و با همه رویا پردازی های آنها ناشی از توهم خلیفه گری سید علی خامنه ای برجهان اسلام، علاوه بر ظلم بی رویه و بی درایتی در اداره امور مردم، چپاولگری وواپسگرایی وستیزه گری با عقلانیت، جمهوری اسلامی باعث سختی های مضاعف اجتماعی ملت شده و تنگنا های جهانی و تحریم ها یی که در فروش نفت با تاثیر چشمگیری که در انقباض شریان های در آمد زای نظام داشته، پایه های ظلم و ستم را جهت سرکوب بیشتر کرده ، اشتباهی که همه دیکتاتور های جهان تا به امروز کرده اند وتو گویی قدرت چشمان را در این مقطع کور و گوشان را کر میکند.
جوانان ایرانی با سوادی که چه در داخل ایران و زندانهایش وچه در خارج از ایران و در کمپهای پناهندگی ،چشم هایشان را بر تمام مسائل مادی بسته اند و بی هیچ چشم داشتی و منتی هر روز در حال تلاش برای بر قراری آزادی و دموکراسی در ایران میباشند، اینها مبارز و آزادی خواه واقعی هستند یا حزب اللهی مزدور خامنه ای ظالم که به خاطر پول برای این ظالمان سینه چاک کرده و دست به ضرب و شتم و کشتار هم میهنان و مردم خود میزنند ؟
مگر نه اینکه اگر کسی به هدفی که دارد ایمان داشته باشد حاضر است از تمامی مسائل دنیوی دست بکشد و هر آنچه در زندگی دارد برای رسیدن به خواستهاش فدا کند؟
بسیجیان و حزب اللهی ها فقط انسانهایی خود فروخته اند که برده پول و قدرت اند و حاضرند برای چند هزار تومان ویک کیسه برنج خون جوانان دلاور خود را بریزند و بر روی زنان مردان ،پیران وجوانان دست دراز کنند وفحاشی کنند.
آیا از بسیجی حزب اللهی و آخوند وملا های مفت خور ومزدور وخود فروخته شخصیتی بی ارزش تر هم وجود دارد، باید به آقای به اصطلاح خامنه ای برای چنین طرفدارانی تبریک گفت چون او الگوی جنایت وستمکاری است .