بایگانی دسته: نامه ها

پاسخ به مری از ایران

سلام مری عزیز

توجه ات را به چند نکته در مورد شرایط  درخواست پناهندگی برای شما جلب می کنم.

اولا: از اینکه با سایت فدراسیون آشنا شده اید بسیار خوشحالم، خوشحالی از اینکه واقعیت این است کسانی که با سایت و نشریه همبستگی آشنا می شوند به شرطی که با دقت مسائل پناهندگی را از طریق این سایت دنبال کنند شانس دریافت اجازه اقامتشان به مراتب بیشتر از کسانی است که بدون کوچکترین اطلاعات درخواست پناهندگی می کنند. ادامه خواندن پاسخ به مری از ایران

ناله های دختر نوجوانی که تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته استاستمداد یک دختر نوجوان افغان در هلند

نامه زیر متعلق به یک دختر نوجوان ۱۷ ساله افغانی در هلند است. مقدمه ایی برای این نامه لازم نیست. خود نامه به اندازه کافی صریح و روشن و تیز است. احساس و عواطف هر انسانی را تحریک میکند. از فراز این نامه میتوان وارد دنیای جهنمی سیاست شد. میتوان اوضاع وخیم و هولناک افغانستان را دید. میتوان سرنوشت کودکان و دختران افغان را دید. میتوان سیاست های پناهندگی در قلب اروپای متمدن را محک زد. ادامه خواندن ناله های دختر نوجوانی که تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته استاستمداد یک دختر نوجوان افغان در هلند

پاسخ به نامه باسط از کمپ ورتسبرگ آلمان

باسط عزیز، فدراسیبون سراسری پناهندگان ایرانی شرایط سخت زندگی شما را درک می کند ولی  با این حال از نظر ما اعتصاب غذا اساسا روش مطلوبی برای برون رفت از شرایط سخت پناهندگی شما نیست. پناهجویانی که اعتصاب غذا را به عنوان یک روش از مبارزه انتخاب می کنند  کسانی هستند که افق و امید خود را برای یک زندگی بهتر از دست می دهند و اعتصاب غذا را به عنوان آخرین راه حل انتخاب می کنند. ولی آیا شما که تصمیم دارید اعتصاب غذا بکنید و لبتان را بدوزید این راه را برای خود باز می گذارید که اگر چندین روز هم دست به اعتصاب غذا زدید و بازهم جواب رد گرفتید شرایطی بدتر از امروز پیدا نکنید؟ سال گذشته در شهرهای استکهلم و گوتنبرگ در سوئد، گروههای بزرگی از پناهجویان پرونده بسته  ایرانی  و دوسال پیشتر گروه بزرگی از پناهجویان افغان دست به اعتصاب غذای طولانی زدند با این وجود دولت و اداره مهاجرت سوئد تنها عکس العملی که در مقابل خواست پناهجویان نشان دادند این بود که گفتند: چنانچه هر کدام مدارک جدیدی دارید به طور شخصی در اختیار اداره مهاجرت بگذارید تا براساس شریط جدیدی که پیدا کرده اید یکبار دیگر پرونده هایتان  مورد بررسی قرار گیرد. ولی هنوز که هنوز است اتفاق خاصی نیفتاده است. من می توانم جایگاه سمبلیک ۲۴ ساعت اعتصاب را درک کنم ولی نه بیشتر از این.

 

ازنظر فدراسیون هر کمپینی باید تاریخ شروع و پایانش معلوم باشد. باید معلوم باشد با چه هدفی دست به اعتصاب غذا می زنیم و میخواهیم با دست زدن به اعتصاب غذا چه تاثیری بر روند زندگی خود بگذاریم؟ و بالاخره  اعتصاب غذا تا کی؟! پناهنده برای نجات جانش و حفظ بقا پناهنده می شود در حالی که یک اعتصاب غذای نامعلوم می تواند به عنوان یک زخم عمیق بر پیکر اعتصاب غذا کنندگان و لب دوختگان تا آخر عمر باقی بماند و هیچ وقت التیام پیدا نکند. از این رو فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از شما و دیگر پناهجویان در ورتسبرگ که قصد اعتصاب غذا را دارید می خواهد که برای ممانعت از آسیب جسمی و حفظ سلامتی خود به اعتصاب غذا و لب دوختن دست نزنید. سازماندهی تحصن وتظاهرات، فعالیت های اینترنتی، مصاحبه با رسانه های  خبری، نوشتن نامه و مطلب، مراجعه به احزاب و سازمان های دولتی و غیر دولتی و چپ و سکولار راههای بسیار بهتری برای پیشبرد مبارزه شماست. سعی کنید بحث در مورد این نوع از فعالیت ها را به میان پناهجویان ببرید و آنهارا نیزباخود هم جهت کنید و تصمیمات خود را به دیگر کمپهای پناهجویان منتقل کنید. درهنگام  پیشبرد این نوع کمپین ها افراد زیادی پیدا می شوند جریان را بدست می گیرند. مطمئن باشید فدراسیون با تمام توان سازمانی و قدرت و نفوذ اجتماعی اش از خواسته های انسانی و برحق شما دفاع خواهد کرد. باسط عزیز من این نامه را هم برای شهناز مرتب و مینا احدی و محمد شکوهی دوستان دیگری در آلمان می فرستم و در شماره جدید نشریه همبستگی که این هفته منشر می شود چاپ می کنیم تا به این بحث و کارهای که باید انجام بشود دامن بزنیم.

برایتان آرزوی موفقیت می کنم

عبدالله اسدی

سوم مارس ۲۰۱۲

…………………………………………………………………………………………………………………

نامه ای از کمپ ورتسبورگ به عبده الله اسدی

سلام رفیق. من باسط هستم از کمپ وورتسبورگ

من و مسعود با هم هستیم. قبلا هم با هم تلفنی حرف زده ایم از مینا و شهناز و بچه ها بپرسید منو می شناسند. الان یک ساله تو آلمانم. بعد از خودکشی محمد رهسپار و بی توجهی بیشتر دولت آلمان می خوایم اعتراض بزرگتری از ۱۳ فوریه انجام بدیم و می خوایم لبامونو بدوزیم و در شهر چادر بزنیم و اعتصاب غذا کنیم تا جوابمونو بدن. نیاز به راهنمایی و نظر شما دارم. ما الان در حال حاظر ۶ نفریم ولی تصمیممونو گرفتیم. البته تا چند روز دیگه هم با مینا احدی و بچه های المان هماهنگ کردیم که یه آکسیون هم دوباره راه بندازیم ولی نظر ما اینه که ما هم قبل از اکسیون این کارو بکنیم. از شما می خوایم اگر ممکنه راهنمایی کنید و به ما بگید اگر قبلا چنین کاری در المان انجام شده نتیجش چی بوده؟ و خودتون مسلما بهتر می دونید اینها با زمان دارن زندگی ها رو نابود می کنند و ما رو اخته. ولی ما نمی خوایم مشمول زمان بشیم و ۴ سال بلاتکلیفی و بعدشم دلیل ردیمون عدم باور قاضی باشه.

منتظریم و ممنون

پاسخ به دو سئوال از میان سئوالات رسیده به فدراسیون

در میان پرسشهایی که عنوان میشود؛ سئوالی که بسیار تکرار می گردد این است که من میخواهم به قصد پناهندگی از ایران خارج شوم، چکار باید بکنم و از کجا شروع کنم فدراسیون در این مورد چگونه به من کمک می کند؟

 این سئوال خیلی از جنبه های مهمی که شخص متقاضی پناهندگی باید به آن توجه کند را در بر می گیرد. فرض کنیم این متقاضی پناهندگی می خواهد به ترکیه برود و از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل درخواست پناهندگی کند. باید دست کم به دو تا سه سال زندگی و انتظار در ترکیه فکر و ملزومات آن را تهیه کند؛ نه اینکه خود را بی گدار به آب بزند. یکی از این ملزومات هزینه زندگی است. چون ممکن است در تمام طول زندگی در ترکیه هیچ هزینه ای از سوی کمیساریای عالی پناهندگان به وی تعلق نگیرد و از مصاحبه مالی نیز پاسخ رد بگیرد و مهمتر از همه نتواند کار پیدا کند. یا ممکن است پرونده اش استیناف بگیرد و پذیرش وی به عنوان پناهنده یک سال به تاخیر بیفتد. اجاره خانه و هزینه زندگی در ترکیه به عهده خود متقاضیان پناهندگی است. هم اینجا لازم است اشاره کنم که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به متقاضیان پناهندگی هزینه  ناچیزی می پردازد ولی پرداخت هزینه زندگی منوط به این است شخص متقاضی هم قبولی کمیساریای پناهندگان سازمان ملل را گرفته باشد و هم در مصاحبه مالی قبول شده باشد.

 

نکته دوم داشتن یا نداشتن گذرنامه است. پناهجویانی که با گذرنامه و از راه قانونی به ترکیه می روند و دلایل سیاسی ارائه می دهند باید دلایل محکمی برای خروج قانونی از کشور ارائه دهند در غیر این صورت در بسیاری از موارد وکلای سازمان ملل باور نمی کنند شخص متقاضی پناهندگی، در ایران جان و زندگی اش در خطر بوده باشد. تفاوت سفر به ترکیه و مالزی و کشورهای هم مرز با ایران با اروپای غربی در این است که برای رفتن  به ترکیه و کشورهای هم مرز کسی نیاز به ویزا ندارد. ولی سفر به کشورهای اروپایی بدون ویزا غیرممکن است. همان سختگیری که کمیساریای عالی پناهندگان درجایی مثل ترکیه در مورد دلایل پناهندگی دارندگان گذرنامه به عمل میاورد در کشورهای غربی هم در مورد دارندگان ویزا به عمل میاورند. به همین خاطر پناهجویان هم در کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه و هم در هند و مالزی و هم در کشورهای غربی باید دلایل محکم و قابل قبولی برای خروج قانونی خود  ارائه  دهند.

 

معمولا در ایران این طور نیست که فردی که از سوی مقامات امنیتی و قضائی کشور تحت تعقیب قرار گیرد، همزمان نیز ممنوع خروج شود؛ بارها اتفاق افتاده است افرادی که در ایران تحت تعقیب بوده و مجبور به ترک خانه و زندگی خود شده اند به محض دریافت ویزا توانسته اند بدون مشکل از کشور خارج شوند. این نوع دلایل، برای مقامات امور پناهندگی بسیار قابل قبولتر است. چه بسا بسیاری از افراد با پرداخت رشوه به مقامات مرزی و یا از طریق واسطه و غیره می توانند با مدارک قانونی از کشور خارج شوند. درهر حال برای  آنهایی که دلایل سیاسی ارائه می دهند بهتر است کم و بیش به همین دلایل متکی شوند. نکته دیگر معرفی به پلیس است؛ متقاضیان پناهندگی باید همزمان که خود را به کمیساریای عالی پناهندگان معرفی می کنند خود را نیز به پلیس ترکیه معرفی نمایند.لازم است به این نکته هم اشاره کنم که قانون استانداردی روی کار این کمیساریا حاکم نیست و در بسیاری اوقات تعیین تاریخ مصاحبه برای متقاضیان پناهندگی هفت ماه به طول میانجامد.

 

در کتاب مرجع کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مصوب ۱۹۵۱ در ژنو، ترس موجه افراد از مورد ظلم واقع شدن را دلیل پناهندگی عنوان کرده اند. در این کتاب آمده است وضعیت پناهندگی هر شخص تنها بواسطه تفکر ذهنی آنها از ترس بررسی نمی شود، بلکه  موضوع ترس باید در چهارچوبی دیگر و تحت شرایطی بی طرف مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین مفهوم ترس موجه، هم به صورت شخصی و هم در چهاچوبی بیطرف بررسی می شود و در تشخیص وجود ترس موجه هر دو عامل مورد نظر قرار می گیرد. ممکن است گفته شود هیچ کس بدون داشتن دلیلی محکم  خانه  و خانواده خود را ترک نمی کند و امکان دارد دلایل قابل قبول و متعددی در این خصوص داشته باشد اما در میان این همه دلایل تنها یک دلیل خاص قادراست شخص را بعنوان پناهنده بپذیرد و آن هم اصطلاح ترس موجه از مورد ظلم واقع شدن است و بقیه دلایل به خودی خود کنار گذاشته می شوند. بنابراین کسی که قصد پناهندگی دارد باید دارای چنین مشخصاتی باشد و بتواند عنوان ترس موجه خود را بخوبی توضیح دهد. قوانینی که توسط سازمان ملل تصویب شده است محصول تاریخ مشخصی است که به دوران جنگ سرد معروف است. در دوران جنگ سرد هرکس که می توانست خود را از اروپای شرقی به غرب برساند و خواهان پناهندگی شود، صرف نظر از اینکه چه کاره باشد و چگونه جان و آزادیش بخطر افتاده باشد، بعنوان قهرمان و سمبل آزادیخواهی پذیرفته می شد. در آن دوران نه برای مدارک هویت و نه برای مدارکی که نشان دهد جان  شخص متقاضی  در خطر بوده است زیاد پیگیری  نمی کردند اما امروز همه چیز برعکس شده است.

 

کسانی که قصد درخواست پناهندگی دارند لازم است با دانش کامل پناهندگی در خواست خود را تسلیم مقامات امور پناهندگی نمایند. شخص متقاضی پناهندگی باید بطور روشن ماجرای زندگی و فرار ناشی از ترس خود را توضیح دهد. نباید به اطلاعاتی که بطور پراکنده و در اینجا و آنجا می شنود اکتفا کند.اطلاعاتی که در مورد تقاضای پناهندگی بطور پراکنده گفته و شنیده می شود بسیار خام و نادقیق و غیرمستند است. برای مثال در بسیاری از اوقات پناهجویانی که کیس اقلیت مذهبی ارائه داده اند کمترین اطلاعات در مورد مذهبی که خود را به آن منتسب کرده اند نداشته اند. همجنس گرایان از کشورهایی مانند ایران یکی از شاخصهای پذیرش پناهندگی بر مبنای مفاد قانون کنوانسیون ژنو هستند. نمی شود کسی که خود دارای تمایلات همجنس گرایانه  نیست کیس همجنس گرایی بدهد و از آن دفاع کند. هنوز هستند کسانی که دلایل قومیت ارائه می دهند و خود را کرد، عرب و یا بلوچ و نظایر اینها معرفی میکنند در حالی که  دلایل قومیت برای ایرانیان متقاضی پناهندگی  در مراجع پناهنده پذیری قابل قبول نیست.

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در همه زمینه های پناهندگی چراغ راهنمای متقاضیان پناهندگی است. از همه پناهجویان می خواهیم که در هر کجای جهان که هستند با فدراسیون تماس بگیرند تا بطور متشکل و سازمان یافته از حقوق انسانی خود دفاع نمایند

عبدالله اسدی

 

 

      

 

 

 

نامه سرگشاده عبدالله اسدی به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه

  نامه سرگشاده  عبدالله اسدی به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در

ترکیه در مورد وضعیت سه نفر از اعضای انجمن حمایت از پناهجویان در آن کشور

 

سال گذشته پلیس ترکیه تجمع اعضای انجمن حمایت از پناهجویان در شهر نوشهیررا بهم زد و هر کدام  از آنها را به شهرهای دیگری تبعید کرد. بلاخره  چهار نفر از آنها دراثر مبارزه و تلاش خود و حمایت های بین المللی از سوی یوان پذیرفته شدند ولی متاسفانه  سه نفر از آنها هنوز بدون داشتن قبولی یوان درشرایط سخت زندگی در ترکیه  به زنگی خود ادامه می دهند. این سه نفر عبارتند آز:

– صلاح الدین عزیزیان:دبیر وسخنگوی انجمن

– سیروان عنایتی :خبرنگار (و مسئول گروه خبری انجمن)

– ساسان مهری:فعال در بخش فرهنگی انجمن

 

نکته ای که بسیار جای تعجب دارد این است که با توجه به اینکه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل خود به خوبی می داند که این پناهجویان همگی سیاسی و در ترکیه مشغول فعالیت هستند و به خاطر ترس از شکنجه و اعدام از ایران گریخته اند؛ ولی با گذشت ۷ ماه از تبعید آنها به دیگرشهرهای ترکیه، دفتر یوان در این کشور حاضر به پذیرش پناهندگی سه نفر باقی مانده از این پناهجویان نشده و اساسا هیچ واکنشی در این مورد نشان نداده است.

اعضای انجمن حمایت از پناهجویان در تاریخ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۱ بدلیل فعالیت سیاسی همگی به دفتر پلیس نوشهیر احضار شدند. در میان آنها پلیس حکم اخراج سید خدر میرسیدی و خانم ساناز غلامحسینی ایزدی را به ایران صادر کرد و تنها ۱۵ روز به آنها مهلت داد تا خاک ترکیه را ترک نمایند.این پناهجویان در طول ۸-۷ ماه گذشته برای نجات دخترمبتلا به هموفیلی و خانواده اش تلاشهای زیادی کردند و شرایط وحشتناک زندگی این خانواده را به مجامع بین المللی مخابره نمودند و صدها سایت و روزنامه و رادیو تصاویر و صدای آنها را منعکس کردند. بعلاوه اعضای این انجمن پناهندگی در همین ۸-۷ ماه گذشته برای پذیرش تقاضای پناهندگیشان خود  تلاشهای زیادی را به عمل آوردند که خوشبختانه چهارنفر از آنها بالاخره از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به عنوان پناهنده پذیرفته شدند.

 سئوالی که من از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ترکیه دارم این است که چه اتفاقی درایران افتاده است که این همه بی توجهی به درخواست پناهندگی پناهجویان ایرانی می شود؟ چرا باید ماهانه دهها پرونده پناهجویان ایرانی استیناف بگیرد؟ من بخوبی برنحوه بررسی پرونده پناهجویان بر مبنای دلایل شخصی افراد آگاهی دارم و می دانم که بر همین اساس تحقیقات و بررسی پرونده پناهجویان از جانب یوان بسیار ناپیگر و غیرعادلانه صورت می گیرد. آیا واقعا کمیساریای عالی سازمان ملل از شرایط سیاسی و اجتماعی در ایران خبر ندارد و اوضاع روز ایران را تعقیب نمی کند؟ مگر این سازمان نمی داند هرنوع مخالفت و فعالیت سیاسی افراد در ایران کنترل و تحت تعقیب قرار می گیرد؟ مگر این همه بی عدالتی و محاکمات غیرعادلانه که در کشور ایران و درحق مردم این کشور صورت می گیرد دلیل اصلی افزایش متقازیان پناهندگی از ایران نیست؟ برخورد یوان به اعضای انجمن پناهجویان ایرانی در ترکیه  یک شاخص مهم از عدم توجه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به حق و حقوق متقاضیان پناهندگی ازایران است. معلوم نیست این پناهجویان چکار باید می کردند تا به عنوان پناهنده پذیرفته می شدند؟ مثل اینکه همه عالم و آدم این گروه از پناهجویان را می شناسند و می دانند که همه آنها ازفعالین سیاسی هستند و از ترس زندان و شکنجه به این سازمان پناه آورده اند.!!!! جزء کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه.

در ایران آمار اعدامها نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه بیشتر هم شده است، شکنجه افراد و اعتراف گیری اجباری از زندانیان سیاسی و بیرحمی نسبت به رعایت حقوق متهمان هیچ حد و مرزی را نمی شناسد. بازداشتهای بی رویه و محاکمات غیرعادلانه فعالان کارگری و دانشجویی، سرکوب زنان بدلیل عدم رعایت پوشش و  شئونات  اسلامی و بازداشت فعالین حقوق زن، تعقیب فعالین انجمنهای مدافع حقوق بشر و روزنامه نگران و ایجاد فضای ترس و وحشت درمیان مردم و دامن زدن به فضای پلیسی و کنترل فعالیت سیاسی ایرانیان در خارج از کشوردلایل اصلی افزایش متقاضیان پناهندگی از ایران است.

 

دو ماه پیش اداره مهاجرت سوئد طی یک اطلاعیه اعلام کرد: “تحیقات این اداره  نشان می دهد که رژیم ایران فعالیتهای سیاسی پناهجویان را در سوئد و در خارج از مرزهای ایران کنترل می کند.” به همین دلیل اداره مهاجرت این کشوراعلام کرد که در بررسی پرونده پناهجویانی که در سوئد فعالیت سیاسی می کنند دقت بیشتری خواهد نمود. جهت اطلاع دفتر یوان در ترکیه شهرت فعالیتهای سیاسی – اجتماعی اعضای انجمن حمایت از پناهجویان حداقل در طول ۸-۷ ماه گذشته در بسیاری از سایت ها و رسانه های مختلف ایرانی و بین المللی منعکس شده است و به سبب این فعالیت ها حتی اگر تا یک سال پیش زیاد شناخته نمی شدند اکنون همه آنها به شخصیت هایی شناخته شده در مبارزه علیه رژیم ایران تبدیل شده اند. آیا به نظر یوان و با توجه به توضیح شرایط فوق و افزایش ناامنی در ایران امنیت پناهجویان نامبرده در خطر بیشتری قرار نمی گیرند؟ آیا یوان فکر نمی کند هرآن ممکن است پلیس ترکیه بدلیل شرایط نامشخص اقامت این پناهجویان، آنها را به ایران دیپورت کند؟  

 

 بارها گفته ایم که در ایران یک حکومت فاشیستی – مذهبی حاکم است که صدای هر مخالفی را با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ می دهد. پناهجویان ایرانی محصول چنین شرایطی هستند.آیا حتی اگر چشم از دلایلی که پناهجویان نامبرده، همان روزاول در مصاحبه با یوان انجام داده اند بپوشیم؛ تنها بدلیل فعالیت سیاسی که در ترکیه علیه رژیم ایران انجام می دهند نباید بر اساس شرایط  Sur Place مورد حمایت بین المللی قرار گیرند؟ یکی از شاخصهای پذیرش پناهندگان بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو مصوب ۱۹۵۱ عضویت آنها در احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی است که این افراد هم از چنین مشخصات و دلایلی برخوردار هستند.

از این جهت از جانب فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل می خواهم که بر مبنای دلایلی که دربالا به آنها اشاره کردم به وضعیت فلاکتبار این پناهجویان رسیدگی نماید تا از گرفتاری که دچار شده اند نجات یابند.

 

با احترام

عبدالله اسدی

دبیر همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۱۶  ژانویه  ۲۰۱۲

 

 

 

                

        

 

 

 

 

نامه ای از ایران و پاسخ عبدالله اسدی به آن

با سلام و عرض خسته نباشید

جناب اسدی

من و همسرم از نظر اجتماعی و اقتصادی با اینکه هر دو نفر درس خوانده ایم ولی  وضعیت  ما خوب نیست بلکه بسیار بد است. قصد دارم که به کشور استرالیا پناهنده شوم راههای مختلفی را بررسی کرده بودم مثلا قرار بود که از طریق یک نفر رابط که از اقوام ما که به او اطمینان داشت به اندونزی و از آنجا به استرالیا بروم هر چند که میدانستم خطرات زیادی وجود داشت اما من در زندگی چیز زیادی برای از دست داشتن نداشتم (آن کس که روزی صدبار از شرمندگی میمیرد یکبار مردن برای او هیچ است).

با این همه داشتم به نفر مورد نظر(آدم پرون) پیش پرداخت میدادم که یکهو به سرم زد یک تحقیقی در اینترنت بکنم که متوجه شدم استرالیا در حال انعقاد قراردادی با مالزی است که کلیه پناهندگان دریایی را که با مرگ دست و پنجه نرم کرده اند به مالزی بفرستند که بسیار باعث تأسف است و القصه تمام رویاهایم را بر باد داد.

من در مهندسی معدن خوانده ام و چند سالی هم تجربه کاری دارم شاید اگر در مضیقه مالی نبودم صبر میکردم و مهاجرت قانونی میکردم. مشکلات پناهجویان را چه با انعکاسات دروغ جمهوری اسلامی چه با حرفهای دلسوزانی چون فدراسیون سراسری پناهجویان را بارها خوانده ام ولی باور کنید که بسیار در مضیقه ام. حالا میخواهم از طریق دعوتنامه بازرگانی جهت شرکت در سمینار و کنفرانس و از این چیزهای قانونی  اگر ویزا گرفتم با هواپیما برم.

اما سؤالات من

۱- آژانس هواپیمایی که مسئول این کاره، از من سند ملکی میخواهد که به نام من باشه و من ندارم حالا میگه عیب نداره اگه به نام پدرت یا اقوامت هم میشود. حالا بابای بیچاره من یک خانه  ای دارد ولی من نمیدونم بعد از این که من در فرودگاه پاسپورتم پاره کردم و یا وقتی رفتم پیش پلیس و گفتم من پناهنده ام چه بر سر سند من میاد؟ (آپارتمان رو آژانس هواپیمایی یا سفارت استرالیا یا هر کس دیگری بالا میکشند؟ یعنی این سند رو تا پایان سفر من میخواهند گرو بگیرند؟)

۲- بعد از انتقال من به بازداشتگاه در استرالیا و بعدا کمپ تکلیف همسرم چه میشود؟ یعنی اگر من فرضا بعد از یکسال جواب

مثبت بگیرم میتوانم همسرم را ببرم پیش خودم یا نه باید کار پیدا کنم و بعد از تأئید یک سری جاها این امکان پذیر میشه؟ در اینصورت آیا با ویزای تجاری که آژانس به میدهد میتوانم مدارک همسرم را هم را ارائه بدهم؟

۳- دوستی دارم که از ارامنه ایران است. قول داده که از کلیسا برایم نامه بگیرد که دینی را که نداشته ام تغییر داده ام و دوستی دیگر قول مدارکی دیگر را از دادگستری که مثلا به اجرای احکام احضار شده ام و … آیا این کیس اگر رویش به دقت مطالعه و کار بشود خوب است؟

در آخر خواهشمند است اگر شما وقت کافی برای پاسخ ندارید و سوالاتم طولانی شد، لطفا تلفنتان را بفرستید تا تماس بگیرم و شخصا بپرسم

با تشکر فراوان

شهرام از ایران

…………………………………………………………………………………….

ببخشید که پاسخ به نامه شما بطول انجامید، مدتهاست بدلیل مشغله های زیاد به نامه ها پاسخ نمی دادیم.

سلام دوست عزیز آقای شهرام

امیدوارم تاکنون برنامه خروجتان درست شده باشد.

در رابطه با سئوالاتی که مطرح کرده اید توجه اتان را به چند نکته جلب می کنم.

اولا: نمی دانم  چرا اینقدر روی رفتن به استرالیا  پافشاری می کنید؟ چون واقعیت این است گرچه شما می خواهید به شکل قانونی به آنجا سفر کنید ولی من سفرغیر قانونی به استرالیا را به کسی توصیه نمی کنم. تا آنجایی که به حفظ مدارک شما بر می گردد باید عرض کنم که هنگام اعلام پناهندگی، اداره مهاجرت آن کشور کلیه مدارک شما را جهت تحقیقات بیشتر در مورد تکمیل پرونده از شما می گیرد و تا زمان دریافت پاسخ مثبت به درخواست پناهندگی شما آن را پس نمی دهند ولی به شما رسید دریافت آنهارا می دهند. در ضمن شما حق دارید هنگام تسلیم مدارکتان از مسئول پرونده تقاضا کنید که یک کپی از مدارکی  را که در اختیار آنها گذاشته اید به شما برگردانند. ولی هروقت اقامت بگیرید همه آنها را به شما برمی گردانند. در واقع مدارک و سند ملکی شما از سوی اداره مهاجرت استرالیا ضبط نمی شود ولی در این مورد مراقب آژانس هواپیمایی باشید.

دوما: در رابطه با همسرت در درجه اول توصیه من این است که چنانچه امکانش را داشته باشید باهم به استرالیا بروید. اگر نه، ایشان باید منتظر بماند تا تکلیف شما روشن شود آن وقت وی هم می تواند از راه قانونی به شما بپیوندد. در همین مورد لازم است هنگام معرفی خود اسم  و مشخصات همسرت به آنها بدهید. شما هر وقت اقامت بگیرید می توانید همسرتان را نزد خود ببرید.

سوما: در مورد مدارکی که در بند ۳ به آن اشاره کرده اید باید بگویم که داشتن مدارکی از این دست در بعضی از موارد خوب است و در بعضی از موارد نه. چون مدارک شما باید از فیلتر کارشناسان مدارک هویت در ادارات امور پناهندگی بگذرد و مورد تائید قرار گیرد.

 نکته مهمتر که لازم است از آن اطلاع داشته باشید این است که بسیاری از سفارتخانه ها بویژه سفارتخانه های کشورهای غربی در ایران دارای وکلایی هستند که در مواردی اگر فرضا به مدارک شما شک داشته باشند آن را  به ایران می فرستند تا از طریق وکیل خودشان در سفارت از آن استعلام بگیرند. چون همه دولت های غربی می دانند که ادارات دولتی و مراجع قضایی و حتی پزشک قانونی در ایران به کسی که زندانی شده باشد و یا تحت پیگرد قانونی قرار گرفته باشد و یا سرو دست کسی با چوب و چماق مامورین امنیتی شکسته باشد گواهی نمیدهند از این جهت همیشه توصیه من به پناهجویان این بوده تا آنجایی که مقدور است از تسلیم مدارک برای تائید پناهندگیشان خود داری

نمایند چون اگر اعتبار مدارک شما مورد تائید قرار نگیرد دلایل درخواست پناهندگی شما نیز مورد تائید قرار نمی گیرد.

کیس مذهب: مذهب خود جز یکی از فاکتورهای پذیرش پناهندگان بر اساس کنوانسیون ژنو است. به همین اعتبار کسی که بدلیل مذهب درخواست پناهندگی می کند باید دارای اطلاعات کافی در آن زمینه باشد. باید برای کارمندان دولت روشن کند که در چه زمانی به نتیجه بی دینی ویا اختیارکردن دین دیگری رسیدید و بسیاری مسایل دیگر که در این نامه وقت توضیح همه آنها را ندارم. ولی به نظرمن شما باید در مورد پناهندگی در استرالیا تحقیقات بیشتری بکنید. چون شرایط پناهندگی در آنجا بسیار پیچیده است. اگرنه به اروپا بیایید راحت و کم دردسرتر است.

برایتان آرزوی موفقیت می کنم.

عبدالله اسدی

 

پاسخ عبدالله اسدی به دو نامه از ایران

 

جناب اسدی سلام

ابتدا نیاز میبینم از شما بدلیل هدایت هموطنان ایرانی تشکر کنم.

بدلیل اینکه میدانم شما پر مشغله هستید میروم سر اصل مطلب.

اینجانب سعید. ب. از سال ۱۳۸۵ جهت انجام خدمت به صورت قراردادی به استخدام نیروی انتظامی درآمدم. بعد از گذشت ۷ ماه آموزش توسط یکی از آشنایان وارد ستاد پلیس اطلاعات و امنیت عمومی …..شدم. بعد از گذشت ۴ سال بدلیل شکنجه نمودن مردم توسط همکاران و دیگر مشکلات تصمیم به قطع همکاری با اداره اطلاعات گرفتم که البته مانع بنده شده اند و تهدید نموده اند که دیگر نمیگذاریم در جای دیگری مشغول بکار شوی و اکنون با مسافرکشی با ماشین شخصی در حال گذران زندگی میباشم. حال چنانچه مقدور است راهنمایی کنید اگر بتوانم از ایران بصورت قانونی خارج شوم چگونه میتوانم به سوئد پناهنده شوم؟ به نظر شما اصلا امکان پذیرفتن من در سوئد امکان پذیر میباشد؟

با توجه به پول اندک بنده راهنمایی بفرمایید. حتی اگر جواب هم ندهید از اینکه توجه کردید سپاسگذارم.

بنده و همسرم منتظر جواب شما میمانیم.

از شما متشکرم.

——————————————————————–

دوست عزیز آقای سعید. ب سلام

امیدوارم حالتون خوب باشد.

توجه شما را به چند نکته جلب می کنم.

اولا: به قول خودتان الان شما از همه چیز کنار کشیده اید و دارید زندگی می کنید و ظاهرا هم کسی به شما کاری نداشته است.اگر شما به همین سادگی داستان زندگیتان را توضیح بدهید درخواست پناهندگی شما رد می شود. کسی که تقاضای پناهندگی می کند باید نشان دهد جان و زندگی اش در خطر بوده و مدتها بوده از سوی مراجع قضائی و امنیتی آن کشور تحت پیگرد قانونی بوده است. وضعیت پناهندگی تنها بواسطه تفکر ذهنی شما از ترس مورد بررسی قرار نمی گیرد، بلکه این ترس باید در چهارچوبی دیگر و تحت شرایطی بی طرف مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین مفهوم ترس موجه هم به صورت شخصی و هم در چهارچوبی بیطرف بررسی می شود و در تشخیص وجود ترس موجه  هر دو عامل درنظر گرفته می شود. بنابراین شما باید هنگام پناهندگی دارای دلایل کافی و قانع کننده باشید و باید داستان زندگیتان را طوری توضیح دهید که ادارات امور پناهندگی می خواهند.

دوما: من نمی دانم پول اندک شما چقدر است چون کار ما فرق می کند ما قاچاقچی نیستیم تا اگر پول کم به ما دادید شما را از نقطه آ به ب انتقال ندهیم.

و من نمی دانم شما به چه صورتی می خواهید از ایران خارج شوید. ولی می دانم اگرشما از طریق قاچاقچی خارج شوید باید هزینه زیادی بپردازید و اگر به طور قانونی از ایران خارج شوید خرج زیادی برای شما بر نمی دارد.

سوما: پذیرفته شدن شما به عنوان پناهنده ربط زیادی به قانونی و غیرقانونی خارج شدن شما از ایران ندارد ولی در هردو صورت این دلایل شماست که تعیین می کند به شما پناهندگی بدهند یا ندهند. اگر تصمیم به خروج از ایران گرفتید سعی کنید باما تماس بگیرید تا در این مورد راهنمائی بیشتری بگیرید. در ضمن جزوه ای که ضمیمه کرده ام را بخوانید تا با روش گفتگو با ادارات و مقامات امور پناهندگی آشنایی بیشتری پیدا کنید.

برایتان آرزوی موفقیت می کنم

عبدالله اسدی

———————————————————————–

جناب اسدی سلام مجدد،

بنده و همسرم از اینکه ما را راهنمایی کرده اید سپاسگذاریم.

ضمنا مشکلاتی را که هموطنان ما در آن کشور متحمل میشوند از طریق نشریه ای که ارسال کردید به دقت مطالعه نمودم و جای شگفتی ندارد که ما در ایران به لطف حکومت اسلامی از هیچکدام از اتفاقات دنیا خبر نداریم جز آنچه که به ما میگویند.

راهنمایی و هدایت شما موجب جسارت ما در مکاتبه بیشتر با شما میباشد.

 

  بسیار بسیار ممنونیم.

 

 

نامه یک روحانی به فدراسیون

سلام آقای اسدی
من از اقداماتی که شما برای پناهندگان انجام می دهید تشکر می کنم . من مجید هستم یک روحانی که در دوران انتخابات در ستاد آقای موسوی فعالیت داشتم در راهپیمایی های زیادی قبل و بعد از انتخابات شرکت داشتم و امام جماعت یکی از مساجد بزرگ تهران بود م که بعداز انتخابات ۶ تیرماه شبانه نیروهای اطلاعاتی به خانه من ریختند و من را دستگیر کردند و سه روز به مکانی نامعلوم بردند و مورد شکنجه قرار دادند و حتی دوبار اعدام سوری انجام دادند و از طرفی من با بسیج قبل از انتخابات در گیر بودم که بسیج علیه من به دادسرای ویژه روحانیت شکایت کرد که تعهد دادم که دیگر به پایگاه بسیج مسجد کار نداشته باشم.

 به هرحال قضیه من خیلی طولانی هست چندین بار به دادسرای ویژه روحانیت و حراست امور مساجد احضار شدم به قدر زیاد هستند که بعضی از تاریخ های آن را فراموش کرده ام بازداشت هم شدم شکنجه زیاد دیدم ولی چونکه من اصلا دوست نداتم از ایران بیام بیرون به دلیل اینکه پدر و مادر پیر ۸۵ ساله و ۷۵ ساله دارم ولی  هر روز اتهامات جدیدی را علیه من می تراشیدن و بدتر آنکه عکس ها و فیلم های من در انتخابات از شبکه های خارجی چندین بار منتشر شد و من خبر نداشتم و دوستان تماس می گرفتند و می گفتند حاجی  بی بی سی تو را نشان می دهد و از این حرف ها و دادسرا ویژه سر همین موضاعات چندین بار من را به اتهامات مختلف بازداشت و احضار کرد بالاخره من به صورت قانونی هر چند ممنوع الخروج بودم توسط سرهنگی که فامیل ما بود و در پلیس فرودگاه ها خدمت می کرد با هزار بدبختی ۵ ماه پیش به ترکیه اومدم.

 من آدم فقیر یا الافی نبوده و نیستم الحمدلله همه چیز دارم  و در سایت جرس هم چندین مقاله نوشتم به اسم خودم هست می توانید ببینید من به دلیل اینکه کیسم خاص بود دوبار مصاحبه اصلی رفتم ولی من درخواست کرده بودم وکیل مرد باشد وکیل زن به من دادند. من همه چیز را در زمان مصاحبه گفتم و مدارک کافی برای آنها ارائه کردم از سابقه خودم ولی از آنجائیکه دادسرای ویژه روحانیت حتی کپی از رای دادگاه هم بهت نمی دهد و دادگاه خاصی هست هیچ مدرکی نداشتم از این بابت ولی عکس ها و فیلم های انتخاباتی که در سایت های رسمی ایران مثل مهر و فارس و… منتشر شده بود را  ارائه کردم.

 به وکیل یو ان من با اونها با صداقت رفتار کردم برای همین یه کارت بسیج عادی داشتم به خاطر اینکه مجبور بودیم از بسیج حمایت کنیم آنرا به آنها دادم فقط جلسه اول من را سین جین کرده بودند برای چی عضو بسیج بودی چرا و چون ۲ ساعت تمام راجع به آن از من پرسیدند و من هم چونکه دروغگویی را بد می دانم همه چیز را راست گفتم و اینکه بیشتر شبیه بازپرسی بود تا مصاحبه و چون اون خانوم از سیستم حوزه اطلاع نداشت هی می گفت مگه اینطوری میشه اصلا سیستم درس خواندن و امام جماعت شدن در ایران سیستم مدونی نداره خیلی پیچیده هست و اینکه مثلا روحانی بالای منبر هست عموما هر چه بگوید کسی اعتراض نمی کند مثلا بازجو از من می پرسید شما چطور شخص آقای خامنه ای را مورد انتقاد قرار دادید من هر چه می گفتم می گفت داستان نساز بهش گفتم اگر تو میدانی پس چرا می پرسی حالا هم حدس می زنم ۹۹ درصد جواب رد بدهند. ضمن اینکه مترجم آقایی بود به عنوان باب به من توهین هم می کردند و می گفتند خودتون کردید حالا اومدید اینجا که چی شاید هم حرف های من را به خاطر خصومت اشتباهی ترجمه کرده باشه الان به سایت مراجعه می کنم نوشته پرونده باز است نتیجه بررسی شد

 .
حالا من اینجا در شهری در ترکیه هستم همه پناهجوها فکر می کنند من اطلاعاتی هستم و از من دوری می کنند برای همین نمی تونم به کسی نزدیک بشوم در ثانی ممکن است موقعیتم لو برود. خود دادگاه ویژه و وزارت اطلاعات همین جا کار من را تمام کنند دیگر نمی دانم چه کار کنم ضمنا برادرم را چند بار بعد از آمدن من به دادگاه ویژه احضار کردند راست یا دروغش را نمی دانم. به او گفتند  نوزده سال به من حبس دادند این را هم در یو ان گفتم .

ببخشید طولانی شد من یکی دوتا از عکسهای منتشر شده ام را براتون می فرستم خواهشمندم من را راهنمایی و کمک کنید من هم از رژیم خوردم و هم اینها فکر می کنند من آدم اونها هستم به خدا هیچکس شرایط من را ندارد  با تشکر منتظر جواب شما هستم

 

 

پاسخ به نامه یک روحانی

پاسخ عبدالله اسدی به یک روحانی؛ در پایان نامه مذکور ضمیمه شده است

 

سلام آقای مجید در این نامه  توجه ات را به چند نکته جلب میکنم

 

۱- تا آنجایی که به پرونده پناهندگی شما نزد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل برمیگردد باید بگویم مقامات امور پناهندگی چه در یو ان و چه در کشورهای غربی به پرونده و دلایل پناهندگی افرادی مثل شما بسیار حساس هستند. به نظر میرسد مقامات یو ان در ترکیه به گفته ها و دلایل پناهندگی شما باور نکرده اند و نخواسته اند باور کنند دلیلش هم این است که آنها باور ندارند شما مثل یک روحانی این همه مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار گرفته باشید. و نکته مهمتر به احتمال زیاد این باشد که باور نداشته اند که که شما امام جماعت یکی از مساجد بزرگ تهران بوده باشید. چون هم امام جماعت و هم امام جمعه ها اکثرا اینقدر شناخته شده هستند که لازم نباشد شما برای اثبات آن زحمت زیادی بکشید.

۲- امام جماعت بطور عمومی از نظر سنی اکثرا از شما بزرگتر و با سابقه تر هستند در حالی که تصاویری که من از شما دیده ام نشان می دهد که شما یک مرد بسیار جوان هستید و باید به مقامات امور پناهندگی اثبات کنید که مشخصا امام جماعت کدام مسجد بزرگ در تهران بوده ای و از چه زمانی امام جماعت آن مسجد بوده اید. از این نظر نیز بعید به نظر می رسد که یو- ان دلایل  پناهندگی  شمارا باور کرده باشد.

 

۳- نکته دیگر این است که شما در نامه خود گفته اید قبل از انتخابات با بسیج درگیری داشته اید و بسیج علیه شما به دادسرای ویژه روحانیت شکایت کرده است و از شما تعهد گرفته اند که از این به بعد به پایگاه بسیج مسجد کاری نداشته باشید. به احتمال زیاد برای اثبات این موضوع از شما مدارک مستند بخواهند در غیر این صورت ممکن است نسبت به گفته های شما صلب اعتماد کنند. شما در همین نوشته خود اضافه کرده اید چندین بار به دادسرای ویژه روحانیت و حراست امور مساجد احضار شده اید و در پی آن موارد زیادی به  آزار و اذیت و شکنجه شما پرداخته اند که اشاره می کنید این موارد به قدری زیاد بوده که بعضی از تاریخهای آن را به یاد ندارید. در این مورد هم باید بگویم که مقامات مسئول در امور پناهندگان بدون ارائه سند و مدارک واضح ذکر این موارد را نیز از شما نپذیرند.

 

۴- شما به پخش تصاویر و فیلم خود در دوران انتخابات ۸۸ از رسانه های خارجی اشاره کرده اید که گویا این تصاویر بارها از رسانه های خارجی پخش شده است ولی خود شما هیچکدام از آنها را ندیده اید. دوست عزیز روحانی، من از آنجایی که آشنایی زیادی با نحوه پرس و جوی مقامات امور پناهندگی از پناهجویان دارم وقتی بخواهم کسی را راهنمایی کنم خودم را جای آن مقامات قرار میدهم و تناقضات گفته های آنها را یکی پس از دیگری نشان میدهم بنابراین ارزیابی من هم از گفته های شما این است که شما خود را وارد داستانی کرده اید که برای هیچکدام از آنها مدارک و شواهد روشنی در دفاع از دلایل خود ارائه  نداده اید. برای مثال گفته اید امام جماعت یکی از مساجد بزرگ تهران بوده اید شما می بایست برای اثبات همین موضوع، هم استدلال کافی و هم شواهد و مدارک کافی  ارائه میدادید. اگر نه آنها باور نمی کنند شما فرد شناخته شده ای در این حد بوده باشید.

 

۵- اینکه شخص متقاضی پناهندگی هر چه که خود دوست داشته باشد در مصاحبه با مقامات مسئول مطرح کند از نظر آنها دلیل کافی بر حقانیت گفته هایش محسوب نمی شود. تصویری که شما از برخورد مصاحبه کنندگان یو- ان با خود و مصاحبه با آنها ارائه داده اید، بخوبی بدبینی مقامات یو- ان را نسبت به گفته هایتان نشان می دهد. دوست روحانی عزیز! درست است که من دارم به نامه شما به طور مشخص  پاسخ می دهم ولی همین پاسخ باید کمک کند تا کسان دیگری قربانی این نوع بزرگنمایی نشوند و اگر یک جایی هم شدند به اندازه کافی سند و مدارک و شواهد روشن برای اثبات آنها داشته باشند اگر نه امکان دارد از ارائه چنین دلایلی برای همیشه صلب اعتماد شود.

 

۶- شما در نامه خود اشاره کرده اید که مقامات یوان حرفها و دلایل پناهندگی شما را جدی نگرفته اند و گفته اید به نوعی شما را بازجوی کرده اند. عینا همین طور است ازنظر آنها دلایل شما بیشتر به یک داستان شبیه بوده نه اینکه ممکن بوده در ایران تحت پیگرد قانونی بوده باشید. بعدا می گویند در گفته های شما بزرگ نمائی شده است، داستان سرائی شده است. می گویند کسی که تا این حد رژیم به وجود وی در ایران حساس بوده باشد نمی تواند به شکل قانونی از ایران خارج شود. می گویند شما برای اثبات گفته های خود مدارکی ارائه نداده اید. می گویند اگر شما در ایران فرد شناخته شده ای بودی و تا این حد دستگیری و بازداشت و اعدام سوری شده بودی مثل بسیاری  دیگر خبرش در رسانه های داخلی و خارجی منعکس می شد. می گویند شما در مصاحبه اول گفته بودی دو بار دستگیر شده ای  ولی در مصاحبه دوم به سه بار دستگیری اشاره کرده اید. می گویند تصاویری که خبراز شرکت شما در تظاهراتهای  داخل می دهد واقعی نیست. می گویند مدارکی را که ارائه داده اید به نظر نمی رسد مدارکی واقعی باشند و آنها حتی مستند ترین مدارک را به طور نسبی به حساب میاورند و بعدا نتیجه میگیرند که شما به عنوان پناهنده نیاز حفاظت  ندارید.  امیدوارم بقیه پناهجویان درچنین دامی نیفتند و قبل از معرفی خود اطلاعات کافی را در این زمینه بدست بیاورند.

 

 

نامه یک روحانی به فدراسیون

سلام آقای اسدی
من از اقداماتی که شما برای پناهندگان انجام می دهید تشکر می کنم . من مجید هستم یک روحانی که در دوران انتخابات در ستاد آقای موسوی فعالیت داشتم در راهپیمایی های زیادی قبل و بعد از انتخابات شرکت داشتم و امام جماعت یکی از مساجد بزرگ تهران بود م که بعداز انتخابات ۶ تیرماه شبانه نیروهای اطلاعاتی به خانه من ریختند و من را دستگیر کردند و سه روز به مکانی نامعلوم بردند و مورد شکنجه قرار دادند و حتی دوبار اعدام سوری انجام دادند و از طرفی من با بسیج قبل از انتخابات در گیر بودم که بسیج علیه من به دادسرای ویژه روحانیت شکایت کرد که تعهد دادم که دیگر به پایگاه بسیج مسجد کار نداشته باشم.

 به هرحال قضیه من خیلی طولانی هست چندین بار به دادسرای ویژه روحانیت و حراست امور مساجد احضار شدم به قدر زیاد هستند که بعضی از تاریخ های آن را فراموش کرده ام بازداشت هم شدم شکنجه زیاد دیدم ولی چونکه من اصلا دوست نداتم از ایران بیام بیرون به دلیل اینکه پدر و مادر پیر ۸۵ ساله و ۷۵ ساله دارم ولی  هر روز اتهامات جدیدی را علیه من می تراشیدن و بدتر آنکه عکس ها و فیلم های من در انتخابات از شبکه های خارجی چندین بار منتشر شد و من خبر نداشتم و دوستان تماس می گرفتند و می گفتند حاجی  بی بی سی تو را نشان می دهد و از این حرف ها و دادسرا ویژه سر همین موضاعات چندین بار من را به اتهامات مختلف بازداشت و احضار کرد بالاخره من به صورت قانونی هر چند ممنوع الخروج بودم توسط سرهنگی که فامیل ما بود و در پلیس فرودگاه ها خدمت می کرد با هزار بدبختی ۵ ماه پیش به ترکیه اومدم.

 من آدم فقیر یا الافی نبوده و نیستم الحمدلله همه چیز دارم  و در سایت جرس هم چندین مقاله نوشتم به اسم خودم هست می توانید ببینید من به دلیل اینکه کیسم خاص بود دوبار مصاحبه اصلی رفتم ولی من درخواست کرده بودم وکیل مرد باشد وکیل زن به من دادند. من همه چیز را در زمان مصاحبه گفتم و مدارک کافی برای آنها ارائه کردم از سابقه خودم ولی از آنجائیکه دادسرای ویژه روحانیت حتی کپی از رای دادگاه هم بهت نمی دهد و دادگاه خاصی هست هیچ مدرکی نداشتم از این بابت ولی عکس ها و فیلم های انتخاباتی که در سایت های رسمی ایران مثل مهر و فارس و… منتشر شده بود را  ارائه کردم.

 به وکیل یو ان من با اونها با صداقت رفتار کردم برای همین یه کارت بسیج عادی داشتم به خاطر اینکه مجبور بودیم از بسیج حمایت کنیم آنرا به آنها دادم فقط جلسه اول من را سین جین کرده بودند برای چی عضو بسیج بودی چرا و چون ۲ ساعت تمام راجع به آن از من پرسیدند و من هم چونکه دروغگویی را بد می دانم همه چیز را راست گفتم و اینکه بیشتر شبیه بازپرسی بود تا مصاحبه و چون اون خانوم از سیستم حوزه اطلاع نداشت هی می گفت مگه اینطوری میشه اصلا سیستم درس خواندن و امام جماعت شدن در ایران سیستم مدونی نداره خیلی پیچیده هست و اینکه مثلا روحانی بالای منبر هست عموما هر چه بگوید کسی اعتراض نمی کند مثلا بازجو از من می پرسید شما چطور شخص آقای خامنه ای را مورد انتقاد قرار دادید من هر چه می گفتم می گفت داستان نساز بهش گفتم اگر تو میدانی پس چرا می پرسی حالا هم حدس می زنم ۹۹ درصد جواب رد بدهند. ضمن اینکه مترجم آقایی بود به عنوان باب به من توهین هم می کردند و می گفتند خودتون کردید حالا اومدید اینجا که چی شاید هم حرف های من را به خاطر خصومت اشتباهی ترجمه کرده باشه الان به سایت مراجعه می کنم نوشته پرونده باز است نتیجه بررسی شد

 .
حالا من اینجا در شهری در ترکیه هستم همه پناهجوها فکر می کنند من اطلاعاتی هستم و از من دوری می کنند برای همین نمی تونم به کسی نزدیک بشوم در ثانی ممکن است موقعیتم لو برود. خود دادگاه ویژه و وزارت اطلاعات همین جا کار من را تمام کنند دیگر نمی دانم چه کار کنم ضمنا برادرم را چند بار بعد از آمدن من به دادگاه ویژه احضار کردند راست یا دروغش را نمی دانم. به او گفتند  نوزده سال به من حبس دادند این را هم در یو ان گفتم .

ببخشید طولانی شد من یکی دوتا از عکسهای منتشر شده ام را براتون می فرستم خواهشمندم من را راهنمایی و کمک کنید من هم از رژیم خوردم و هم اینها فکر می کنند من آدم اونها هستم به خدا هیچکس شرایط من را ندارد  با تشکر منتظر جواب شما هستم