بایگانی دسته: مقالات

خداوند، ابزاری در دست ادیان یا خرافه‌ای غیر قابل اثبات؟

بیشتر مردم در زمان کودکی و در هنگام رشد شنیده‌اند که خدا آفریننده‌ی این گیتی و جهان هستی است و به همین دلیل وجود خدا دیگر پرسش به شمار نیامده است و این عده از مردم به این فکر هستند که هیچ چیز دیگری نمی‌تواند وجود این جهان هستی و شگفت‌انگیز را توضیح بدهد. ولی در گذر زمان برخی از انسان‌ها از اینکه خدایی وجود دارد شک داشته و برخی دیگر به این باور رسیده‌اند که انسان‌ها خدا را آفریده‌اند و برعکس این موضوع نیست.

برای اداره‌ی افراد دسته‌ی اول لازمه‌ی اصلی دین است. دین به معنای واقعی خرافه است، مغز انسان‌ها را شست و شو می‌دهد. خداسازی، افسانه‌هایی مانند آفرینش آدم و حوا، خیر و شر، سحر و جادو دعا و معجزه، شیطان و فرشتگان و بهشت و جهنم واقعیت ندارد. این‌ها داستان‌هایی هستند که دهان به دهان به خصوص توسط دستگاه قوی مذاهب و همچنین حکومت‌ها تولید شده‌اند و به سنت‌های خطرناکی تبدیل گشته‌اند. مذاهب در طول تاریخ بشر تا به به امروز توسط بسیاری از حکومت‌ها رواج داده شده‌اند و در حال حاضر نیز سیستم سرمایه‌داری آن‌را به خدمت منافع طبقاتی و اهداف و سیاست‌هایش درآورده است، چراکه مذهب مالکیت را مقدس می‌داند. سیستم سرمایه‌داری و بهره‌گیری انسان از انسان تبعیض، نابرابری و خشونت را در پی دارد.

نخستین گامی که باید برداشته شود این است که روشن کنیم دین‌‌ها تنها نامی متفاوت دارند ولی در عین حال دارای محتوای یکسان می‌باشند. یکتاپرستی بزرگترین آفتی است که کره زمین تاکنون به خود دیده است. بی‌گمان به‌گونه‌ی دقیق در مورد خدای یهودی، اسلامی و سایر ادیان توضیح شفاف و جهان‌شمولی ارائه نشده است. نه‌ تنها نگرش‌های ناهمسان و متفاوتی از بودن خدا در میان ادیان مختلف وجود دارد، بلکه در هر کدام از آن‌ها اختلافات نه چندان قابل توجیهی در میان روحانیان، افراد مذهبی و سایر افراد باورمند جامعه به چشم می‌خورد. این در حالی است که هیچ کدام از ادیان قدیم و جدید دلیل قانع کننده‌ای برای پیروان خود در مورد وجود خدا در عصر حاضر ارائه نداده‌اند و به طور کلی در شرایطی که هیچ گواه، شاهد و دلیل دیگری برای باور کردن خدا نداریم، می‌توان به خوبی مطمئن بود که خدا چیزی جز یک باور غیر علمی و غیرقابل اثبات نمی‌باشد.

علم و دانش می‌تواند کمک کند تا روزهای بهتری را تجربه کنیم. بدون شک امروزه بشریت به زندگی طولانی‌تر و همراه با آسایش و آرامش بیشتر نسبت به گذشته دست پیدا کرده است که آن را مدیون پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی است. گرچه دانش برخی مشکلات مانند جمعیت بسیار و آلودگی را به همراه داشته است، اما بدیهی است که راه حل برون رفت از این چالش‌ها نیز در دانش نهفته است. این در حالی است که رشته‌های ناگسستنی تحجر در ذهن تنها مانع پیشرفت و حل چالش‌های پیش‌ روی انسان‌ها است. پس واضح است که راه درست نه دادن زندگی خویش به افرادی است که خود را معلول دلیل غیر قابل اثبات و چه بسا معضلی عظیم می‌دانند بلکه ساختن آینده‌ای بهتر به منظور نیل به اهداف در سایه‌ی علم و دانش است.

الیاس عدل‌پور

 

فساد کاری قضاوت در ایران

در یک حکومت دموکراتیک و مردم نهاد، وجود قوه‌ی قضاییه‌ی مستقل و کارآمد از الزامات آن حکومت شمرده می‌شود و تصور عموم از قوه‌ی قضاییه احقاق حقوق و گسترش عدالت در کشور است. اما این تصور در کشورهای دیکتاتوری سرابی بیش نیست. دستگاه‌های مسئول مبارزه با فساد، خودشان به درجاتی از فساد آلوده می‌شوند که هیچ کاری نمی‌توانند انجام دهند. متاسفانه می بایست این حقیقت را پذیرفت که این نوع ناهنجاری به طرز شگفت آوری در ایران گسترش یافته است.

در حکومتی که مبنای قضاوت بر اساس الهیات و دین اسلام و قرآن است، باور عموم بر این است که قضاتی که در راس امور قرار گرفته‌اند که حتی با استفاده از قلم خویش توانایی سیطره بر جان، مال و ناموس افراد جامعه را دارند، بر اساس عدالت و به دور از منفعت طلبی فرایند تصمیم‌ سازی را انجام دهند. و انتظار نمی‌رود که قضات بر خلاف باورهای مردم با گرفتن رشوه رای مطلوب خود را ثبت کرده و عدالت را نادیده بگیرند. این در حالی است که حتی بنا به گفته‌ی منابع رسمی رقم درآمد کارچاق کنی در یک سال دقیقاً دو برابر بودجه سالیانه‌ی قوه‌ی قضایه است.

بدیهی است که یکی از عوامل ظهور این پدیده، تکرار رویه‌ی شوم دیکتاتوری در لایه‌ی‌های مختلف جامعه و به خصوص قوه‌ی قضاییه است. هر چند در ظاهر امر از کلمه‌ دیکتاتوری این برداشت می‌شود که تمام قدرت یک حکومت و سرنوشت مردم در دست یک فرد باشد. اما بدیهی است که زمانی که دیکتاتوری حکومتی در جامعه‌ای به وجود آید، به مرور زمان این رویه در تمام مناسب و زیر مجموعه‌های جامعه به یک رفتار معمول تبدیل می‌شود. همان‌گونه که رفتار مرد سالاری در یک خانه که از پدیده‌های غیر قابل انکار در جامعه‌ی ایرانی از مظاهر دیکتاتوری است، بالا رفتن قدرت قضات در برابر وکلای مدافع که امروزه شاهد آن هستیم نیز از میوه‌های دیکتاتوری حکومت است. در این راستا می‌بایست اذعان کرد که در سال‌های اخیر اختیارات و قدرت قضات در جلسه‌ی دادگاه به مراتب از وکلای مدافع محکوم بالاتر رفته است که این اتفاق دلیل اصلی تغییر رویه در قوه قضاییه و رشد نرخ رشوه گیری و رای سازی در در نتیجه زیر پا گذاشتن عدالت به دلیل منافع شخصی توسط قضات می‌باشد.

این در حالی است که بنا به گفته‌ی بسیاری از گروه‌های مدافع حقوق بشری در سراسر جهان، حکومت جمهوری اسلامی ایران در دادگاه‌هایی که در آن بر اساس اصول اسلامی قضاوت می‌شود، نافی حقوق بشر است. و به خوبی می‌توان تصور نمود که در کشوری که قوانین نوشته‌ی شده‌ی آن حقوق بشر را زیر پا می گذارد، زمانی که قضات به سمت جاه‌طلبی کشیده شوند و همان قوانین (که از لحاظ تمدن بشری در سطح بسیار بسیار ابتدایی هستند) را نیز زیر پا بگذارند، چه بر سر افراد جامعه می‌آید و جامعه به چه سمتی رهسپار است.

اگر چه با نگاهی عمیق تر این واقعیت آشکار می‌شود که پدیده‌ی اخیر (ایجاد دیکتاتوری در دادگاه) نیز متاثر از پدیده‌ی اولیه و نگاه سنتی اسلام‌گرایانان در جامعه‌ی ایران است. از این رو به نظر می‌رسد که می‌توان با اطمینان خاطر بیان کرد که منشا اصلی تمام فسادها و عقب ماندگی‌های موجود در ایران اسلام است که بیان‌گر این حقیقت است که پیروی از قرآن و تعالیم مربوطه باعث نابودی عدالت واقعی، ضایع شدن حق مردم به نفع افراد دارای نفوذ و زیر پا گذاشته شدن اصول حقوق بشر است.

 

الیاس عدل‌پور

مسعود صالحی _ ژن خوب، ژن بد

 

ژن خوب، ژن بد

مدتی است که در دنیای مجازی پست‌هایی دست‌به‌دست می‌شود به اسم ژن خوب یا مرغوب. البته خیلی از این پست‌ها به‌صورت تمسخرآمیزی هستند که حالت جواب دارند، ولی چیزی که هست وجود این صحبت‌ها و بحث‌ها است که از بازماندگان یکسری از آدم‌های جنایتکار، خون‌خوار و دزد به دنیای مجازی و روزنامه‌ها راه پیداکرده که با بیان دیدگاه‌های مثبت خود نسبت به پدران جنایت‌کارشان صحبت می‌کنند. البته این امر طبیعی است که هر فرزندی از پدر خود تعریف می‌کند اما باهوش بودن و مردم‌دوست نشان دادن این افراد، دقیقاً توهین به شعور کل ملت است.

مثلاً خمینی را مردم‌دوست و طرف‌دار دموکراسی نشان می‌دهند و از او به‌عنوان یک آدم باهوش و بااستعداد یاد می‌کنند. کسی که تا پایان عمر نمی‌دانست جای فاعل و مفعول یک جمله کجاست. یا جنایتکار دیگری مانند صادق خلخالی که اوایل انقلاب هرکسی را که می‌خواست بدون هیچ دلیلی به جوخه اعدام می‌فرستاد و خون هزاران جوان بی‌گناه را بدون هیچ محاکمه قانونی به زمین ریخت و داغ دختران و پسران را که امید و آینده خانواده بودند بر دل پدر و مادرانشان گذاشت و یا همان پدر و مادرها را اعدام کرد و خانواده‌های بسیاری را از هم متلاشی کرد بدون هیچ توجیه و دلیل محکمه‌پسندی.

خمینی و دار و دسته جنایت‌کارش تمام ملت ایران را دشمن خود می‌دانستند و ایران را غنیمت جنگی که بعد از سال‌ها توانسته بودند به آن تسلط پیدا کنند، که همین دلیل باعث جنایات زیادی از طرف این آدم‌های عاری از هرگونه عطوفت و انسان‌دوستی در ایران شد که هنوز هم ادامه دارد و هرگونه اعتراضی را با شدیدترین حالت ممکن سرکوب می‌کنند، چون می‌دانند هیچ جایگاهی بر روی زمین ندارند و بعد از نابودی حکومت ننگینشان در ایران کاملاً از بین خواهند رفت. به همین دلیل این‌گونه برخورد می‌کنند. ولی چیزی که هست این فرزندان حکومت هستند که می‌خواهند وارد عرصه قدرت سیاسی شوند و به این دلیل باید رفتار گذشته پدران خود را توجیه کنند و خون‌خواری‌های آن‌ها را کاملاً درست و قانونی جلوه دهند تا بتوانند جایی برای خود باز کنند و دید مثبت خویش را نسبت به پدرانشان به جامعه تلقین کنند. آیا واقعاً این امکان‌پذیر است که مثلاً خلخالی را دموکرات و مردم‌دوست جلوه داد؟ یا خمینی را ناجی مردم ایران از ظلم و ستم شاهان نشان داد و در موردش مطلب نوشت؟ یا هاشمی رفسنجانی را مردی روشن‌فکر و طالب پیش‌رفت ایران و بالا بردن نام ایرانی دانست؟ البته که ما مردم فراموش‌کاری هستیم و خیلی زود به همه‌چیز عادت می‌کنیم و می‌گوییم مصلحت این است، خدا سزای آدم‌های جنایت‌کار را می‌دهد و همیشه منتظر ناجی‌ای از دنیای دیگر یا از آسمان‌ها هستیم.

عکس‌های لو رفته از خانواده‌های افرادی مانند حسین الله کرم که فرمانده چماق‌داران و لباس‌شخصی‌های  رژیم است، نشان می‌دهد که دخترش در جشن‌های خارج از کشور با لباس‌های به‌اصطلاح خودشان مبتذل ظاهر می‌شود، کسی که بابت بیرون بودن یک تار موی دختران با بدترین حالت با آن‌ها برخورد فیزیکی می‌کند، انجام هر کاری را برای خانواده خودش بلامانع می‌داند.

نوه خمینی از ژن خوب پدربزرگش یاد می‌کند، کسی که دستور تمام قتل‌های اول انقلاب تا سال ۶۷ را داد و تصمیم به جنگ ایران و عراق گرفت تا هر روز شاهد کشته شدن هزاران جوان بی‌گناه که هدفی جز دفاع از خاک کشورشان را نداشتند باشیم و یا  بقیه سرکرده‌های این حکومت دزد و جنایتکار و خون‌خوار که در کارهای خلاف ضد بشری از هم پیشی می‌گیرند، کشوری که در حال حاضر شاهد آن هستیم را به وجود آورده‌اند که باکمال تأسف در فقر، فحشا، اعتیاد، فساد مالی و پایین‌ترین حد از امکانات زندگی با تمام ثروتی که دارد در رتبه‌های آخر کشورها قرارگرفته است.

به امید هوشیاری و برخاستن تمام اقشار جامعه و ساختن ایران

مسعود صالحی

 

عبدالله اسدی: در پی رای قاضی دادگاه فدرال واشنگتن فرمان دونالد ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود اتباع ۷ کشور موقتا لغو شد

براساس رای این دادگاه همه افرادی که درحال حاضر در خارج از آمریکا قرار دارند و شامل فرمان ممنوعیت ورود به خاک آمریکا شده اند تا روز دوشنبه ۱۸ بهمن می توانند خود را به آمریکا برسانند. فرمان متوقف کردن صدور ویزا برای اتباع ۷ کشور جهان به آمریکا صدها هزار نفر را گرفتار کرده است.ترامپ گفته است رای این قاضی مضحک است و از آن به دادگاه تجدید نظر شکایت خواهد کرد.در پی فرمان ترامپ وزارت خارجه آمریکا ویزای ۶۰ هزار نفر از اتباع این هفت کشورا باطل کرد.

کارشناسان و مشاوران دونالد ترامپ در روزهای پایانی ماه ژانویه گزارش کردند که رئیس جمهوری آمریکا صدور ویزا برای اتباع کشورهای ایران،عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و یمن را به صورت موقت، تعلیق خواهد کرد. روز چهارشنبه اول ژانویه این طرح به صورت بیانیه ای رسما اعلام شد.از طرف دیگر دونالد ترامپ فرمان ساختن دیوارآهنین میان مرز آمریکا با مکزیک را تحت نام جلوگیری ازمهاجرت غیرقانونی به ایالت متحده آمریکا را نیز صادر کرد.

مقابله با ورود مهاجران و پناهجویان، تحت نام جلوگیری از ورود “مسلمانان و تروریستها” یکی از وعده‌های انتخاباتی ترامپ بود.ابعاد تبعیض آمیز و نژاد پرستانه سیاست مهاجرتی اخیر آمریکاه  نه تنها صدها هزار نفر که دارای گرین کارت آن کشور بوده اند و در این مدت در خارج از محدوده خاک آمریکاه بسربرده اند، با خطر جدی بازگشت به ایالت متحده مواجه کرده، بلکه صدها هزار نفراز اتباع این کشورها که دارای اقامت دائم هستند ولی هنوز سیتی زن شیپ آمریکا نشده اند، با خطر جدی لغو اقامت مواجه شده اند.برطبق این طرح در طول ۹۰ روز آینده نه آنهایی که بیرون از آمریکا قرار دارند می توانند به آمریکا برگردند و نه برای اتباع  متقاضی این ۷ کشور ویزا صادر می کنند.

پس از اعلام این طرح بسیاری از دارندگان گرین کارت که خارج از مرزهای آمریکا بسر می بردند با پریشانی زیاد خود را به دروازه های آمریکا رساندند. صف کنترل مدارک و روادید سفر در همین چند روز اخیرهزاران نفر از اتباع این هفت کشور را سخت گرفتار کرده است. برطبق این فرمان در مرزهای هوایی این هفت کشور مسافران بازگشتی به آمریکا را تا پیش از رای دادگاه فدرال واشنگتن سوار نمی کردند. در این طرح آمده است همه آنهایی که گرین کارت آمریکا را از دست می دهند اجازه  کسب و کارشان نیز پس گرفته می شود.

این فرمان، وزارت امنیت داخلی، وزارت خارجه و اطلاعات ملی آمریکا را مأمور می کند تا لیست اطلاعات مورد نیاز، و اینکه  دقیقا قصد و نیت ورود هر فردی  به آمریکا چیست را تهیه کنند.این لیست کشورهای مبدأ را موظف می کند هرکدام اطلاعات کاملی در مورد اتباع خود را در اختیار اطلاعات ملی آمریکا قرار دهند. بر اساس این فرمان، از زمان صدور آن به مدت دو ماه به کشورهای نامبرده مهلت داده می شود تا همکاری خود را در این زمینه با اطلاعات ملی آمریکا آغاز کنند، در غیر این صورت از ورود اتباع این کشورها به آمریکا جلوگیری خواهد شد.
در پیش نویس فرمان مهاجرتی جدید ترامپ آمده است وزارت خارجه و وزارت امنیت داخلی آمریکا این اختیار را دارند که کشورهای دیگری را نیز به فهرست این هفت کشور اضافه کنند.در عین حال این فرمان، ورود پناهجویان به آمریکا را نیز به مدت چهار ماه متوقف می کند، در این چهار ماه قرار است وزارت خارجه آمریکا سیاست و مقررات پذیرش پناهجویان را بازنگری کند.کسانی که قبل از این فرمان در ایالت متحده آمریکا درخواست پناهندگی کرده اند بررسی پرونده آنها نیزموقتا متوقف می شود. ورود پناهجویان از سوریه به خاک آمریکا نیز درحال حاضربطور کلی متوقف می شود.بر اساس فرمان جدید ترامپ به وزارت خارجه آمریکا اختیار داده می شود تا در فکر طرحی برای ایجاد “مناطق امن”در داخل خاک سوریه برای پناهجویان باشند.از وزارت امنیت داخلی آمریکا نیز خواسته شده تا به سرعت یک سامانه بیومتریک (بررسی و شناسائی دقیق هویت افراد) را برای ورود به آمریکا برقرار کند.

 

توافق مهاجرتی آمریکا-استرالیا

همزمان با انتشار این خبر یکی از مقامات سازمان ملل نسبت به احتمال لغو معاهده سال گذشته میان آمریکا و استرالیا درباره پناهجویان هشدار داد. در ماه نوامبر سال گذشته، آمریکا با استرالیا برای اسکان حدود چهارصد نفر از پناهجویان بلاتکلیف جزایر مانوس در پاپوآی گینه نو و نائورو در اقیانوس آرام، به توافق رسیدند.این درحالی است که کاسه صبر پناهجویان در استرالیا لبریز شده و دیگر طاقت و حوصله این همه تحقیرو تبعیض بی حقوقی را ندارند. شرایط پناهندگی در آن جزایر چنان سخت است که پناهجویان را به مرز دیوانگی رسانده است. به همین اعتبار هر تاخیری در وضعیت انتقال و اسکان مجدد پناهجویان از نگاه بشردوستانه و انسانی بسیار شکننده و نگران ‌کننده است. بیم آن می رود رئیس جمهور تماشایی و جنجالبرانگیز آمریکا، آقای ترامپ معاهده آمریکا و استرالیا برسر پذیرش پناهجویان را هم لغو کند. لازم به ذکر است که بسیاری از این پناهجویان ایرانی هستند و درچند سال گذشته بدلیل بلاتکلیفی و شرایط نابسامان خود بارها دست به اعتراض زده اند.

نکته قابل توجه این است که در چند روز اخیر و درپی فرمان راسیستی و نژاد پرستانه رئیس جمهور آمریکا میلیون ها نفر از مردم جهان و از جمله مردم آمریکا دست به اعتراض زدند و هر روز در گوشه ای از آمریکا و در نقات مختلف جهان موجی از اعتراض به چنین فرمانی و دنیایی از همبستگی با مردمی که شامل چنین فرمانى شده اند ایجاد شده است.از کانون های وکلا تا قضات و دادگاههای منطقه ای،شخصیت های هنری،شبکه های خبری مهم جهان، روزنامه نگاران و سازمان ها و نهادهای بشردوست و مدافع حقوق پناهندگی، به اشکال گونا گون، از منظر انسانی تا جنبه های حقوقی، فرمان رئیس جمهور آمریکا را زیر سئوال برده اند.کار بجایی رسیده است که روز شنبه ۱۶ بهمن وزارت امنیت داخلی آمریکاه جانب رای دادگاه فدرال را گرفت و عملا به فرمان ترامپ نافرمانی کرد. آنها هم گفته اند فرمان ترامپ با روح قانون اساسی آمریکا مغایرت کامل دارد.اکنون بر سر این موضوع میان کابینه دولت و سیستم قضایی آمریکا شکاف عمقی ایجاد شده و احتمالا کار به دیوان عالی کشور کشیده شود.

***

 

 

عبدالله اسدی: نگاهی به اوضاع پناهندگی و نا امنی جهان در سالی که گذشت

سال ۲۰۱۶، برای جهان سالی بسیار ناآرام و بسیار پرحادثه بود، سالی خونین و پرازجنگ و مرگ بود، سالی پر از آوارگی و ویرانی و دربه دری برای بخش های زیادی از مردم جهان بود. در طول سال گذشته هر لحظه گلوله ای در قلب و مغز انسانی فرورفت و هر لحظه  بمبی بر سرساکنان یک خانه فرود آمد و هرلحظه دهها و صدها نفر مجبور به ترک خانه و محل زندگی خود شدند. اگر چه کانون این ناامنی ها عمدتا در سوریه و عراق و افغانستان بود اما در اروپا هم شاهد این ناامنیها بودیم؛ در فرانسه و آلمان که سالها بود از این اتفاقات دور بودند با کامیون مردم عادی را هدف قرار دادند و ساکنانان و عابران بی گناه را زیرگرفتند و به خاک و خون کشیدند. در ترکیه در طول سال گذشته با چندین عملیات انتحاری درنقاط مختلف آن کشور ازجمله  در فرودگاه استانبول و انفجار دو بمب در صف تظاهرات مردم و بدلیل کودتای نافرجام در آن کشور صدها نفر کشته و زخمی شدند و هزاران نفر از کار برکنار و یا زندانی شدند ودر شب سال نو نیز در یک کلوپ شبانه جمعیت را به رگبار بستند و دهها نفر کشته و زخمی شدند.

سال گذشته ازتوافق کم سابقه و جنجالی ترکیه و اتحادیه اروپا، تا ده ها حادثه مرگبار دیگر برای پناهندگان و مهاجران در راه رسیدن به اروپای مرکزی، تا تخلیه اردوگاه پناهندگان در شمال فرانسه، بحران انسانی در سالی که گذشت همچنان بعنوان مهمترین و داغترین موضوع در صدر خبرهای جهان قرار دارد. سالی که توافق تاریخی ترکیه و اتحادیه اروپا برای متوقف کردن موج پناهندگی به نتیجه رسید و در پی آن به روی هزاران پناهجو حصار و میله های بلند مرزی کشیدند و سربازان ویژه به کنترل مرزها اختصاص دادند بطوری که یک دفعه تمام مسیرها و محل های عبور پناهجویان یکی پس از دیگری بسته شد.

در روزهای پایانی ماه مارس سال گذشته با اجرای قوانین جدید پناهندگی هزاران کودک پناهجو به دلیل ورود غیر قانونی به کشورهای اروپایی روانه بازداشتگاه ها و اردوگاههاى پناهندگی شدند، کار بجایی رسید که حتی خبرگزاری ها امکان دسترسی به پناهجویان را پیدا نمی کردند. بعد از اینکه کشورهای اروپایی  کنترل مرزها را بدست گرفتند روند بازگرداندن پناهجویان غیرقانونی به خاک ترکیه شروع شد.

در اردوگاه “ایدومنی” بالغ بر ده هزار مهاجر پشت مرزهای بسته مقدونیه گرفتار شدند. درگیری بین پلیس مقدونیه و پناهجویان در ماه آوریل به خشونت کشیده شد و صدها نفر در این درگیری ها زخمی شدند. دریک پروسه کوتاه پرونده ایدومنی بسته شد و پناهجویان به اردوگاههای یونان منتقل شدند و آن اردوگاه بطورکامل تخلیه شد و خروج پناهجویان از یونان  به اروپا  به بن بست رسید و بالغ بر شصت هزار پناهجو که به قصد حفظ جان و دسترسی به یک زندگی امنتر دار و ندارشان را رها کرده بودند در بدترین و غیرقابل تحمل ترین شرایط گرفتار شدند. اتحادیه اروپا از ایجاد این مقررات در مرزهای ترکیه و مقدونیه به عنوان پیروزی خود یاد کرد.

اما این هنوز “پایان بحران” پناهندگی در یک بخش از اتحادیه اروپا محسوب می شد، با بسته شدن مسیر ترکیه موج پناهندگی و قاچاق انسان از مسیر آب های مدیترانه و سواحل لیبی اوج تازه تری گرفت، بطوری که جهان شاهد مرگ بارترین سال برای مهاجران و پناهجویان در آبهای مدیترانه بود. بر طبق آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل پنج هزار نفر در راه رسیدن به اروپا غرق شدند. هرچند تعداد مهاجران و پناهجویان در سال ۲۰۱۶ نسبت به سال قبل بدلیل سختگیری شدید در مسیرهای ورود به اتحادیه اروپا بشدت کاهش پیدا کرده بود.

در روزهای پایانی  سال ۲۰۱۶ در منطقه دیگری از اروپا اردگاه پناهجویان در بندر کاله معروف به اردوگاه جنگل نیز برچیده شد. این اردوگاه که در شمال فرنسه و در مسیر رفتن به بریتانیا قرار داشت سالها بود به محلی برای زندگی موقت پناهجویان برای ورود به بریتانیا تبدیل شده بود. برطبق گزارش بسیاری از خبرگزاری ها، هنگام تخلیه اردوگاه کاله در حدود ده هزار مهاجر و پناهجو در آن زندگی می کردند. شمار زیادی از ساکنان این اردوگاه کودکان پناهجوی بدون سرپرست تشکیل می دادند و در انتظار فرصتی برای رفتن به بریتانیا  بودند. این اردوگاه ابتدا برچیده شد و بعد با بلدزر تخریب و به آتش کشیده شد بطوری که اکنون هیچ اثری از آن باقی نمانده است و معلوم نیست بر سر ساکنان این اردوگاه چه آمده است؟!!

سال گذشته خروج مردم از ایران و درخواست پناهندگی، بدلیل بدتر شدن شرایط اجتماعی و فضایی سرکوب و اختناق و تحمیل فرهنگ و راه و رسم مذهبی و برای دسترسی به یک زندگی بهترهمچنان ادامه یافت.

سال ۲۰۱۶ دولت سوئد سختگیرانه ترین سیاست پناهنده پذیرى را به اجرا گذاشت. با همکاری دانمارک و آلمان مرزهای آبی و زمینی را به روی پناهجویان بستند، دستوراخراج و بازگرداندن هزاران پناهجو که به درخواست پناهندگیشان پاسخ منفی دریافت کرده  بودند صادر کرد.علاوه بر این رسیدگی به وضعیت بیش از ۱۶۲ هزار پناهجوی جدید همچنان بعنوان دشوارترین مشکل جامعه سوئد در صدر اخبار  روز این کشور قرار دارد. سال ۲۰۱۶ میلادی با سیاست های سختگیرانه تری در قبال مهاجران به پایان رسید.سالی بسیار تلخ و دشوار و غم انگیز برای میلیون ها نفر از مردم جهان بود. امیدوارم روندهای سال ۲۰۱۷ در جهت تعالی و سعادت مردم ایران و همه مردم جهان سپری شود.

*****

نامه‌ای به آقای مورگان یوهانسون وزیر مهاجرت سوئد در مورد شرایط جدید پناهندگی در سوئد

موج پناهندگی که عمدتاً از ماه اوت سال ۲۰۱۵ به‌طرف اروپا آغاز شد بسیاری از کشورهای اروپایی را سخت غافل‌گیر کرد. موجی که علی‌رغم کشیدن حصارهای بلند مرزی به روی آن‌ها در ترکیه و یونان و مقدونیه، اگرچه ازنظر تعداد بسیار کاهش‌یافته است اما پایانی ندارد. چراکه جنگ و جنایت در مناطقی که پناه‌جویان مجبور به ترک آن می‌شوند پایانی ندارد. برای همین است که کشوری مثل سوئد باوجوداین‌که از قدیم سیاست پناهنده‌پذیری نسبتاً انسانی و سخاوتمندانه‌تری داشته است در چنین شرایطی تحت نام اینکه سوئد ظرفیت بیشتری برای پذیرش پناهندگان ندارد، طرح قانون موقت پناهندگی را به رأی و به اجرا می‌گذارد. طرحی که قرار است برمبنای آن ۸۰ هزار نفر از کشور سوئد به کشورهای خود اخراج شوند. قرار است هرکس پاسخ منفی گرفته است کمپ‌ها و خانه‌های اداره مهاجرت را ترک کند. قرار است کارت‌های شناسایی از پناه‌جویانی که پاسخ منفی می‌گیرند پس گرفته شود و یا برای آن‌ها تمدید نشود. در این صورت این دسته از پناه‌جویان برای دریافت دارو و خدمات پزشکی با مشکل مواجه می‌شوند چون بدون کارت شناسایی ارائه خدمات درمانی خیلی ساده به آن‌ها صورت نمی‌گیرد.

به گفته شما به‌عنوان وزیر مهاجرت سوئد قرار است تا سه سال دیگر سیاست پناهنده‌پذیری دولت سوئد در پایین‌ترین سطح خود قرار گیرد. قرار است ازاین‌پس کسانی که بعد از ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ به کشور سوئد واردشده‌اند و به شرطی که واجد شرایط پناهندگی تشخیص داده شوند، به آن‌ها اقامت سه‌ساله موقت و به افرادی که نیاز به حمایت داشته باشند اقامت موقت ۱۳ ماهه تعلق بگیرد. قرار است ازاین‌پس پناه‌جویانی که درخواست پناهندگی کرده‌اند، حتی در صورت نیاز به حفاظت، اجازه استفاده از پیوند خانوادگی را نداشته باشند.

دان الیاسون مدیرکل اداره مهاجرت سوئد بدون توجه به جنبه‌های فردی و حقوقی در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ت ت می‌گوید: در میان ۱۶۰ هزارنفری که سال گذشته وارد سوئد شده‌اند نیمی از آن‌ها به درخواست پناهندگی خود پاسخ منفی دریافت خواهند کرد. او می‌گوید در حال حاضر تمرکز اداره مهاجرت در مورد وضعیت پناهندگی کاملاً “سیاسی” است و “سیاسی” به این موضوع نگاه می‌کند. معمولاً کمتر اتفاق می‌افتد یک مقام اداره مهاجرت با این صراحت اعلام کند که تمرکز این اداره در حال حاضر کاملاً سیاسی است؛ عمدتاً گفته می‌شد اداره مهاجرت یک نهاد حقوقی است چون پناهندگی هم یک امر فردی و حقوقی است. هرچند این موضع‌گیری که آقای دان الیاسون به‌عنوان نماینده اداره مهاجرت بیان می‌کند ربط چندانی به پناه‌جویان ایرانی ندارد چون پناه‌جویان ایرانی از قدیم دارای پرونده فردی و دلایل فردی برای درخواست پناهندگی خود بوده‌اند.

آقای مورگان یوهانسون! قاعدتاً این بحث‌ها در مقابل موج پناهندگی از سوریه و عراق و افغانستان مطرح می‌شود و می‌خواهند راه‌حل سیاسی برای آن پیدا کنند. راه‌حلی که دولت سوئد در مقابل موج پناهندگی طرح کرده است با مبانی و معیارهایی که سیاست پناهنده‌پذیری سوئد بر آن‌ها بناشده است در تناقض کامل قرار دارد. در پی اجرای چنین قوانینی زندگی انسان‌های زیادی نابود می‌شود درحالی‌که کشوری مثل سوئد خود سال‌ها سازنده زندگی برای انسان‌های بی‌شماری مشابه همین‌هایی که امروز از جنگ و فقر و شکنجه و زندان گریخته‌اند بوده است. بسیاری از همین پناه‌جویان در طول یک‌سال گذشته بستگان و همراهان زیادی را در آب‌های مدیترانه و دریای اژه و در آن‌سوی مرزها از دست دادند.

آقای یوهانسون! کار به‌جایی رسیده است که شمار زیادی از پناه‌جویان، بازگشت به عراق و افغانستان تکه و پاره شده را بر فضا و شرایط پناهندگی در کشور سوئد ترجیح دهند و در صف داوطلبین بازگشت به کشورهای خود قرار بگیرند آن‌قدر که در این دوره سختی‌کشیده‌اند و تحقیرشده‌اند؛ آن‌قدر که محل‌های استقرارشان از سوی گروه‌های راسیستی به آتش کشیده شده، آن‌قدر که اقدامات جنایت‌کارانه بعضی از گروه‌های متعصب اسلامی و تروریستی در فضای عمومی به همه پناهندگان تعمیم داده‌شده و می‌شود. آن‌قدر که رشد راسیسم و بیکاری و بدتر شدن شرایط اجتماعی و کمبود مسکن و بسیاری دیگر از این موارد را به‌پای ازدحام پناهندگان و خارجیان نوشتند؛ بسیاری ترجیح دادند به همان جهنمی که از آن گریخته بودند برگردند بااینکه در همین یک‌سال گذشته و در مسیر رسیدن به اروپا ۱۱ هزار نفر جان خود را از دست دادند.

پناه‌جویان سوری بزرگ‌ترین گروه از پناه‌جویان را تشکیل می‌دهند که عمدتاً از نیمه دوم سال ۲۰۱۵ به‌طور گسترده‌تری به‌طرف اروپا حرکت کردند. همه دنیا هم می‌داند که هیچ نقطه امنی در سوریه باقی نمانده است تا حتی یک پناه‌جوی سوری را به آنجا بازگردانند. شاه‌کارترین راه‌حل این بود که اتحادیه اروپا آن‌ها را در ترکیه و یونان با توسل به‌زور و کشیدن حصارهای بلند مرزی مهار کرد. گروه دوم پناه‌جویان از افغانستان هستند؛ در مورد آن‌ها نیز هم سفیر سوئد در کابل و هم ارزیابی کمیسیون اروپا وهم سازمان عفو بین‌الملل نظرشان این است که هیچ نقطه امنی در افغانستان وجود ندارد و آن مناطقی که اتحادیه اروپا به‌عنوان مناطق امن شناسایی کرده است به گواهی اخباری که از افغانستان می‌رسد شرایط امنیتی در آن‌ها نیز روزبه‌روز بدتر می‌شود.

آقای مورگان یوهانسون! بااین‌حال قرار است کمک‌هزینه همه پناه‌جویانی که پاسخ رد دریافت کرده‌اند قطع شود و خانه‌هایی که در اختیارشان قرار دارد از آن‌ها بازپس گرفته شود. در اخبار سوئد آمده بود در ارتباط با همین موضوع پلیس سوئد برای هماهنگی در نحوه بازگرداندن پناه‌جویان افغانستانی در شهر کابل دفتر بازکرده است. این در حالی است که سفیر سوئد در کابل اوضاع امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می‌کند؛ سفیر سوئد در مصاحبه با رادیو سوئد گفت: “به‌دلیل ناامنی به‌ندرت از ساختمان سفارت در کابل خارج می‌شود و تقریباً تمام سال را داخل ساختمانی که به‌شدت محافظت می‌شود گذرانده است.” اتحادیه اروپا هم در نظر دارد ۶ منطقه از افغانستان را امن اعلام کند تا بتواند شمار زیادی از پناه‌جویان را به آن مناطق “امن” بازگرداند. اتحادیه اروپا حتی تهدید کرده است چنانچه دولت افغانستان برای بازپس فرستادن پناه‌جویان همکاری نکند کمک‌های بشردوستانه را به آن کشور کاهش خواهند داد؛ اما در همین مورد کمیسیون اتحادیه اروپا وضعیت امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می‌کند. سازمان عفو بین‌الملل نیز بر این باور است که هیچ منطقه‌ای از افغانستان امن نیست و اوضاع به سمت ناامن‌تر شدن می‌رود.

من به‌عنوان مسئول فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی این نامه را از دیدگاه سازمانی می‌نویسم که سال‌هاست در کشور سوئد و برخی از کشورهای اروپایی برای ارتقای فرهنگ مدرن و ادغام و هم‌پیوستگی پناهندگان و مهاجران در جامعه تلاش زیادی به‌عمل آورده و خود را در ارتقای فرهنگ و ارزش‌های برابر و انسانی در سوئد سهیم دانسته است. ما سیاست‌های پناهنده‌پذیری امروز سوئد را خلاف ارزش‌ها و بنیادهای انسانی در سوئد می‌دانیم. ما معتقد هستیم باوجود همه بحث‌هایی که در مورد موج پناهندگی در کشور سوئد در جریان است و کم‌وکاستی‌هایی که برای رسیدگی به آن‌ها صحبت می‌شود و شرایط جدیدی که بر سیاست پناهنده‌پذیری سوئد حاکم شده است، هنوز سوئد از ظرفیت‌های بسیار بالایی برای پذیرش و اسکان پناه‌جویان برخوردار است.

با احترام

عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۷ ژوئن ۲۰۱۶

عبدالله اسدی: چند کلمه به مناسبت روز جهانی پناهنده

۶۵ سال پیش کنوانسیون پناهندگی سازمان ملل به تصویب مجمع عمومی این سازمان رسید.از آن تاریخ، ۲۰ ژوئن بعنوان روز جهانی پناهنده اعلام شده است و هر سال به همین مناسبت دربسیاری از نقاط  مختلف جهان از این روز به اشکال گوناگون یاد می شود به این دلیل که بند ۱۳ و ۱۴اعلامیه جهانی حقوق بشر که در آن ایام مفهوم و معنای بشر دوستانه تری داشت به این موضوع  اختصاص یافت.از آن  موقع این بیانیه به مبنایی برای نحوه برخورد سازمان ملل و شماری از دولت ها تبدیل شد. اکنون ۶۵ سال از آن زمان  که مجمع عمومی سازمان ملل متحد  روز ۲۰ ژوئن را بنام روز پناهندگان نام گذاری کرد می گذرد. امسال در شرایطی از این روز یاد می کنیم که شمار پناهندگان و آوارگان در جهان تا سطح ۶۵ میلیون نفر افزایش یافته است. پناهندگی ایرانیان عمدتا از آغاز جنگ ایران و عراق و سرکوب های خونین سال های ۶۰ و ۶۷ شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. از آن موقع که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت نشست و برای تثبیت و تحکیم حاکمیت اسلامیشان  هر آنچه که به فکر و به تجربه نسل انقلابیون آن زمان و تجربه مردم ایران نمی رسید؛ به مردم تحمیل کردند. بیش از سه دهه از تاریخ پناهندگی ایرانیان و دوران پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر سپری شده است. به این معنا ۲۰ ژوئن برای ما ایرانیان مصادف است با ۳۰ خرداد ۶۰، سالروز شروع کشتار زندانیان سیاسی و ۳۰ خرداد ۸۸ روز به گلوله بستن تظاهرات مردم  در تهران و کشتن ندا آقا سلطان.

امروز ما شاهد این هستیم که در سراسر دنیا،جنگ و درگیری های خونین موجب شده است تعداد زیادی از مردم در نقاط مختلف جهان، کشور محل زندگی خود را ترک کنند و به نقاط دیگری از جهان پناه ببرند. در حال حاضر ۶۵ میلیون نفر به دلیل جنگ های ویرانگر  و خشونت های غیر قابل توصیف و به دلیل آنچه که اسلام سیاسی و گروهها و دستجات جهادی از نوع داعشیان در ایران، عراق، سوریه، نیجریه، الجزایر، سومالی و پاکستان و افغانستان بر سر مردم بی دفاع آورده اند، آواره و بی خانمان شده اند. بیش از ۴۰ میلیون نفر در داخل  کشور محل زندگی خود یا درکشورهای همسایه و فقر زده  آواره هستند یعنی از شهری به شهر دیگر و از مرزی به مرز دیگری فرار کرده اند. میلیون ها نفر از آنها از کمترین آب آشامیدنی و غذا و سرپناه و امکانات و خدمات درمانی محرومند و به همین دلیل آمار مرگ و میر کودکان در میان آنها بسیار بالاست. بیش از ۱۸ میلیون نفر هم عمدتا در کشورهای امنتری در تبعید بسر می برند.

در همین حال، بسیاری از جنگ ها و درگیری‌های طولانی مدت سالهاست حل‌نشده باقی مانده اند و به این معنا مردمان بسیار کمتری توانسته اند به کشورها و محل زندگی خود بازگردند.در حدود ۳میلیون نفر از افغانستان،کلمبیا، کنگو، میانمار، سومالی، زیمبابوه و سودان همچنان در تبعید بسر می برند. در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ جهان شاهد عظیمترین  و کم سابقه ترین موج پناهندگی پس از جنگ جهانی دوم بود. پناهندگانی که عمدتا از سوریه و عراق و افغانستان به سوی اروپا به حرکت در آمده بودند یکبار دیگر این تاریخ را تکرار کرد.کمتر هفته ای است که شاهد صحنه های دلخراش اخبار غرق شدن ده ها و صدها پناهجو  در آب های مدیترانه و دریای اژه و خفه شدن در کامیون های قاچاقچیان نباشیم.با اینحال این بار نه تنها هیچ کدام  از دولت های حامی اعلامیه جهانی “حقوق” بشر و جایگاه تاریخی این اعلامیه خصوصا برای پناهندگان حرفی نمی زنند و به روی مبارکشان هم نمی آوردند،چه بسا بارها مرزها را به روی دهها هزار پناهجویی خسته و گرسنه و وحشت زده بستند. نه تنها این “حامیان حقوق بشر” در کمال بی رحمی مرزهای خود  را یکی پس از دیگری بروی پناهجویان بستند، شاهد به آتش کشیدن کمپ ها و محل های موقت استقرار پناهجویان در آلمان و سوئد از سویی نژادپرستان هوادار دوران آلمان نازی هستیم.شاهد این هستیم  در همین لحظات که این مطلب را به مناسبت روز جهانی پناهند می نویسم درست در همین روز شاهد به به تصویب رسیدن سختترین قوانین و مقررات پناهندگی در کشور سوئد هستیم. شاهد این هستیم که اداره مهاجرت این کشور به هزاران متقاضی پناهندگی که پیش تر به درخواست پناهندگی آنها  پاسخ منفی داده است؛ اعلام کرده که خانه ها و کمپ های پناهندگی را ترک کنند.به گفته وزیر کشور سوئد ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر باید کشور سوئد را ترک کنند. این سخت گیری ها تبعات جنگ های ویرانگری است که  از سوریه و عراق و افغانستان تا شاخ آفریقا همچنان ادامه دارد و هیچ نشانی هم برای پایان دادن به وضع موجود نیست.

 

دلیلش این است که به دنبال فروپاشی شوروی فاکتورهای جدیدتری وارد معادلات جهان شد و پس از آن چهره جهان پسا جنگ سرد یک دفعه دگرگون شد.از یک طرف قدرقدرتی آمریکا و سیاست ملیتاریستی و حمله به عراق و افغانستان بعنوان قطب پیروز دوران پس از جنگ سرد، و از طرف دیگر جریانات و نیروهای اسلامی ساخته و پرداخته دست آمریکا و کمپ غرب علیه شوروی سابق باهم سرشاخ شدند و آنچه که در دو دهه اخیر شاهدش بوده ایم در نتیجه ملیتاریسم آمریکا و اسلام سیاسی در منطقه خاورمیانه بوده است.آنها در شکل دادن به چهره دنیای پس از جنگ سرد و آن چیزی که امروز می بینیم  نقش بسیار تخریب کننده و ویرانگری  داشته اند. به صحنه آمدن آمریکا بعنوان تنها قدرت جهانی پس از شوروی و با استفاده کامل از قدرت تسلیحاتی و نظامی در دهه ۹۰ جامعه عراق را درهم کوبید و آن را به ویرانه تبدیل کردند. بر اثر این وضعیت جنگ های قومی و مذهبی و انتقام جویانه سراسر جامعه عراق را در برگرفت، به گونه ای که، به آن کشور آوارگی میلیونی تحمیل کرد و در نتیجه آن فقر و فلاکت جامعه را به کام خود فرو برد. در بطن این شرایط سیاه است که نیروهای اسلامی میدان دار می شوند و دست به جنایت ۱۱ سپتامبر می زنند. این بار اتفاق ۱۱ سپتامبر زمینه  حمله آمریکا و سازمان نظامی ناتو را به افغانستان نیز فرام می کند.اینها نیروهای  ساخته و پرداخته دست سازمان سیا برای ضدیت با شوری سابق بودند.وقتی که شوروی دگرگون می شود و شرایط تازه ای در سالهای پایانی جنگ سرد ایجاد می شود نیروهای اسلامی هم فرصت و امکان قدرتنمائی پیدا می کنند.اما قدرقدرتی آمریکاه پس از حمله به عراق و افغانستان تضعیف می شود بطوری که نیروی های نظامی اش با تلفات زیاد در باطلاق این جنگ گرفتار می شوند، این باربسیاری از نیروها و دولت های اسلامی درکنار روسیه و علیه آمریکا قرار گرفتند و جایگاهی که آمریکا در منطقه پیدا کرده بود به میدان قدرقدرتی روسیه تبدیل شده است. در بطن چنین شرایطی است که جنبش اسلام سیاسی بنام بوک الحرام، القاعده،النصره، الشباب،طالبان و داعش و از این قبیل گروها سر برآورده اند.

ولی با این حال لازم است یادآوری کنم که درست در حالی که بسیاری از دولت ها و احزاب دسته راستی مشغول بستن مرزها به روی پناهجویان بودند و در مقطعی که تصاویر دلخراش کشف جسد ۷۱ پناهجو در  کامیونی در مرز میان اتریش و مجارستان و جسد کودک سه ساله سوری در کنار ساحل ترکیه و خشونت پلیس علیه عبور پناهجویان در شبکه های اجتماعی بازتاب پیدا کرد، دهها هزار نفر از مردم سوئد و آلمان و اتریش به خیابان ها آمدند و خواستار باز شدن مرزها به روی پناهجویان شدند.خوشبختانه با همه شرایط و مقررات سختی که برای پناهندگان پیش آمده است یک جنبش عظیم بشردوستانه و مدافع حقوق پناهندگی و ضد نژادپرستی وجود دارد اما اعتراض این جنبش به شکل تاکنونی اش، جواب مقطعی که در آن قرار گرفته ایم  را نمی دهد.منظورم این است که تنها دفاع این جنبش از آرمان ها و ارزش های انسانی کافی نیست باید راه حل هم داشته باشد.آمار سازمان ملل نشان می دهد که از ۵ سال پیش تا به امروز در حدود ۱۵ میلیون نفر آوره شده اند.

۳۰ خرداد ۱۳۹۵  برابر با ۲۰ ژوئن ۲۰۱۵

******
 

 

 

 

 

 

 

 

درباره مهاجرت میلیونی به اروپا گفت‌وگو با حسن صالحی

همبستگی: نظر شما درباره موج اخیر مهاجرت میلیونی به کشورهای اروپایی خصوصاً به سوئد چیست؟ این واقعه چه پیامدهایی دارد؟

حسن صالحی: وقتی‌که من و دوستانم درباره این مسئله صحبت می‌کنیم گاهی این احساس به من دست می‌دهد که مردم تصور درستی از این فرار میلیونی که بعد از جنگ دوم جهانی به این‌طرف بی‌سابقه بوده است، ندارند. ما با فاجعه یک کوچ بزرگ انسانی مواجه هستیم. در طول تاریخ مردم بنا به علل گوناگون مجبور به مهاجرت توده‌ای از نقطه‌ای به نقطه دیگر بوده‌اند. ولی علت این کوچ اجباری عظیم امروز چیست؟ پاسخ را طبعاً بایستی در شرایط جهنمی‌ای جست که برای این مردم ایجاد کرده‌اند.

خوشی زیر دل این مردم را نزده است که خانه و کاشانه خود را رها می‌کنند و می‌گریزند. حقیقت این است که خانه و کاشانه‌ای برایشان باقی نمانده است. صحبت بر سر مردمی است که شیرازه زندگی‌شان براثر تهاجمات نظامی دول غربی و روسیه و عوارض مخرب آن ازهم‌گسیخته است. این مردم قربانی توحش نیروهای اسلامی و قومی در خاورمیانه هستند، نیروهایی که بعد از لشکرکشی‌های دول غربی به منطقه سر برآوردند و در آن اوضاع آشفته و متلاطم امکان رشد و نمو یافتند. این مردم قربانی مستقیم جنایات حکومت بشار اسد، داعش‌ها، بوکوحرام‌ها، طالبان‌ها و یک دوجین نیروهای پلید دیگر و دولت‌های ارتجاعی‌ای هستند که با مناقشات سیاسی و جنگ‌های نیابتی خود منطقه را سراپا ناامن کرده‌اند. وقتی زندگی توسط نیروهایی که همگی نماینده سرمایه‌داری گندیده عصر ما هستند این‌چنین به خاک و خون کشیده می‌شود، طبعاً مردم هم برای نجات جان خود از این مهلکه در ابعاد میلیونی دست به فرار می‌زنند. برای این مردم دیگر اهمیتی ندارد که چه مخاطراتی در راه به کمین نشسته است. در فرار لااقل شانس زنده ماندن وجود دارد، اما در ماندن نه. ماندن یعنی مواجهه روزانه با مرگ، یعنی خطر کشته شدن در بمباران، تلف شدن براثر بی‌غذایی به خاطر محاصره شهرها، یا شکنجه شدن توسط نیروهای داعش و انواع بلاهای دیگر. همین‌الان که من دارم با شما صحبت می‌کنم، ده‌هاهزار نفر از مردم به علت جنگ و کشتار از شهر حلب در سوریه فرار کرده‌اند که در حال حاضر پشت مرز ترکیه آواره و سرگردان‌اند.

مردم با این کوچ اجباری عملاً دارند می‌گویند که دیگر تاب تحمل این اوضاع جهنمی را ندارند. نمی‌خواهند قربانی ساکت جهان بی‌رحم سرمایه‌داری باشند. خواهان زندگی انسانی هستند. کرامت را حق خود می‌دانند؛ و چنین است که روانه کشورهای اروپایی می‌شوند. اینکه چه بر سر این پناهندگان میاید، عده‌ای در آب دریاها غرق می‌شوند. شماری در پشت مرزهای مقدونیه و صربستان و مجارستان گرفتار می‌شوند و با تحقیر شدن و خفت کشیدن شرایط سختی را می‌گذرانند. عده‌ای هم موفق می‌شوند که به اروپا برسند. سوای این‌ها، میلیون‌ها نفر دیگر یا در کشور خود آواره هستند و یا اینکه در کمپ‌های پناهندگی کشورهای همسایه دارند با کمترین امکانات زندگی روزشان را به شب می‌رسانند.

پارسال نزدیک به ۱۶۰ هزار نفر به سوئد پناهنده شدند و امسال هم انتظار می‌رود که هزاران نفر دیگر به این کشور پناهنده شوند. در پاییز گذشته مردم اروپا آغوش گرم خود را به روی پناهندگان گشودند. حمایت انسانی از پناهندگان و مهاجرین در سطح اروپا بی‌نظیر و ستودنی بود. این عامل باعث شد که مرزهای جغرافیایی رنگ ببازند، احساسات ناسیونالیستی و قومی به حاشیه رانده شود و در عوض موجی از انسانیت و نوع‌دوستی اروپا را فرابگیرد. این درعین‌حال عامل فشاری بود که دولت‌های غربی تا حدی مرزهای خود را به روی پناه‌جویان بگشایند. منتها حالا وضعیت فرق کرده است. دولت‌ها با اقدامات سخت‌گیرانه خود و در همراهی با نیروهای راسیست فضای سنگینی را علیه مهاجرین و پناهندگان ایجاد کرده‌اند. دولت‌ها از طرح اخراج ده‌هاهزار نفر پناهنده حرف می‌زنند. کنترل مرزی شدت یافته است. نیروهای راسیست رشد کرده‌اند. این نیروها با پنهان شدن در پشت نگرانی مردم از آینده این تحولات دارند جنگ گسترده‌ای را علیه پناه‌جویان به‌پیش می‌برند. ما در مرحله جدیدی از کشمکش سیاسی-اجتماعی بر سر حقوق انسانی میلیون‌ها پناهنده و مهاجر هستیم که میان جریانات راست‌گرا و نژادپرست ازیک‌طرف و جریانات مترقی و انسان‌دوست از طرف دیگر جریان دارد. دو جبهه در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند. در یک صف دولت‌های غربی و نیروهای راست و راسیست قرارگرفته که خود از مسببین این اوضاع هستند ولی از پذیرش مسئولیت خود در قبال این شرایط فاجعه‌بار شانه خالی می‌کنند و می‌خواهند مرزها را به روی پناهندگان ببندند. در صف دیگر جبهه انسانیت قرارگرفته که خواستار باز شدن مرزها و ایجاد شرایط انسانی برای این مردم زجرکشیده است. اطمینان داریم که این جدال اجتماعی حادتر می‌شود.

همبستگی: احزاب راست و جریانات نژادپرست کشورهای اروپایی خصوصاً در سوئد همواره سعی دارند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و سیاست‌های ضد انسانی خود را پیش ببرند. به نظر شما این جریانات در این راستا تا چه حد موفق بوده‌اند؟

حسن صالحی: من در مورد همه کشورهای اروپایی اطلاع دقیقی ندارم. ولی در مورد سوئد می‌توانم به‌طورقطع بگویم که امروز دولت و حتی احزاب اپوزیسیون دارند تقریباً همان برنامه‌هایی را دنبال می‌کنند که احزاب راسیستی نظیر حزب دمکرات‌های سوئد مطرح کرده بودند. کلاً در کشورهای اسکاندیناوی احزاب راسیستی نقش منفی و نفوذ قابل‌توجهی درزمینهٔ سیاست‌های پناهندگی دارند. وضع در کشورهای دیگر شاید کمابیش همین‌طور باشد. مسئله اساسی این است که به مقابله جدی با این نیروهای ارتجاعی پرداخت و آن‌ها را در عرصه سیاست منزوی کرد. این کار کاملاً شدنی است.

 

این را هم بگویم که خارجی ستیزی راسیست‌ها فقط به نفرت پراکنی و تبلیغ علیه مهاجرین محدود نمی‌شود. حمله به اماکنی که پناهندگان در آنجا اسکان یافته‌اند و همین‌طور تعرض به پناهندگان در خیابان که اخیراً در استکهلم اتفاق افتاد از دیگر جلوه‌های حرکات ضد انسانی این جماعت است. راسیست‌ها از نارضایتی مردم از احزاب جاافتاده پارلمانی و بدتر شدن شرایط کار و زندگی‌شان بهره‌برداری می‌کنند و عامل این وضع را مهاجرین و پناهندگان معرفی می‌کنند. ولی حقیقت این است که پناهندگان در این وسط بی‌تقصیر هستند و این احزاب راست و دولت‌های سرمایه‌داری هستند که برای نجات سرمایه‌داری بحران‌زده به جان و زندگی مردم افتاده‌اند و دستاوردهای سال‌ها مبارزه آن‌ها را بازپس می‌گیرند.

راسیست‌ها برخورد تعدادی لمپن اسلامی در کلن و جاهای دیگر را دستاویز حمله به همه پناهندگان می‌کنند. تو گویی انسانی که خون “سوئدی” و یا “آلمانی” در رگ‌های او جاری است از این کارها نمی‌کند! شما هیچ‌وقت ندیده‌اید که وقتی‌که “سوئدی” یا “آلمانی” جرمی مرتکب می‌شود راسیست‌ها بیایند و جمع ببندند که همه آن‌ها این‌طور هستند؛ اما تا پای چند “خارجی” به میان میاید آن‌ها به‌سادگی جمع می‌بندند. من وجود تفاوت میان مردمی که تازه به کشورهای اروپایی آمده‌اند و ساکنین این کشورها را منکر نمی‌شوم. ولی این تفاوت‌ها به آن صورت نیستند که راسیست‌ها ادعا می‌کنند.

تا آنجا که به ارزش‌ها و نرم‌های زندگی مربوط است، ازنظر ما این ارزش‌ها “کشوری” یا “قاره‌ای” نیست. ما فقط یک ارزش را به رسمیت می‌شناسیم و آن‌هم حقوق جهان‌شمول انسان است. ازقضا بسیاری از این پناهندگانی که به اروپا پناه می‌آورند به این خاطر است که حقوق مسلم آن‌ها به‌عنوان انسان، یا به‌عنوان زن، یا بی‌خدا، یا هم‌جنس‌گرا و غیره در آن کشورها محلی از اعراب ندارد. دولت‌های غربی با سیاست راسیستی اسکان دادن “خارجی‌ها” در گتوها می‌خواهند به ما گوشزد کنند که این مردمان شایسته حقوق برابر با شهروندان دیگر نیستند و بهتر است با امثال خودشان زندگی کنند؛ و بدین ترتیب نفاق و دشمنی میان انسان‌ها را دامن می‌زنند. اینکه می‌گویند “خارجی‌ها کار ما را می‌گیرند” این مسئله به‌هیچ‌وجه صحت ندارد. خارجیان مسئول بی‌کارسازی‌های دولت‌ها و شرکت‌های سرمایه‌داری نیستند. بلکه سرمایه‌داران هستند که به خاطر سودجویی خود کارکنان بومی و خارجی یعنی هر دو را اخراج می‌کنند! ازقضا، در بین ساکنان کشوری مثل سوئد آمار بیکاری در میان کسانی که پیشینه “خارجی” دارند به‌مراتب بیشتر است. می‌دانید چرا؟ چون خارجی‌ها را به خاطر تبعیض غیررسمی‌ای که قائل می‌شوند استخدام نمی‌کنند. به‌علاوه، کسی به این اشاره نمی‌کند که نیروی کار مهاجرین در سال‌های شصت و هفتاد میلادی نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد سوئد داشت. یا اینکه کسی دوست ندارد به این بپردازد که پناهندگانی که پیش‌تر به اروپا آمده‌اند پس از استقرار در جامعه و گرفتن کار مثل همه شهروندان دیگر مالیات پرداخته‌اند و در تأمین هزینه‌های سیستم رفاهی این کشورها نقش داشته‌اند.

حالا به استدلال دیگری که بعضاً از زبان مردم عادی نیز شنیده می‌شود بپردازیم. می‌گویند “ما زیاد پناهنده گرفته‌ایم و دیگر ظرفیت نداریم”. این استدلال را نه من و نه آن پناهنده محتاجی که خود را به آب‌وآتش زده است تا خود را به مرزهای اروپا برساند نمی‌تواند بپذیرد. همین دولت‌های اروپایی چندین میلیارد یورو به ترکیه داده‌اند تا این کشور مانع ورود پناهندگانی شود که می‌خواهند به اروپا بروند؛ بنابراین ملاحظه می‌کنید که مشکل پول و هزینه نیست. اگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا می‌خواستند درباره تسهیل شرایط برای جابجایی سرمایه تصمیم بگیرند فوراً به توافق می‌رسیدند ولی وقتی‌که نوبت به حفظ جان انسان‌ها می‌رسد یکهو همه ناسیونالیست دوآتشه می‌شوند و از کشیدن دیوار به دور اروپا حرف می‌زنند. اتحادیهٔ اروپا پیش‌بینی می‌کند که در سال ۲۰۱۷، بیش از ۳ میلیون پناه‌جو از مناطق بحرانی جهان راهی این قاره می‌شوند. به نظر من اگر همه این دولت‌ها متعهد شوند در قبال “بحرانی” که خود در آفریدن آن نقش داشتند مسئولیت بپذیرند آن‌وقت جا دادن این تعداد پناهنده برای اروپای ۷۳۰ میلیونی کار دشواری نمی‌تواند باشد. به قول حمید تقوایی “بخشی از دنیا را در آتش جنگ‌های هژمونی‌طلبانه‌شان سوزانده‌اند و میلیون‌ها مردم را بی‌خانمان و آواره کرده‌اند و دور کشورهای خودشان را دیوار کشیده‌اند! باید گفت تحمل توده مردم آواره حدی دارد! باید بورژوازی غرب را مجبور کرد که مرزها را به روی قربانیان دنیای به‌هم‌ریخته‌ای که خودش موجد آن بوده است باز کند.”

همبستگی: در این شرایط فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی چه نقشی می‌تواند ایفا کند و مهم‌ترین وظایفی را که باید در این برهه در دستور کار خود قرار دهد چیست؟

حسن صالحی: تمرکز فعالیت فدراسیون طبعاً روی پناهندگان ایرانی است. درعین‌حال فدراسیون به‌عنوان یک سازمان مدافع پناهندگان در ارتباط با این مهاجرت میلیونی حرف‌ها و سیاست‌های دخالت‌گرانه روشنی دارد. با شروع موج اخیر پناهندگی واحدهای فدراسیون به سهم خود به یاری پناهندگان شتافتند و در تلاش عظیم انسانی برای حمایت از مهاجرین نقش ایفا کردند.

آنچه ما فوراً می‌خواهیم این است که دروازه‌های اروپا به روی پناه‌جویان باز شود، به آن‌ها حق پناهندگی دائم اعطا شود و از همه حقوق شهروندی برخوردار شوند. از این نظر ما اقدامات سخت‌گیرانه دولت‌ها برای کنترل مرزها و جلوگیری از ورود پناهندگان و اخراج پناه‌جویان را به‌شدت محکوم می‌کنیم و برعکس خواهان اتخاذ سیاست‌های انسانی درزمینهٔ پناهندگی هستیم. در نشست‌ها و گردهمایی‌های مختلفی که برگزار می‌شود لازم است که به‌صراحت به نقش میلیتاریسم غرب و ساخت‌وپاخت دول غربی با جریانات اسلامی و قومی در ایجاد این بحران پناهندگی اشاره‌کنیم و بگوییم که دول غربی باید در قبال فاجعه‌ای که خود در ایجادش سهیم بوده‌اند مسئولیت بپذیرند و درنتیجه به سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه پناهندگان و مهاجرین پایان دهند. همچنین باید به نقش دولت روسیه و جمهوری اسلامی در حفظ حکومت جنایتکار بشار اسد اشاره کرد و این کمپ سه‌جانبه ارتجاعی را نیز قاطعانه محکوم کرد.

ازنظر ما جان و هستی پناه‌جویان نباید در مسیر پرخطر رسیدن به اروپا از دست برود. امکان انتقال پناه‌جویان از طرق امن هوایی وجود دارد. باید روی این موضوع و اصولاً راه‌های بدون خطر و ایمن برای درخواست پناهندگی و انتقال به کشورهای اروپایی پافشاری کرد. خوشبختانه در حال حاضر نهادهایی دارند در این زمینه تلاش می‌کنند.

محور دیگر فعالیت ما مبارزه با راسیسم است که علیه پناهندگان به میدان آمده است. مبارزه با راسیسم فقط به معنای برگزاری تظاهرات ضد راسیستی نیست بلکه درعین‌حال به معنای خنثی کردن تبلیغات راسیستی علیه خارجیان هم هست، تبلیغات منفی‌ای که می‌تواند بر ذهنیت مردم عادی تأثیر بگذارد.

همان‌طور که قبلاً گفتم عده کثیری از پناهندگان یا در کشور خود آواره‌اند و یا در کشورهای همسایه با کمترین امکانات زیستی در قرارگاه‌های پناهندگی به سر می‌برند. به این پناه‌جویان نیز باید با تمام امکانات کمک شود.

قدم مهم دیگر مبارزه با جریانات اسلامی و ساخت‌وپاخت دولت‌ها با این جریانات است. رسانه‌های اروپایی معمولاً بر پناهندگان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا مهر مسلمان می‌زنند و آن‌ها را بر اساس نطریات راسیستی نسبیت فرهنگی با رهبران خودگمارده مذهبی در گتوها به حال خود رها می‌کنند. جریانات اسلامی نه‌فقط این مردم را نمایندگی نمی‌کنند بلکه این‌ها قربانی مستقیم اسلامیون در کشورهای خود بوده‌اند و به همین علت به اروپا پناهنده شده‌اند. ما فکر می‌کنیم راه انتگره شدن این انسان‌ها در جامعه تازه از طریق امامان مساجد که خودشان جزو آن باندهای مرتجع اسلامی هستند نمی‌گذرد. این امر از طریق گسترش مساجد به نتیجه نمی‌رسد. انتگره شدن در جامعه جدید از طریق ایجاد مدارس اسلامی برای کودکان مقدور نیست. این امر از طریق محدود کردن امکانات بازی و تفریح و شنای کودکان به دلیل احترام به عقاید والدین نمی‌گذرد. این‌ها فقط شکاف میان انسان‌ها را بیشتر می‌کند و به رشد راسیسم می‌انجامد.

ما معتقدیم که دفاع از ارزش‌های سکولار و برابری‌طلبانه، آشنا کردن پناهندگان با این ارزش‌ها، اتخاذ سیاست‌هایی که به ایجاد کار و مسکن مناسب برای همه شهروندان بیانجامد و همچنین مبارزه با تبعیض و نابرابری در جامعه تنها راه‌های اصولی کمک به پناه‌جویان برای ساختن یک زندگی انسانی و مناسب هستند. در پرتو چنین تلاش‌هایی به‌راحتی می‌توان اقدامات جریانات تروریستی اسلامی برای سربازگیری از میان پناهندگان را خنثی کرد.

ازنظر ما راه‌حل درازمدت‌تر پناهندگی این است که در کشورهایی که پناهندگان ازآنجا می‌آیند شرایط امنی برای مردم ایجاد شود. جنگ و خونریزی در آن کشورها خاتمه یابد و مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند. به همین منظور لازم است که از مبارزات مردم، جریانات سکولار و مترقی و افتادن قدرت به دست مردم در این کشورها حمایت کرد. این مردم و همه کسانی که در این کشورها برای آزادی و سکولاریسم و عدالت اجتماعی می‌جنگند مستحق بیشترین حمایت مردم جهان هستند. دول غربی را باید تحت‌فشار گذاشت تا دست از حمایت از دولت‌های سرکوبگر و تروریست و قومی و مذهبی بردارند و در کار مردم برای ایجاد جامعه‌ای انسانی در این کشورها مانع ایجاد نکنند. این مسئله مهم متأسفانه در حرکت‌های اعتراضی و مباحثات و نطق‌ها کمتر موردتوجه قرارگرفته است و وظیفه ماست که این ایده را هر چه بیشتر همه‌گیر کنیم.

تا آنجا که به پناهندگان ایرانی مربوط می‌شود ازنظر ما پس از توافق هسته‌ای در شرایط ناامن ایران نه‌فقط هیچ بهبودی به وجود نیامده است بلکه اوضاع حتی بدتر هم شده است. از این نظر ما به تلاش خود در دفاع از پناه‌جویان ایرانی ادامه خواهیم داد. ما همواره تأکید کرده‌ایم که شرایط زندگی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی غیرقابل‌تحمل است و پناهندگی حق همه کسانی است که از این شرایط جهنمی فرار می‌کنند. امروز در دوره بعد از رفع تحریم‌ها باید بیش‌ازپیش بر این اصل پافشاری کرد و اعتبار و حقانیت آن‌را به همگان نشان داد.

برای پیشبرد همه آنچه که گفته شد لازم است که ما به یک جنبش اجتماعی قوی در دفاع از مهاجرین و پناهندگان دامن بزنیم. همه نیروهای مدافع پناهندگی و ضد راسیست باید دست در دست هم بگذارند. این جبهه باید چنان تقویت شود که دولت‌ها قدرت آن‌را احساس کنند و راهی جز تعظیم در برابر این صف انسانی نیابند.

 

 

 

عبدالله اسدی: چند نکته مهم با متقاضیان پناهندگی

در این مطلب می‌خواهم توجه متقاضیان پناهندگی را به نکاتی در مورد درخواست‌های کمک از فدراسیون و سؤالات ارسالی برای کمک و راهنمایی جلب کنم و چند نکته را با آن‌ها در میان بگذارم. ما سال‌های طولانی است که با پناه‌جویان ایرانی کار می‌کنیم؛ میدانیم که اکثراً نیاز به مشاوره و راهنمایی دارند و می‌خواهند بدانند پروسه‌ای که برای گرفتن اقامتشان در کشورهای غربی پا به آن می‌گذارند چگونه شروع می‌شود؟ می‌خواهند کسی در مورد دلایل پناهندگی‌شان نظر بدهد و کمکشان کند و برای پیشبرد این امر به آن‌ها جهت و منابع درست معرفی کند، اما همه متقاضیان پناهندگی لازم است به این نکته برسند که نه فدراسیون و نه هیچ نهاد و سازمان دیگری ازنظر دادنِ مشاوره‌های فردی وقت و امکان این را ندارد که مسائل و کمبودها و عدم دقت دلایل پناهندگی را برای فرد فرد پناه‌جویان تدقیق کند. ضمن اینکه به‌هیچ‌وجه قصد نداریم متقاضیان پناهندگی را از خدمات و کمک‌های ارزنده‌ای که تابه‌حال از طریق فعالین و دفاتر فدراسیون به آن‌ها ارائه ‌شده است بی‌نصیب کنیم، می‌خواهم بگویم به دلیل حجم زیاد درخواست‌های راهنمایی از طریق تلفن و ایمیل و فیس‌بوک و دیگر کانال‌های ارتباطی و مشاوره‌های حضوری، فدراسیون نمی‌رسد فردبه‌فرد به همه درخواست‌های متقاضیان پاسخ بدهد و اگر هم به این شکل ادامه دهد بدون شک ممکن است بسیاری از متقاضیان پناهندگی هیچ‌وقت موفق نشوند با خود من و یا دیگر فعالین فدراسیون نیم ساعت صحبت کنند و یا انتظار داشته باشند به همه سؤالات کتبی آن‌ها به‌موقع پاسخ داده شود. توصیه من این است که هر کس که می‌خواهد از فدراسیون کمک و راهنمایی بگیرد بجای اینکه بارها تلفن بزند و موفق به تماس نشود به امکانات و تسهیلاتی که فدراسیون در حد امکان خود برای کمک به متقاضیان پناهندگی تهیه و تنظیم و فراهم کرده است دقت کنند. کتاب راهنمای پناهندگی که به‌تازگی منتشرشده به نیازهای فردی و جمعی متقاضیان جواب می‌دهد؛ کافی است از اول تا آخر آن‌را با دقت مطالعه کنید.

متقاضیان پناهندگی باید توجه داشته باشند که کارهای کتبی و نوشتاری یک جنبه مهم از فعالیت فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی را تشکیل می‌دهد. به یک معنا تا آنجایی که به معیارها و مقررات و جنبه‌های حقوقی در موردپذیرش پناهندگان مربوط می‌شود مضمون و جهت‌ها و نحوه ارائه دلایل پناهندگی را به اشکال و عناوین مختلف توضیح داده‌ایم. سایت فدراسیون و نشریه همبستگی و صفحه فیس‌بوکی فدراسیون و برنامه‌های فدراسیون در تلویزیون کانال جدید همه و همه ابزار و امکانات و خدماتی هستند که متقاضیان پناهندگی می‌توانند از آن‌ها به نحو احسن استفاده کنند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم در کتاب راهنمای پناهندگی درمجموع دلایل افراد برای درخواست پناهندگی را توضیح داده‌ایم و جهت‌ها و معیارهای پناهندگی را روشن کرده‌ایم. این‌ها ابزار و امکاناتی هستند که راه رسیدن به هدف را نشان می‌دهند و آینده زندگی را برای متقاضیان پناهندگی روشن‌تر می‌کنند. اگر هر متقاضی پناهندگی به‌خوبی از این امکانات استفاده کند و آن‌ها را جهت کار و راهنمای عمل خود قرار دهد، میزان موفقیتش در راه پرمخاطره‌ای که قدم در آن گذاشته است بیشتر می‌شود و کمتر به دام سود جویان و کیس‌نویسان قلابی و کلاه‌برداران خواهند افتاد. واقعیت این است فجایعی در شرایط امروز به میلیون‌ها نفر پناهنده و مهاجر به‌ویژه در بخش‌های زیادی از آفریقا و خاورمیانه و حتی در کشورهای اروپائی – که تاریخا فضا و شرایط امن‌تری برای پناهندگان و آوارگان از سایر نقاط دیگر دنیا بوده است – تحمیل می‌شود. انواع گروه‌های کلاه‌بردار و گردنه‌گیر و باندهای مافیایی و قاچاقچی در کمین پناه‌جویانی نشسته‌اند که در مرزهای ترکیه و یونان و در مسیر رسیدن به اروپا تمام دارایی و دست‌رنجشان‌ را می‌گیرند و در بدترین شرایط و خطرناک‌ترین موقعیت آن‌ها را رها می‌کنند. روزی نیست که نشنویم قاچاقچیان و سود جویان تمام دارایی یک خانواده پناه‌جو را نگرفته باشند و گم‌وگور نشده باشند.

چند روز پیش یکی از بستگان یک خانواده پناه‌جو می‌گفت که یک قاچاقچی معادل ۳۰ میلیون پول ایران ‌را از این خانواده گرفته که آن‌ها را از ترکیه به آلمان برساند. کل دارای آن‌ها ۶۰ میلیون بوده؛ قاچاقچی هم می‌دانسته؛ آن‌ها همه داروندارشان همان ۶۰ میلیون تومان بوده، ۳۰ میلیون از آن‌ها می‌گیرد و آن‌ها را به یکی از جزایر یونان می‌رساند. قاچاقچی شب هم به سراغ آن‌ها می‌رود، می‌گوید که شما نمی‌تونید در این مسیر این‌همه پول را به‌همراه داشته باشید چون مرزبانان پولتان ‌را می‌گیرند. آن‌ها که مطمئن بودند قاچاقچی تا آلمان همراهی‌شان می‌کند بقیه پول را هم به کیسه او می‌ریزند. صبح که بیدار می‌شوند متوجه می‌شوند که هیچ خبری از وی نیست و تلفنش را هم جواب نمی‌دهد. یکی دیگر می‌گفت: ۶ نفر بودیم. ما را از یونان به‌قصد آلمان حرکت دادند، بعد از سپری کردن یک مسیر طولانی با دو ماشین سواری شب در یک منطقه خلوت ما را پیاده کردند و لختمان کردن و هرچه پول و لوازم قیمتی داشتیم گرفتند و ما را رها کردند.

فضای جنگ و ویرانی که در کشورهای اسلام زده میلیون‌ها نفر از مردمان آن مناطق را آواره و دربه‌در گرده و صدها هزار نفر کشته و زخمی در پی داشته است باعث شده تا باندهای مافیایی و دسته‌جات دزد و گردنه‌گیر هم به هزار و یک مشکل دیگر آن‌ها اضافه شود و در کمین این آوارگان بنشینند و دست‌رنجشان ‌را به تاراج ببرند. تبعات وحشتناک این آوارگی میلیونی که در چند دهه اخیر بی‌سابقه بوده است قابل‌تصور نیست. تصاویر چهره‌های وحشت‌زده کاروان‌هایی که بر روی آب‌ها در حال غرق شدن هستند، نگاه‌های پریشان کودکانی که در دامن والدینشان از سرما و گرسنگی و زیر برف و باران شانس زیادی برای زنده ماندنشان تصور نمی‌شود قلب‌ها و وجدان بشر را تکان می‌دهد. ازیک‌طرف شاخه‌ها و گروه‌ها و دولت‌های اسلامی و اسلام سیاسی و از طرف دیگر کمپ غرب به رهبری آمریکا و از طرف دیگر دخالت مستقیم و نظامی روسیه در دفاع از موجودیت بشار اسد و جمهوری اسلامی در رقابت با نفوذ و دخالت آمریکا پس از پایان جنگ سرد در منطقه خاورمیانه، شیرازه هر آنچه مدنیت و جامعه مدنی نامیده می‌شود ازهم‌پاشیده‌اند. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در دل چنین شرایطی نباید همه توان و نیروی خود را روی عرصه‌های خدماتی و مشاوره‌های فردی بگذارد. همان امکاناتی که در بالا به آن اشاره کردم باید به‌طور چشمگیری در مدیای اجتماعی در دسترس عموم قرار گیرد. درعین‌حال فدراسیون باید بتواند ازنظر سیاسی شرایط موجود را تبیین و توضیح دهد و به نماینده جهت‌دار و روشنگر مبارزه برای دفاع از حقوق پناهندگی و جامعه مدنی و سکولاریسم تبدیل شود. تا آنجایی که به ایران برمی‌گردد توافق بر سر مسئله هسته‌ای اگرچه به تغییراتی درزمینهٔ حقوق بشر و فضای باز سیاسی و تضمین و تأمین آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی منجر نخواهد شد، ولی بدون شک بر روند پذیرش پناهندگان ایرانی در کشورهای غربی تأثیرات منفی خواهد گذاشت. وقتی‌که دادوستدهای بازرگانی و انتقال شرکت‌ها به ایران و بستن قراردادهای بازرگانی و رفت‌وآمد هیئت‌های تجاری عادی‌تر می‌شود، طبعاً این مناسبات روابط سیاسی و دیپلماتیک غرب با جمهوری را، هم رسمی‌تر و هم جدی‌تر خواهد کرد، حتی اگر مجموعه این‌ها کوچک‌ترین تأثیری بر فضای باز سیاسی در ایران نداشته باشد. به‌هرحال فدراسیون هم باید سازمان مشاوره مهم‌تر و قوی‌تری داشته باشد و هم سازمان رهبری‌اش و هم تبیین‌ها و توضیحش و هم ارتباطاتش با نهادها و سازمان‌هایی که در این جهت فعالیت می‌کنند و هم بتواند مبارزاتی که برای دفاع از حقوق پناهندگی وجود دارد را نمایندگی کند وهم به آن خط و جهت و سمت‌وسوی سیاسی و مبارزاتی درستی بدهد.