بایگانی دسته: مقالات

مهشید هوشمست :بیمه زنان در ایران

Mahshid_Houshmast_150_x_176

طبق تحقیقات زنان خانه دار هر روز بیشتر از ۱۸ کیلومتر را در همان آشپزخانه کوچک خود طی میکند در ظاهر تنها شاغلان در اقتصاد کشور سهم دارند در صورتیکه در یک تحقیق دانشگاهی آمده که زنان خانه دار ماهانه ۶۴۰ هزار تومان ارزش افزوده اقتصادی تولید میکنند. طبق تحقیقات برای انجام کارهایی که یک زن خانه دار در یک خانواده متوسط انجام میدهد؛ به یک کارگر در ایران باید یک میلیون و چهار صد هزار تومان دستمزد داد. زنان خانه دار در ایران هیچگونه آینده و پشتوانه ای در انتظارشان نیست و باید یک نظام اجتماعی و رفاهی مناسب برای آنها در نظر گرفته شود. در همین راستا طرحی توسط دولت مطرح شد به اسم طرح بیمه زنان خانه دار. این طرح قرار بود توسط مسئولان وزارت رفاه و صندوق در ایران صورت گیرد این موضوع مدت زمان زیادی بطول انجامید ولی حتی پس از سالها وقفه هم اتفاق نیفتاد. این بیمه تحت لوای طرح بیمه حرف و مشاغل آزاد اجرا می شود که مورد نظر ۱۸ میلیون زن خانه دار کشور است. اجرای این طرح به این شکل بوده که زنان خانه دار باید خودشان مبلغی را برای بیمه شدن پرداخت میکردند که تعدادی از آنها اینکار را هم کرده ولی بعد از مدتی این طرح متوقف می شود. جالب اینجاست که طرح حمایتی بیمه از جیب زنان مایه میگذارد تازه آنهم بدون نتیجه؛ در صورتیکه دولت قرار بوده سهم قابل توجهی از سهم بیمه زنان را بر عهده بگیرد و درصد کمی را زنان پرداخت کنند ولی در عمل این اتفاق نیفتاد و دولت کلی تبصره بدنبال آن آورد که در واقع بیمه شدن را برای بیشتر زنان سخت و حتی ناممکن کرد. این طرح مثلا با این هدف شروع به کار کرد که زنانی که شغل و منبع در آمدی ندارند برای گذران زندگی و دوران از کار افتادگی از این بیمه استفاده کنند با این توصیفات زنانی که درآمدی ندارند یا با پس اندازی اندک که گاهی از باقیمانده آن خرجی خانه را هم کنار میگذارند چه آینده ای در کشوری که هر سال درصد تورم هم به شکلی باور نکردنی بالا میرود را دارند؟

بی ثباتی اقتصادی، بیکاری، فقر، گرانی، اجاره های کمر شکن برای زنانی که تنها هستند یا مسئول بزرگ کردن چند کودک یا زنان از کار افتاده شریفی که یک عمر کارگری کرده اند بدون حمایت دولت چه بر سر آنها خواهد آمد؟

متاسفانه این طرح هم همانند طرحهای دیگر جمهوری اسلامی بقدری ناقص بود که اجرا نشده متوقف شد. ولی نه این طرح و نه صدها طرح و رفرم چاره و راه حل مشکلات زنان و مردم ایران نیست. راه حل نهایی سرنگونی حکومت اسلامی است که به دست خود مردم میسر است و مردم این را در تابستان ۱۳۸۸ به خوبی نشان دادند.

محمد مومنی حاکمیت فروپاشیده است، اکنون چه باید کرد؟

Mohammad_Momeni_231_x_286

حاکمیت جمهوری اسلامی در طول عمر سه دهه ای که سپری کرده هیچگاه تا بدین حد به هچل گرفتار نبوده است. فشار ها از هرجهت به حدیست که آقایان تنبان زرد کرده اند. موج فردا با اینکه نه پیشگوست ونه علم اسطرلاب می داند اما در چند یادداشت آنهم ماهها پیش این اوصاف حکومت را پیش بینی کرده بود. نوشتیم که حکومت در آستانه فروپاشیست. شاید جز تحلیلگران کسی معنای این فروپاشی را درک نکند چون ظاهر امر عادی می نماید اما واقعیت این است که حکومت از فاز اول فروپاشی عبور کرده است. نشان بارز آن هم اینکه عملا کنترل تمام عیار امور در دست نظامیان است و دولتی به معنای واقعی حاکم نیست. فرمانده سپاه حاکم نظامیست به قم می رود، خط ونشان می کشد، تطمیع می کند و خلاصه به زبان عمل می گوید که حاکم منم نه دولت!

فاز دوم فروپاشی نیز کم کم خود را نشان خواهد داد. علائم آن از هم اکنون هویداست. اسم انتخابات نم از دهانشان می کشد و ضرباهنگ قلبشان را به حدی بالا می برد که در لباس پاسداری یا لباده ملایی رقص سینه لرزان دارند. تحریم انتخابات از یکسو وجایگزینی رقیب سفاک واسلحه دار با اصلاح طلبان کم خاصیت ازسوی دیگر خوابها را آشفته کرده است.راستی اگردارودسته جبهه پایداری مصباح با تقلب ومضیقه مواجه شوند وکار به حضور خیابانی هوادارانشان بیانجامد آیا لایه ای از این هواداران که در اطلاعات سپاه لانه کرده اند تک تیراندازانشان را به پشت بام ولابلای شمشادهای خیابان اعزام نمی کنند.شک نکنید که ذره ای درنگ نخواهند کرد واین همان نگرانیست که ذلیل جعفری از آن نگران است.حق با علی کشتگر است که می گوید ریشه جنگ نمایی در خلیج فارس نه احتمال جنگ که فضا سازی برای سرکوب افعی دوسریست که در خانه خونریزان لانه کرده است.خونریزان سفاک اگر موفق به حفظ مجلس فرمایشی نشوند و دومای ایرانی را به دست مردک روانی احمدی نژاد بسپارند کارشان تمام است اگر هم سخت جانی کنند جبهه پایداری غارت که سودای ولایت جهل مصباحی در سر دارد کوتاه نخواهد آمد. بازی مرگ وزندگیست.اگر دقت کنیم می بینیم که سازمان حکومت در قالب طرحی جامع هم تلاش برای شکافتن جبهه اپوزیسیون دارد و هم مجاری اطلاع رسانی در داخل را به بدترین شکلی مهار می کند. شبکه های ماهواره ای خبری نظیر بی بی سی و صدای آمریکا در ساعات کلیدی شب قطع می شوند و عجله برای قطع اینترنت و بکار افتادن موتور جستجوگر ایرانی به اضطراب انجامیده است. چرا چون نگرانی اصلی را دریافته اند:آگاهی عمومی و افزایش قدرت تحلیل در جامعه، بیش از یک سال پیش در قالب سخنی با اصلاح طلبان و در یادداشتی نوشتیم که انتخابات بی انتخابات. هدف رسیدن به همین نقطه بود. هرچه رقبا از میدان بیشتر دوری کنند زمینه برخورد این دو افعی بیشتر می شود واین همان رویارویی آخر است.در این میان اما نقش ما تحریم منفعل وسکوت نیست. تحریم فعال است وموضوع فعالیت استفاده از فرصت برای آگاه کردن اقشار بی اطلاع جامعه از شرایط وآرایش نیروهاست. باید به میان مردم رفت وآنان را درجریان امور قرارداد. در جنوب شهرها مردم کمتر از مسائل مطلع اند. بیهوده نیست که سخت گیری برای داشتن تجهیزات ماهواره در آنجا بیشتر و تماشای شبکه های ماهواره ای جرمی سنگین تر است. جنوب شهر ها که از خواب برخیزند کار تمام است. حکومت هم این را خوب می داند. اگر جوانان و فعالان جنبش از میزان نگرانی حاکمان غارتگر از دانستن در جنوب شهرها اطلاع داشتند آب دستشان بود زمین می گذاشتند و قدم بر می داشتند اما افسوس که از این مهم غفلت می شود. باید به عموم مردم گفت که با عدم حضور در انتخابات از این دعوا کناره بگیرند و تماشاچی فرصت شناسی باشند تا به وقت موعود سر هر دو افعی به سنگ همتمان له شود. فرصتی برای اشتباه نیست. اکنون باید میدان را خالی کنیم تا غارتگران در غیاب ما به تسویه حساب بپردازند. سوت و کف باید زد و هلهله باید کرد که مقدمه جشن آزادی ملت ازچنگال دیوان دور نیست.خونهای به ناحق ریخته کم کم دارد ثمر می دهد.صبر، زیرکی، اتحاد و التزام به اندیشه جمعی کارت دعوت همه ما به ضیافت عروسی استقلال و آزادی کشورمان است.زنده باد فعال سیاسی هوشمند و عملگرا

 

 

بهرام تورانی تشدید چپاول درآمد حاصل از نفت ایران توسط رژیم و انتقال آن به خارج از کشور

bahram_torani_167_x_215

نفت یکی از مهمترین منابع انرژی در جهان میباشد و میتوان گفت که حیات اقتصاد جهان در گروی آن است؛  زیرا که غرب و کشورهای صنعتی هنوز منبع انرژی ثابت و مشخصی جایگزین آن پیدا نکرده اند. تحریم نفت برای جمهوری اسلامی خیلی مهم و حیاتی است چرا که تنها منبع ساختار مالی رژیم از آن تامین میگردد.

به راستی اگر ایران نفت نداشت این رژیم هزینه های هنگفت پرورش تروریست در سطح جهان به ویژه خاورمیانه از حزب الله لبنان گرفته تا حمایت از دولت دیکتاتور سوریه علیه مردم و انفجارهای انتحاری عراق و افغانستان را از کدام منبع مالی بدست میاورد؟! رژیم جمهوری اسلامی با پول نفت توانسته است گروهکهای بزرگ تروریستی درسطح جهان بویژه خاورمیانه پرورش دهد. متاسفانه بخش بزرگی از درآمد نفتی ایران صرف هزینه هایی میشوند که فقط به گوشه یا قسمتهایی از آن در ذیل اشاره میگردد.

بخش بزرگی  از درآمد نفتی ایران صرف ساپورت کشورهای دولت دیکتاتوری سوریه و حزب الله لبنان میشود و حتی تا قبل از اعتراضات مردم سوریه، ترکیه و برزیل و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین نیز توسط رژیم برای جلب حمایتها در برابر تحریمها و فشارهای بین المللی از درآمد نفت ایران بهره بردند که خوشبختانه تاثیر بسزایی برای جلب حمایتها از کشورهای آمریکای لاتین و ترکیه را به دنبال نداشته و رژیم اسلامی در این زمینه ناکام یا ناموفق بوده است و متاسفانه فقط بخش هنگفتی از ثروت برآمده نفتی مردم به هدر رفت.

پرداخت هزینه های هنگفت واردات تجهیزات جنگی و دستیابی رژیم به ساخت کلاهکهای هسته ای از روسیه و چین و واردات صلاح های گرم و سرد  برای سرکوب های مردمی ایران و سوریه دیگر هزینه هایی است که رژیم جمهوری اسلامی از درآمد نفت کشور تامین و تقبل میکند.

از طرفی از گرانیهای روز افزون قیمت کالاها در سطح کشور و افزایش فقر و بیکاری و وضعیت فلاکت بار اقتصادی پیداست که رژیم آخوندی کمترین بخش درآمد حاصل از نفت را صرف هزینه های اجتماعی و رفاهی مردم یا ایجاد اشتغال میکند و با استفاده از زندان و ابزار شکنجه و اعدام و خفقانی که در سطح جامعه پیاده کرده است مانع از انجام هرگونه اعتراضات خیابانی یا مردمی شده و روز به روز به فقر و بیکاری و گرسنگی مردم رنجدیده می افزاید که بزرگترین قربانیان این زد و بندها طبقه کارگر و قشر محروم و بیکار جامعه هستند.

 دلیل اختلاسهای میلیاردی بانکها و انتقال آنها به خارج از کشور!

تابحال به این فکر کرده اید که اگر یک آخوند یا شبه آخوندِ ریش دار بخواهد تغییر چهره بدهد چقدر ساده میتواند اینکار را انجام دهد!  حتی پس از انجام اینکار در اولین برخورد نزدیکترین کسان وی نیز در شناختن و تائید او با شک و گمان روبرو میگردند! از اینرو فقط کافیست با اصلاح و تراشیدن از تهِ ریش صورت خود و و با تغییر پوشش لباس خود از روحانیت یا بسیجیت به لباسی اسپورت به راحتی تغییرچهره دهد. شاید به کرّات شنیده یا دیده اید که خرید و فروش شناسنامه یا دیگر مدارک هویتی در کشور با اندکی نفوذ یا رابطه و پرداخت رشوه به مدیران یا کارمندان ارشد ثبت احوالهای حکومتی، یکی از هزاران فسادهای اداری است که در بیشتر ادارات دولتی رژیم صورت میگیرد، بنابراین تغییر چهره و حتی تغییر مدارک هویتی یا چند هویتی که عزل و انتصاب مدیریت فاسد ثبت احوال رژیم از اختیارات مقامات و سران حکومتی است به نتیجه میرسیم که به راحتی قابل پیش بینی است که سرقت و اختلاس های میلیاردی و نقل و انتقال بخش بزرگی از این ثروت های مردمی به خارج از کشور حقیقتی است انکار ناپذیر که سران رژیم برای فراهم کردن امکانات مالی زندگی مرفه  و فرار از محکومیتشان به خارج از کشور در واپسین روزهای فروپاشی رژیم یا به عبارتی برای روز مبادا انجام میدهند. خروج هفت و نیم میلیارد دلار پول نقد و بیست تن شمش طلا در پاییز سال۸۷ و اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بانک صادرات در سال جاری نمونه هایی از گندآب های کوچک ازمرداب بزرگ دزدیهای رژیم فاسد اسلامی است که لو رفته اند.

احتمال حمله نظامی به رژیم اسلامی و تمرین های نظامی رژیم جنگ طلب اسلامی در تنگه هرمز

رژیم اسلامی تمرین نظامی ده روزه موسوم به ولایت ۹۰ بوسیله نیروی دریائی خود و گروهک بزرگ تروریستی سپاه پاسداران در نزدیکی تنگه هرمز آغاز کرده است، رژیم جنایتکار اسلامی که با تب و تاب بالای تحریمهای گسترده جهانی روبروست و در انزجار جهانی ومنطقه ای(خاورمیانه) و حتی کشورهای همسایه خویش قرار گرفته با تمرین های نظامی خود در تنگه هرمز، آخرین تلاشها و تحرکات تهدیدآمیزش را برای فراراز تحریم نفت آغاز نموده است و موجبِ اندکی افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی شد، اما هنوز بیشتر از یک روز نگذشته بود که کشورهای عربیِ نفت خیز اعلام کردند که درصورت تحریم نفت ایران حاضر به افزایش صادرات نفت خود جایگزین نفت ایران هستند، به عبارتی این گواه براین است که انزجاز از جمهوری اسلامی در جهان به ویژه منطقه خاورمیانه شدت یافته و کشورهای حوزه خلیج فارس یا نفت خیز را به رغبت و حمایت در تحریمهای شدیدتر یا حمله نظامی برعلیه حکومت ایران سوق داده است.اما صرفنظر از وقوع جنگ، دغدغه اصلی آمریکا یا غرب درحمله نظامی به ایران نفت است، نفت مهمترین  حیات اقتصادی است که غرب و آمریکا را با بحران مواجه کرده چرا که هنوز منبع انرژی ثابت و مشخصی جایگزین آن پیدا نشده است. ثبات و وابستگی کشور های خاورمیانه به ویژه کشورهای نفت خیز به آمریکا یا غرب به علت نیاز و تقویت بخش صنعتی و اقتصادی رو به بحرانِ آمریکا و غرب امری است ضروری و دارای اهمیت  در استراتژیک و سیاستهای غرب و آمریکا  که درمنطقه دنبال میشود.

اگر رژیم مبادرت به بستن تنگه هرمز نماید احتمال حمله نظامی به رژیم افزایش خواهد یافت زیرا که بیش از ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز کشورهای غربی وآمریکا توسط بزرگترین صادرکننده های نفتی از این تنگه انجام میگیرد، درغیراینصورت حمله نظامی به ایران قوت اجرایی نخواهد داشت چرا که قدرت های بزرگ تنها زمانی مداخلات جنگی به ظاهر بشر دوستانه را مورد توجه قرارمی دهند که منافع ملی خودشان به خطرافتاده باشد، رجزخوانی و تبلیغات توخالی رژیم صرفا فقط برای ایجاد ترس از تحریم نفت در ایران است که اگر صورت پذیرد رژیم جمهوری اسلامی را به چالش بزرگ مالی و غیرقابل جبران روبرو خواهد کرد. درهرحال نمایش رزمایش های رژیم در منطقه هیچ تهدیدی برای این قدرتها نیست بلکه برعکس به بهانه خطرناک بودن رژیم برای کشورهای منطقه فقط  بازار فروش سلاح آمریکا و غرب در کشورهای منطقه را رونق بخشیده است که نمونه بارزی از آن فروش ۸۴ جنگنده اف ۱۵ آمریکا به عربستان سعودی در روزهای اخیر است.

تبعات بار منفی تشدید تحریم ها یا حمله نظامی به رژیم  ایران فقط بردوش مردم و بزرگترین قربانیان آن  قشر کارگر و بیکار یا طبقات بی بضاعات جامعه خواهندبود و مقصر اصلی آن حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی است. رهایی از تشدید تحریمها و جلوگیری از حمله نظامی فقط با سرنگونی رژیم به دست خود مردم امکان پذیرخواهد بود بنابراین بجای حمایت از تحریم یا حمله نظامی به رژیم، پیشنهادها و راهکارهای عملی جدید برای به جریان انداختن تحرکات اعتراضی مردمی برای سرنگونی کامل این رژیم جنایتکار اسلامی از وظایف اصلی اپوزسیون ضد رژیم اسلامی چه داخل و خارج کشورمیباشد، چرا که با سرنگونی رژیم ملتی ۳۳ از فقرو فلاکت و رنج و مشقتی که ۳۳ سال برآنها تحمیل کرده، نجات یافته و جهانی را از نگرانی مبری خواهد ساخت.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی و برابری

بهرام تورانی

داوود ربیعی ترجیح شرایط سخت پناهندگی بر زندگی دردیکتاتوری اسلامی

Davood_rabiei_162_x_230

داود ربیعی
یکی از صدها پناهجوی ایرانی هستم که شرایط سخت پناهندگی را پذیرفتم  تا از زیر سایه  سنگین اسلامی و دیکتاتوری جمهوری اسلامی فرار کنم. دیکتاتوری اسلامی در ایران بگونه ای ریشه دوانده که حتی در حریم خانوادهها نیز نفوذ کرده است. خانواده های تندرو و مذهبی در ایران مسلمان زاده هایی به دنیا می آورند که پس از مدتی از دین و مذهب به خصوص اسلام و قوانین اجباری و غیر انسانی اش منزجر و متنفر می شوند.
من به عنوان فردی که تا چند سال پیش چنین شرایطی را در خانواده خود داشتم از سوی پدری که همکاری نزدیکی با نظام ضد انسانی اسلامی داشت برای خدمت به این رژیم خونخوار اسلامی تحت فشار قرار داشتم.
با وجود فشارهایی که از سوی خانواده جهت هر چه بیشتر به اسلام و نظام گرویدنم بر من وارد می شد به مبارزه علیه این رژیم ادامه دادم و با استفاده از موقعیت پدرم همکاری خود را جهت کمک به رهایی هر چه سریعتراشخاصی که در بند این نظام بودند با مخالفان رژیم آغاز کردم. این حرکت من اعلان جنگ هم در مقابل خانواده تلقی می شد و هم در قبال رژیم و در نهایت برای حفظ جانم مجبور به فرار از ایران شدم.
در اثر انزجاری که ازدین و اسلام در من پدید آمده بود به کمپین “ما از مذهب روی گردانیم” ملحق شدم و به حمایت از کسانی چون خودم که از اسلام متنفر هستند پرداختم و می پردازم. این خود گوشه ای از مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی و برای تحقق یک دنیای بهتر میباشد.
برای رهایی انسانهایی که در بند رژیم خودکامه و خونخوار و سرمایه داری ایران هستند، همگام با سایر دوستانم در حزب  کمونیست کارگری ایران در حال مبارزه می باشم. به امید اینکه روزی شاهد خلاصی و رهایی مردم ایران و جهان باشیم.
با وجود شرایط سخت پناهندگی در سوئد، کماکان به مبارزات خویش ادامه میدهم. اما دراثر تبدیل شدن شرایط حاکم بر جامعه  ایران به حالتی بسته و ایزوله، که هیچ ارتباطی با رسانه های جهانی ندارد با مشکلات زیادی در این راه مواجه هستم. یکی از این مشکلات، سخت بودن آگاه کردن وتصویر سازی نقض حقوق بشر در ایران برای جامعه  متفاوت و فارغ از مذهب سوئدی است. در کشوری که مذهب و دین نقش چندانی ندارد و انسانها در انتخاب باورهای خویش آزاد هستند و به راحتی از اعتقادات خود سخن می گویند، سخت می شود مشکلات جامعه ای مثل ایران زیر سلطه نظام اسلامی را به تصویر کشید اما با اینحال به مبارزه و اطلاع رسانی باید ادامه داد چرا که تنها راه رهایی مردم ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است و ما ساکنین خارج کشور سهم بزرگی در ایران مبارزه داریم و با توجه شرایط بازتر جوامع غربی، وظیفه ما است که با قدرت هر چه بیشتر و هر چه رساتر فریاد بزنیم نابود باد حکومت اسلامی ایران.

نسرین مقدم

nasrin

اینجانب نسرین مقدم ۲۷ ساله از ایران دارای دو فرزند مدت ۲ سال است در سوئد زندگی‌ می‌کنم و یکی‌ از قربانیان دولت جمهوری اسلامی هستم از همان دوران دبیرستان باحجاب و شرایط زندگی‌ در جامعه اسلامی بخاطر محدودیت‌ها و شرایط سختی که وجود داشت مخالف بودم در همان سنین نوجوانی به اجبار خانواده بدون داشتن حق هر انتخابی ازدواج کردم همسرم فردی فوق‌العاده مذهبی‌ و سنتی‌ بود با رعایت نکردن حجاب و همچنین رعایت نکردن مسائل دینی شدیدا مخالف بود همیشه مرا مورد ضرب و شتم قرار میداد و در اثر این جنگ و جدال هایی که در دوران با رداری داشتم فرزندم صدمه دید و هنوز دچار بیماری شدید روحی و جسمانی می‌باشد در نهایت برای مطالبه حق و حقوق اولیه انسانی‌ و جداشدن از همسرم به دادگاه خانواده مراجعه کردم که متاسفانه دادگاه هم طبق قوانین سخت گیرانه حکومت اسلامی بر علیه زنان هیچ کمکی‌ به من نشد بلکه مورد سواستفاده و تجاوز قرار گرفتم . وقتی‌ دیدم که نه  دادگاه به من کمکی‌ می‌کند و نه از دست شوهرم می‌توانم خلاص شوم تصمیم به ترک کشور و نجات جان خود و فرزندانم گرفتم پس‌از ورود به کشور سوئد بر اساس مطالعه و خواسته قلبی و همچنین مشکلاتی که در ایران از حکومت اسلامی بسرم آماده بود فهمیدم در دین مسیحیت احترام و آزادی بیشتری برای زنان وجود دارد و از این رو تصمیم به تغییر دینم بطور رسمی‌ از اسلام به مسیحیت گرفتم  

 

 

یاداشت سر دبیر نازنین صدیقی:نگاهی اجمالی به گذر تاریخی ۱۶ آذر و فراخوانی به مردم

nazi_fb12_190_x_268

چند ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا که در زمان نخست وزیری مصدق قطع شده بود از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۴ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی،دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی، تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. رژیم شاه برای پیشگیری از هر گونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت.

 سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و “دکترای افتخاری” در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.

وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش رژیم شاه به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب سیستماتیک تمامی اشکال دیگر مخالفتها، صورت گرفت. ۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه می‌انداختند و در واقع ۱۶ آذر ماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت شاه و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد.

 این روز از آنزمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجسته‌ای در ایران برخوردار بوده است. پس از شکست انقلاب ۵۷ و تثبیت حکومت اسلامی در ایران این روز ویژگی عمیقتری یافته و هر سال بنا شدت جو سرکوب و خفقان، دانشجویان و دیگر اقشار جامعه به برگزاری مراسم و همایشهای اعتراضی در ایران و خارج از ایران میپردازند. نیروی قدرتمند جنبش دانشجویی همواره در طول ۳ دهه حکومت اسلامی کابوس مخوف و عظیمی برای سردمداران رژیم بوده است. طی سالهای اخیر نیروی چپ به شکل علنی و گسترده در مناسبتهای ۱۶ آذر در ایران دست بالا داشته است بطوری که در اعتراضات دانشجویی در تهران، ما شاهد ۱۶ آذری سرخ بوده ایم.

اما امسال به شکل ویژه ای متفاوت از سالهای گذشته است. امسال در حالی به استقبال ۱۶ آذر میرویم که شاهد تحولات و انقلابات عظیمی در سراسر دنیا بوده ایم. از خاورمیانه تا شمال آفریقا دیکتاتورهای مستبد و خودکامه یکی پس از دیگری به زباله دان تاریخ انداخته شده یا در سکوی پرتاب قرار دارند. در اروپا و آمریکا و آمریکای لاتین شاهد اعترضات عظیم توده ای و غرش مردم معترض  به وضعیت معیشت خود در خیابانها بوده ایم. آری ما ۹۹ درصدیها به میدان آمده ایم تا حقمان را از حلقوم غارتگران بیرون بکشیم. بسیار زیباست این حق خواهی، چقدر شکوهمند است هنگامی که دیگر از انقلاب و انقلابیگری نه تنها با خشونت و بیزاری یاد نمیشود  بلکه تنها راه نجات تشخیص داده شده و این حس برانگیخته میشود که خیابانها ما را صدا میزنند. آری خیابانها و میادین شهرها ما را فراخوانده اند. اما اگر کمی با دقت بیشتری نگاه کنیم میبینیم از بهار عربی گرفته تا اعتراضات وال استریت و میدان خورشید و التحریر و غیره همه و همه ادامه شعارها و جانفشانیهای مردم در خیابانهای تهران، اصفهان و اهواز و غیره در ایران است. گویی کار و رسالتی تمام نشده را میرود که جهانیان به اتمام برسانند. هنوز شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر ضد ولایت فقیه و آزادی و برابری در خاطره ها طنین انداز است. و ۱۶ آذر امسال باید هر چه قویتر و منسجمتر با گامهای ما ۹۹ درصدیها و با اتحاد نیروی دانشجو، کارگر و پیر و جوان برگزار گردد. باید روز دانشجو را به همایشی گسترده و نیرومند برای سرنگونی جمهوری اسلامی بدل کنیم.

سرنگون باد رژیم اسلامی آخوندهای میلیاردر

زنده باد جنبش دانشجویی و پاینده باد مبارزه  ۹۹ درصدیها

بهنام آزاد:جنبش دانشجویی از همیشه زنده تر است

behnam_308_x_454_154_x_227

روزدانشجو تولد ۵۸ سالگی خود را در شرایطی گرامی می دارد که فضای سیاسی  جامعه ایران بسیار ملتهب است . در این ۵۸ سال، دانشجو همیشه در متن اعتراضات علیه ظلم واستبداد حاکم بر جامعه ایران حضور داشته واز همان ابتدا دراین راه قربانیان فراوان داده است. حکومت چماق، برای سرکوب  اعتراضات  دانشجوئی از ارتکاب هیچ  جنایتی  ابا  نداشته است.  مخصوصا هرسال درآستانه شانزدهم آذر، این فشارها مضاعف شده است. جنش دانشجوئی دیگر یک حرکت اعتراضی مختص به یک صنف جامعه نیست، بلکه دانشجو مطالبات جامعه خود را فریادمی زند. مردم هم  روز دانشجو را بعنوان  یک روز ملی می دانند  و در این مبارزه  پشتیبان  و همراه  فرزندان خود هستند هر چند که رژیم منفور جمهوری اسلامی درتمامی عمر نکبت بار خود برای مصادره این جنبش تمام تلاش خود را کرده است ولی اعتراضات دانشجویان هر روز رادیکال تر شده و رژیم را در یک سردرگمی بزرگ قرار داده است .

 احترام به شخصیت وشعور انسانی مردم  فارغ از جنسیت،آزادی اندیشه و بیان، جدائی دین از سیاست، احترام و به رسمیت شناختن حقوق زنان، آزادی زندانیان سیاسی، ایجاد امنیت اجتماعی و اقتصادی، دوری از جنگ طلبی و ستیز با دیگر ملتهای جهان، همه از مطالبات دانشجویان ایران است که متاسفانه حکومت دیکتاتوری اسلامی ایران با تمامی این خواسته ها مخالف بوده و مبارزه کرده است.

رژیم بجز اینکه با وارد کردن قشر دانشجو سهمیه ای در دانشگاه ها و ایجاد بسیج دانشجوئی  در تلاش بوده که  اتحاد  دانشجویان را از درون بسمت  نابودی سوق دهد، با به زندان انداختن دانشجویان معترض و احکام طولانی مدت زندان برای آنان، محرومیت از ادامه تحصیل، فیلترینگ سایتها و وبلاگهای مستقل ومنتقد، توقیف مطبوعات و به حبس انداختن روشنفکران جامعه  سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت داشته است .

دانشجویان مبارز، یاران در بند خود و یارانی که در این راه  جان شیرین خود را از دست داده اند را فراموش نکرده اند و هر روز مصمم تر با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و زنده باد آزادی به راه خود ادامه می دهند و مطمئنا پیروز این مبارزه مردم و دانشجو خواهد بود . دانشجو تبدیل به صدای اعتراض مردم به ظلم واستبداد شده است واین صدا هیچ وقت با حبس و شکنجه و مرگ خاموش نمی شود و هروز سقوط دیکتاتور را نزدیکترمی کند .

جمیس ادوا:سردرگمی نظام و حرکت به سوی سقوط

Jemis_160_x_224

وحشیگری از سوی حاکمیت همچنان ادامه دارد . رفتار و عملکرد وحشیانه در درجه اول خصلت این نظام جهل و خون وجنایت است . در هر زمینه ای که نگاه می کنیم شاهدیم که نقض حقوق انسانها در بالاترین سطح ممکن انجام می شود. سالهای اولیه از شیوه سرکوب برای استقرار جمهوری اسلامی استفاده کردند وهمه مخالفان سیاسی را به زیر ضرب گرفته اند. در این سی و چند سال  گذشته از نظام  اسلامی حاکم همه نوع قساوت دیده شده است. کسانی که در بازداشتهای موقت به سر می برند و مشخص نیست که اصلا به چه جرمی و با چه هدفی دستگیر شده اند و زیر انواع شکنجه های روحی و جسمی و گذشته از آن ماهها در زندانها بلاتکلیف هستند. فشار بر مردم در تمام عرصه ها دیده می شود و حکومت با ایجاد کردن فضای خفقان در کشور می خواهد ثباتش را برای مدتی دیگر حفظ کند. از مردم معترض و روزنامه نگاران و عکاسان و فعالین دانشجویی گرفته تا فعالین کارگری و اقلیتهای ملی و مذهبی و فعالین سیاسی، همه و همه در این مدت هزینه های سنگینی را برای خواسته هایشان پرداخت کرده اند. نداشتن استقلال قاضیان و نبود سیستم مناسب برای قانونگذاری و اینکه هر کس برای خودش تصمیم می گیرد و هر نهادی برای خودش  یک ساز می زند و یکی تأیید و دیگری تکذیب می کند ، همه نشاندهنده این است که حکومت خود نمی داند بدنبال چه چیزی هست و در بلاتکلیفی به سر می برد .ضعف مدیریت و رهبری و به بن بست رسیدن چندین سال است مشهود به چشم می خورد . کارنامه ای که حکومت ایران در زمینه حقوق بشر از خود بجای گذاشته کارنامه ای سیاه و رد شده ای است که مسئولانش باید پاسخگوی این نوع اعمال و رفتار با مردمانش باشد و در مدت  دو سال اخیر وضعیت بدون شک رو به وخامت رفته است و حکومت جمهوری اسلامی برای نگاه داشتن خود در رأس کار دست به اقدامات وحشیانه ای زده که از سوی هیچ کس حتی برای یک لحظه قابل قبول نیست. حکومت اسلامی در این مدت روزی نبوده که به هر دلیلی با نقض کردن حقوق مردمانش در صدر اخبار رسانه های دنیا نباشد. مطالبات مردم آنقدر زیاد و انباشته شده هست که رژیم اسلامی نمی داند پاسخ کدامین سوال را بدهد و سر پوش گذاشتن بر این مطالبات هزینه سنگینی را برای رژیم خو اهد داشت که برگشت ناپذیر است و این گره کوری است که نظام خود در وضعیت کشور بوجود آورده است. دروغ گفتن و تهمت زدن در جامعه  نهادینه شده و فاتحه عدل و عدالت خوانده شده است. ایران همواره با نوع حکومت موجودش خط بطلان بر تمام آزادیهای مردم می کشد و چون حکومتشان بر پایه زور و استبداد بنا شده است از درجه ارزش ساقط است. در این میان بسیار کسانی بودند و همچنان هم این رویه ادامه دارد که شرایط فرار برایشان مهیا شده و توانسته اند حداقل خود و گاها خانواده شان را از این شرایط وحشتناک نجات دهند و پناه به کشورهای دیگری آورند و خود را به عنوان پناهنده معرفی کردند  تا از هر نوع خطری مصون باشند که البته داستان پناهندگی و احذ حق اقامت در کشورهای غربی خود مقوله جداگانه ای است .اما همه ۷۰ میلیون مردم ایران شرایط فرار از این خفقان و بیداد و ستم را ندارند و فرار مردم نیز نمیتواند راه حل نهایی باشد. به نظر من بهترین، آسانترین و کم بهاترین راه، انقلاب مردم و سرنگونی حکومت اسلامی است. باید این حکومت جهل و جنایت را به زیر کشید و حاکمان و سردمداران ریز و درشت آن را به جرم جنایت علیه بشریت در دادگاههای مردمی به محاکمه کشاند.

مرگ بر جمهوری جنایت کار اسلامی

مهشیدهوشمست:تحریم زمینه ساز محدودیت اقتصادی بیشتر مردم ایران

Mahshid_Houshmast_150_x_176

تحریم زمینه ساز محدودیت اقتصادی بیشتر مردم ایران

خبر بحث بر انگیز این چند روزه تحریم بانک مرکزی ایران است . بریتانیا دستور داده که تمام روابط مالی و اعتباری با بانک مرکزی جمهوری اسلامی قطع گردد و دولتش تمام ارتباطات خود را با موسسات مالی ایران متوقف کند.

همچنین فرانسه خواستار تحریم هایی در ابعاد گسترده برای ایران شده تا نفت ایران خریداری نشود در پس این تحریم ها بهای نفت در بازارهای جهانی افزایش یافته، جالب اینجاست که مسئول امور انرژی اتحادیه اروپا اعلام کرده با نخریدن نفت از ایران، اروپا دچار مشکل نخواهد شد وجایگزین های مناسبی برای این مسئله دارند مثل (سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اوپک و …….) بدنبال این تحریم نظام جمهوری اسلامی از خود واکنش تندی نشان داده است.

احمدی نژاد کشورهای تحریم کننده را نوچه های ارباب بزرگ خوانده و بوضوح اعلام کرده که همچنان به فعالیتهای هسته ای ادامه خواهند داد، بدون در نظر گرفتن اینکه ایران را تا به کجا به انزوا کشانده  اند و منافع ملی مردم را به لرزه خواهند انداخت  و شرایط مردم هر روز از نظر اقتصادی و اجتماعی رو  به وخامت میرود و این زمینه  ساز محدویت اقتصادی بیشتر برای ایران و مردم ایران است.

این واقعیت وجود دارد که مردم  ایران علی الخصوص آن قشری که بیشترین فشارهای اقتصادی به آنها وارد میشود عکس العملهای غیر قابل پیش بینی از خود نشان خواهند داد، درست مانند انقلاب ۵۷، مردم به خیابانها خواهند آمد و انقلابی دیگر رخ خواهد داد.

از سوی دیگربا حمله اراذل و اوباش حکومتی به سفارت بریتانیا،  ایران هر چه بیشتر ضعف خود را در سیاست خارجی نشان داد.

حکومت اسلامی  نشان داد که از تثبیت حکومتش  تا به امروز هیچگونه تغییری از لحاظ فرهنگی و سیاست خارجی بدست نیاورده است. دقیقاً مانند حمله به سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام و تکرار آن بعد از سی و اندی سال در مورد سفارت بریتانیا.

جالب اینجاست که سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته است، اتفاقی که در سفارت انگلیس در تهران رخ داده غیر قابل پیش بینی و به جهت عصبانیت تظاهر کنندگان بوده در صورتیکه فیلمها  وعکسهای واقعه کاملا چیز دیگری را نشان داده و رد پای حضوری سازمان یافته را نشان میدهد  به هر حال  نیروی انتظامی و بسیج بعد از انتخابات و مخالفتهای مردم در تهران و شهرهای مختلف بوضوح به سرکوب مردم به شکل بسیار وحشیانه پرداخته بودند در صورتیکه در برابر حمله به سفارت انگلیس نیروی انتظامی گوشه ای ایستاده و نظاره گر بود.

دولت جمهوری اسلامی با این نوع رفتار و سخنانش  با دست خودش مهر تأئید دیگری مبنی بر دروغگو و متجاوز بودن را به پیشانی زده است و بنظر شما صورتحساب این بی عقلی و بی ملا حظگی را به جز مردم ایران کس دیگری میپردازد ؟

 

کشورهای اروپایی در طول سالهای اخیر رشته های اقتصادی خود با ایران را به اصطلاح نازک  و یا قطع کرده اند و در حال حاضر بر علیه ایران هستند و در سطحی گسترده فراتر از تحریم های مصوب شورای امنیت هم عمل میکنند و با اتفاقات اخیر چشم انداز خوبی برای روابط بهتر یا حتی عادی پیش بینی نمیشود.

اصرار ایران برای کاهش روابط با کشورهای اصلی اروپایی به منزله خودکشی دیپلماتیک است و این مسئله تنها باعث انزوای بیشتر سیاسی در سطح جهانی شده که بازتابی از سیاست داخلی ایران است. این مسئله تنها کاهش نفوذ ایران در جهان را به دنبال دارد که البته میتوان با این حساب امیدوار بود که کار به جایی برسد که رژیم اسلامی همانند رژیم آپارتاید نژادی آفریقای جنوبی مورد انزوا و ترک صد در صد جهانی قرار گیرد و این مسئله منجر به نابودی این جنایتکاران شود.

اگر بنیان های اقتصادی – اجتماعی و سیاسی استبداد از ایران ریشه کن نشود، آزادی خیالی بیش نیست.