بایگانی دسته: مقالات

عبدالله اسدی,افزایش مهاجرت از شمال آفریقا و کنترل شدید در آبهای مدیترانه

اAbbe-Hos-Rami20110204-171502C_302_x_320

تحادیه  اروپا با ایجاد گشت هوایی و دریایی میخواهد مانع فرار آوارگان از شمال آفریقا بسوی کشورهای عضو این اتحادیه شود ایتالیا همین الان به دست و پا افتاده است و میگوید باید آوارگان از آفریقا به طور یکسان در کشورهای عضو تقسیم شوند. آلمان میگوید باید برای ممانعت از هجوم آوارگان به سوی اروپا به کمکهای ساختاری و عمرانی در خود آفریقا دست زد. منابع خبری میگویند سیل آوارگان از شمال آفریقا به سوی جزیره “لامپه دوسا” در ایتالیا سرازیر شده است و کشورهای اروپایی مدام در حال اتخاذ سیاست و تصمیماتی هستند که به موجب آن بتوانند ورود پناهندگان به اروپا را به حداقل برسانند. در همین مورد صدای بسیاری از نهادهای کمک رسانی به پناهندگان  در آمده و از برخورد و استقبال سرد کشورهای عضو اتحادیه اروپا انتقاد کرده اند. بنا به گزارشات منتشر شده نهادهای کمک رسانی به پناهندگان میگویند پناهجویان تونسی و لیبیایی با کمترین امکانات در کمپهای پناهندگی ایتالیا نگاهداری میشوند. نهادهای کمک رسانی  در گزارشات  خود می گویند که از این پناهندگان بر مبنای قوانین پناهندگی در اروپا مراقبت و نگهداری نمی شود. کشورهای اروپایی هم از یک سو  نگران از دست دادن منافع اقتصادی کلانشان هستند و هم نگران این هستند که در اثر به درازا کشیدن انقلابی که در کشورهای مختلف عربی راه افتاده است موج زیادی از پناهجویان به طرف اروپا به حرکت درآیند و در رسیدگی  به امور پناهندگی و تامین زندگی آنها ناتوان بمانند.

 

“دوربرتو مارونی” وزیر کشور ایتالیا به دلیل مخالفت برخی از کشورهای اتحادیه اروپا با تقسیم متقاضیان پناهندگی در کشور خویش انتقاد کرده است. وی با اشاره به احتمال فروپاشی دولت لیبی و اوج گیری بیشتر خشونتها در آن کشور و هجوم هرچه بیشتر آوارگان، هشدار داد که ممکن است کشور ایتالیا تحت فشار قرار گیرد.قراردادهای بسته شده میان لیبی و ایتالیا قرار بود به مدت ۲۵ سال بخش عمده سوخت صنایع ایتالیا را تامین کند و در عوض ایتالیا ۵ میلیارد دلار در لیبی سرمایه گذاری نماید. انقلاب در لیبی تمام این معادلات را به هم ریخت و در واقع انتقاد و اظهار نگرانی ایتالیا از دیگر کشورهای اتحادیه اروپا تنها بدلیل تقسیم ناعادلانه سهمیه پناهجویان از شمال آفریقا نیست. نگرانی ایتالیا از زاویه بخطر افتادن تداوم سرمایه گذاری خود در لیبی است. رابطه اقتصادی ایتالیا با لیبی در سالهای گذشته بر میزان پذیرش پناهندگان از لیبی بشدت سایه انداخته بود.

 در حال حاضر بیش از ۸ هزار متقاضی پناهندگی وارد جزیره لامپه دوسا شده و اکثر آنها مربوط به کشور تونس هستند. آلمان و اتریش از جمله کشورهایی هستند که از پذیرش پناهندگان از شمال آفریقا سر باز زده اند. وزیران کشورهای اتحادیه اروپا در نشست ۲۴ فوریه خود در بروکسل بر سر چگونگی جابجایی متقاضیان پناهندگی به توافق نرسیدند.  در حالی که آنها بر سر این نکته که معضل فراریان از لیبی و شمال آفریقا معضل همه کشورهای عضو اتحادیه  اروپاست توافق داشتند. ولی در مورد چگونگی اسکان و جابجایی آنها به توافقی دست نیافتند. وزیر کشور آلمان گفته است آلمان در سال گذشته پذیرای ۴۰ هزار متقاضی پناهندگی بوده است در حالی که ایتالیا در این سال تنها پذیرای ۷ هزار متقاضی پناهندگی بوده است بر طبق این خبر سوئد  و بلژیک در سال ۲۰۱۰ بالغ بر ۳۰ هزار پناهجو را پذیرفته اند. وزیر توسعه و کمکهای عمرانی آلمان در همین رابطه اتحادیه اروپا را فراخوانده است تا ویژگی بحران کنونی در مناطق عربی و شمال آفریقا را مورد توجه جدی قرار دهند.

 

 وزیر توسعه و عمران آلمان در ادامه صحبتهای خود گفته است  سخن گفتن از موج فراریان از لیبی باید به این نتیجه منجر شود که با مسدود کردن حسابهای وابستگان  به رژیم  قذافی در خارج مانع از ورود آنها به اروپا شد. درک نیبل وزیر توسعه آلمان میگوید تنها در صورت سقوط رژیم قذافی است که مشکلی برای آوارگان لیبیایی باقی نمی ماند. فرونتکس آژانس حراست  مرزی اتحادیه اروپا  گفته که ماموریت گشت زنی شماری از کشتیها و  هواپیماها در جزایر قناری و سواحل غربی آفریقا به منظور ممانعت از هجوم پناهجویان آفریقایی به مدت ۹ هفته  ادامه خواهد یافت. ولی در همین مورد سخنگوی فرونتکس در ادامه اظهارات خود گفته که هدف از این نظارتهای ویژه جلوگیری از مخاطرات سفر پناهجویان به اروپا است. مرکز حراست مرزی اروپا فرونتکس اعلام کرده که حدود ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار یورو از هزینه این حراست گسترده را قبول کرده است. گفته میشود بخش دیگری از هزینه این پروژه را دولت اسپانیا پرداخت میکند. ایتالیا و اسپانیا دو کشور اروپایی هستند که پناهجویان از شمال آفریقا قبل از هر کشور دیگری به آن وارد می شوند.

 

لیلا طاقت فرسا,زنده باد ۸ مارس روز جهانی زن

Leila_T_G

زنده باد ۸ مارس روز جهانی زن

۸ مارس ً روز ارج نهادن به مقام زن ً در سال ۱۹۷۵ توسط سازمان ملل به تصویب رسید و در بسیاری از کشورها روزی ملی است که به گرامیداشت مقام زن اختصاص داده شده است. در این روز زنان سراسر جهان گرد هم می آیند تا دستاوردهای زنان را گرامی بدارند و تجدید پیمان کنند؛ زنان ایران یک قرن است که برای دستیابی به برابری و آزادی تلاش میکنند و ضرب و شتم ، دستگیری، زندان، شکنجه و تجاوز رژیم  سرکوبگر قرون وسطایی نتوانسته خللی به مبارزات آنان وارد نماید، لذا به چکیده ای از خواسته های زنان  می پردازیم؛ زنان آزادیخواه ایرانی خواهان لغو همۀ قوانین ضد زن اسلامی و کلیۀ قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل دین از دولت، آموزش و پرورش و کلیۀ زن ستیز، لغو جداسازی جنسی، آپارتاید جنسی، ممنوعیت صیغه و تعدد زوجات، حق بیقید و شرط طلاق، برابری زن و مرد، لغو کلیۀ قوانینی که حقوق مدنی زنان را نظیر حق مسافرت، معاشرت، شرکت در فعالیتهای اجتمایی و غیره را به کسب اجازه شوهر، پدرو یا سایر مردان خانواده مشروط میکند، برابری کامل حقوق و وظایف زن و مرد را در امر سرپرستی فرزندان پس از جدایی ، لغو حجاب اجباری زنان و ممنوعیت حجاب کودکان و به رسمیت شناسی کامل آزادی پوشش ، لغو کلیۀ احکام و قوانین وحشیانه و ضد انسانی سنگسار و اعدام و قصاص و سایر مجازاتهای اسلامی ، آزادی بیقید و شرط بیان و اعتراض و آزادی تشکل و اعتصاب و تحزب و اجتماعات ، آزادی فوری و بیقید وشرط همۀ زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی مذهب و بی مذهبی و آزادی نقد مذهب مطالبه میکنند.

هدف رژیم از این اقدامات ارتجاعی و مرد سالارانه و زن ستیز کاملاً روشن است. رژیم جمهوی اسلامی از بدو شکل گیری تاکنون یکی از خصیصه ها و یکی از ارکان حاکمیتش ضدیت با زن بوده، یک رژیم زن ستیز، ضد خوشی ، ضد شادی و ضد برابری ، ضد رفاه و سعادت یک رژیم استثماگر و یک رژیم سرکوبگر.

از نقطه نظر این جانیان اسلامی، زن بودن مترادف با نیمی از انسان بودن، مترادف با ضعیف بودن و زبون بودن هست ولی علیرغم این سیستم ارتجاعی خودشان نتوانستند زن و مرد و در جامعه به زانو در بیاورند و مبارزه زنان یکی از گسترده ترین، نهادینه ترین بر علیه جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی هست.

از نقطه نظر ما آزادیخواهان ، برابری طلبان، مبارزه برای آزادی زن و برابری زن و مرد در جامعه مبارزه برای آزادی بی قید وشرط که یک رکن اساسی مبارزه علیه رژیم حاکم  برای آزادی و رهایی زن در جامعه در عین حال وصل شده به بر کندن حجاب از سر جامعه ، اقدامی که زنان با بد حجابی و بی حجابی در طی سه دهه بر علیه جمهوری اسلامی انجام داده اند؛ زنان اعتراض ها را رهبری خواهند کرد ، امروز و فردا، حرفم را باور کنید این زنان خواهند بود که دموکراسی را به ایران خواهند آورد.  به امید آنروز

لیلا طاقت فرسا فرد

leila_fard2007@yahoo.com

 

 

 

مصاحبه با عبدالله اسدی در مورد شرایط جدید پناهندگی

Abbe-Hos-Rami20110204-171502C_302_x_320

همبستگی: با سلام به شما عبدالله اسدی این روزها روزهای سختی برای شما بود. مرگ نابهنگام فرزندتان رئوف و به دنبال آن مرگ منصور فرزاد در فاصله خیلی کوتاهی بی شک برای شما سخت و جانگداز بود. میخواهم برای خوانندگان نشریه همبستگی توضیح دهید در حال حاضر در چه موقعیتی هستید آیا فکر میکنید که در شرایطی هستید که باز به عرصه فعالیت برگردید؟

 

عبدالله اسدی: من هم به شما و دوستداران نشریه همبستگی سلام می کنم.  سعی میکنم در حد امکان به سئوالات شما پاسخ بدهم. مرگ فرزند بسیار سخت و جانگداز است و بسیار دردناکتر میشود، هنگامی که انسان دوست و رفیق صمیمی خود را از دست بدهد؛ حقیقتا بعضی اوقات فکر می کنم ای کاش من هم مذهبی بودم و این اتفاقات را به کار خدا ربط می دادم و میگفتم خدا خودش از روز اول سرنوشت رئوف و منصور را اینطور رقم زده بود و با این توضیحات به خودم تسلی خاطر می دادم. با این حال من به سئوالات شما پاسخ می دهم و با پاسخ به سئوالات شما سعی می کنم دوباره به عرصه فعالیت برگردم؛ به عرصه فعالیت برگردم چون در اثر فعالیت من آدمهای زیادی می توانند راحتتر زندگی کنند.

 

همبستگی: با تشکر از شما. اوضاع امروز پناهندگی را چگونه ارزیابی می کنید منظورم از طرح این سئوال موقعیت ایرانیان متقاضی پناهندگی است چون پس از انتخابات ۸۸ آمار متقاضیان پناهندگی در ترکیه و کشورهای غربی سیر صعودی پیدا کرد آیا این روند هنوز ادامه دارد؟

 

عبدالله اسدی: همانطور که در جریان هستید، فعالیت فدراسیون پس از انتخابات خرداد ۸۸  در ایران، پا به دوره جدیدی گذاشت. ولی با وجود باز شدن شرایط جدیدتر و روبرو شدن با موج دیگری از پناهندگی ایرانیان و گسترش دامنه فعالیت فدراسیون در ترکیه و اروپای غربی، هند، پاکستان، کشورهای آسیای جنوب شرقی و حوزه خلیج فارس و علیرغم اینکه فدراسیون از قبل، این دوره را به خوبی تحلیل و پیشبینی کرده بود ولی با این حال مبارزه پناهجویان کمتر شکل مبارزه سازمان یافته و متشکل را به خود گرفت. یک دلیل آن این است که ترکیب متقاضان این دوره عموما ترکیبی است که از کمترین سنت و سابقه تشکل و تحزب برخوردار نبوده اند. ازاین نظراز تجربه تحزب و تشکل پناهندگان سالهای پس از سرکوب انقلاب برخوردار نیستند. ترکیب پناهجویان ایرانی سالهای پیشین ترکیبی کاملا متفاوت بود. آن دوره اگرچه در بسیاری از نقاط جهان به نوعی دوره پایان پناهندگی نامیده می شد ولی برای جامعه ایرانی دوره آغاز پناهندگان سیاسی بود. و امروز هم  که سرکوب و اختناق در ایران تشدید شده است موجب اغاز دوره جدیدی از پناهندگی ایرانیان گردیده است. با این حال متشکل کردن پناهجویان در چنین وضعیتی کار آسانی نیست.

 

دلیل دیگرش این بود که فدراسیون هم در موقعیتی نبود که بتواند در تسهیل و تحکیم موقعیت پناهندگان درمقیاس سراسری تر آنها را حول خواسته ها و مطالبات خود متشکل و سازماندهی کند. ولی فدراسیون در همین یک سال و نیم گذشته ازنظر ارائه اطلاعات و مشاوره و رهنمائی و آشنا کردن پناهجویان به حقوق خود به چراغ راهنمای آنها در جامعه جدید تبدیل گردید و در مواردی توانستیم بر سیاست و تصمیمات سختگیرانه دولتها و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در حد انتظار احاطه پیدا کنیم و در روند پناهندگی آنها تاثیر بگذاریم. توانستیم در قبول و پذیرش بیشتر پناهجویان و رسیدگی به امور زندگی آنها موفقیتهایی را بدست بیاوریم. از این بابت اگر کسی  بگوید چرا فدراسیون در بسیج پناهجویان و سازماندهی آنها برای دفاع از حقوق خود موفقیتی نداشته است؛ من می گویم: کم تاثیر بودن و یا عدم موفقیت بیشتر فدراسیون در این زمینه الزاما به عدم کم کاری این سازمان برنمی گردد. تا پایان سال ۲۰۰۵ اوضاع پناهندگی بویژه برای ایرانیان به شکل دیگری بود. در آن دوران هیچ کدام از پناهجویانی که به درخواست آنها پاسخ منفی داده می شد در امان نبودند و روزی نبود که ما شاهد بازداشت و دیپورت پناهجویان ایرانی در کشورهای غربی نباشیم. این شرایط  در اوایل سال ۲۰۰۶ به درجه زیادی برای پناهندگان ایرانی در اروپا عوض شد و ما تا این لحظه به ندرت  شاهد اخراج پناهجویان ایرانی از اروپا  بوده ایم. تا آن مقطع هر روز به وسعت بسیاری در کشورهای اروپایی برای ممانعت از دیپورت پناهجویان تظاهراتهای بزرگی هم درمقابل سیاست اخراج  دولتهای غربی و هم علیه جمهوری اسلامی بدلیل سرکوب  و اختناق سیاسی و فرار مردم از ایران صورت می گرفت و بسیاری از اوقات تظاهرات ایرانیان برای متوقف کردن اجرای  اخراج پناهجویان به داخل فرودگاهها هم کشیده می شد. آن دوره تماما به ضرر جمهوری اسلامی تمام می شد. به همین دلیل جمهوری اسلامی سیاستی را در پیش گرفت که به موجب آن پناهجویانی که بدون گذرنامه اخراج می شدند از سوی مرزبانان آن کشور پذیرفته نمی شدند. این شرایط باعث شد که اعتراض پناهجویان در خیابانها بشدت فروکش کند و پناهجویان علیرغم اینکه به درخواست پناهندگیشان پاسخ منفی هم داده می شد ولی از این بابت آرامش نسبی پیدا کردند و به نوعی بیخیال شدند.

 

همبستگی: قضاوت مردم در مورد فعالیتهای فدراسیون را چگونه ارزیابی می کنید و اساسا توقعات مراجعه کنندگان از فدراسیون چیست ؟

عبدالله اسدی: قضاوت مردم درمورد فعالیتهای  فدراسیون در زمینه دفاع از حقوق پناهندگی بسیارمثبت است. تعداد نامه های پر از تشویق و تشکر و قدردانی در این دوره ازفعالیت فدراسیون صحت این موضوع را به خوبی اثبات می کند. در جواب به سئوال اول شما گفتم که این در دورانی اتفاق می افتد که فدراسیون از نظر سازمانی مستقیما احاطه زیادی برکل منطقه نداشت. از اینرو گسترش دامنه فعالیت سازمانی فدراسیون در این مقطع یک ضرورت مهم برای ارتقای سطح توقع پناهجویان و سازماندهی مبارزه آنان حول خواسته ها و مطالبات فوری آنها از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و کشورهای هم مرز با ایران و ادارات امور پناهندگان در اروپای غربی است. فدراسیون پناهندگان ایرانی سازمانی است که پناهجویان را به گروههای سیاسی و غیر سیاسی تقسیم نمی کند. به یک معنی خیلی ساده تر، برای فدراسیون مهم نیست پناهجویانی که از حقوقشان دفاع می کند به کدام گروه و جریان سیاسی تعلق دارند؛ پناهجو هم، مستقل از مذهبش، ملیتش، باور سیاسی اش، و جنسیت و گرایش جنسی اش انسان است و به همین اعتبار باید از حقوق انسانی اش دفاع کرد.

 

همبستگی: اگرکسی از شما بپرسد دوره پناهندگی به سر آمده است و شما در پایان دو دهه از گذشت جنگ سرد و دنیای دو قطبی هنوز دارید از سازماندهی تشکل و گسترش حوزه سازمان پناهندگی حرف می زنید چه پاسخی برای آن دارید؟

عبدالله اسدی: فدراسیون هیچ وقت این نظر را که گویا با اعلام پایان جنگ سرد، دوره پناهندگی هم به پایان میرسد را نداشته است و الان هم اینطور فکر نمی کند. این را دولتهای غربی گفته اند، ولی آنها هم صراحتا این ادعا را نداشته و نگفته اند پرونده پناهندگی بسته اشده است و قانونا هم این کار را نکرده اند. ولی در عمل با هزار و یک روش آن را بشدت محدود نموده اند. اتفاقا همانطور که گفتم با پایان جنگ سرد تازه موج متقاضیان پناهندگی از ایران آغاز شد. در همین دوره پسا جنگ سرد، آمار گسترش متقاضیان پناهندگی از همین اروپایی شرقی به غرب بیشتر شد. همین اکنون آمار متقاضیان پناهندگی از صربستان از بسیاری از دیگر کشورهای جهان بیشتر است.

 

همین دو ماه پیش بود که سازمان ملل متحد در مورد افزایش پناهندگان بدلیل جنگ و ناامنی در بسیاری از نقاط مختلف دنیا هشدار داد. درست است که کشورهای غربی دارند تمام توان خود را برای کاهش ورود پناهندگان به غرب بکار می گیرند ولی با این حال بدلیل تجدید اختناق و سرکوب سیاسی آمار متقاضیان پناهندگی از ایران افزایش چشمگیری داشته است. درست است که عصر پایان رژیمهای توتالیتر بسر آمده است ولی هنوز از جنگ و ناامنی درخاورمیانه و شمال آفریقا کاسته نشده است و خطر قحطی و گرسنگی، میلیونها نفر از مردم مناطق فوق را تهدید می کند. گفتم تا آنجایی که به ایران برمیگردد تا زمانی که جمهوری اسلامی سرکار باشد روشن است که متقاضیان پناهندگی از آن کشورهمچنان ادامه خواهد یافت. به همین دلیل پناهجویان در همه جای جهان باید برای دفاع از حقوق پناهندگیشان دارای سازمان و تشکلی مثل فدراسیون باشند تا از آن به عنوان ظرف مبارزه خود استفاده کنند. بنابراین هنوز تشکل برای پناهجویان مثل نان شب ضروری است؛ ضروری است برای اینکه در بسیاری از نقاط مختلف دنیا پناهجو وجود دارد و تلاش هر روزه آنها برای حق ماندن و زندگی کردن و امنیت و آسایش بردوام ادامه دارد. مبارزه پناهجویان در بسیاری از نقاط جهان جریان دارد همانطور که در سوئد وجود دارد، همانطور که در ترکیه و آلمان و نروژ و یونان و استرالیا پناهجویان ایرانی از سر تنهایی و استیصال دست به اعتصاب غذا و لبدوزی  می زنند. در واقع خود پناهجویان دارند  فریاد تشکل و مبارزه سازمان یافته می زنند به همین اعتبارباید کسی باشد دست آنها را در دست هم بگذارد و راه رسیدن به اهدافشان را نشان دهد. در یک کلام  مبارزه متشکل و سازمان یافته برای پناهجویان معنی زندگی دارد.پناهجو هم مثل هر شهروند دیگر در جهان باید از رفاه و امنیت و آسایش برخوردار باشد و در هرکجای جهان که اعلام پناهندگی می کند از حق زندگی شهروندی و برابر برخوردار باشد. دفاع فدراسیون نیز از تشکل و سازمان یافتگی مبارزه پناهجویان دقیقا از این زاویه است.

 

همبستگی: فدراسیون در حال حاضر به چه جنبه هایی از امور مربوط به پناهجویان می پردازد؟ میخواهم اگر ممکن است خیلی مختصر به چند نمونه از آنها اشاره کنید.

 

عبدالله اسدی: انتشار نشریه همبستگی بطور روتین، پاسخ به نامه ها و تقاضاهای کمک از جانب پناهجویان و متقاضیان کمک از ایران، بالا بردن کیفیت سایت و فعال کردن آن، مشاوره های حضوری، تلفنی و یا ازطریق اینترنت. نوشتن نامه و بیانیه و غیره به دولت ها و مقامات و مراجع بین المللی و صدور اطلاعیه، نوشتن مطلب و  تائیدیه ها و مصاحبه با رسانه های مختلف جزو فعالیتهای روتین و روزمره فدراسیون است.

 

فدراسیون همه روزه شاهد دریافت دهها نامه و سئوال و تقاضای تائیدیه و درخواست کمک و راهنمائی از جانب ایرانیان در نقاط مختلف دنیاست. تعداد تلفنها هم قابل شمارش نیست. لازم به ذکر است که امروز بیشترین درخواست کمک از فدراسیون مستقیما از داخل  ایران صورت می گیرد. این مراجعین عمدتا اطلاعات میخواهند، میخواهند بدانند باید چگونه پا به عرصه پناهندگی بگذارند و از کجا باید شروع کنند؟ شرایط پذیرش پناهندگان به چه صورت است؟ کودکان آنها در طول مدت انتظار از چه حقوق و مزایایی برخوردارند؟ چگونه باید حرف بزنند و چه مدارکی با خود داشته باشند تا به عنوان پناهنده پذیرفته شوند؟ اینها و دهها مسایل دیگر هرروزه روی میز فدراسیون قرار می گیرد و در حد توان به آنها پاسخ داده  می شود. برگزاری کمپینهای کوتاه مدت، هم در بعد سراسری و هم دربعد محلی برای جلوگیری از اخراج پناهجویان و کارهای لابیستی یکی دیگر از عرصه های مهم فعالیت فدراسیون است. برای نمونه در همین ماه ژانویه ۲۰۱۱ سه پناهجوی بازداشتی و در حال اخراج را در ترکیه و سوئد آزاد کردیم و اکنون نیز در حال  تلاش برای گرفتن اقامت آنها هستیم.

 

تقاضاهای تائیدیه از فدراسیون در میان بخش زیادی از پناهجویان در ترکیه و کشورهای همجوار ایران بدلیل شرایط سخت پذیرش متقاضیان پناهندگی از جانب دفاتر سازمان ملل در امور پناهندگان یکی از کارهای پرزحمت و یکنواخت فدراسیون است. یک مشکل اصلی فدراسیون که هیچ وقت پاسخ نگرفته، مشکل مالی است. تصور کنید که سازمانی با این وسعت و با داشتن این همه مراجعه در سراسر دنیا با موقعیت و بنیه مالی ضعیف و نابرابر چگونه میتواند در دنیای پناهندگی امروز تحرک ایجاد کند و راندمان فعالیت خود را بالا ببرد؟ از این بابت لازم است پناهجویان و بستگان آنها در حد امکان به فدراسیون کمک مالی کنند تا خللی در تحرک و راندمان کار این سازمان ایجاد نشود.

 

همبستگی: آیا فدراسیون برای این همه عرصه کاری نیروی کافی دارد؟ برای نمونه شما به نامه ها  و تاییدیه های زیادی اشاره کردید این عرصه را چگونه تامین می کنید؟

 

عبدالله اسدی: یکی از عرصه های فعالیت فدراسیون ترجمه نامه ها و اطلاعیه ها از فارسی به انگلیسی  و زبانهای محلی است. چون ترجمه یک عرصه مهم از فعالیتهای فدراسیون را تشکیل میدهد. برای آنهایی که نامه تائیدیه میخواهند، برای آنهایی که در بازداشتگاههای مختلف دولتها در انتظار اخراج بسر میبرند و در دفاع از مبارزه جمعی پناهجویان شبیه به آنچه که در یونان اتفاق افتاد، فدراسیون باید بتواند مرتب نامه و بیانیه و غیره صادر کند تا در پیشبرد کمپینهای خود به نتایج عملی و موفق برسد. پیشبرد این عرصه از فعالیت بیشتر روی دوش دوستداران فدراسیون می چرخد امیدوارم با توجه به اهمیت و ضرورت این جنبه از کار، کسان دیگری هم در گوشه و کنار دنیا تماس بگیرند و کمک کنند تا به این عرصه از فعالیت شتاب بیشتری بدهیم.  فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در طول دو دهه گذشته مرجع واقعی و مرکز رجوع پناهجویان ایرانی و چراغ راهنمای آنها در پروسه انتظار برای گرفتن حق پناهندگی و یکی از پرنفوذترین و اجتماعی ترین سازمانها  و نجات دهنده پناهجویان گیر افتاده در بازداشتگاهها و مکانهای انتظار برای دیپورت به ایران بوده است. فدراسیون یکی از آن معدود سازمانهایی بوده که تاکنون با تلاشهای آگاه گرانه اش در تقویت فرهنگ مبارزه متشکل برای دفاع از حقوق پناهجویان و ممانعت از پناه بردن آنها به تنهایی و انزوا و جلوگیری از اعتصاب غذا و وارد کردن آسیبهای جسمی و روحی  به جسم و روان خود و شکل دادن به یک فرهنگ مدرن مبارزه درمیان  پناهجویان نقش بسیار برجسته ای داشته است. در واقع فدراسیون برای اینکه بتواند کلیه عرصه های فعالیت خود را بپوشاند به نیروی تازه نفس در عرصه ترجمه، اداره سایت انگلیسی، مشاوره حقوقی و مسائل قانونی، پاسخ به نامه ها، گردآوری اخبار جدید پناهندگی و شکل دادن به واحدهای جدید فدراسیون در هرشهر و کشوری که ممکن است نیاز دارد.  

 

 همبستگی: آیا می توانید به چند نمونه از کارها و  کمپینهای موفق فدراسیون در سال گذشته خیلی کوتاه اشاره کنید؟

 

عبدالله اسدی: در یک سال گذشته علاوه بر کارهای روتین و روزمره  چند  کمپین موفق هم داشته ایم؛ به چند مورد از آنها اشاره  می کنم. کمپین برای ممانعت از اخراج نگار عزیز مرادی از ترکیه به ایران، دختر ضد دین ایرانی که از کنیا به ترکیه دیپورت شده بود. این کیس به جنجالی ترین پرونده در مطبوعات ترکیه تبدیل شد به طوری که نامه فدراسیون به دولت ترکیه در همین مورد در روزنامه حریت چاپ ترکیه انتشار یافت و دیپورت وی به ایران متوقف شد. به دنبال آن کمپین برای آزادی و جلوگیری از دیپورت ۹ پناهجوی دیگر ایرانی از ترکیه به ایران که موفق به آزادی و پذیرش همه آنها به عنوان پناهنده از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل شدیم. کمپین برای  آزادی کیومرث کاوسی فر از بازداشت اداره مهاجرت در سوئد و گرفتن اقامت وی. این کیس هم به یکی از جنجالی ترین پرونده ها در سوئد تبدیل شد. فعالیت فدراسیون در این مورد چنان گسترده بود که مدیر کل اداره مهاجرت سوئد کتبا به نامه فدراسیون پاسخ داد و به او اقامت دادند. نمونه جدیدتر کمپین دفاع از حق پناهندگی پناهجویان اعتصابی در یونان بود که فدراسیون دخالت بسیار موثر و قدرتمندی در حمایت از مبارزه آنها داشت و خود پناهجویان به آن اذعان داشتند و عملا دادگاه اروپا به کشورهای عضو این اتحادیه اعلام کردند توافقنامه ایرلند مربوط به سال ۲۰۰۳ را در مورد یونان لغو کنند. تا این لحظه دادگاههای مهاجرتی  نروژ، سوئد، ایسلند، هلند، دانمارک، بریتانیا و فنلاند اعللام کرده اند پناهجویان را به یونان برنمی گردانند. این موضوع در دستور کار دادگاههای آلمان نیز قرار گرفته است. در واقع فدراسیون در سال گذشته چند مورد از کشور یونان به دادگاه اروپا شکایت کرد و بسیار هم تاثیر گذار بود.

 

همبستگی: به عنوان آخرین سئوال در این بخش از مصاحبه، پیام شما برای پناهجویان و کلا فراریان از جهنم جمهوری اسلامی چیست و چه توصیه ای به آنها دارید؟

 

عبدالله اسدی: توصیه من به پناهجویان این است که برای دفاع از حقوق خود متشکل شوند. دلایل فرار مردم از ایران بسیار روشن است رژیم اسلامی در ایران بعنوان سرکوبگرترین و جنایتکارترین رژیمها  در مرکز توجه جهان قرار دارد. باید در شرایط حاضر فقط “ایرانی” بودن هرکدام از پناهجویان به عنوان دلایل پناهندگی کافی باشد تا حق زندگی آنها برسمیت شناخته شود. ولی باید برای دفاع از این دلایل در هر شهر و کمپ و کشوری این همبستگی درمیان پناهجویان ایجاد شود و معنی عملی پیدا کند. فدراسیون ظرف تشکل و مبارزه پناهجویان ایرانی است باید در این ظرف گردهم آیند.

 

عبدالله اسدی

دبیر همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۳ فوریه  ۲۰۱۱

 

 

فرشته ایلکا,حرفهای دل یک پناهنده . . .

Fereshte_Ilka_311_x_298

من یک زنم ، یک زن شرقی ، از ایران آمده ام . از راهی بسیار دور ، با دنیائی از احساس وصداقت. می خواهم از احساساتم برایتان بگویم با قلمی ساده و روان، از زندگی زنان، جوانان ونقض حقوقشان در ایران بگویم.

وقتی به این موضوعات می اندیشم حس دردناکی سراسر وجودم را فرا می گیرد ومرابه اشتیاق وا می دارد تاهرچه بیشتراز زندگی جوانان، احساسات وآرزوهایشان بگویم از اینکه چطوردر زیر فشار تبعیض جنایتکاران جمهوری اسلامی با قوانین ضد انسانیشان خرد می شوند.

از زنانی که با احساسات زنانه شان وقلبی مملو از امید ورهائی از ستم حاکم در جامعه ایران ایستادگی می کنند بگویم.

از جوانانی که نمی توانند شغل مناسبی بدست آورند یا نمی توانند ادامه تحصیل بدهند بخاطر فقر مادی بنابراین به هر دری می زنند تا شاید به نتیجه ای برسند ولی هر روز بیشتر از روز دیگر زیر ظلم وستم حاکمان ایران می روند، بسیاری از آنان دچار افیون اعتیاد میشوند ومعتاد در گوشه و کنار شهرهایمان دیده می شوند، آنهائی که در مدارس و دانشگاه ها به تحصیل مشغولند  یا آنهائی که در محل کارشان وقتی از بی عدالتی و نقض حقوقشان اعتراض می کنند رژیم با خشونت با آنها برخورد میکند مثل اخراج ا ز کار، تحصیل یا دستگیری، شکنجه و در نهایت اعدام .

زنان و د خترانی که نمی توانند شغل منا سبی پیدا کنند واز پس هزینه های سنگین دانشگاه برآیند در نها یت مجبور به ازدواج میشوند. یا در بعضی از خا نواده ها بخاطر فقر مادی ، سختگیریهای پد ر ، برادر یا شوهر دست به خود کشی می زنند یا مجبور به فرار از محیط خا نواده به شهر های بزرگتر می شوند و به تن فروشی روی می آورند که حقشان نیست.

زن تن فروش بخاطر هزینه تحصیل فرزند ش ، اجاره خانه و …  مجبور به تن فروشی می شود، او بدنش،احساسش و جوانیش را به فروش میگذارد تا بتواند از پس زندگی روزمره خودش و فرزندش بر آید. عامل این همه تن فروشیها نیز خود جمهوری اسلامی است .

سران جمهوری اسلامی هستند که آگاهانه تن به حکومتی دادند که جنایتکار و ضد انسان است.حکومتی قرون وسطائی که تشکیل شده از خشونت ، ظلم و ستم ، زندان ، شکنجه،اعدام و سنگسار به توسط قوانین شریعه.

اینها حرفهای دلم هستند که مرا وا داشتند تا از ایران بنویسم.

بر اساس این دلایل خیلی از جوانان ، زنان و خا نواده ها مجبور به فرار از ایران می شوند در واقع بخاطر داشتن دیدگاه سیاسی و یا مخالف بودن با جمهوری اسلامی وقوانینش یا صرفا بخاطر رسیدن به یک زندگی آرام ، دور از خطر و امن.

این عزیزان باید در این عرصه از زندگی ، پول هنگفتی را هزینه کنند و  هر خطری را به جان بخرند تا از طریق قاچاق از مرزهای کشورهای مختلف به کشور مورد نظرشان مثل سوئد، ویا کشورهای دیگر برسند.

                         *         *           *            *

 دوستان اینجا سوئد است که ما در آن زندگی می کنیم یکی از کشورهای شمال اروپا (اسکاند یناوی ) من از این سرزمین می گویم، گفته هائی که شاید خیلی با آنها غریبه نباشید یا حد اقل طعم گفته هایم را چشیده باشید.

در این سرزمین شاید من چیز زیادی نداشته باشم ، در واقع دستها یم خالی هستند اما زبانم حرفهائی دارد برای گفتن  …  حرفهائی ازعمق وجود م  …   حرفهائی به گوشهای شنوا …    از دوران پناهجوئی تا دوران پناهندگی .

در اینجا بیشتر حرفها یم روی دوستان پناهجوئی هست که منتظر گرفتن اقامت در این کشور و یا کشور دیگری هستند . با توجه به تجربه های شخصی ام می توانم بگویم که ..

۱. هد فتان باید کاملا مشخص باشد منظورم دلایل پناهند گیتان است که چرا به سوئد یا خارج از ایران آمدید و درخواست پناهندگی دادید؟

۲. هر کشوری قوانین پناهنده پذیری خود ش را دارد البته در بعضی از کشورها این قوانین شبیه هستند مثل کشورهای اسکاندیناوی که دوستان پناهجو باید این قوانین را مطالعه کنند تا بتوانند از کیسشان دفاع کنند .  که دوستان پناهجواین قوانین را می توانند از طریق فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در استکهلم و شهرهای مختلف سوئد ویا کشورهای محل زند گیشان تهیه کنند.

۳. دلایل پناهند گیتان را مطابق با قوانین پناهندگی آن کشور و یا مثلا سوئد در نظر بگیرید که قوانین پناهندگی چه میگویند یا چه میخواهند؟ در ضمن مدارکتان را برطبق قوانین پناهندگی آن کشور تهیه کنید و یا مدارکی که از ایران با خود آوردید یا اگر لازم باشد خانواده تان میتوانند برایتان بفرستند.

۴. مسا ئلی که از زمان پناهجوئی تا گرفتن اقامت بسیار مهم میباشند عبارتند از صبور، با هدف، محکم، پر تلاش و فعال باشید در رابطه با کیس و موقعیت تان. منظورم این است که این دوران را سعی کنید با صبر وبردباری به پیش ببرید. بقول معروف .. قمار صبر ، تنها یک سر دارد و آن هم پیروزیست ..

بنظر من پناهندگی یا گرفتن اقامت از یک کشوری فقط یک حق هست نه یک امتیاز یا مثلا یک نوع قبولی ،چون هر شخصی به هر دلیلی از ایران که کشوری نا امن است با وجود حکومتی جنایتکار و قوانین ضد انسانیش فرار کند به کشوری دیگر حتما که حق پناهندگی را دارد. هیچ دولت یا قانونی نمی تواند این حق را از شخص پناهجو سلب کند.

من خودم هم پناهجو بودم ، این دوران راگذ راندم و از حق انسانی خودم دفاع کردم و به حقم رسیدم . البته می دانم که دوران پناهجوئی شاید دوران بسیار آسانی نباشد ولی این  خود ما هستیم که می توانیم این دوران را برای خود آسانتر کنیم با توجه به همان ۴ موردی که در بالا ذکر کردم.

خیلی از دوستان پناهجو وضعیتشان در همان اولین روزهای پناهجوئی کاملا مشخص هست یعنی می دانند که چرا از ایران آمدند؟ دنبال کدام حق هستند که باید حتما بگیرند ؟ و در ضمن از این جامعه یا کشور جدید چه می خواهند ؟

مسئله ای که بسیار مهم هست و من شخصا دردوران پناهجوئی ام انجام دادم رابطه داشتن با فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانیان که در هر شهری یا کشوری فعال هستند و د فتر دارند. چون از طریق فعالان پناهجوئی یک پناهجو با قوانین وحقوق پناهندگی و در واقع از حقوق خودش آگاه میشود و میداند که چطور از طریق این قوانین از حق خودش دفاع کند وخودش را تنها احساس  نکند ، احساس امنیت می کند چون فدراسیون پناهندگی پشتیبانش هست.در دورانی که مثلا منفی می گیرد ، پرونده اش بسته میشود یا زمانی که از طرف اداره مهاجرت می خواهند به ایران اخراجش کنند. در همه مواقع فدراسیون با پناهجو هست ، هدفش فقط کمک به پناهجو هست چون افرادی که فعال در فدراسیون پناهندگی هستند معمولا خودشان پناهندگی یا اقامت آن کشور را دارند یعنی می توانند به زندگی عادی که اکثر مردم دارند ادامه دهند بنا براین هیچ چیزی جز آن دید انسانی وانساندوستانه نیست که آنها را وا می دارد تا خود را با مشکلات و مسائل پناهجویان سهیم کنند و در این مبارزه همراه و همگام با پناهجویان باشند.

مسئله دیگر اینکه پناهجو باید با مرد م ایرانی ، سوئدی و غیره در رابطه باشد چون که مجبور می شود تا زبان سوئدی و یا زبان هر کشوری که در آن زندگی می کند را یاد بگیرد ،همزمان با فرهنگ و آداب و رسومشان هم آشنا میشود . بعد می تواند کار پیدا کند ، مشکل مادی اش را حل کند تااحتیاج نداشته باشدازاداره مهاجرت کمک مالی بگیرد ،می تواند مثل بقیه افراد آن جامعه به آن کشور مالیات بپردازد و فردی مثمر ثمر برای آن جامعه باشد.

در یادگیری زبان حوصله بخرج دهد از رادیو و تلویزیون آن کشور استفاده کند نه اینکه از ماهواره فیلمهای ایرانی و یا کا نالهای ایرانی را دنبال کند و همزمان باید با حوصله ،پرتلاش و فعال دررابطه با دلایل پناهند گیش باشد.دراعتراضات و آکسیونهای پناهندگی شرکت کنند .

 

یک پناهجو اگر برعکس آن ۴ نکته ای که در بالا آمده فقط بخواهد به گفت و شنودهای بین او و مصاحبه کننده در روز مصاحبه بسنده کند یا دنبال مدارکش بر طبق قوانین پناهندگی نرود ، رابطه با فدراسیون پناهندگی  و مردم یا جامعه نداشته باشد مطمئنا با جواب منفی روبروخواهد شد دراین زمان است که احساس تنهائی، دلسردی وشکست می کند و اگرمنفی بعدی هم بیاید بعدازمد ت زمانی با مشکلاتی جدی تراز جمله ناراحتیهای روحی و روانی، جسمی و یا اجتمائی روبروخواهد شد وفکر میکند که اگر اداره مهاجرت بازهم جواب منفی به او داده یعنی به اصطلاح به ته خط رسیده و هیچ راهی دیگر برای رسیدن به پیروزی وجود ندارد. در صورتیکه اینطور نیست این ما هستیم که از کشوری مثل ایران آمده ایم تا حقمان رابگیریم وباید برای دولتمردان این کشور ثابت کنیم که ایران کشوری نا امن می باشد وما حق پناهندگی را خواهیم داشت.این ما هستیم که تصمیم گرفتیم به این کشور بیایم و در خواست پناهندگی بدهیم پس باید بعد از هر جواب منفی قاطع تر و فعالتر از قبل باشیم و از کمکهای فدراسیون پناهندگی دریغ نکنیم .

اداره مهاجرت به هر شکلی سعی می کند که کوچکترین ایراد هم شده از پرونده پناهجویان بگیرد تا جواب رد به آنها بدهد که پناهنده زیادی در کشورش نپذیرد.پس این ما هستیم که باید بدانیم به این کشورآمده ایم تا حقمان را بگیریم  چون حق گرفتنی هست نه هیچ چیز دیگری.

 

 من از تجربه شخصی ام از دوران پناهجوئی میگویم که آن دوران یکی از بهترین دوران زندگیم بود چون توانستم درآن دوران چیزهای خیلی خوب زیادی را یاد بگیرم و تجربه کنم که شاید هیچ جوردیگری و یا در هیچ دورانی از زندگیم نمی توانستم آنها را بدست بیاورم یا تجربه شان کنم . دوران  پناهجوئی دوران بسیار حساسی هست که هر شخصی باید از خودش مایع بگذارد و سختیها را تحمل کند تا پیروزی را بدست آورد بنابراین هیچ پیروزی بدون تلاش و مبارزه بدست نمی آید.  

 احساس غرور و سربلندی می کنم که احساسات و حرفهای دلم را با قلمم برایتان می نویسم و به دوستان پناهجویم توصیه می کنم که اگر بخاطر رسالت انسانی و مشکلاتی مجبوربه ترک ایران شدید پس صبور و بردبار باشید که پیروزی حقتان است.

من با مطالعه در مورد مسئله پناهندگی بین کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد یا کشورهای دیگر به این نتیجه رسیدم که سوئد یکی از کشورهائی است که در مورد پناهندگی نسبتا بهترازکشورهای دیگربا پناهجویان وپناهندگان برخورد می کند ولی از دید من پناهنده شدن در یک کشور دیگرهیچوقت قابل قبول نیست ، این مسئله باید سیاستمداران درحال حاضر را به فکر راه حل درستی برای مسئله پناهندگی بیندازد چرا که ما انسانها این حق را داریم که نسبت به معیارهای خود در هر محلی که مناسب می دانیم برای ادامه زندگیمان انتخاب کنیم و یا بهتر بگویم که باید مرز بین کشورها برداشته شود تا انسانها آزادانه در هر جائی از دنیا که دوست دارند به زندگی انسانیشان ادامه بدهند . در همین رابطه متاسفانه بعضی ازپناهجویان در مسیر کشورشان تا کشورهای مقصد درآبهای دریاها غرق می شوند یا در زندانهای کشورهائی چون یونان ، ترکیه و غیره بسر میبرند و منتظر سرنوشتشان هستند .این عمل غیر انسانی می باشد که شخصی راکه دنبال محلی امن برای زندگی می گردد درراه جان می دهد یا آنهائی را که زندانی میکنند هیچ قانونی حامی و پشتیبان آنها نمی باشد . بنابراین جایز نیست که با فرد پناهجو هم علاوه بر برخوردهای نا مساعد وغلط او را ازکشوری که برای محل زندگیش انتخاب کرده بیرون کنند در ضمن باید در نظر داشت که آن پناهجو برای بهتر زیستن و یا بخاطر مشکل جانی اش مجبور شده که از کشورش بگریزد به یک کشور امن. درنتیجه این عمل غیر انسانی می باشد که اجازه بهتر زیستن ویا درامنیت زیستن شخصی یا پناهجوئی را از او گرفت.

از دید من آن شخص یا پناهجو را باید تشویق کرد و به او امکانات داد چرا که در غیر اینصورت شاهد مشکلاتی چون روحی ، روانی یا اجتمائی در آنان می شویم مثل پناهجویان در یونان که با اعتصاب غذا مریض شدن و دوختن لبهایشان با کمک فدراسیون پناهندگی توانستند حق انسانی خودشان را از دولت یونان بگیرند. و یا موارد زیادی که بعد از جوابهای منفی دست به خودکشی زدند .

درضمن صبرو بردباری، فعالیت و مبارزه دوستان پناهجو را دراین عرصه حساس وبزرگ زندگیشان تحسین می کنم . واقعا آرزو میکنم که با تلاش ما ومدافعون حقوق انسانی مرز بین کشورها برداشته شودکه هیچ انسانی برای بدست آوردن زندگی همراه با آرامش و یا داشتن عقیده ای آزاد مجبور به ترک کشورش ویا جابجائی  به کشوری دیگرنباشد.

همچنین از فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد ،اروپا یا بهتر بگویم در دنیا که مسئولش آقای عبدالله اسدی می باشد در شهر گوتنبرگ سوئد و نیز همکاران عزیزشان خانم سارا نخعی ، آقای رحیم یزدانپرست  از مسئولان  فدراسیون پناهندگی در شهر استکهلم پایتخت سوئد و دیگر مسئولان این فدراسیون ومدافعین پناهندگی سپاس و قدردانی میکنم که این عزیزان با تمام وجودشان در برابر  دولتهای اروپائی و قوانین ضد انسانی و سخت پناهنده پذیریشان مبارزه می کنند و در تمام مراحل از دوران پناهندگی با پناهجویان هستند ، در ناراحتیها و خوشیها با آنها هستند و خود را موظف در رابطه با سرنوشت این عزیزان می دانند .

امیدوارم که با اتحاد هر چه بیشتر ملت ایران و دولتهای دیگر بتوانیم مرز بین کشورها را از بین ببریم و زندگی آزاد و برابری را برای انسانها بسازیم.  و با اتحاد هر چه بیشتر برای سرنگونی جمهوری اسلامی .

                                فرشته ایلکا استکهلم

                                          ژانویه ۲۰۱۱

 

 

محمد آفتابسوار,کارنامه سیاه حکومت ایران

M_Aftabsavar

وحشیگری از سوی حاکمیت همچنان ادامه دارد . رفتار و عملکرد وحشیانه در درجه اول خصلت این نظام جهل و خون و جنایت است . در هر زمینه ای که نگاه می کنیم شاهدیم که نقض کردن حقوق انسانها در بالاترین سطح ممکن انجام می شود. نظام حاکم از همان سالهای اولیه از شیوه سرکوب  برای استقرار جمهوری اسلامی استفاده کردند و همه مخالفان سیاسی را بزیر ضرب گرفته اند . در این سی و چند سال سال گذشته از نظام حاکم همه نوع قساوت دیده شده است. کسانی که در بازداشتهای موقت به سر می برند و مشخص نیست که اصلا به چه جرمی و با چه هدفی دستگیر شده اند و زیر انواع شکنجه های روحی و جسمی و گذشته از آن ماهها در زندانها بلاتکلیف هستند. فشار بر مردم در تمام عرصه ها دیده می شود و حکومت با ایجاد کردن فضای خفقان در کشور می خواهد ثباتش را برای مدتی دیگر حفظ کند .از مردم معترض و روزنامه نگاران و عکاسان و فعالین دانشجویی گرفته تا فعالین کارگری و اقلیتهای ملی و مذهبی و فعالین سیاسی ، همه و همه در این مدت هزینه های سنگینی را برای خواسته هایشان پرداخت کرده اند. نداشتن استقلال قاضیان و نبود سیستم مناسب برای قانونگذاری و اینکه هر کس برای خودش تصمیم می گیرد و هر نهادی برای خودش  یک ساز می زند و یکی تأیید و دیگری تکذیب می کند ، همه نشاندهنده این است که حکومت خود نمی داند بدنبال چه چیزی هست و در بلاتکلیفی به سر می برد .ضعف مدیریت و رهبری و به بن بست رسیدن چندین سال است مشهود به چشم می خورد . کارنامه ای که حکومت ایران در زمینه حقوق بشر از خود بجای گذاشته کارنامه ای سیاه و رَد شده ای است که مسئولانش باید پاسخگوی این نوع اعمال و رفتار با مردمانش باشد و در مدت یکسال و نیم گذشته وضعیت بدون شک رو به وخامت رفته است و حکومت جمهوری اسلامی برای نگاه داشتن خود در رأس کار دست به اقدامات وحشیانه ای زده که از سوی هیچ کس حتی برای یک لحظه قابل قبول نیست. حکومت در این مدت روزی نبوده که به هر دلیلی با نقض کردن حقوق مردمانش در صدر اخبار رسانه ها ی دنیا نباشد .مُطالبات مردم آنقدر زیاد و انباشته شده هست که حکومت نمی داند پاسخ کدامین سوال را بدهد و سر پوش گذاشتن بر این مطالبات هزینه سنگینی را برای رژیم خو اهد داشت که برگشت ناپذیر است و این گره کوری است که نظام خود در وضعیت کشور بوجود آورده است . دروغ گفتن و تهمت زدن در جامعه  نهادینه شده و فاتحه عدل و عدالت خوانده شده است. ایران همواره با نوع حکومت موجودش خط بُطلان بر تمام آزادیهای مردم می کشد و چون حکومتشان بر پایه زور و استبداد بنا شده است از درجه ارزش ساقط است. در این میان بسیار کسانی بودند و همچنان هم این رویه ادامه دارد ، که شرایط فرار برایشان مهیا شده و توانسته اند حداقل خود وگاهاٌ خانواده شان را از این شرایط وحشتناک نجات دهند و پناه به کشورهای دیگری آورند و خود را به عنوان پناهنده معرفی کردند  تا از هر نوع خطری مصون باشند .

 

فرشاد حسینی: چه کسی مقصر مرگ جانخراش پناهجویان است؟ در حاشیه مرگ چهار پناهجوی ایرانی در مسیر یونان

هنوز نسیم امید‌بخش پیروزی پناهجویان متصحن در یونان از تن مان خارج نشده، که خبر تراژدی هولناک مرگ چهار پناهجو در یک کامیون به گوش میرسد و دل ها را می آزارد.

طى ماههای اخیر بسیاری از اخبار مربوط به سوانح دریایى و زمینی و جان سپردن انسانها، مربوط به پناهجویان بوده است. کمتر خبرى حاکى از شکسته شدن و غرق شدن کشتى هاى تجارى انتشار یافته است. کمتر خبری از تلف شدن انبوه کالاهای تجاری در میان بوده است. سفر براى کالاهاى تجارى سرمایه بمراتب امن تر از سفر براى انسانها‌ست. زندگی برای کالا امن تر از زندگی برای انسان هاست. حتی جایگاه کالاها در کشتی ها و کامیون ها به مراتب امن تر محفوظ تر و و ایمنی تر از جایگاه انسان های جویای خوشبختی در همان کشتی ها و کامیون هاست. واقعیت دنیای سرمایه داری به سادگی یعنی همین. یعنی دنیایى که شان و زندگى انسان به اندازه یک کالا نیز ارزش ندارد.

اینهمه وقایع تلخ و تراژیک انسانی در حالى رخ میدهد که سران دول اروپایى هربار در نشستهاى خود در تلاش کنترل بیشتر مرزهاى خود و محدود کردن بیشتر راههاى ورود به اروپا میباشند. راههای ورود نه کالاها که انسان ها. مجموعه سیاستهایى که این دول براى تبدیل اروپا به دژ تسخیر ناپذیر انجام میدهند نتایجش فاجعه بار ساختن هرچه بیشتر فرار و پناهندگى انسانهاى تحت حاکمیت ستم و استبداد سیاسى و اقتصادى در دنیاست. این سیاستهاست که آسیب پذیر ترین، و خطرناکترین سیاستها را پیش روى پناهجویان قرار میدهد.

این حوادث اجتناب ناپذیر طبیعی نیست که اینگونه به جان فراریان یکی از خشن ترین نظامهای سیاسى دنیا افتاده است. این قانونمندیهاى سخت و آهنین اجتماعى حاکم بر زندگى و قفل های آویزان بر دروازه هاى پناهندگى است که اینگونه جان شیرین انسان ها را به نیش دندان مرگ و نابودی میکشد. پناهجویانى که زندگى شان به این شکل دراماتیک خاتمه یافت، قبل از هر چیز قربانیان یک سیستم و دو نظام متفاوت اند. خمیر مایه و سیستم مشترک این دو نظام سرمایه است. سیستمى که در آن انسان چیزى جز کالا یا محملى براى بازتولید ثروت مادی و سرمایه نیست. نطام متفاوت یکى نظام جمهورى اسلامى است که با شمشیرهاى آهیخته یک زندگى غیرقابل تحملى را به جامعه تحمیل کرده و نظام دمکراسى غربى، که حقوق بشر و انسان تنها کالاهاى لوکس و بى مصرف در ویترن تزئینات موزه حقوق انسانى آنهاست. پناهجو و پناهنده همواره زیر این دو تیغه زندگى اش پاره میشود. در یکسو نظامى وجود دارد که کمترین ارزشى براى انسان و حقوق اش قائل نیست و در سوى دیگر حقوق انسانى را در بالاترین و صعب العبورترین و خطرناکترین تپه ها قرار داده است. قدر مسلم هم جمهورى اسلامى و هم سیستم کنترل شدید و پلیسى و قوانین پناهندگى، هر دو در شکل دادن به چنین فجایعى، نقش اساسى بازی میکنند.

 

اما چنین مرگ هاى دلخراشى سرنوشت محتوم پناهجویان ایرانى نیست. متحد شدن و متشکل شدن و شرکت دریک مبارزه وسیع اجتماعی در دفاع از حقوق خود سرنوشت دیگرى است که ما آن را رقم میزنیم. ثمره و طعم شیرین این اتحاد را همین چند روز پیش در پیروزی مبارزات پناهجویان در خود یونان دیدیم. دیدیم که چژونه با اتحاد و مبارزه به جای غرق شدن در خلسه های ناامیدی و پراکندگی و افسردگی و به جای پناه بردن به مسیرهای خطرناک، به کامیون ها و کشتی ها، با تلاش و مبارزه متحد ورق را به گونه ای دیگر در زندگی رقم زد. با متشکل شدن در سازمانى مانند فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی میتوان میزان وقوع چنین فجایع تلخ و مشقات باری را در زندگى خود کمتر و کمتر کرد. با متشکل شدن میتوان داستان زندگى و سرنوشت خود را به گونه اى زیباتر و انسانى تر نوشت. با متشکل شدن میتوان گام به گام موانع و محدودیت ها و مشقات پناهندگى را از جلو پاى سیل فراریان جمهورى اسلامى و سایر دولتها و نظامهای انسان ستیز برداشت. با متشکل شدن میتوان از حق زندگى و برخوردارى از یک زندگى بهتر بهره مند شد.

 

 

حرکت در مسیر براندازی حکومت اسلامی در ۱۶آذر

 leila2_100_x_134

۱۶ آذر روز اعتراض همگانی بر علیه جمهوری اسلامیست. ۵۰ سال است که آزادیخواهان ایرانی چه در داخل و خارج آنرا گرامی میدارند. ما خواهان آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی از جمله دانشجویان در بند هستیم، در این روز نفر نفر، گروه گروه، دسته دسته، به خیابانها می آییم و فریاد می زنیم جمهوری اسلامی باید گورش را گم کند، فریاد میزنیم جمهوری اسلامی باید سرنگون شود، فریاد میزنیم خواهان آزادی بی قید و شرط زنان ، برابری، رفاه، بر چیده شدن نیروهای بسیجی و مقاومت از محیط دانشگاهها، جدایی مذهب از دولت و از نهادها برای همگان هستیم.

۱۶ آذر روز برچیده شدن این نظام است. با مشتهای گره زده به خیابانها آمده و اجازه سر بلند کردن به نیروهای رژیم را نخواهیم داد.

مساله ما فقط به کسانی که به سمت مردم شلیک کردند، زندانی کردند، تجاوز کردند و دستشان را به خون مردم آلوده کردن نیست، مساله ما  نابودی نظام جمهوری اسلامی است؛ ما خواهان براندازی پایۀ مذهب از تمامی شعونات زندگی مردم هستیم؛ مادانشجویان خواهان ترمیم جناح حکومت اسلامی و ترمیم قانون اساسی  نیستیم، ما خواهان براندازی کلیت جمهوری اسلامی هستیم.

دراین روزها باید شعارها و مطالبات و فریادهامان به آسمان در ایران بلند شود . ۱۶آذر روز حیاتی در تاریخ رژیم جمهوری اسلامی مانند ۲۲ بهمن است و نیروهای جناح حاکم نمی توانند مانع حضور گستردۀ مردم در صحنه باشند.

اینروز روز شکست سیاست جناح حاکم جمهوری اسلامی است در این روز مردم با گامهای موثر در کمین سرنگونی جمهوری اسلامی هستند. رژیم حاکم با مقاومتهاش نمی تونه مردم و به عقب برونه و خانه نشین کند. اینروز  روزی بزرگ بر علیه جمهوری اسلامی؛ روز نشان دهنده ناتوانی جریانات سبز حکومتی است و مردم نشان دادند که میتوانند رژیم را در زمین خودش به عقب بکشانند و به مقابله بپردازند، و ما اعلام میداریم تنها نظامی که می تواند یک زندگی سوسیالیستی، یک جمهوری سوسیالیستی و یک حکومت کارگری را بنا سازد حزب کمونیست کارگری ایران میباشد. پاینده باد ایران و ایرانی .

لیلاطاقت فرسافرد

فریادی از وان ترکیه،بی حقوقی و شرایط غیر انسانی پناهندگان در ترکیه

 

در این مطلب کوتاه می خواهم  به طور خلاصه به شرایط نامساعد پناهندگان در ترکیه و شهر وان بپردازم و جوانبی از این شرایط اسفناک را بازگو کنم.

ما پناهندگان سیاسی در ترکیه روزانه با موانع و مشکلات زیادی روبرو هستیم،گر چه قوانین غیر انسانی پناهندگی در ترکیه مشابه هم است و تقریبا شامل همه پناهندگان سیاسی می شود،اما بیشتر می خواهم به مشکلات شهر وان اشاره کنم که خودم در این شهر بعنوان پناهنده سیاسی زندگی می کنم و بدرجاتی با دیگر شهرهای ترکیه متفاوت است،خصوصا برخورد غیر انسانی پلیس به پناهندگان.
در شهر وان ما از هر نوع امکاناتی که شامل پناهندگان می شود بی بهره ایم و کسی هم پاسخگو نیست.قرار بود امسال وضعیت پناهنده ها بهبود پیدا کند و از بعضی امکانات و قوانین سازمان ملل برخوردار باشیم،اما هیچ تغییری بوجود نیامد  و طبق معمول ما پناهندگان در شرایط بد روحی و مالی قرار گرفته  و همچنان باید این شرایط اسفناک را متحمل شویم.

یکی دیگر از مشکلات در شهر وان برخورد پلیس به پناهنده هاست که نه تنها کمکی نمی کنند،بلکه کاملا در رابطه با مشکلات پناهجویان بی تفاوت هستند و خیلی وقتها رفتار زشت پلیس با پناهجویان طوری است  که انسان از خود بیگانه می شود،گر چه امروز بخاطر انعکاس اخبار و وضعیت پناهجوها و فشار خارجی به دولت ترکیه آنها راحت نمی توانند مثل سالهای گذشته پناهنده های سیاسی را دیپورت ایران یا عراق کنند و ظاهرا وانمود می کنند که برخوردشان با پناهندگان تغیر کرده،اما از طرف دیگر با سرنوشت انسانها بازی می کنند،اگر امروز راحت نمی توانند پناهنده های سیاسی را به جهنم جمهوری اسلامی باز گردانند،اما این فشارها روی پناهجویان به قوت خود باقی است،آنها به شیوه های دیگر پناهجویان را تحت فشار می گذارند،مثلا جدا از اینکه کمکی نمی کنند،بلکه هر ۶ ماه یک بار باید هزینه کلانی بابت هزینه خاک یا همان پول اقامه پرداخت کنیم،این در حالیست که امسال گفته میشد که وزارت کشور ترکیه قانونا پول خاک را لغو کرده اند،اما تو شهر وان همچنان به ما فشار می آورند و تازه اگه لطف کنند یک سوم هزینه اقامه را کم می کنند،بقیه این هزینه زیاد را اجبارا باید پرداخت کنی و اگر پرداخت نکردی  در موقع  رفتن به آنکارا برای مصاحبه کشوری و یا موقع پرواز خروجی نمی دهند و عملا پناهجویان را تحت فشار روحی و روانی قرار می دهند.

 

 پناهنده به این امید که دو هفته دیگر خروجیش میاد و باید برود آنکارا،۱۰ روز قبل از رفتن باید هر جور شده هزینه بلیط رفتن به آنکارا را تهیه کند،بعدا که خروجی را نمی دهند هم به مصاحبه کشوری نمی رسند و لغو میشه و کلی هزینه ای که با آن بلیط هواپیما را خریده اند باطل میشه،یعنی همزمان کاری می کنند از لحاظ مالی و روحی پناهنده را در هم بشکنند،در چنین شرایطی  یا باید سکوت را ترجیع دهی و یا اگر خواستی پیگیر کارها ت باشی و از پلیس سوال بپرسی که چرا خروجی ام را نفرستادی،بهترین برخوردهای آنها اینه که ما نمی دانیم و از ما نپرسید، اگر گفتی تکلیف ما چیه می گویند مشکل یوان هست،بعد که به سازمان یوان مراجعه می کنی می گویند مشکل از ما هم نیست! دیگر آدم نمی داند به کجا مراجعه کند،از کی سوال بپرسد،مرجعی نیست، کسی پاسخگو نیست و اگر اعتراض کردی تهدید می کنند و یا کاری می کنند که پروسه ۳ ماهه یک سال تمام بشه،این در حالیست که پناهنده بنا به قانون ترکیه رسما نمی تواند کار کند،تازه اگر هم کاری پیدا کردی،با بیشترین ساعت کار کمترین حقوق را دریافت می کنی،مثلا بابت ۱۰-۱۲ ساعت کار ۷ دلار می دهند و اگر شغل حرفه ای بلد باشی نهایتا ۱۵ دلار دستمزد می دهند.

یکی دیگر از بر خوردهای پلیس به پناهندگان اینست که وقتی به اداره مربوط به پناهجویان در پلیس مراجعه می کنید و از آنها تقاضا می کنی که کارهای قانونی ات را ردیف کنند،بعنوان یک بدهکار به انسان نگاه می کنند،ژست می گیرند و بی جهت صدایشان را بلند می کنند و کلی انسان را تحقیر می کنند، خودم بارها شاهد بوده ام که خانمها را اذیت کرده اند و رو سر آنها صدایشان را بلند کرده اند و این انسانهای بیگناه با چشمانی پر از اشک از محیط پلیس خارج شده اند،گناه این انسانها صرفا پناهنده بودن است که در این جهنم پناهندگی ترکیه با این شرایط سخت گرفتار شده اند،متاسفانه این وضعیت درد ناک شامل اکثر پناهندگان می شود.

 
  این واقعیت تلخیست که خودم سالهاست در ترکیه و در این شرایط غیر انسانی هستم و این مشکلات را با گوشت و پوست لمس کرده ام.در این جهنم پناهندگی ترکیه جدا از اینکه نمی توانی از لحاظ سیاسی  فعالیت  انجام دهی و چنین اجازه ای را نمی دهند،بلکه انسان زیاد نمی تواند از حق و حقوق خودش دفاع کند،و کلا روابط ایران با دولت ترکیه بدون شک روی برخورد آنها با پناهجویان سیاسی تاثیر داره و این روابط و مناسبات جمهوری اسلامی ایران با دولت ترکیه و خصوصا  حزب آک پارتی اسلامی ترکیه با رهبری رجب طیب اردوغان،هر روز بیشتر شرایط را برای پناهندگان سیاسی سخت تر می کنند.

اگر ما اینجا نمی توانیم علنا ابراز وجود کنیم و یا مشکلاتمان را منعکس کنیم و یا صدایمان را به دنیای خارج از خودمان برسانیم،ناشی از همین شرایط است که دولت ترکیه بر ما تحمیل کرده است،اما قطعا هستند انسانهای شریف و مبارز در دیگر کشورهای اروپای که این مشکلات را بطور جدی بازگو و منعکس کنند و با ابزارهای قانونی از حق و حقوق پناهندگان در ترکیه دفاع کنند و چنین اقدامات بیشرمانه ای را محکوم کنند.

به امید رهای تمام پناهندگان و برسمیت شناختن حق و حقوق انسانها،زنده باد انسانیت.
به امید آب شدن برفهای ستم.
 فریاد از وان ترکیه

یادداشت سردبیر،نگاهی به سفر احمدی نژاد به نیویورک

nazi

نگاهی به سفر احمدی نژاد به نیویورک

 

امسال نیز احمدی نژاد این جانور عجیب الخلقه به همراه هیئتی به نیویرک سفر کرد و داستانها آفرید. البته جمهوری اسلامی به این سفر خارج کشور سرانش با هر آبروریزی هم که باشد راضی و خوشحال است؛ خوب چه میشود کرد وقتی که دولتی در انزوای بین المللی بسر میبرد حتی یک سفر جنجال بر انگیز و خنده دار برایش جای مباهات دارد.

 

احمدی نژاد اینبار نیز به سخن پراکنی پرداخت و هربار چیزی گفت که خشم، تعجب و گاه خنده و تمسخر دنیا را به همراه داشت. او گفت که دولت آمریکا هواپیماهایش را به برجهای دوقلو در نیویورک زد و مردم را کشت. گفت که در ایران احکام سنگسار وجود نداره و سکینه محمدی آشتیانی نیز به سنگسار محکوم نشده است که البته چند روز بعد سخنگوی قوه قضائیه غلامحسین محسنی اژه ای این جانور دو پا، سخنان احمدی نژاد را با تأکید بر این که سکینه محمدی آشتیانی به سنگسار محکوم شده تکذیب کرد؛ که البته جناب احمدی نژاد هم به روی مبارکش نیاورد. احمدی نژاد گفت که در ایران آزادی وجود دارد و همه آزادند که هر چه میخواهند بگویند. گفت که در هیچ جای دنیا انتخابات مانند ایران عادلانه برگزار نمیشود. خلاصه در دوره سفر خود به نیویورک حرفهای بسیاری زد و مردم دنیا را کلی سرگرم کرد و خنداند. و البته مردم دنیا هر چه بیشتر به این مسئله آگاه شدند که مردم ایران با چه جانوران اسلامی طرف هستند.!!

 

این سفر برای احمدی نژاد و هیئت همراهش نیز پیامی داشت و آن این بود که فهمیدند چگونه مورد نفرت مردم هستند. هر جا که رفتند با اعتراض مردم روبرو شدند، هر جا که رفتند مخالفین اعدام و سنگسار و جمهوری اسلامی تجمع کردند و بر علیه آنها شعار دادند و این مسئله به آنها ثابت کرد که دنیا چقدر عوض شده و افکار عمومی جامعه هر چه بیشتر  بر ضد و علیه آنها شده است.

افکار عمومی بین المللی هر چه بیشتر متوجه این شده است که وجود جمهوری اسلامی نه تنها برای مردم ایران که برای همه دنیا خطرناک است. یک رژیم بغایت ضد بشری و برخاسته از فسیلهای قرون وسطی که چه عرض کنم، (حس میکنم قرون وسطاییها از این رژیم متمدن تر بودند) خطر بزرگی برای امینت دنیا بشمار میاید و باید برود. دنیا فهمیده است که با سرنگونی جمهوری اسلامی مردم در همه جای دنیا روی آسایش به خود میبند چرا که این رژیم قطب ارتجاع و ترور و ناامنی در دنیا است.

 

از مقدمه ای که در مورد سفر احمدی نژاد به نیویورک نوشتم خواستم به نتایجی برسم. اول اینکه جنبش علیه سنگسار و اعدام و خصوصا جنبش کنونی علیه سنگسار سکینه محمدی آشتیانی، جنبشی است رو به جلو که جمهوری اسلامی را هر چه بیشتر در انزوای بین المللی فرو خواهد کرد. این جنبش دستان بسیار قوی است که نمیگذارد سر جمهوری اسلامی از باتلاق انزوای جهانی بیرون بیاید و منجر به خفه شدن این سیستم میگردد. دوم اینکه حتی کشورهایی که تا کنون با جمهوری اسلامی مناسبات حسنه ای داشتند دیگر جرأت نمیکنند که بطور علنی به این مناسبات ادامه دهند و این خود به پرتاب هر چه سریعتر این رژیم به درون سیاهچال انزوا کمک میکند.

 

حال روی سخن من با پناهجویان است. دوستان، اکنون که وضعیت جمهوری اسلامی اینقدر متزلزل شده است هر چه بیشتر منسجم و متشکل و متحد در صحنه مبارزه پناهندگی خود باشید به پیشرفت روند پناهندگی خود و دیگران بیشتر کمک میکنید. و ادارات امور پناهندگی نیز کمتر میتوانند به ایرادات احمقانه خود به دلائل پناهندگی پناهجویان ادامه دهند. چرا که موقعیت و وضعیت ضعیف جمهوری اسلامی را در سطح بین الملل میبنند و از طرفی نیز اتحاد و همبستگی شما بیشتر به حقانیت گفته هایتان کمک میکند. با توجه به رویدادهای یک سال گذشته و تشنجی که در بین سران رژیم پیش آمده که این تشنج به سردرگمی هر چه بیشتر حکومت کمک میکند دیگر نباید جای سؤال برای ادارات امور پناهندگی پیش بیاید که آیا پناهجوی فراری از جهنم جمهوری اسلامی میتواند به ایران برگردد یا نه؟!!

 

همه دنیا با چشمان خود دارند میبند که چطور موج دستگیریها و احظار فعالین مدنی به دادگاهها زیاد شده است. دارند میبنند که احکام اعدام و سنگسار چطور مانند آب خوردن صادر میشوند. دارند میبینند که چگونه احکام اعدامهای ۲۰ و ۳۰ نفره در زندانهای ایران اجرا میگردد و مسائل بسیار دیگر که بسیار واضح جلوی چشم جهانیان است. همه این موارد به روشنی اثبات میکند که تا جمهوری اسلامی بر سرکار است، پناهجوی ایرانی باید بدون چون و چرا به حق پناهندگی خود نائل گردد. تمامی این نمونه ها و هزاران نمونه دیگری که وجود دارد اما در حوصله این نوشته نمیگنجد اثبات میکند که با وجود جمهوری اسلامی در ایران، مردم در آن کشور امنیت ندارند و هر ایرانی که متواری شده و به کشورهای غربی روی میاورد باید از حق اقامت برخوردار گردد.

 

مرگ بر حکومت اسلامی

برقرار باد حکومت انسانی