بایگانی دسته: مقالات

سارا ایرانی: سیرانها قربانی حکومت جمهوری اسلامی

Sara Irani

این حکومت کثیف و ضد بشری است که همیشه باعث بدبختی و فقر و فلاکت مردم ایران میشود، هر روز یا خودشان مستقیم مردم را میکشند و به  چوبه دار اعدام میکنند یا اینکه غیر مستقیم و بدلیل عدم امکانات کافی بچه ها در مدرسه در میان شعله آتش می سوزند. چون در قوانین و رفتار جمهوری اسلامی انسان و حقوق و حرمت انسان معنا و مفهومی ندارد. امروزه برای حکومت اسلامی در ایران حفظ نظام گندیده اسلامیشان به هرقیمت و برای پر کردن حسابهای بانکی و هنگفتشان برنابودی کل مردم و مملکت اهمیت بیشتری پیدا کرده است. 

وقتی صحبت از سوختن بچه های بیگناه در مدرسه میشود باز هم به نوعی مردم را گول میزنند و سرگرم میکنند. وزیر آموزش و پرورش با شرم آور ترین حالت رو به روی خبرنگاران قرار میگیرد و وقتی از ترکیدن بخاری نفتی سئوال می شود لبخند می زند.من هیچ وقت آرزو نمی کنم بچه آقای وزیر آموزش و حتی بچه های هیچ کدام از مسئولین جنایتکار جمهوری اسلامی باچنین سانحه دلخراشی مواجه شوند ولی آیا اگر فرزند خودشان هم بود میخندید و پاسخ میداد که بودجه نداریم ؟ 

آیا واقعا مدارس کودکان دبستانی مهم است که بهترین امکانات ایمنی را به آن اختصاص بدهند یا همه پول امکانات آن مملکت به ساختن مساجد و مراسلات مذهبی اختصاص بدهند؟

 

آنچه برای خدمت رسانی به این حکومت اسلامی و ضد انسانی باشد همیشه مجهز به بهترینهاست. سران کثیف این حکومت بودجه ای که برای استخدام مربیان پرورشی و حجاب و عفاف که برای شستشوی مغزی کودکان و برای پیشبرد اهداف کثیف اسلامی شان است، اختصاص میدهند سالانه  میلیارد میلیارد هزینه میکنند اما هزینه بخاری استاندارد را ندارند.

 

 اینها همه امکانات مملکت را به  محکم کردن حکومت ضد انسانی خود و رفتار و روشهای جنایت کارانه شان اختصاص می دهند. همه امکانات جدید و ابتکارات جدید را بکار میگیرند تا اهداف شوم مذهبی و قرون وسطایی خود را پیش ببرند. راهیان نور هم یکی از شیوه های مغز شویی و محکم کردن نظامشان است که هر روز بچه ها را در مدارس مجبور میکنند که اگر در این اردوها شرکت نکنید نمره انضباط شما را کم میکنیم و بسیاری تهدیدات و فریبکاری و دروغ و وعده های پوچ و بی معنا. به هر چیزی چنگ می اندازند تا مردم را از مبارزه علیه خود بترسانند و آنها را مرعوب کنند.برای اینکه خودشان فهمیده اند در چه باتلاغی گرفتار آمده اند و  در چه منجلاب افتاده اند. در قدرت دولتی و فساد اداری گرفتار شده اند و دارند از آخرین حربه های خود برای یک روز عمر بیشتر، استفاده میکنند. 

اینها جنایتکارند برای همین است به سادگی از جان انسانها میگذرند. اما سران این حکومت به سادگی از عقیده  یا تفکر کثیف و مسخره ای که دارند عدول نمیکنند. به همین دلیل است که جان آدمیزاد برایشان ارزشی ندارد و به سادگی  افراد را اعدام می کنند و به زندگی آنها پایان می دهند.

نه با اعدام نه با راهیان نور، نه با هیچ چیز دیگری نمیتوانند مردم را خفه کنند. مردم آگاه شده اند و حکومت اسلامی و مذهب و وعده بهشت و مزخرفات آنها را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند. جمهوری اسلامی آخرین سنگر مذهب در ایران است. حکومت اسلامی هم فهمیده است که روی آتش زیر خاکستری قرار گرفته است که وقتی شروع شود کل آنها را با خود خواهد سوزاند و برای همیشه به حکومت مذهبی و مذهب در قدرت پایان خواهند داد. این روزها هر لحظه دارد نزدیکتر می شود.  

 

سعید آریاپور: آیا هنوز هم زمان جمعه خشم ما فرا نرسیده؟

s ariapour 320 x 239

 

واقعاً جمهوری اسلامی باید چه بلایی سر ما بیاورد تا صدایمان دربیاید آنچه این روزها و بخصوص امروزه داریم در ایران میبینیم کافی نیست؟

که مردم کشوری را تا حد سرنگونی رژیم حاکم به جوش آورد آنوقت ما نشسته ایم و منتظریم شورای هماهنگی راه سبز امید که نمی دانیم کیستند و کجایند برایمان تصمیم بگیرند و راهپیمایی سکوت هماهنگ کنند و غیره و غیره.

 

 تونس و مصر را بیاد داریم. مبارزه قهرمانانه مردم سوریه را می بینیم؟چرا از آنها الهام نمی گیریم؟ چرا یاد نمی گیریم؟چرا نشسته ایم و دلمان فقط به این خوش است که امریکا و کشورهاى غربى بیایند و بگویند که اولین تظاهرات اعتراضی از تهران شروع شد خوب که چی؟مگر نشنیده ایم که می گویند ” کار را که کرد، آنکه تمام کرد ” از یک طرف هیچکس را و هیچ گروهی را از جمله شورای

هماهنگی راه سبز را قبول نداریم، از طرف دیگر خودمان هم هیچ کاری نمی کنیم.

 

فقط نشسته ایم که هر از گاهی کسی بیاید و چیزی بگوید و چون توفان بر سرش خراب شویم همین؟

آیا در سوریه و تونس و مصر کسی پرسید که مثلاً امام جمعه کیست؟آیا مهم است که ما اعتقاد مذهبی داریم یا نه؟اصلاً آیا اهمیت دارد که ما نماز می خوانیم یا نه؟ چرا ما نتوانیم جمعه خشم برگزار کنیم؟

چند نفر مانند هاله سحابی را در روز روشن و جلوی چشمانمان بکشند و ما ککمان بگزد؟چند نفر مثل ستار و و ووووووووووآیا زمان اعتراض واقعی به دیکتاتوری فرا نرسیده است؟

 

 این رژیم همه چیزمان را دارد به باد می دهد و در صدر آن انسانیت و غیرتمان را. امروز اگر نجنبیم ، فردا بسیا دیر خواهد بود و دیگر کسی نیست که بر سر جنازه ما اشک ماتم بریزد

زنده باد آزادی 

*****

 

 

 

 

ملیحه سرور: اولین بار که میخواستم با پوشش دلخواه خودم باشم، حس عجیبی داشتم

malihe 300 x 300

سال دوم دانشگاه بودم که مانتوی جین بلند پوشیده بودم که کنارش دو تا چاک داشت و یک عینک آفتابی هم به چشم زده بودم. زمانی که میخواستم وارد دانشگاه بشوم حراست جلوی من را گرفت و گفت که بیا اینجا! رفتم به سمت حراست و به من گفتند برای چی عینک آفتابی به چشم زده ای، با تعجب گفتم مگر عینک آفتابی جرم است!؟ تنها پاسخی که دادند گفتند آن عینک را در بیار و اینکه این مانتو را چرا پوشیده ای که چاک در کنارش دارد و پاسخ دادم که به این بلندی، بدون چاک که نمیشود، میخواهید یک زن با گونی به دانشگاه وارد شود! پرسید از من که کجای شهر سکونت داری که پاسخ دادم و بعد به شکلی توهین آمیز پاسخ داد که مشخص است و بچه های کرج باید هم با این سر و وضع در خیابان باشند و توهین هایی دیگر.

و در روزی دیگر که در دانشگاه و پیگیر کارهای فارغ التحصیلی ام بودم و مانتویی معمولی و شلواری جین به تن داشتم و کمی هم موهایم به مانند همیشه بیرون بود از مامورین حراست چندین نفر جلوی من را گرفتند و با توهین و فریاد من را تا بیرون دانشگاه همراهی کردند و اینقدر آمدند تا مطمئن شوند از دانشگاه بیرون رفته ام.

خارج از دانشگاه هم برادران گشت ارشاد فقط به دلیل اینکه موهایم کمی بیرون بود با لحنی زشت آمدند جلویم که آهااای با تو هستیم دختر! بیا اینجا و رفتم جلو و گفتم با من هستید که پاسخ دادند: چرا موهایت را رنگ کرده ای به این شکل! پرسیدم مگر جرم است که گفتند بله و باید برای تعهد بیایی که گفتم نمیام و تهدید کردند که با زور تو را خواهیم برد. قرار شد دم در همان ماشین تعهد بگیرند که گفتند کاغذ تمام شده است و باید به پایگاه ببریمت و سوارم کردند با کلی حرف و توهین. برای دیگران هم جالب بود و فکر میکردند من با این ظاهر ساده همراه هستم. حسابی آن شب درگیری بود تا اینکه سرهنگی که آنجا بود تهدید کرد که به زندان و انفرادی می اندازیمت که من هم پاسخ دادم به برکت جمهوری اسلامی تا اینجا که آوردید مرا و از این به بعد هم میروم. تا حدود ساعت ۱ بامداد که خانواده ها یک به یک می آمدند و آشناهای خود را میبردند من آنجا بودم. در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی از این دست خاطرات و توهین و ظلم ها فراوان است.

و اما اولین بار که میخواستم با پوشش دلخواه خودم باشم و حجابم را بردارم، زمانی بود که از ایران خارج شده بودم. در ابتدا حس بسیار عجیب و بدی داشتم. مرتب با خودم فکر میکردم که چه کار بدی قرار است که انجام دهم و اصلا نکند یکی بیاید من را بگیرد و ببرد. تا مدتی که ماشین پلیس را خارج از ایران هم میدیدم تنم یخ میکرد. بی روسری و بی مانتو یک حس بسیار بدی داشتم تا اینکه این موضوع برای من جا افتاد.

الان مدتی است که ایران نیستم. همیشه به فکر زنان در ایران هستم که ای کاش آنها میتونستند مثل زنان اینجا راحت و آزاد باشند. اینجا چیزی به نام حجاب اجباری نیست و از آن مهمتر اصلا کسی به کسی نگاه نمیکند و کاری ندارد. دلم می سوزد که چقدر ما را از آتش جهنم و عذاب الهی ترسانده اند. به اسم دین چقدر به ما نگاه کثیف و تحقیر آمیز کرده اند. چقدر حرف های بد شنیده ایم و حالا از همه  آنها متنفر هستم.

به جرم شاد بودن و زندگی کردن ما را همیشه سرکوب کردند. ای کاش روزی  سرزمین تاریخی من ایران هم آزاد شود . به امید آنروز

****

         

محمد تقی فرهانی: ملایان همچنان سوار بر خر مراد

M Farahani

 

شرایط اجتماعی در کشور های مسلمان نشین خاور میانه بستگی به موقعیت جغرافیایی و آب و هوای خشک این مناطق داشت. شکل زندگی مردم تابع این آب و هوا بود و مردم، مناطق مسکونی خود را در نزدیکی منابع آب بنا میکردند و تراکم جمعیت در این محدوده تناسب با وضعیت ذخیره آب و بستگی به زیاد و کم شدن این منابع داشت و با رشد جمعیت عموما فقر و گرسنگی و قحطی را به دنبال داشت که گاهی با بروز بیماریها و غارتگریها جان بسیاری از این انسانها گرفته میشد و بار دیگر توازن بین جمعیت و منابع آب بر قرار میگردید و ایرانیان از این موقیت مستثنی نبودند در حالی که آنان از وضعیت زندگی دیگر مردم جهان بی اطلاع بودند اسلام بود که به کمک این قحطی زدگان میامد و به آنان میقبولاند که این شرایط زندگی خواست خداوند است و اوست که هر که را بخواهد دارا و یا ندار می آفریند و آدمیان در برابر اراده ی خداوند تسلیم هستند چون معنی اسلام تسلیم است  تسلیم در برابر خواست خدا !  فقط باید شکر گزار بود چرا که خداوند در قرآن  بهشت موعود و نخلستان ها و نهر های جاری در زیر درختان سبز و حوریان زیبا برای شما وعده داده و کم بود ها و فقر در این دنیا گذراست و این مشقتها را باید تحمل کرد تا این چند روز عمر بگذرد .

بعد از به روی کار آمدن سلسله صفویان در آذربایجان که گروهی از رهبران شیعه ی دوازده امامی با همکاری چند عشیره از هواداران خود  مردم را وادار نمودند که بدون چون و چرا این مذهب را قبول کنند و کسانی که از این قوانین  سر پیچی میکردند به شدت مجازات میشدند . ملا های شیعه ی حکومت صفوی در مدارس دینی آن زمان تربیت میشدند و اینان بودند که به علما معروف و به عنوان بالا ترین مقام دینی شناخته میشدند که وظیفه داشتند با تکیه به روایات شیعه در مورد حق رسالت دوازده امام شیعه برای جامعه ی اسلامی تبلیغ کنند.

تبلیغ این روایات در حکومت صفویان حمایت گسترده ای را برای پادشاهانی که خود را نماینده ی مخصوص امام زمان می دانستند فراهم آورد شاهان صفوی معتقد بودند که به سبب ارثی بودن ولایت  چون از فرزندان امام ششم هستند به طور خدادادی اختیار جامعه را چه سیاسی و چه مذهبی در دست دارند از این رو باورمندان به این داستان های مذهبی شاهان صفوی را به چشم رهبران برگزیده امام زمان مینگریستند و اطاعت از آنان را واجب می دانستند تبلیغات گسترده ی صفویان در این دوره باعث شده بود که بعد از صفویان هر حکومتی قدرت را به دست می گرفت باید برای حفظ و نگهداری از این آیین سوگند یاد میکرد . حضور اسلام و ملاها که مروج آن بودند در این مناطق باعث عدم هر نوع پیشرفت و آگاهی از علوم و فنون جدید می شد در حالی که جوامع پیشرفته اروپایی بعد از رنسانس به تکنولوژی های بالا دست یافته و این اسلام شیعی بود که همچنان در انتظار ظهور امام زمان به سر میبرد تا از راه برسد و با شمشیر خود دمار از روز گار ستمکاران در بیاورد و عدل و داد را در سر تا سر گیتی بگستراند  و یا این که اگر مردند در آن جهان باغ های فراوان و حوریان بهشتی در انتظارشان هست و به همین منوال مسلمانان در جا میزدند وکارگران و کشاورزان   این قشر زحمتکش باید لقمه در خون میزدند و  اروپاییان از چنگال دین رسته روز به روز به پیشرفت های شایان علمی و اقتصادی دست میافتند و ملاها در ایران آن چنان تسلطی برسلاطین داشتند که اگر آن ها هم میخواستند جرات برقراری روابط با کشور های پیشرفته ی اروپایی را نداشتند زیرا از نظر ملا ها خارجیان را که مسلمان نبودند نجس و ورود آن ها را به سرزمین اسلامی حرام می دانستند . و این از آن نظر بود که آ خوندها می دانستند ورود خارجیان به کشور مردم را از دست آورد های علمی اروپاییان آگاه می کند و دیگر جایی برای آخوند های ارتجاعی نمی ماند که بخواهند عقاید پوسیده و خرافی خود را تحمیل نمایند .متاسفانه این روند همچنان ادامه داشت تا رسما آخوند ها پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ در یک حرکت خونین و با کشتار سیاسیون و مبارزین انقلاب مردم را شکست داده و حکومت خود را تثبیت کردند. حکومت آخوندی تا کنون ادامه دارد و مبارزات خلق بر علیه آن ها شوربختانه به خاطر نبود یک آلترناتیو و اتحاد یک پارچه به ثمر نرسیده و همچنان ملایان بر خر مراد سوار و یک مملکت با تمدن چند هزار ساله را هم چون ارثیه پدری چپاول میکنند. اما تا امید هست انقلاب نیز زنده است و دور نیست روزی که مردم با قدرت خود جمهوری اسلامی را سرنگون کرده و آزادی را به همه مردم ایران ارزانی دارند.

 

 

محمدامین کمانگر: مسافی دیگر علیه بساط جنایات نظام اسلامی ایران و مسئلۀ پناهندگی!

m.Kamangar

امروز رأس ساعت ۲ بعد از ظهر در متینگی در مرکز شهر فرانکفورت  جنایات نظام  فاشیستی اسلامی ایران بار دیگر در میان تعدادی از دانش آموزان دختر و پسر آلمانی  که امساال دیپلم می گیرند به تصویر کشیده شد.

گزارشی از این واقعه، چند روز پیش دو نفر ازمعلمین شهر فرانکورت به دبیر فدراسیون پناهندگان ایرانی شهناز مرتب زنگ زده و قرار ملاقاتی را برای امروز در همین ساعت تعیین می کنند.

تعداد ۴۳ نفر از دانش آموزان دختر و پسر از استانهای  مختلفِ آلمان  به فرانکفورت آمده  بودند . یکی از مسائلی که  برای این جمع مهم بود مسئله حقوق بشر  و مسئله پناهجویی در آلمان که آنهم به حقوق بشر بر می گردد بود. آنها می خواستند ببینند که اساسا چرا حکومت ایران مخالف حقوق بشر است؟ چرا بیشتر زنان و جوان از ایران فرار می کنند؟ و دولت ایران و آلمان چه رابطه هایی باهم دارند؟

ما در ساعت ۲ بعد از ظهر در میان جمعی از جوانان دختر و پسر قرار گرفتیم،  که انسان بودن، انسانیت و حقوق انسان در جامعه انسانی امروز، برایشان مسئله بوده و مسئله است. این جوانان  به خواندن روزنامه ها و گوش کردن به اخبار اکتفا نکرده اند.آمده بودند تا ببینند، تا بشنوند، تا بیشتر بدانند و از زبان انسانهایی  این مسئله را بشنوند که انسانهای عادی نیستند، انسانهای سیاسی هستند که از ترس جان مملکت را رها کرده اند و سالیان سال است که فعالین  این عرصه از کار هستند.

یکی از معلمین بلند گو را گرفت و فدراسیون را معرفی کرد و شهناز مرتب به عنوان دبیر این ارگان که مدتهاست در این عرصه کار می کند  را هم معرفی کرد و سپس در رابطه با اعتراضات اخیر پناهجویان و تحصن آنان توضیحات کوتاهی داد و سپس خواهش کرد که در این زمینه برای این محصلین مشتاق صحبت کند

 

شهناز مرتب بعد از خوش آمد گویی به این جوانان، خوشحالی خود در میان این جمع را اعلام  داشت و گفت من از دیدنِ شماها بسیار خوشحال هستم و همچنین از صمیم قلب به وجود شماها  جوانان افتخار می کنم. افتخا ر به اینکه  شما جوانانِ عزیز به مسائلی علاقه نشان داده اید که ما هم  به مدت سی سال   در جبهۀ انسانیت برای به پراتیک در آوردنِ این مسائل  داریم می جنگیم. بعد از آن گذرا  به پروندۀ  جنایات  ۳۳ سالۀ حکومت اسلامی ایران از کشتارهای  علنی  در خیابانها و کارخانه ها و مراکز عمومی، تا تجاوز و شکنجه در زندانها اشاره کرد. بعد توضیح داد  حالا شما عزیزان باید بدانید  که پناهجویان ایرانی چرا از ایران فرار می کنند و در جستجوی مکان امنی برای زندگی و ادامه مبارزه علیه جانیان اسلامی ایران هستند.  شماها کما بیش در اخبارها گوش می کنید   در  اینجا هم،  چگونه  روزگار را در سخت ترین شرایط سپری می نمایند و دولت آلمان چه بر خوردی با آنها می کند که بحث سه هفتگی  چادر پناهجویان در همین مرکز شهر را شنیدید. امّا رابطۀ دولت آلمان با ایران در چه سطحی است؟  بهترین رابطه ها را با هم دارند و این روابط حسنه سایه بر تمام جنایاتی انداخته که حکومت ایران در جلو چشم دولت مردانِ آلمان انجام می دهند. این  رابطه ها رابطه های میلیاردی پول است که  باهم دارند. اگر کشورهای غربی بگذارند حکومت اسلامی ایران یک هفته  دوام نمی آورد توسط انقلاب مردم سر نگون می شود. این سخنان در میان کف زدنِ جوانان به پایان رسید.

بعد مسئله سوال و جواب…………و

زنده باد انسانیت، زنده باد همبستگی بین المللی .

محمدامین کمانگر    ۲۸ نوامبر ۲۰۱۲

 

 

شهرزاد موسوی: خشونت علیه زنان …

shahrzad m 304 x 448

در مورد خشونت علیه زنان سخن بسیار رفته است وسالهاست که تبدیل به موضوعی چالش برانگیز شده است وکارشناسان مختلف در این زمینه مطالعه وتحقیق فراوان کرده و کتابها ومقالات بسیاری را به چاپ رسانیده اند. واقعیت اینست که با این همه مطالعه وتحقیق عملا قدمی در جهت حل این معذل برداشته نشده است.

اما خشونت علیه زنان که مکان  مشخصی ندارد ودر هر موقعیتی مانند > خانه،  خیابان،  محل کار وغیره  ممکنست اتفاق بیافتد یک عامل اصلی دارد که آن تبعیض جنسیتی است که مانع برابری حقوق زن ومرد میشود واین نابرابری در تمامی سطوح زندگی مشاهده میشود. بصورت کلی شاید بتوان خشونت علیه زنان را به دو دسته مهم خشونتهای خانگی وخشونتهای اجتماعی  تقسیم کرد.

در خشونتهای خانگی که عمدتا از طرف پدر، همسر ویا برادر و گاهی درمواردی زنان از طرف فرزندان پسر مورد خشونت قرارمیگیرند اعمال میشود تا آنجا که با فرهنگ خانواده ها عجین شده است و زنان به ندرت در چنین مواردی موضوع را با پلیس در میان میگذارند چون هم از طرف خانواده ترس دارند وهم از حمایت قانون اطمینان ندارند و چه بسا از طرف حکومت مورد نکوهش قرار بگیرند.چرا که در  دولت جمهوری اسلامی سیاست مشخصی برای حمایت از زنان در اینگونه موارد وجود ندارد.

در کشورهای سنتی به زنان به چشم دارایی نگاه میشود و تجاوز به حقوق آنان مجازاتی را در برندارد. افزایش فرهنگ چند همسری توسط مردان نیز به نوبه خود جایگاه زنان را در خانواده کم اهمیت تر و امنیت آنها را به مخاطره بیشتری می اندازد واین خود یکی از عوامل افزایش دغدغه فکری ونا امنی برای زنان شده است.

زنان که باید خشونت در خانواده را تحمل کرده وبا این زمینه وارد جامعه ای خشونت آمیز تر بشوند دائما در هراس ونگرانی به سر میبرند چرا که افزایش خشونتها ناامنی را در ذهن زنان مرتبا تداعی میکند و در نتیجه زنان احساس پوچی کردده وخواهان گریز از محیطهای اجتماعی خواهند شد که این خود عامل گسترش افسردگی در بین زنان میباشد.خشونت علیه زنان واستفاده ابزاری از آنان در کشورهای مختلف و به اشکال گوناگون در حال اجراست.

در کشورهای سنتی با آزار وشکنجه و زدو خرد در کشورهای مدرن برای نمونه با رونق فیلمهای غیر اخلاقی که عمدتا زنان را به بهره کشی وا میدارد نمونه ای از خشونت مدرن علیه زنان میباشد .

در این راستا نیاز است در تمامی ابعاد به این مهم پرداخته و رسیدگی شود چرا که دختران نا امن تبدیل به مادرانی بیمار میشوند که فرزندانی بیمار در دامان خود پرورش خواهند داد.لذا زنان که مسئولیت تربیت نسلهای آینده را دارند میبایست خود در سلامت روانی کامل باشند چرا که سلامت نسل آینده در گرو سلامت مادران امروز است واین جزء با حمایت دولتها و آموزش به ملتها میسر نخواهد بود. *****

 

عبدالله اسدی: در پاسخ به چرندیات سایت گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران وابسته به جمهوری اسلامی در مورد عاشورای حسینی در سوئد

abe-asadi

سایت باشگاه خبرنگاران در گزارش خود در مورد اتفاقی که در روز شنبه ۲۴ نوامبر در گوتنبرگ سوئد میان دسته عزاداران و تظاهر کنندگانی که بر عیله اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی جمع شده بودند، نوشته است گروهی از سلطنت طلبان در روز عاشورای حسینی ضمن اهانت به مقدسات اسلامی، با مشت و لگد به عزاداران امام حسین حمله کردند.

در این مورد توجه خوانندگان این مطلب را به نکات زیر جلب می کنم. اولا: در این رویارویی هیچ نوع درگیری فیزیکی میان تظاهرکنندگان برای آزادی زندانیان سیاسی و دسته عزاداران عاشورای حسینی پیش نیامد. دوما: فراخوان دهنده تظاهرات برای آزادی زندانیان سیاسی، کمیته بین المللی علیه اعدام و کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی بودند نه سلطنت طلبان. بطور مشخص در گوتنبرگ سوئد فراخوان دهنده تظاهرات سوسن صابری و نازنین صدیقی از فعالین حزب کمونیست کارگری ایران بودند.

برای اثبات حقانیت این موضوع  و تکذیب چرندیات و دروغ پردازیهای سایت باشگاه خبرنگاران جمهوری اسلامی، عین اطلاعیه فراخوان تظاهرات به اسم این دو نفر و لینک وبگردی باشگاه خبرنگاران را ضمیمه میکنم. این تظاهرات روز شنبه ۲۴ نوامبر همزمان در ۱۵ شهر جهان برعلیه مجازات اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی در ایران برگزار گردید. تظاهرات در شهر گوتنبرگ سوئد نیز در همان تاریخ یکی از آنها بود.

سوما: گذارشگر جمهوری اسلامی نوشته است این اتفاق در شهر استکهلم افتاده است درحالیکه در شهر گوتنبرگ صورت گرفته بود. به این “عالیجنابان” جمهوری اسلامی نگاه کنید جزء دروغ و دزدی و جنایت علیه مردم ایران ذره ای حقیقت در وجودشان نیست. می گوید عزاداران حسینی را زیر مشت و لگد گرفتد ولی نه در تصاویری که خودشان گذاشته اند و نه در هیچ کدام از تصاویری که هر کس به ابتکار خود گرفته و گذاشته است کوچکترین درگیری فیزیکی دیده نمی شود و هیچکس شاهد چنین صحنه ای نبوده است.

گزارشگر جمهوری اسلامی در هیچ جا تصاویری نشان نمی دهد که کسی از عزاداران حسینی با مشت و لگد مورد حمله قرار گرفته باشد. برعکس این دسته عزاداران حسینی بودند وقتی که عکسهای ستار بهشتی و نسرین ستوده و کارگران زندانی را در دست تظاهرکنندگان دیدند و همگی شعار مرگ بر جمهوری اسلامی می دادند به طرف تظاهرکنندگان حمله ور شدند.

این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی و طرفداران جنایتکارش آنطور که خود می خواهند به خورد مردم می دهند. اینها جزو عادتشان است و اساسا با دروغ و سفسطه و دامن زدن به ترس و ارعاب در میان مردم سرپا مانده اند.اتفاقا در تمام کلیپ هایی که در یوتیوب و در سطح رسانه ها پخش شده است نشان می دهد که این دسته عزاداران حسین و در میان آنها طرفداران جمهوری اسلامی هستند بدلیل طنین شعار مرگ بر جمهوری اسلامی قصد حمله به تظاهرکنندگان برای آزادی زندانیان سیاسی دارند. بطوری که گروه انتظامات دسته عزاداران و پلیس از حمله آنها جلوگیری آوردند. ولی ناگفته نماند هرچه آنها خود را برای حمله به تظاهرکنندگان تکان می دادند طنین شعار مرگ بر جمهوری اسلامی بلندتر و کوبنده تر می شد و حامیان زندانیان سیاسی این آمادگی را داشتند که جواب حمله آنها را با ضد حمله بدهند و اسلامیون مرتجع و کف بردهان را سرجایشان بنشانند.لازم است هم اینجا به اطلاع برسانم که تعدادی از تظاهرکنندگان روز ۲۴ نوامبر درحال درست کردن کلیپی در همین مورد هستند. در این کلیپ با شاهدان عینی گفتگو شده و دروغ های وبگردی باشگاه خبرنگاران جمهوری اسلامی را با فاکت و مدرک نشان می دهند. ******

۲۴ نوامبر روز اعتراض جهانی به اعدامها در ایران

مردم آزادیخواه ! مخالفین جمهوری اسلامی !

تنها در طول چهار هفته گذشته ۱۰۴ نفر در ایران اعدام شده اند. دستکم ۳۰۰۰ محکومین به اعدام در زندانهای جمهری اسلامی بسر می برند. تنها در زندان رجایی شهر واقع در کرج ۱۱۱۷ نفر محکوم به اعدام هستند. ستار بهشتی وبلاگ نویس ۳۵ ساله چهار روز پس از بازداشت در اثر شکنجه های قرون وسطایی در زندان جمهوری اسلامی جان باخت. نسرین ستوده و فعالین کارگری همچون شاهرخ زمانی و رضا شهابی در زندان بسر می برند. در زندان قزل حصار ۱۰ نفر از زندانیان سیاسی در معرض خطر اعدام قرار دارند و این لیست بلند است…

برای مقابله با این جنایات و اعدامها ،برای مقابله با حکومت اسلامی و برای نزدیک کردن روز سرنگونی حکومت اسلامی باید علیه اعدامها و برای آزادی زندانیان سیاسی به میدان آمد.

ما نیز در شهر گوتنبرگ در روز شنبه ۲۴ نوامبر به این اعتراض جهانی می پیوندیم و از همه شما دعوت می کنیم که در مخالفت به اعدامها و برای آزادی زندانیان سیاسی در این حرکت اعتراضی شرکت کنید.

زمان: شنبه ۲۴ نوامبر ساعت ۱۴

مکان: Kungsportsplatsen روبروی سالوهالن

سوسن صابری ۰۷۰۸۵۴۴۵۲۹

نازنین صدیقی ۰۷۰۴۹۱۴۰۷۲
حمله پادوهای ربع پهلوی و سینه‌چاکان ستوده به عزاداران حسینی

پس از سوت و کف و هلهله فتنه‌گران در روز عاشورای سال ۸۸ و حمله آشوبگران سبز پوش به عزاداران امام حسین (ع) بار دیگر پادوهای بی‌دین ربع پهلوی که در فتنه ۸۸ نیز نقش ایفا کرده بودند در روز عاشورای امسال به عزاداران امام حسین (ع) در استکهلم حمله کردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، در روز عاشورای حسینی (ع) که تمام زمین و زمان در عزای حضرت امام حسین (ع) نشسته‌اند، مسلمانان و شیعیان ساکن در استکهلم سوئد نیز با راه‌اندازی دسته عزاداری عمق ارادت خود را به خامس آل عبا (ع) به نمایش گذاشتند.

 

جلوگیری پلیس از حمله سلطنت‌طلب‌ها به عزاداران امام حسین (ع)

گروهی از سلطنت‌طلبان ورشکسته و لائیک که تعدادشان از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد به سرعت دست به کار شده و طی یک تلاش مذبوحانه با حمله به عزاداران امام حسین (ع) قصد برهم زدن مراسم عزاداری را داشتند. این افراد که پلاکاردهایی در حمایت از نسرین ستوده (وکیل مدافع تروریست‌ها) و یک کارگری که پیش از مرگش بیشترین اهانت‌ها از سوی همین سلطنت‌طلبان به وی شده بود را سردست گرفته بودند، اقدام به سر دادن شعارهایی علیه جمهوری اسلامی کردند و ضمن اهانت به مقدسات اسلامی با مشت و لگد به عزاداران امام حسین (ع) حمله می‌کردند و پلیس سوئد تلاش می‌کرد تا از این اقدام بی‌شرمانه آنان جلوگیری کند.

 


حمله پادوهای ربع پهلوی و سینه‌چاکان ستوده به عزاداران حسینی

پس از سوت و کف و هلهله فتنه‌گران در روز عاشورای سال ۸۸ و حمله آشوبگران سبز پوش به عزاداران امام حسین (ع) بار دیگر پادوهای بی‌دین ربع پهلوی که در فتنه ۸۸ نیز نقش ایفا کرده بودند در روز عاشورای امسال به عزاداران امام حسین (ع) در استکهلم حمله کردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، در روز عاشورای حسینی (ع) که تمام زمین و زمان در عزای حضرت امام حسین (ع) نشسته‌اند، مسلمانان و شیعیان ساکن در استکهلم سوئد نیز با راه‌اندازی دسته عزاداری عمق ارادت خود را به خامس آل عبا (ع) به نمایش گذاشتند.

جلوگیری پلیس از حمله سلطنت‌طلب‌ها به عزاداران امام حسین (ع)

گروهی از سلطنت‌طلبان ورشکسته و لائیک که تعدادشان از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کرد به سرعت دست به کار شده و طی یک تلاش مذبوحانه با حمله به عزاداران امام حسین (ع) قصد برهم زدن مراسم عزاداری را داشتند. این افراد که پلاکاردهایی در حمایت از نسرین ستوده (وکیل مدافع تروریست‌ها) و یک کارگری که پیش از مرگش بیشترین اهانت‌ها از سوی همین سلطنت‌طلبان به وی شده بود را سردست گرفته بودند، اقدام به سر دادن شعارهایی علیه جمهوری اسلامی کردند و ضمن اهانت به مقدسات اسلامی با مشت و لگد به عزاداران امام حسین (ع) حمله می‌کردند و پلیس سوئد تلاش می‌کرد تا از این اقدام بی‌شرمانه آنان جلوگیری کند.

اهانت پادوهای ربع پهلوی و سینه‌چاکان نسرین ستوده به عزاداران امام حسین (ع)

گفتنی است که در روز عاشورای سال ۸۸ نیز سلطنت‌طلبان لائیک و بی‌دین با همدستی بهائیان و منافقین اقدام به شادمانی، سوت و کف کشیدن و اغتشاش و آشوب‌گری در خیابان‌های تهران کردند، که این تلاش مذبوحانه ضد انقلاب، قلب ملت ایران اسلامی را جریحه‌دار کرد و امت اسلامی با خروش عاشورایی خود در روز ۹ دی طومار فتنه‌گران را برای همیشه درهم پیچید.

یک سئوال از عبدالله اسدی

abe-asadi

اگر خوانندگان نشریه همبستگی دقت کرده باشند مدتی است برای هر شماره نشریه همبستگی سئوالاتی را با عبدالله اسدی مطرح می کنیم. تجربه تاکنونی برای طرح این سئوالات برای متقاضیان پناهندگی بسیار سودمند و با ارزش بوده و مورد استقبال آنها قرار گرفته  است. در این شماره نیز سئوالی را به شرح زیر با وی در میان میگذاریم.

همبستگی: یکی از سوالاتی در اداره مهاجرت پرسیده میشود این است که آیا سابقه دستگیرى و زندان دارید؟؟ می توانید در این مورد بیشتر توضیح دهید که چگونه و در چه سطحی باید به این سوال پاسخ داد؟

عبدالله اسدی: می پرسند اگر سابقه زندان دارید چند مورد و در چه تاریخهایى بوده؟ چند روز، چند ماه و یا چند سال زندانی بودید؟ زندان و یا بازداشتگاهی که شما در آن قرار داشتید در کجا قرار دارد؟ آیا در زندان مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار گرفته بودید؟ آیا مدارکی را که نشان دهد شما در زندان بوده اید به همراه خود دارید؟ آیا می توانید کروکی زندان و یا بازداشتگاهی که در آن بسر می بردید را بکشید؟ می دانید چند تا زندانی در زندان شما بودند؟ آیا شاهد شکنجه یا اعدام  دیگران بوده اید اگر بوده اید شاهد شکنجه و یا اعدام کدام یک از زندانیان بوده اید؟ آیا در طول پروسه زندان هیچ وقت تقاضای مرخصی کرده اید؟ چند روز مرخصی گرفته بودید؟ بعد از چند وقت از زندان آزاد شدید؟ با قید ضمانت بوده یا کلا حکم زندانت تمام شده بود؟  شکل داخل و بیرون زندان چگونه است؟ در زندان اجازه ملاقات داشتید؟ در چه بندی بودید؟ به چه جرمی زندانی شده بودید؟ نحوه دستگیرى، آیا براى شما نامه فرستاده بودند، در محل کار دستگیر شدید و یا در منزل؟ در چه هنگامی شب یا روز؟ مامورینى که شما را دستگیر و یا جلب کردند چند نفر بودند؟

چگونگی پاسخ به این سئوالات برای متقاضیان پناهندگی بسیار مهم و سرنوشت ساز است. در ادامه همین سئوالات می پرسند: به وسیله چه نیرویى دستگیر شدید؟ نیروى انتظامى، امر به معروف ویا نهى از منکر، مفاسد اجتماعى و یا لباس شخصى ها و یا وزارت اطلاعات؟ توجه داشته باشید که هر کدام از آن نیروها برای وظایف و ماموریت های مشخصی ساخته شده اند، وکلای سازمان ملل و مسئولین و مقامات اداری این را می دانند. برای نمونه شما نمی توانید بگوئید ماموران امر به معروف من را به جرم فعالیت سیاسی دستگیر کرده اند. معمولا کسانی که بجرم فعالیت سیاسی دستگیر و یا بازداشت می شوند بیشتر از سوی وزارت اطلاعات، لباس شخصی ها، مامورین آگاهی و اگر در خیابان و در حال تظاهرات و اعتراض خیابانی باشد از طریق بسیج و نیروی انتظامی صورت می گیرد. آیا اشخاص دیگرى نیز در ارتباط با شما دستگیر شده اند، اگر ممکن است نام ببرید؟ آیا هنگام تفتیش منزل شما، مأمورین اسناد و یا مدارکی که جرم شما را اثبات کند پیدا نموده اند؟ از قبیل کتاب، نشریه، CD،هاردیسک کامپیوتر، دفتر صورت جلسه و نوار سخنرانی و غیره.

 

 

مصاحبه نشریه همبستگی با شهناز مرتب دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در آلمان

207358_1965215255428_1394303218_32291063_3981075_n 200 x 301

همبستگی: اخیرا تحصنی در اعتراض به شرایط سخت پناهندگان در آلمان در شهر فرانکفورت صورت گرفته بود برای خوانندگان نشریه همبستگی توضیح دهید آیا در سیاست پناهنده پذیری دولت آلمان تغییراتی ایجاده شده که در ۷-۸ ماه گذشته این همه اعتراضات را در پی داشته است؟ اگر ممکن است در جواب به همین سئوال خیلی مختصر به ریشه و تاریخچه اوجگیری اعتراضات پناهندگی در سال جاری هم برگردید؟

شهناز مرتب:اگر بخواهم به تاریخچه اوجگیری این اعتراضات بپردازم باید به چندین ماه قبل و در واقع به روزی که در شهر ورتسبورگ اولین چادر اعتصاب پناهجویان را برپا کردیم در شهری که بعلت شرایط ضد انسانی و ضد پناهنده پذیری باعث شد که محمد رهسپار پناهجوی ایرانی در روز ۲۹ ژانویه دست به خودکشی بزند و تصمیم ما با پناهجویان برای یک حرکت اعتراضی که با تحصن و اعتصاب در روز ۱۹ ماه مارس شروع شد و در واقع ما دست به مبارزه ای برای تغییر شرایط و قوانین پناهندگی زدیم.

 

همبستگی: شما به همراه مسعود حسن زاده از دیگر مسئولین فدراسیون در آلمان همزمان با آغاز شروع راهپیمائی پناهجویان از ورتسبورگ به شهر برلین با پارلمان محلی آلمان در استان بایرن بر سر خواسته های پناهجویان به مذاکره نشستید. مهمترین خواسته هایی که در آن نشست مطرح کردید، شامل چه مسایلی بود و آنها در پاسخ به خواسته های شما چه پاسخی دادند؟ چه شد که بعد از این نشست در شهر فرانکفورت باز هم برای یک مدت طولانی پناهجویان را به تحصن فراخواندید؟

شهناز مرتب: دعوت پارلمان استان بایرن  در واقع بعد از تحویل بیش از   ۳۰۰۰ امضا برای تغییر شرایط برای پناهجویان در استان بایرن که در طول اعتصاب توسط مردم و تحویل آن به پارلمان و همینظور درخواست یکی از نمایندگان مجلس از حزب سبز آلمان که در طول اعتصاب ما این حرکت را حمایت کرده بود و در کنار ما بود برای تشکیل یک کمیته بررسی  در مجلس استان بایرن که این کمیته که شامل ۴۰ نماینده بود در ماه آگوست تشکیل شد که مسعود حسن زاده و من از طرف پناهجویان دعوت شدیم و در آنجا تمام خواستهای پناهجویان مورد بررسی قرار گرفت و سپس برای بررسی مجدد به مجلس آلمان در برلین فرستاده شد.

همبستگی: آیا در طول تحصن پناهجویان در فرانکفورت احزاب و مقامات دولتی در آلمان عکس العملی در قبال اعتراض پناهجویان نشان دادند؟

شهناز مرتب:

از روزهای اول شروع این حرکت در فرانکفورت، ما با استقبال و حمایتهای بسیار زیادی روبرو شدیم؛ چه از طرف مردم و همینطور از طرف احزاب مختلف،سازمانهای مدافع حقوق پناهندگی،دانشجویان دانشگاههای استان هسن و در واقع ما با حمایتهای بسیار زیادی روبرو شدیم  این مسئله قرار است به زودی مورد بررسی قرار بگیرد ولی هنوز ملاقاتی رسمی صورت نگرفته است.

همبستگی: آیا شرکت متقاضیان پناهندگی در تحصن فرانکفورت چشمگیر بود اگر نه چه دلایلی باعث می شد به طور وسیعتری در این تحصن شرکت نکنند؟

شهناز:شروع این تحصن با ۱۳ نفر شروع شد ولی در جریان تحصن تعداد زیادی پناهجو از شهرهای مختلف به ما پیوستند و در واقع استقبال زیادی از طرف پناهجویان صورت گرفت. علیرغم هوای نا مناسب و طوفانی، بارانهای مداوم و سرمای زیاد ولی با قلبی پر امید برای تغییر شرایط غیر انسانی مقاومت ما برای ادامه مبارزه بیشتر میشد.

همبستگی: قرار بود روز یکشنبه ۱۱ نوامبر به این تحصن پایان بدهید آیا از  انعکاس آن در مدیای آلمانی و فارسی زبان و در مجموع از انعکاس آن راضی هستید؟

شهناز مرتب:از انعکاس آن واقعیتش زیاد راضی نیستم و در اصل من شخصا زیاد موافق پایان این تحصن نیستم و نبودم و در واقع پایان تحصن، پایان این اعتراضات نیست و نخواهد بود. این مبارزه برا ی گرفتن  حق پناهندگی تا رسیدن به خواستها ادامه خواهد داشت و در واقع فرم این مبارزه تغییر خواهد کرد ولی مبازه ادامه دارد.

همبستگی: از نظر تامین امکانات و ادامه چادر  تحصن چطور پیشرفت؟

شهناز مرتب: همانطوریکه بیشترین حمایتها را ما در خیابانها دیدیم از مردمیکه انسانیت را نمایندگی میکنند اتفاقا تامین این مخارج وتامین امکانات هم از طرف همان انسانها بوجود آمد و خوشبختانه این حمایتها بیدریغ و کاملا چشمگیر بود و از این نظر برای ادامه این حرکتها فضا و امکانات کاملا مهیاست.

همبستگی: نقش سازمانها و نهادهای آلمانی  مدافع حقوق پناهندگی و حمایت آنها از خواسته های پناهجویان را چگونه ارزیابی می کنید.

 

شهناز مرتب:خوب بظر من کاملا مثبت است و تاثیرگذار و در واقع خیلی از وظایف به عهده آنهاست و در تقسیم کارهای این مبارزه آنها بیشترین وظایف را بعهده گرفته اند و در واقع ما سازماندهی میکنیم.

همبستگی: چشم اندازتان از این حرکت چیست؟ فکر می کنید این اعتراضات در روزها و ماههای آتی بازهم گسترش پیدا کند؟ آیا فدراسیون برنامه ای برای گسترش این اعتراضات دارد اگر دارد خیلی مختصر و کوتاه توضیح دهید در چه اشکالی میخواهید به این اعتراضات دامن بزنید؟

شهناز مرتب:این مبارزات بی شک گسترش پیدا خواهد کرد و ادامه خواهد داشت. این مبارزه از ورتسبورگ شروع شد و ما آن را آغاز کردیم و دامنه این اعتراضات تا قلب برلین ادامه پیدا کرد و تصویر روشنی را در مقابل پناهجویان قرار داد و امید به تغییر برای یک شرایط انسانی امیدی که برای تمامی پناهجویان قابل لمس بود که با یک حرکت متشکل و سازمان یافته و متحد میشود این سیاستهای ضد انسانی و دشوار را عوض کرد و به این وضعیت پایان بخشید.