وقتی میبینیم تمامی جوامع اسلامی از مشکل عقب افتادگی فکری و فرهنگی شهروندانشان رنج میبرند، متوجه میشویم که در کشورهای اسلامی مردم توانایی اندیشیدن بدون تعصب و منطقی و گفتگو کردن به دور از خشونت در رابطه با باورهایشان را ندارند. دلیل عقب ماندگی این کشورها این است که مردم اینگونه کشورها توانایی قبول حقیقت را نداشته و برای دفاع از باورهای غلط شان حاضرند به هر جنایتی دست بزنند. کشورهای اسلامی در عرصهی تولیدات داخلی هم بسیار ضعیف بوده و توانایی تولید مواد مورد مصرف جامعه خود را ندارند و وابسته به کشورهای دیگر (به اصطلاح خودشان کافر) میباشند که این موضوع هم به برکت حاکمیت دین اسلام بر تمام ارکان اجتماعی این کشورها ست. اسلام دینی ست که نه تنها فکر، منطق، احساس و… را از انسان میگیرد بلکه او را از حرکت و پیشرفت باز میدارد و مسلمانان فقط به بهشت موهوم اللّهَ مدینه راضی اند. آنها حاضرند در پست ترین و بد ترین شرایط دنیوی زندگی کنند تا بعد از مرگ به بهشت افسانهای که در قرآن، کتاب مقدس شان بدان وعده داده شده اند بروند و در آنجا در کاخ هایی که اللّهَ مدینه قول آنرا به ایشان داده زندگی کنند و از شراب های بهشتی بنوشند و با حوری ها و غلامان زیبا روی سرگرم شوند. مسلمانان دنباله روی پیامبر و بزرگان تروریست مسلک شان میباشند، محمد، علی، عمر، عثمان و دیگر رهبران نخستین این دین پلید و خونخوار نیز تروریست بودند. علی و زبیر به دستور محمد ابن عبدالله در یک روز گردن ۷۰۰ یهودی تسلیم شده ی بی سلاح را زدند و دلیل محمد برای انجام آن عمل وحشتناک و غیر انسانی یهودی بودن آن قوم و پرداخت نکردن جزیه(باج) به امت اسلام بود.تاریخ ثابت میکند که ترور و کشتن انسانهای بیگناه از اصول دین اسلام است و باورمندان به این آیین توانایی ماله کشی این حقیقت وحشتناک را ندارند.به صراحت می توان ادعا کرد که اسلام موجبات گدائی و فلاکت و تحقیر مردمان یک جامعه ی اسلامی و ثروتمند شدن رهبران دینی آن جوامع را فراهم می کند. سرچشمه بنیادین بینش، رفتار، کردار و گفتار فریبکاری اسلامی، بر آمده از سرشت و فرهنگ اهریمنی محمد تازی ست که هم اللّهَ است و هم رسول؛ هم قانون است و هم شریعت قرآن. آنچه که خمینی خونخوار نماینده راستین اسلام و قرآن برای ایرانیان بجای گذاشت، شناخت چهره ی واقعی اسلام ناب محمدی و آگاهی به سرشت پلید و اهریمنی و سیاه دل آخوندهای شیعه و بیزاری و ننگ و نفرت از تسبیح به دستان به اصطلاح روشنفکر است و بس. تا کنون به این فکر کرده اید که چرا بیش از ۹۰%مهاجران بخصوص پناهندگان کشورهای غربی مسلمان هستند در صورتی که حتی یک نفر هم از کشورهای غربی به عنوان پناهنده به هیچ یک از این کشورهای مسلمان مراجعه نمیکنند؟ به نظر من دلیل اصلی عقب ماندگی کشورهای اسلامی خود اسلام است زیرا اسلام یک دین و عقیده است و تا زمانی که به صورت یک باور درونی باشد هیچ ایرادی ندارد اما زمانی که وارد سیاست شود و دولت و حکومتی حامی این دین باشد فاجعه به بار می آید چرا که در هر کشوری مردمانی وجود دارند با عقاید و باورهای مختلف و تحمیل یک دین در دولت حاکمه به معنای سرکوب عقاید و باورهای دیگران است. اسلام یک دین است و نه یک قانون. بنابراین زمانی که جامعه ای از اسلام به عنوان قوانین مملکت استفاده کند باعث اشتباهات و فجایع بسیاری خواهد شد. قوانین اسلام در رابطه با دوره ی مخصوص به انسانهایی نگاشته شده است که ۱۴۰۰ سال پیش می زیسته اند و اجرای این قوانین در این زمان جز فاجعه انسانی (داعش، بوکوحرام، طالبان، جمهوری اسلامی و…) چیز دیگری بهمراه نخواهد داشت، چرا که تمام این قوانین سخت گیرانه و سرکوب گرایانه است. با نگاهی گذرا به تاریخ اروپا در می یابیم که تا زمانی که دین مسیحیت و پاپ رهبر اجتماعی آنان بود، با وجود نرمتر بودن بسیار زیاد مسیحیت نسبت به اسلام باز هم دوران تاریکی را سپری کردند و تنها زمانی به پیشرفت و ترقی رسیدند که زنجیرهای این دین و حاکمیتش را از هم گسستند و آنرا به جایگاه واقعی خودش یعنی واتیکان و کلیسا هدایت کردند. متأسفانه مشکل امروز ایران هم همین است که دولتی جدا از دین نداریم که بتواند سیاست هایش را جدا از دین اجرا کند و بدتر از آن اینست که حتی قوه قضائیه ما هم از قوانین متحجرانه اسلام بعنوان قانون حقوقی استفاده میکند و بزرگترین دلیل پسرفت و عقب ماندگی ایران همین است. زمانی که در جامعه ای همه چیز بر اساس معیار دین سنجیده شود این مسئله باعث محدودیت در بسیاری از ارزشهای یک کشور میشود در صورتی که در کشورهای پیشرفته همه چیز بر اساس عقل و منطق پایه گذاری میشود. شوربختانه وجود اسلام سیاسی بدبختی و مصیبت بزرگی برای کشور ما بوده و هست و خواهد بود. بنام دین حکومت میکنند و کوچکترین صدای مخالف سرکوب میگردد. در کشورهای اسلامی چیزی بنام دموکراسی و آزادی عقیده وجود ندارد. در این کشورها استبداد شدیدی حاکم است و عدم وجود آزادی بیان علت اصلی عقب افتادگی و بدبختی کشورهای مسلمان است. تا زمانی که در کشور و جامعه ای اسلام حکومت کند مردمانش هر چقدر هم که تلاش و جانفشانی کنند هرگز به آزادی و پیشرفت نخواهد رسید و همواره از چاله به چاه خواهند افتاد و پس از برکنار شدن یک دیکتاتور، دیکتاتورِ بد تر و ستمکارتری بر ایشان حکومت خواهد کرد. برای خروج از این بن بست تنها آگاهی دادن به مردم و کار فرهنگی است که میتواند چشم مردم را باز کند و دین را به جایگاه واقعی خودش یعنی درون قلب انسانها باز گرداند، آگاهی لازمه ی آزادیست. به امید روزی که همه مسلمانان جهان بخصوص مردم ایران عزیزمان با مطالعه و ارتقاء فرهنگی از اسارت این دین اهریمنی و سراسر دروغ و جنایت رهایی یابند.
بایگانی دسته: مقالات
دین اسلام چیست
چرا مسلمان شدیم و چرا دین اسلام را قبول کردیم و چرا همیشه بدنبال مذهب هستیم مذهب معبود ما نیست.مذهب مجموعه ای از آرا و نظرات مجتهدین است که دین آسان تعبیر شود
دین اسلام کتاب الله و سنت رسول الله است راهی بی سرانجام که بر ما تحمیل شده است و ظاهرا انسان باید به اجبار این راه را برود تا به رضای خدا برسد تا از جهنم درامان باشد.
چرا فقط بخاطر اینکه پدرمان مسلمان است و ما هم مسلمان بدنیا می آیبم؟ مگر زن وشوهری که هر دو پزشک هستند بچه که بدنیا می آورند با دانشنامه پزشکی بدنیا می آید؟ او نیزاگر خواست باید تلاش کند و به این راه دست یابد انتخاب دین هم این چنین باید باشد، در دین و دینداری هیچ نوع اجباری وجود ندارد واین اعتقاد مربوط به قلب و دل انسان است اصلا اجبار بردار نیست از نظر جهان بینی همه انسانها از آزادی و اختیار و قدرت تصمیم گیری بر خوردارند خودشان سرنوشت خودشان را رقم می زنند اسلام می کوشد از راههای گوناگون اندیشه بشر به سمت خواسته های از قبل تعیین شده خود بکشاند. هر چیزی باید با انتخاب و تحقیق انسان باشد، هر دین و مذهبی را باید با تحقیق و بررسی منصفانه و عالمانه بدست آوریم و به آن پایبند باشیم. بچه که بدنیا می آید ۷سال اول آزاد است و ۷سال دوم مطیع و آموزه دینی یاد می گیرد. حالا بچه که به سن ۱۸ سالگی رسید کم کم از نظر عقلی به تکامل می رسد و قدرت تجزیه و تحلیل به دست می آورد اگر بخواهد دین یا حداقل مذهبش را عوض کند مرتد شناخته می شود و اعدام(این را انکار نکنید که در خود ایران کم نیستند)
شاید شما بگویید چه دینی بهتر از دین اسلام، در اسلام از انسانیت و اخلاقیت و هر چیز خوبی که فکر می کنید وجود دارد و از دینهای الهی و ساختگی برتری دارد، پس چطور سنی مذهب می تواند شیعه بشود اما شیعه اگر سنی شود چوب در آستینش می کنند، آری اسلام راستین همین مذهب شیعه است که پیامبرتان آورده و حکم کرده است. این سوال را از شما دارم که چه اتفاقی برای شخصی که دین خود را تغییر داده می افتد، اگر در دین حرف از مساوات و برابری می زنید پس چرا در هیچ چیزی برابری و مساوات نمی بینیم.
دین اسلام اگر این همه عدالت و مساوات و آزادی بیان دارد چرا ما نمی بینیم و در قبال تغییر دین غیر منطقی می شود و اجازه نمی دهد که پیروانش چیزی را که خودش به اختیار انتخاب نکرده تغییر دهد؟ من در کشوری بدنیا آمدم که دین را مانند خیلی چیزهای دیگر از همان بدو تولد به ما تحمیل کردند و ما مجبور هستیم تا آخر عمر از این دین که به انتخاب خودمان نبوده پیروی کنیم. نمی توان تصور کرد که چطور می شود به سن تکلیف رسیدن و انجام دادن تمام شریعت دین برای دختران در سن نه سالگی ولی برای پسران در سن سیزده سالگی است که باید به طور کامل اجرا کنند. چرا چیزی را که خودمان انتخاب نکردیم و تجزیه تحلیل نکردیم را به ما تحمیل کردند و در بدو تولد در گوش نوزاد تازه متولد شده اذان گفتند، اینجاست که از همان ابتدا مسلمان شدن را بنا کردند. دین اسلام از نظر شما علما و مجتهدین دینی دین کاملی است پس چطور این دین زن را از بیضه چپ مرد کمتر می داند، مخالفان اسلام را نجس می داند، دستور سر بریدن مخالفانش را می دهد، فرمان جنگ با غیرمسلمان می دهد، حکم سنگسار زن را می دهد، دختر بچه ۹ساله را آماده سکس می کند، حکم اعدام می دهد، حیوان بی آزار را سر می برد،دینی که زن را کالا فرض می کند و ناقص العقل آری این گونه درست است و این است دین مبین اسلام.
همیاری زنان ایران در اعتراضات بر علیه ظلم
اعتراضات اخیر در شهرهای ایران یک تفاوت عمده با اعتراضات سال ۱۳۸۸ دارد: از شهرستانها شروع شده و معترضان آن نه از طبقه متوسط فعال در اعتراض انتخاباتی گذشته که از میان اقشار ناراضی عمدتا بیکار و دارای مشکلات اقتصادی و معترض به تبعیض هستند. آمار بیکاری در میان زنان به ویژه تحصیلکردگان بالاست، تبعیض ساختاری نسبت به زنان در تمام حوزهها وجود دارد و طبیعی است که زنان در صف اول ناراضیان این سیستم حکومتی باشند..با توجه به اعتراضات مردمی در ایران،به وضوح نشان داده است که مردم ایران از این نظام حکومتی به ستوه آمده اند. چه بسا مردم ایران خواهان رسیدن به مطالبات خود اعم از کاهش تورم و گرانی، اشتغال، احداث مسکن و امکانات لازم برای فراهم نمودن شرایط ازدواج هستند.
زنان ایرانی همیشه ثابت کردند در تمام زمینه های معیشتی، اجتماعی وسیاسی دوشادوش مردان بوده و هستند.
لذا اعتراضات اخیر خود گواه بر این مسئله است که همه جوره فریاد اعتراض خود رابر علیه رژیم دیکتاوری جمهوری اسلامی رساندند. فریاد اعتراض این زنان بر علیه حکومتی که حتی بر اساس جنسیت، ظلم مضاعف بر زنان را واجب می داند، ظلمی که برهمگان پدیدار هست شامل حجاب اجباری و غیره…و در زمینه استخدام باز هم متأسفانه قشر زنان شانس کمتری برای اشتغال در جامعه دارند. اما با توجه به خیزش مردمی دراین شورش نشان از آگاهی مردم به خصوص زنان در این زمینه که رژیم سفاک جمهوری اسلامی پایه هایش متزلزل شده ودر آستانه نابودی است و بعضاً چون این جنبش از شهرهای کوچک آغاز شده که مردم آگاه وستمدیده ایران با سر دادن شعار بر ضد رژیم دیکتاتوری عملأ خشم و انزجار خود را نسبت به نظام نشان داده اند و محکم و استوار در برابر نظام آخوندی فاسد، ایستادگی کرده که حکومت باید تغییر کند و نیز به دلیل فقر فرهنگی موجود در قشر زنان در سایر شهرهای کوچک شاید حضور زنان در این جنبش کمرنگ تر به نظر برسد اما با سازماندهی مستمر در میان زنان میتوان به رفع تبعیض جنسیتی پرداخته شود و اینکه زنان به حاشیه رانده نشوند. امیدوارم ملت ایران هر چه زودتر به مطالبات حق طلبانه و آزادی خود دست پیدا کنند.
دختران خیابان انقلاب
قصه از آنجایی شروع شد که زنان تصمیم گرفتند هر کدام به نوع خود تک تک ولی با برگزیدن یک هدف در یک راه جنبش خود را نمایندگی و رهبری کنند.
زنی برخواست روسری خود را بر چوب زد و با ایستادنش و سکوتش حرف های ناگفته زنان ایرانی که سالیان سال سکوت کردند را زد ولی او دیگر تنها نبود و امروز زنان ایرانی روسری های خود را بر چوب میزنند و موهایشان در باد می رقصد و زنانه تر از همیشه حق خود را طلب میکنند.
آنها می خواهند قانون شکنی کنند در مقابله با اجبار، زور،ظلم و ستمی که برآنان حاکم است.
این قوانین ظالمانه نوعی خشونت علیه زنان محسوب میشود.
مساله زنان فقط به حجاب اجباری ختم نمی شود اعتراض آنان به آشکارترین نماد زور و تحقیرو سرکوب زن است.
من معتقدم زنان ایرانی در راهی که قدم گذاشتند خود آنان خوب می دانند که راهی سخت و طولانی را در پیش دارند و در نهایت حتی با سرکوب های متعدد و تحمیل حجاب اجباری این انقلاب زنانه پیروز خواهد شد و یک روز خواهند دید سرکوب گران دولت جمهوری اسلامی که چه رنگارنگ و زیبا و آزاد خیابان های شهر را همین زنان آزادی خواه فتح خواهند کرد.
ابراز عقیده و خشونت حکومتی
بعضی وقتها چیزهایی تو زندگی آدم اتفاق میفته که روی قلب آدم خش میندازه. شاید همه چیز را بشه برای اطرافیان و نزدیکان تعریف کرد و درد و دل کرد. اما خش روی قلب رو راحت نمیتونیم بیانش کنیم. یا حداقل من که نتونستم. وقتی فقط پای احساسات وسط نیست ، بلکه هویت اجتماعی آدم رو زیر سوال میبرن. چرا؟ چون مثل اونها فکر نمیکنی! چون به چیزهایی اعتقاد داری که اکثریت ندارن. حتی همون نزدیکترین دوست و یا صمیمی ترین عضو فامیل. این جور وقتهاست که درد و دل که هیچ … حتی میترسی همین نزدیکترین دوست و فامیل هم بابت طرز فکر و اعتقاداتت یه خش عمیق تری روی قلبت بندازه.
توی جامعه ای که فقط استبداد و دیکتاتوری داره حکمرانی میکنه ، حتی اگه طرف مثل تو هم فکر کنه یا حداقل از طرز فکر تو خوشش بیاد هم، باز از ترس خفقانی که همه جامعه را فرا گرفته چیزی به روش نمیاره و همون حرفهای همه رو تحویلت میده.
آروم آروم از همه جا رونده میشی. مورد تمسخر قرارت میدن و بد تر از همه اینه که اگه کمی توی اظهار عقایدت بی پروا باشی ، سریعا از طرف حکومت مورد خشونت قرار میگیری و با دنیایی پر از خطر و اضطراب روبرو میشی.
همه اینها فقط بابت ساده ترین حقوق انسانی هست که هر آدمی در هر گوشه دنیا ازش برخورداره. ساده ترین حقوق انسانی یعنی انتخاب عقیده و طرز فکرت نسبت به این دنیا. یعنی انتخاب و احترام به برداشت شخصی که از جهان پیرامونت داری.
اما من بزرگترین زجرها را متحمل شدم چرا که فقط خدایی را که اونها میپرستیدن قبول نداشتم. چرا که فقط دلم میخواست راجع به دلایلم و انتخاب طرز فکر جدیدم با بقیه هم حرف بزنم و اونها رو هم از خواب زمستونی و تقلید مکرر حرفهای سطح جامعه بیرون بکشم.
همه این شرایط سخت و زجرها ، هزار برابر میشه وقتی توی یه جامعه ای زندگی کنی که دختر نصف مرد حق و حقوق داره . دیگه چه برسه به اینکه بخواد گردنکشی کند و دم از عقاید جدید بزنه و منکر افکار عرف جامعه بشه و ساز مخالف بزنه.
درسته که شرایط بیش از حد برام سخت و تحقیر آمیز بود. اما باعث شد که من روی عقایدم محکمتر بشم و مطمین بشم که راه درستی را جلو رفتم. ترک افکار و عقایدی که حتی آدم را بخاطر جنسیتش مورد قضاوت و تحقیر قرار میدهند مسلما کار درست و بحقی بوده و خواهد بود.
با تموم سختیهایی که کشیدم ، خوشحالم که چنین تغییر بزرگی توی زندگیم دادم و یک تنه به جنگ عقاید پوچ و خرافاتی جامعه و حتی دوستان و فامیل رفتم.
چرا هر انسانی نباید یاد بگیره که به هر چیزی اول فکر کنه و بعد قبولش کنه. چرا تمام چیزهایی رو که در کودکی بهمون یاد دادند ،در بزرگسالی بازبینی نمی کنیم و مورد بررسی قرار نمیدیم؟ چرا به طرز فکرهای دیگه با دید شک نگاه میکنیم و همیشه از تعییر می ترسیم؟
چرا برای یکبار نمی شینیم عقاید عرف و اکثریت جامعه رو با دید انتقادی نگاه کنیم و بدون جبهه گیری ،گوش شنوایی باشیم حتی برای افکار مخالف ، شاید که نکته ای مثبت در میان حرفهاشون نهفته باشه؟
انقلابی که دزدیده شد
وقتی یاد سالگردهای اولیه انقلاب اسلامی وحال وهوای مردم وشوروحالشون می افتم اندوهگین میشوم. چطورحرکت مردم بسوی انقلاب ناخواسته کشیده شد وچه شادیها درسالگردهای آن کردند،غافل ازاینکه چه نقشه های شوم برایشان کشیده شده بود. کشوری که میتوانست ابرقدرتی کوچک ازنظر اقتصادی،سیاسی ونظامی برای خود باشد ومردمی که بارفاه عمومی و آزادیهای اجتماعی مناسب درآن زندگی کنند ودنیا نیز به آن با احترام بنگرد چگونه تبدیل به کشوری شد که عملکرد حکام واپسگرایش باعث شده که همسایگان نیزمنتظرفروپاشی این کشور باشند. تنها کشورهایی مانند روسیه وچین که منافع اقتصادی وسیاسی شان در دوشیدن این کشور است خواهان پابرجایی وادامه حکومت آخوندی هستند که طرفداری وپشتیبانی آنها فقط باعث ازبین رفتن بیشتر منابع ملی این کشور شده است. هرسال این جشن های اجباری کمرنگ تر شده وکار بجایی رسیده که مردم درسالروز ورود رهبر آن تظاهرات براندازی آنرابرپا میکنند. هرچند به درازا کشیده اما آگاهی وحرکت مردم بزودی بساط ظلم این گروهک آخوندرا برخواهد چید و روزهای روشن درراه خواهد بود. جو امنیتی حاکم وحضورنیروهای ضد شورش درهمه مناطق حساس وشلوغ شهرها حکایت ازوحشت حکام نااهل از گردهمایی مردم ویکصدایی آنان همچون روزهای دیماه دارد.هرگونه کمک درجهت بلندتر نشان دادن صدای مردم درتمام شبکه های اجتماعی وظیفه است، درود برهمه مبارزان و به امید پیروزی مردم .
محدودیتها و مشکلات زنان درجامعه ایران
تبعیض علیه زنان در ایران یک امر مسلم است۰در کشور ما حقوق وآزادی زنان بسیارمحدود است ونفوذ مذهبی وسنتهای کهنه عمیق است۰ما در عصر جاهلیت بسر می بریم ما با ید برابری کامل مرد و زن در حقوق مدنی و فردی داشته باشیم۰زن بایدحق بدون قید و شرط برای شرکت در سیاست و آینده مملکت داشته باشد .لغو امتیازات مرد برای سرپرستی کودکان ، حق طلاق. داشتن امتیازات مساوی زن و مرد در وراثت وحق وحقوق کاری به طور مثال تساوی دستمزدها و بیمه ها،مرخصی ها و ساعتهای کاری۰حق آزادی زنان درانتخاب لباس و پوشش وانتخاب شغل و معاشرت۰حق مسلم یک زن است که بطور مستقل همسر آینده خود را بدون دخالتهای خانوادگی و اجبار انتخاب کند۰ممنوعیت خواندن خطبه های مذهبی در مراسم ازدواج و طلاق ممنوع شود. شروط ازدواج فقط تحقیر کننده و خوار کننده برای یک زن در جامعه ماست۰ بطور مثال جهیزیه٬ مهریه٬ شیربها۰حق بی قید و شرط جدایی برای زن از همسر خود۰حق سرپرستی فرزندان به مادر واگذار شود. ما می خواهیم که کودکان و نوجوانان رفاه مادی ومعنوی داشته باشند۰تبعیض بین کودکانی که در داخل و خارج ازدواج بدنیا آمده اند نباشد۰
برقراری روابط آزادانه جنسی بین زن و مرد و حق انتخاب۰قانونی شدن سقط جنین باعث می شود ٬زنانی که در شرایط نامناسب اجتماعی هستند بتوانند آزادانه تصمیم برای جنین خود بگیرند وگرنه به شکل غیرقانونی و در محیط غیر بهداشتی این امر انجام می شود و هزاران زن جان خود را در ایران سالیانه از دست می دهند .حق تصمیم گیری سقط جنین با زن باید باشد۰ مبارزه با فحشا از طریق تعلیم صحیح جوانان و نوجوانان در زمینه های اجتماعی و اقتصادی وفرهنگی و ممنوعیت فروش سکس به عنوان یک شغل جلوگیری شود .صدور جواز کسب کار برای کسانی که به عنوان یک شغل تن فروشی می کنند .متأسفانه در مملکت ما درهای فحشا و فساد به شکل قانونی و دینی گشوده شده است وخود فروشی به طور آزاد و دینی صورت می گیرد۰آرزوی من و هدفم از فعالیتم این است که زنان ایرانی را ازپیشرفت علمی و فرهنگی وصنعتی دنیا مطلع کنم وبیش از این زیر بار زور و خفت مستبدان فاناتیک نروند و از راه دین زن را بیش از این به خفت و خواری نکشند۰ امیدوارم بتوانم در این راه فعالیت بیشتری بکنم۰ به امید آزادی زن و رهایی زنان از بند ملا ها !
دستم رابه تمام زنان ایرانی دراز می کنم که با من همگام شوند . به امید آزادی و موفقیت۰
چادرباف شادی
پیام به پناهجویان مستقردر مرز کرواسی
دوستان عزیز حرکت دیروز شما را تا بحال بسیاری از مردم دنیا دیده اند و تلاش و مبارزه شما را برای دسترسی به یک زندگی بهتر و انسانی تر شنیدند. حرکت شما تا همینجا توجه های زیادی را به خود جلب کرده است. ما می دانیم دیشب شب بسیار سرد و سخت و طاقت فرسای برای شما عزیزان بود و کودکان و زنانی که به همراه شما بودند و بسیاری دیگر از پناهجویان از فرط سرمای شدید دیشب در مرز کرواسی به شدت مریض شدید، ولی با این حال بر عزم و اراده خود پا فشاری کردید و توانستید گزارش این شرایط سخت را به داخل رسانه های صربستان و کرواسی و اسپانیا و بسیاری از رسانه های فارسی زبان ببرید.
عزیزانم شما دست به حرکتی بزرگ زدید، با اینکه پلیس صربستان از پیش از حرکت شما به سوی اروپای غربی با خبر شده بود و در ساعت های اولیه، به دلیل قفل کردن درب کمپ ها و مستقر کردن پلیس و ممنوع اعلام کردن تردد پناهجویان برای ۴۸ ساعت و تهدید به اینکه کارتهای اعتباریتان را پس می گیرند، بقیه پناهجویان نتوانستید با این حرکت همراه شوید، ولی در طول ۲۴ ساعت گذشته از بلگراد و دیگر کمپ های پناهندگی صربستان، پناهجویان دیگری که دارای شرایط مشابهی در صربستان بودند دسته دسته با تاکسی و قطار و اتوبوس توانستد خود را به این حرکت برسانند و همچنان پناهجویان دیگر در حال پیوستن به جمع شما در مرز کرواسی هستند.
دیدیم که خبرگزاری های زیادی از دیروز در کنار شما هستند، و با پناهجویان مصاحبه می کنند و اعتراض شما را منعکس می کنند. دیدیم که سازمان های بشردوست و مدافع حقوق پناهنده در همان صربستان و کرواسی بلافاصله دست بکارشدند، آب و غذا و چادر و پتو و لباس گرم آوردند و در این لحظات سخت به کمک شما آمدند و کمک کردند شماری از زنان و کودکان و بیماران را به جای گرم و امنتری انتقال دهند.
دیدیم که از دیشب که اولین اطلاعیه فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی خبر اعتراض شمارا منعکس کرد، بسیاری از ایرانیان از طریق فیسبوک و از راه تلفن، با دفتر فدراسیون تماس می گیرند و با شما و حرکت برحق و انسانی شما، اعلام همبستگی می کنند و می خواهند بدانند چگونه می توانند از حرکت شما در حال حاضر حمایت کنند.
دوستان عزیزم، دیدیم که انعکاس اعتراض شما باعث شد امروز مسئولین کمپ های صربستان که شما از آن خارج شده بودید مجبور شدند به محل تجمع شما در نقطه مرزی کرواسی بیایند و با شما وارد گفتگو شوند.
عزیزان پناهجو، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در اطلاعیه های قبلی و از طریق ویدئوها و تماس هایی که در طول شبانه روز با شما داریم، شرایط سختی که در آن قرار گرفته اید درک می کنیم و از صمیم قلب نگرانتان هستیم، همان طور که پیش بینی کرده بودیم احتمال دارد با توجه به سختگیری های مرزی بویژه در کشورهای بالکان و مجارستان به شما اجازه عبور ندهند،چنانچه بیش از ۴۸ ساعت است پلیس کرواسی مانع عبور شما به خاک آن کشور شده است. این یک طرف قضیه است، طرف دیگر سرمای شدید و طاقت فرسایی است که از دیشب بسیاری از شما و کودکانی که به همراه شما هستند بشدت مریض کرده است.برای ادامه این مبارزه باید به خیلی مسائل دیگر فکر کنید و مدام راه حل جدیدتری پیدا کنید، حتی اگر هیچ وقت اجازه عبور به سوی آلمان و غیره را پیدا نکنید.
در یادداشت ها و بحث های بعدی نکاتی دارم که با شما در میان می گذارم، از دور در آغوشتان می گیریم و برایتان آرزوی موفقیت می کنم
عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی
۲۶ دسامبر ۲۰۱۷ برابر با سوم دی ماه ۹۶
خشونت علیه زنان
باوجوداینکه خشونت علیه زنان در سالهای اخیر بهمراتب کمتر از گذشته شده ولی آنقدر این خشونتها در نگاه مردم و فرهنگها جا خوش کرده که هنوز تا رفع آن راه درازی در پیش است و باید امیدوارانه در جهت رفع آن تلاش کرد. ۲۵ نوامبر تنها روز یادبود به مسلخ کشیدن سه خواهر اهل دومینیکن نیست که هرروز چنین جنایتهایی در جهان به وقوع میپیوندد، بلکه بهانهای برای ابراز همدردی و تلاش برای رفع تبعیض و خشونت علیه تمام زنان جهان، بهویژه زنان کشورهای جهان سوم است. عمق این خشونتها به حدی در فرهنگ، رفتارهای اجتماعی و دین برخی ملتها نهادینهشده که خود زنان نیز در برخی موارد پذیرش آنرا امری عادی و سکوت در برابر آنرا نوعی قدرت تحمل و برتری خود میدانند. نمونههای بسیاری از این خشونتها حتی از طرف فامیل و اطرافیان زنان در خیلی از فرهنگها وجود دارد. علاوه بر خشونتهای فیزیکی موجود در خانوادهها، تبعیض و اذیت و آزار روانی در رفتارهای اجتماعی نیز بهوفور در جوامع مختلف رایج است. با توجه به اینکه بیشتر زنان از حقوق قانونی و مدنی خود اطلاع کافی ندارند تلاشی نیز برای رفع خشونتها نمیکنند. نامگذاری چنین روزهایی برای مبارزه همهجانبه علیه آزار جنسی و خشونتها از یکسو و آگاهتر کردن زنان و حتی مردان به حقوق خود و طرف مقابل بسیار قابلتوجه و در رفع این خشونتها مفید خواهد بود.