بایگانی دسته: اطلاعیه ها

نگاهی به وضعیت پناهجویان ایرانی در قبرس

قبرس در میان کشورهایی که ایرانیان در آن پناه می‌جویند، رتبه چهارم را دارد. هزاران ایرانی در قبرس تقاضای پناهندگی کرده‌اند که برخی از آنان ماهها بلاتکلیف در بازداشتگاه بسر می‌برند. قبرس، یونان و ترکیه برای اکثر پناهجویان ایرانی به هنگام فرار یا خروج‌‌شان از ایران مقصد نهائی نبوده‌اند، بلکه بیشتر به مثابه کشورهای ترانزیت محسوب می‌شده‌اند. با وجود این، بسیاری از ایرانیان پس از ورود به این کشورها درخواست پناهندگی می‌دهند.

ابوالفضل عبدی، یکی از فعالان مدنی در عرصه امور پناهندگان در قبرس، در گفتگو با دویچه‌وله می‌گوید، در طول سال‌های اخیر حقوق پناهجویان ایرانی مقیم قبرس نادیده گرفته شده و ایرانیان از ترس اخراج شدن از این کشور مجبور به انجام مشاغل طاقت‌فرسائی بوده‌اند.

بی‌پناهی و بیگاری پناهجویان ایرانی در قبرس

ابوالفضل عبدی درباره‌ی وضعیت پناهجویان ایرانی در قبرس چنین می‌گوید: “وضعیت طوری است که پناهجویان مجبور می‌شوند کارهای غیرقانونی انجام دهند. از سوی دیگر، قبرس از نظر بیکاری کمترین درصد را دراتحادیه‌ی اروپا دارد و امکان اشتغال غیرقانونی نیز در این کشور فراهم است. اگر مامورین دولتی متوجه‌ی کار غیرقانونی پناهجویان شوند، هم برای پناهجویان و هم برای کارفرمایان مشکل فراهم می‌شود. ولی چون نیاز به کارگر هست، کسی اشکال‌تراشی نمی‌کند و پناهجویان هم اموراتشان را از این طریق می‌گذرانند.”

استرداد پناهجویان ایرانی

ابوالفضل عبدی که چند سالی است مقیم قبرس است و با مسائل و مشکلات پناهجویان آشناست، در ادامه‌ی صحبت‌هایش با دویچه وله می‌گوید: “قبرس یک کشور اروپائی است، ولی هرگز آن استانداردهای لازم به لحاظ قانونی و تسهیلاتی را که برای یک انسان پناهجو در اکثر کشورهای اروپائی هست، ندارد. در اینجا پناهجویان از حقوق ابتدائی هم برخوردار نیستند و حتی پناهندگان پذیرفته شده هم شهروندان درجه‌ی دوم قبرس به حساب می‌آیند.”

ابوالفضل عبدی درباره‌ی خطر استرداد پناهجویان ایرانی در قبرس نیز هشدار می‌دهد و تصدیق می‌کند که تابحال بارها پناهجویان بازگردانده شده‌اند.او به این هم اشاره می‌کند که این مسئله اعتراض ایرانیان مقیم قبرس را برانگیخته، بارها باعث اعتصاب پناهجویان شده و حتی عده‌ای از پناهجویان تهدید به خودسوزی کرده‌اند.

پناهجویان سرنوشت تلخ خود را شرح می‌دهند

غلامرضا تبریزی که ۵۱ سال دارد، یکی از پناهجویان ایرانی است که حدود ۳ سال در “کمپ پناهندگی” زندگی کرده وپس از آن به یکی از بازداشتگاه‌های نیکوزیا انتقال یافته است. وی درگفتگو با دویچه‌وله اطلاع می‌دهد که در طول ۹ ماهی که در بازداشتگاه بسرمی‌برد، تابحال دوبار اعتصاب کرده است.

دوستان تبریزی به دویچه وله اطلاع دادند که او ” دو یا سه بار از حال رفته و ماموران متوجه شده و او را با آمبولانس به بیمارستان برده‌اند و آنگاه او دوباره به سلول خود بازگردانده شده است.”

اکبر راستگو یکی دیگر از پناهجویان ایرانی است که در بازداشتگاه “بلوک۱۰” در نزدیکی “زندان بزرگ” در پایتخت قبرس بسر می‌برد. وی نیز برای دویچه وله از محکومیت زندان و انتقال به بازداشتگاه پناهندگان می‌گوید. راستگو پس از دستگیری در فرودگاه در دادگاه محاکمه و به یکماه حبس محکوم می‌شود. پس از یک ماه که وی اعلام پناهندگی می‌کند، به بازداشتگاهی در نزدیکی همان زندان انتقال می‌یابد. وی اخیرا و پس از ۷ ماه بلاتکلیفی در این بازداشتگاه، آزاد شده است.

مامورین بازداشتگاه اذیت می‌کنند

اکبر راستگو از بدرفتاری مامورین قبرسی سخن می‌گوید که “در شرایط غیر انسانی و ناعادلانه پناهجویان را به کشورشان برمی‌گردانند”. وی می‌افزاید: “ما کسانی را با چشم خود دیدیم که به آنها آمپول زده بودند و پناهجو فقط می‌توانست راه برود. او را یکراست به فرودگاه می‌بردند و در هواپیما می‌نشانند.”

قبرس بنظر راستگو، علیرغم اینکه در اتحادیه‌ی اروپا واقع شده، قوانین این اتحادیه را رعایت نمی‌کند. پناهجویان شکایت دارند که به لحاظ بهداشتی و مسکن نیز در وضعیت بدی قرار دارند. آقای راستگو جریان روزانه‌ی بازداشتگاه را نیز چنین شرح می‌دهد: “ما در بازداشتگاه‌ روزی حدود یکساعت هواخوری داریم. برخی از روزها مامورین به ما فقط نیم ساعت اجازه هواخوری می‌دهند. غدای ما لوبیاست و مامورین می‌گویند، وقتی شما به اندازه‌ی یک استخر لوبیا خورده باشید از اینجا بیرون خواهید رفت.”

راستگو همچنین می‌گوید: “من به دلیل موقعیت امنیتی و فعال بودن مامورین اطلاعاتی ایران در ترکیه به قبرس که عضو اتحادیه اروپاست پناهنده شدم”.

یک پناهجوی قدیمی از سرنوشت خود می‌گوید

در میان پناهجویان ایرانی در قبرس، آقای قاسم نفکری با وجود بیش از ۱۰ سال پناهجوئی هنوز هم بلاتکلیف است.

نفکری در مورد وضعیت کنونی خود می‌گوید: “ما اجازه‌ی کار یا تحصیل نداشتیم. یک روز کار می‌کردیم و یک روز دیگر کار نمی‌کردیم و به همین نحو زندگی خود را می‌گذراندیم.”  قاسم نفکری هنوز هم در بازداشتگاه بلوک ۱۰ محبوس است.

پناهجویان پس از دوره‌ی اعتراض‌های “جنبش سبز”

آقای مرتضی بدیعی‌پور که ایران را بعد از وقایع “جنبش سبز” ترک کرده، در بازداشتگاه بلوک ۱۰ متعلق به وزارت کشور قبرس، واقع در نیکوزیا نگاهداری می‌شد. وی که ۲۱ سال دارد به دویچه وله می‌گوید، در بازداشتگاه مرکزی ۱۸ نفر پناهجوی ایرانی هستند. کسانی هستند که بیشتر از ۱۳ سال اقامت در قبرس بدلیل پاسخ منفی به درخواست پناهندگی‌شان و حضور غیرقانونی به بازداشتگاه انتقال یافته‌اند.

اعتراض پناهجویان به حضور سفیر

بنابه گفته‌ی پناهجویان ایرانی در مصاحبه با دویچه‌وله، سفیر ایران در قبرس «برای رسیدگی به امور کنسولی ایرانیان» به بلوک ۱۰مراجعه کرده، اما این اقدام او با مخالفت پناهجویان مواجه شده است. پناهجویان با نوشتن نامه‌ای به این ملاقات اعتراض کرده‌اند.

در پی آن سفیر نیز با نوشتن نامه‌ای برای پناهجویان آنجا را ترک کرده است. بنابه گفته‌ی این پناهجویان، سفیر ایران در قبرس در نامه‌ی خود تاکید کرده است که «مقامات قبرسی درباره‌ی وضعیت پناهجویان ایرانی مذاکره کرده‌اند و می‌کنند». این مسئله بقول این پناهندگان موجب نگرانی آنان شده است.

آرزوهای برباد رفته پناهجویان

ابوالفضل عبدی، که تجربه ۶ سال اقامت در قبرس را دارد و به امور پناهندگان این کشور آگاه است، به دویچه وله می‌گوید: “جمعیت قبرس حدود ۷۵۰ هزار نفر است که بیش از ۱۵۰ هزار نفر آنان به عنوان پناهجو، دانشجو یا کارگر خارجی زندگی می‌کنند. حدود ۶ هزار ایرانی نیز هستند که بیش از ۹۰ درصد آنها اعلام پناهجویی کرده‌اند”.

پناهجویان ایرانی در قبرس که با دویچه وله صحبت کردند، گفتند که به دلیل فشار وسرکوب سیاسی در ایران مجبور به ترک وطن خود شده‌اند.

سرنوشت آنان پس از پناهجویی در آن بخش از جزیره‌ی قبرس که از سال ۲۰۰۴ به عضویت اتحادیه‌ی اروپا درآمده، حکایت از مشقتی دارد که آنان در راه تلاش خود برای زندگی در کشوری با قانون، امنیت و زندگی‌ای بهتر متحمل می‌شوند.

 

منبع: سایت راریو دویچه وله

 

طاهر شیرمحمدی

 

تحریریه: کیواندخت قهاری

 

 

کندی در پیشرفت یکسان شدن نظام پناهنده پذیری اتحادیه اروپا

sisilia_B

سسیلیا مالمستروم، مسئول امورمهاجرت و پناهندگی در کمیسیون اتحادیه اروپا

 

تلاش های اتحادیه اروپا برای ایجاد یک نظام مشترک پناهنده پذیری به کندی پیش می رود. این نظام قرار است ازسال ۲۰۱۲ در تمام کشورهای این اتحادیه به اجرا درآید، اما مذاکرات پیرامون آن هنوز به نتیجه ای نرسیده است. سسیلیا مالمستروم، مسئول امور مهاجرت و پناهندگی در کمیسیون اتحادیه اروپا، وضعیت پیش آمده را دشوار توصیف می کند. او به وجود اختلاف نظرهایی میان برخی از کشورهای عضو اشاره می کند و می گوید که وضعیت می تواند دشوارتر شود. بااین حال او باتوجه به خواستی که برای پیشبرد این مسئله وجود دارد، اظهار امیدواری می کند که مذاکرات در این مورد تا پاییز به نتیجه برسد.

یکی از دشوارترین مسائل در مذاکرات، دورشدن از مبناهای تعیین شده در مورد درخواست پناهندگی در اولین کشور در اتحادیه اروپاست که پناهجو به آن وارد می شود.

 

توبیاس بیلستروم، وزیر امور مهاجرت در این مورد می گوید که دشواری در این است که بتوان دکمۀ توقف را برای بازگرداندن پناهنده ای از کشوری دراتحادیه به کشور اولی که به آن وارد شده و باید در آنجا به درخواستش رسیدگی شود، فشار داد. او می گوید که در رابطه با این موضوع و کشورهایی مانند یونان و مالت، مذاکراتی در سوئد انجام شده است.

 

 

بیشتر کشورهای اتحادیه اروپا خواستار بازگرداندن پناهجویان خود به کشورهای دیگر هستند، اما سوئد می خواهد دیواری بلند در برابر این گونه موقعیت ها ایجاد کند.

 

به گفته  وزیر امور مهاجرت، توبیاس بیلستروم تنها باید در شرایط واقعا ضروری چنین امری روی دهد. او می گوید که در شرایط کنونی تعداد زیادی پناهجو درمدت زمانی محدود به یک کشور وارد می شوند. او به این امر نیز اشاره می کند که پرسش اصلی در مورد چگونگی کارکرد این سیستم و متناسب شدن آن با نیازها و خواسته های کشورهای عضو، درصورت تصویب طرح، کماکان بی پاسخ مانده است.

 

 

محمدعقیلی

منبع: سایت رادیو پژواک سوئد

سی و چهار پناهجوی ایرانی در اندونزی بازداشت شدند

۶۶ پناهجوی افغان و ایرانی که به طور قاچاق رهسپار استرالیا بودند، در اندونزی دستگیر شدند.
به گفته مقامات اندونزی، قاچاقچیان، پس از آن که قایق حامل این افراد در یکی از جزایر اندونزی به گل نشست، گریختند و پناهجویان در حالی که سرگردان بودند توسط پلیس بازداشت شدند.
به گفته یک مسئول اداره مهاجرت اندونزی، ۳۴ نفر از این افراد ایرانی و ۳۲ نفر افغان هستند و در میان آنان چهار زن و پنج بچه وجود دارد.
جزایر اندونزی یکی از نقاط ترانزیت پناهجویانی است که قصد دارند بطور قاچاق خود را به استرالیا برسانند.

۲۰ ژوئن روز جهانی پناهندگان

روز ۲۰ ژوئن از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی پناهندگان اعلام شده است تا توجه افکار عمومی را در سراسر جهان به وضعیت اظطراری آنها جلب کند. شعار انتخاب شده برای سال ۲۰۱۰ “در خانه” اعلام شده است. بخش مددکاری اجتماعی انجمن یاری های پزشکی بوخوم- آلمان۱ به همین مناسبت نگاه ها را به وضعیت اظطراری پناهجویان در آلمان جلب میکند، با توجه خاص به وضعیت غیر انسانی پناهجویان و ناراحتی های روحی- اجتماعی ای که این پناهجویان به همین دلیل از آن رنج می برند، وضعیتی که نتیجه سیاست پناهدگی دولت آلمان می باشد.

در سال ۲۰۰۹ مجموعا ۲۳۸ نفر از سی کشور مختلف جهت مشاوره با این مرکز در ارتباط بودند. از این بین، ۹۹ نفر اقامت دولدونگ۲ داشتند، که تقریبا یک سوم از افراد یا حدود ۴۰% از مجموع مراجعین را تشکیل میدهند.

یک نمونه مشخص مربوط به دختر ۱۸ ساله ای می باشد که در آلمان به دنیا آمده، اینجا بزرگ شده اما دارای برگه دولدونگ می باشد. از انجا که با برگه دولدونگ امکان ورود به بازار کار یا برخوردای از امکانات آموزش کاری بسیار محدود می باشد،  این مشکل اقامتی باعث نداشتن چشم انداز به آینده برای او شده و برایش ناراحتی های روحی- اجتماعی را موجب می شود.

برخی دیگر از مراجعین ما جوانانی هستند که در زمان ورود به همراه والدین خود به  آلمان نا بالغ و زیر ۱۸ سال بوده اند اما اکنون که بالغ شده اند همچنان وضعیت اقامتی محکمی ندارند. آنها پناهجویان نسل دومی ای را تشکیل میدهند که باید با سیاست پناهندگی ای که دولت آلمان برای آنها  رقم زده زندگی را بگذارنند. علاوه بر این یک بخش بزرگ دیگر از مراجعین ما را پناهجویانی تشکیل میدهند که بیش از شش سال است که در آلمان زندگی می کنند و کماکان هیچ اقامت محکمی ندارند.

به این ترتیب و بویژه اگر به موضوع هایم(کمپ) های پناهجویان با دقت بیشتری نگاه شود، باید گفت اصلا نمی توان در آلمان در مورد پناهجویان “از خانه” صحبت کرد. وضعیت نابهنجاز بهداشتی این اماکن و تنگی و محدودیت جا، در کنار این واقعیت که دراین اماکن پناهجویانی از کشورهای گوناگون با فرهنگ های متفاوت ناچارند که اغلب برای سالهای زیاد با هم زندگی کنند، ناراحتی های متعدد روحی- اجتماعی ای را موجب می شود که فشار آن بویژه متوجه کودکان است.

اگر در کنار این شرایط زیستی نامناسب، وضعیت نامشخص اقامتی پناهجویان اضافه شود، بی آیندگی و نداشتن چشم انداز نسبت به آینده در آنها هر بیشتر تقویت می شود. به دلیل طولانی شدن این شرایط، ناراحتی های روان-تنی و ناراحتی های روحی- روانی تقویت شده و این دور باطل همچنان ادامه پیدا کرده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

از این رو انجمن یاری های پزشکی برای پناهجویان بوخوم خواهان آن است تا به عنوان بخشی از یک سیاست پناهندگی مبتنی بر ارزش های انسانی، هایم های متمرکز پناهندگی تعطیل و بجای آن پناهجویان در خانه های شخصی اسکان داده شوند. همچنین ما خواهان اعطای حق اقامت به همه پناهجویانی می باشیم که که با “دولدونگ” زندگی کرده یا به دلیل ترس اخراج از آلمان برای تمدید دولدونگ خود، به ادارات مربوطه مراجعه نکرده و اجبارا به زندگی در شرایط اقامت غیر قانونی (سیاه) کشانده شده اند.

ترجمه: حنیف حیدرنژاد

 

اعتصاب غذای فرشاد بذرافکن به روز هفدهم رسید

با کمال تاسف باید به اطلاع برسانیم که  اعتصاب غذای  فرشاد بذرافکن یکی از جدا شده های از سازمان مجاهدین خلق ایران که در ۵ می ۲۰۰۶ در کمپ تیف از طریق  یو ان اچ سی آر  ژنو به عنوان پناهنده شناخته شده  به روز هفدهم  خود رسید.

موضوع اعتصاب غذا به جواب منفی بر میگردد که مقامات بی اف ام ( اداره مهاجرت کشور سوئیس ) بدون در نظر گرفتن حقایق  مربوط به ایران,  یعنی  سرکوب و کشتار مردم  توسط رژیم ایران بر میگردد بیش از هر چیز سیاسی بودن این جواب مشخص میباشد. در اثر فشارهای روحی و روانی این عمل مقامات (بی اف ام ) و وضعیت بد معیشتی متقاضی پناهندگی در کشور سوئیس به مدت نزدیک به دو سال و برخورد تحقیر آمیز پلیس در داخل کمپ با فرشاد و متعاقبا بازداشت فرشاد به مدت  چند ساعت و خاتمه این بازداشت بدلیل تشنج ناشی از فشار روحی و انتقال فرشاد به بیمارستان از اداره پلیس و بستری شدن وی، فرشاد را بر آن داشته که دست به عمل  اعتراض آمیز زده و با به خطر انداختن سلامتی و جان خود یعنی اعتصاب غذا که هم اکنون به روز۱۷ خود رسیده است به   مقامات( بی اف ام) اعتراض نماید. در این جا باید خاطر نشان کرد روند کار این اداره در کشور سوئیس خیلی کند میباشد و در خیلی موارد باعث بروز بیماریهای روحی و روانی برای متقاضیان پناهندگی میشود.

از این طریق خواهان آن هستیم که توجه تمامی ارگانهای حقوق بشری را به این موضوع انسانی جلب نمائیم و از آنها در خواست کمک نمائیم .

 

 بازل – سوئیس

۱۶ ژوئن ۲۰۱۰

مرا از اعدام نجات دهید، درخواست محمد حسین سیاهی نوبندگانی پناهجوی ایرانی در ترکیه

mohamad-s_400_x_300_132_x_99

من محمد حسین سیاهی نوبندگانی به اطلاع سازمان ملل و به اطلاع عموم انسانهای شریف می رسانم که : دقیقا پنج سال تمام از ثبت نام من در دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ترکیه می گذرد . در این ۵ سال خدا می داند که که مشکلات و نابسامانی های زندگی در شهر وان ترکیه – از مشکلات مالی و اقتصادی گرفته تا بیماری و غریبی و تهدیداتی که صورت می گرفت – آنچنان بر روح و جسم من فشار وارد می کرد که روزی صد بار انسان کشته و باز زنده میشد . در این پنج سال مشکلات و گرفتاری های زیادی را تحمل کردم . بی خانمانی و گرسنگی را در سرما و گرما به جان خریدم ، برای به دست آوردن یک لقمه نان هر کار سخت و طاقت فرسایی را با دستمزد ۵ دلار و ۶ دلار در روزهای ۱۴ ساعتی تابستان انجام دادم ، بارها و بارها آرزوی مرگ کردم اما باز هم تحمل نمودم و هر انچه تنگنا و سختی بود را به جان خریدم . پنج سال تحمل کردم تا بلکه سازمان ملل حق پناهندگی مرا به رسمیت بشناسد . پنج سال تحمل کردم تا در پناه سازمان ملل جانم در امان باشد ، تا به دست جلادان و شکنجه گران که کشورم ایران را اشغال کرده اند نیافتم . پنج سال تمام تحمل کردم تا از طریق سازمان ملل به کشوری امن بروم و از یک امنیت نسبی برخوردار گردم . پنج سال تحمل کردم تا از تعقیب و تهدیدات رژیم ایران در امان باشم .
پنج سال تحمل کردم تا بتوانم سخن بگویم ، بتوانم فریاد بزنم ، بتوانم بنویسم .
پنچ سال تحمل کردم تا زنده بمانم .
اکنون پس از این پنج سال که همچون زمستانی سرد و بلند تمام زندگی ام را سیاه و تباه کرده ، سازمان ملل پرونده پناهجویی مرا به طور مطلق بسته و حق پناهندگی یک پناهجوی ستمدیده که از یک کشور استبداد زده آمده است را پایمال کرده است . کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه با کنار گذاشتن پرونده پناهجویی من حکم قتل و مرگ مرا امضاء کرده است . من اکنون در دست امواجی افتاده ام که مرا هر بار محکم تر و محکم تر به صخره ها و سنگها می کوبد و با هر برخورد استخوانهای من یکی پس از دیگری می شکند . من اکنون بدون پناه و بدون حمایت فقط میخواهم این را به وکلای سازمان ملل بگویم که : این است عدالت ؟ این است حقوق بشر ؟ این است دفاع از پناهنده؟ این است آن قانونی که قرار است از مظلوم دفاع کند ؟ و آیا … و آیا … و آیا..
من جز بی عدالتی و قانون شکنی از سازمان ملل نسبت به خودم ندیدم . حق پناهندگی من توسط سازمان ملل نه تنها داده نشده است بلکه سازمان ملل با تباه کردن پنج سال عمر و جوانی من حتی حق مرا بسیار و بسیار پایمال هم کرده است . اکنون با صراحت به کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه اعلام می کنم که از تاریخ ارسال این نامه مسئولیت هر اتفاق و حادثه ای که برای من اتفاق افتد شما هستید .
سازمان ملل با اعمال خود در مورد من هر گونه راه قانونی را به روی من بسته است و این در حالی است که من به هیچ وجه امکان برگشت به ایران را ندارم و از این رو مجبورم برای رهایی از خطر دیپورت و بازگردانده شدن به ایران که شدیدا مرا تهدید می کند پا در راه بگذارم و خودم به تنهایی برای نجات جانم جهت خروج از این جهنم اقدام نمایم اما هزینه لازم این کار را ندارم و به تنها از عهده مخارج خروج از ترکیه برنمی آیم . از تمام همیهنان شریف خودم در هر جای جهان که هستند و صدای کمک خواهی مرا می شنوند و دست نیاز و گدایی من که به سویشان رفته است را می بینند عاجزانه تمنا دارم که مرا یاری نمایند . همه می دانید که در این پنج سال هر چند که نیازمند بودم ولی حتی یک بار هم تقاضای کمک مالی نکردم و همه سختی ها را به جان خریدم اما اکنون مساله مرگ و زندگی من پیش آمده من باید برای رهایی از خطر دیپورت و بازگردانده شدن به ایران هر چه سریعتر ( تا یک ماه اینده) از ترکیه خارج شوم . همیهنان شریفی که در توان دارند حتی ۱۰ دلار کمک نمایند و آنها که نمی توانند حداقل لطف کنند و نامه مرا برای افراد خیرخواهی که توانایی کمک را دارند بفرستند .
از همه هم میهنان سپاس گذارم
محمد حسین سیاهی نوبندگانی
شماره کیس دفتر سازمان ملل ترکیه:
(۰۵C۰۱۶۸۶)
شماره حساب جهت کمک: کد بانکی : ۰۳۳۹ شماره حساب : ۲۳۰۰۱۳۵۰
شعبه : HALKBANK .
اسم به لاتین : MUHAMMED HUSEYIN SIAHI NOBENDGANI
حالا اگر که نیاز بود اینم بهش پیوند بدهید
T.C .
از طریق اینترنت
Tr۳۴ ۰۰۰۱ ۲۰۰۹ ۳۳۹۰ ۰۰۲۳ ۰۰۱۳ ۵۰
تلفن من:
۰۰۹۰۵۳۷۷۲۳۳۴۱۲

 

نسل از دست‌رفته جوانان مهاجر در آلمان

انتگراسیون در سیستم آموزشی

 

پژوهشگران امور انتگراسیون، پیش‌بینی می‌کنند که هر سال بر شمار آلمانی‌های مهاجرتبار جوان در آلمان افزوده می‌شود. آنان می‌گویند، برای این که این نسل “از دست نرود”، باید در زمینۀ آموزش سرمایه‌گذاری‌های کلان صورت بگیرد. از هر پنج شهروند آلمانی، یک َتن تباری غیرآلمانی دارد. بر اساس گزارش” ادارۀ مرکزی آمار” آلمان، حدود ۷ / ۱۸  درصد جمعیت این کشور در سال ۲۰۰۷ را خارجی‌تبارها تشکیل می‌دادند. این نسبت در سال ۲۰۰۵، ۳ / ۱۸ درصد بوده است. در این آمارگیری، خارجی‌ها و آلمانی‌هایی که در اروپای شرقی یا شوروی سابق زندگی می‌کردند و پس از سال ۱۹۵۰ در آلمان اقامت گزیده‌اند، منظور شده‌اند.

 

این افراد در سال ۲۰۰۸، ۱۵ / ۶ میلیون تَن از جمعیتِ ۱ / ۸۲ میلیونی این کشور را تشکیل می‌دادند. بیشتر این مهاجران، تابعیت ترکیه یا کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی سابق را دارا بودند. همزمان با این روند، جمعیت آلمانی تبار این کشوربه دلیل نرخ بالای مرگ و میر(حدود ۲۷۷ هزار نفر در سال) به ۶۶ / ۶ میلیون تَن کاهش یافته است.

 

مهاجرتبارها جوانتر از آلمانی‌ها

پژوهشگران و کارشناسان امور انتگراسیون، پیش‌بینی می‌کنند که این روند در سالهای آتی ادامه بیابد. از جمله کلاوس باده، دبیر اول شورای کارشناسی “بنیاد آلمانی انتگراسیون و مهاجرت” در این رابطه می‌گوید: نسل کنونی مهاجرتبار، جوان است و از اینرو میزان نرخ زاد و ولد آن هم بیش از نسل آلمانی‌هاست. کلاوس باده، همچنین معتقد است که سرمایه‌گذاری در زمینه‌ آموزش برای این نسل، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.  زیرا آمار نشان می‌دهد که جمعیت غیرآلمانی‌تبار آلمان، به‌طور کلی فاقد مدرک تحصیلی  است یا از سطح نازل آموزشی برخوردارست. شمار بیکاران در این قشر نیز، بیشتر از آلمانی‌نسبهاست.

 

این کارشناس امور انتگراسیون می‌گوید که عدم امکان تساوی اجتماعی، ثبات و آرامش جامعه را تهدید می‌کند و در دراز مدت امر دموکراسی در یک جامعه مهاجرپذیر را به خطر می‌اندازد. گرت هوف، کارشناس امور تربیتی دانشگاه آزاد برلین، نیز معتقد است که مهاجرتبارها باید بتوانند خود را با جامعه تطبیق بدهند و این تنها هنگامی امکان دارد که ما امکانات آموزشی در اختیار این نسل بگذاریم، نه زمانی که آنان را از جامعه جدا کنیم.

 

آمار تکان‌دهنده

بر اساس آمار رسمی، ۱۴ درصد از مهاجران، به‌طورکلی فاقد مدرک تحصیلی هستند. این رقم نزد آلمانی‌نسب‌ها، تنها دو درصد است. علاوه بر این، حدود ۴۴ درصد آلمانیهای مهاجرتبار، حرفه‌ای نیاموخته‌اند، در حالی که تنها یک پنجم آلمانی‌نسبها از دیدن آموزش‌های حرفه‌ای محروم مانده‌اند. آمار بیکاران نیز چنین روندی را تأئید می‌کند: شمار مهاجرتبارهای بین ۲۵ تا ۶۵ سال ،که شغلی ندارند، تقریباً دو برابر آلمانی‌ها ست. این افراد معمولاً فرزندان نسلی موسوم به نسل “کارگران مهمان” هستند که پس از جنگ دوم جهانی برای بازسازی آلمان به این کشور آمدند.

 

کلاوس باده این امر را نتیجه عدم انعطاف سیستم آموزشی آلمان میداند که  نسلها این زیان و بی‌عدالتی اجتماعی را از بین نبرده است. او همچنین از سیستم ارزشگذاری آموزشی آلمان انتقاد می‌کند که سالها مدارک تحصیلی و تجربه‌های حرفه‌ای “خارجی‌ها” را به رسمیت نشناخته است. این قانون که حدود ۲۰۰ سال پیش وضع شده، اکنون در حال تغییر است.

 

امکانات بیشتر برای آموزش بهتر مهاجرتباران

یکی از مسائلی که شرایط اجتماعی مهاجرتباران را دشوار می‌سازد، عدم علاقه‌ی آنان به استفاده از امکانات آموزشی است. ماریا بومر (  Maria Böhmer)، مسئول امور انتگراسیون دولت آلمان و عضو حزب سوسیال مسیحی این کشور می‌گوید، فراهم آوردن زمینه‌های دسترسی به امکانات آموزشی و تشویق مهاجرتباران برای استفاده از آنها یکی از راهکارهای اساسی در امر انتگراسیون نسل جوان مهاجرنسب است. او از مسئولان آموزشی ایالتهای مختلف آلمان خواست که به مفاد توافق‌نامه‌  تصویب‌شده در نشست “برنامه‌ ملی انتگراسیون”  وفادار بمانند. این برنامه، یکی از دستاوردهای دوره‌ دوم “اجلاس انتگراسیون آلمان” است.

 

نمایندگان بیش از هشتاد سازمان و تشکل مربوط به امور مهاجران، در تنظیم این برنامه شرکت داشتند. هدف این برنامه، فراهم آوردن زمینه‌ها وتسهیل امر انتگراسیون گروه‌های مهاجر در جامعه‌ی آلمان اعلام شده است. ماریا بومر در رابطه با چگونگی اجرای این برنامه می‌گوید: همه‌ی ایالتهای آلمان در “برنامه‌ی ملی انتگراسیون” قول دادند که تا سال ۲۰۱۲ سطح آموزشی دانش‌آموزان مهاجرتبار را به سطح دانش دانش‌آموزان آلمانی‌نسب برسانند. آنها همچنین قول دادند، شمار کسانی که ترک تحصیل می‌کنند، تا یک دوم کاهش دهند. آمارها گویای آنند که ما از این هدف‌ها، فرسنگها فاصله داریم. بومر از مسئولان امر خواست، از مدارسی که شمار دانش‌آموزان مهاجرتبار آنها بیش از سایر مدارس است، به‌طور ویژه پشتیبانی کنند. به تأکید او “جوانان مهاجرتبار ما”، تحت هیچ شرایطی نباید به نسلی از دست‌رفته تبدیل شوند.

 

منبع: سایت رادیو دویچه وله

 

 

 

 

 

 

کمپین علیه اخراج جواد ریاضی احمد سرایی از هندوستان

جواد یک فعال مدافع حقوق انسان٬ منتقد اسلام و یک فرد شناخته شده در عرصه دفاع از حقوق پناهندگی است. جواد دانشجوی رشته مهندسی مکانیک بود و بدلیل امتناع از پر کردن فرم شرکت در جنگ ایران و عراق از دانشگاه اخراج شد. او در تهران در رشته مهندسی برق قبول شد و بدلیل عدم اعتقاد به اسلام از داشتن شغل دولتی محروم بود. بدلیل تهدید به دستگیری و بعد از مشکلات متعدد٬ جواد به پاکستان پناهنده شد. بعد از چند سال زندگی در پاکستان و سرگردانی و مشکلات متعدد٬ به افغانستان رفت و در آنجا نیز جواب نگرفت و سپس به هندوستان رفت. در هندوستان نیز در تاریخ ۸ جولای ۲۰۰۹ جواب رد از اداره پناهندگی هندوستان گرفته و خطر دیپورت به ایران او را تهدید میکند. ما بارها با جواد برای کمک به پناهندگان دیگر همکاری کرده ایم و اکنون از همه شما مدافعین حقوق انسانی دعوت میکنیم که با امضا این طومار و اعتراض بهر طریق ممکن کمک کنید جواد به یک کشور امن منتقل شود. فدراسیون پناهندگان ایرانی – آلمان

پاسخ مدیر کل اداره مهاجرت سوئد به عبدالله اسدی

Dan_Eliasson

با تشکر برای نامه شما

من برای احساس مسئولیت شما در قبال کیومرث کاووسی فر و پناهندگان ایرانی علی العموم٬ احترام زیادی قائل هستم۔ همانطور که مطمئنا می دانی من قاعدتا به پرونده های شخصی  رسیدگی نمی کنم۔ ولی با توجه به اینکه شما از من در ارتباط  با  کیومرث کاووسی فر درخواست کرده اید و به دشواریهای  شرایط وی پرداخته اید٬ لذا من نامه شما را بعنوان یک دادخواست به واحد مسئول رسیدگی به پرونده ایشان تحویل داده ام۔

با سلامهای صمیمانه

دان الیاسون