یک تحقیق جدید نشان می دهد که سیستم اجتماعی آلمان که در ادغام اجتماعی مهاجران موفق نیست، از مهاجرت نفع می برد. بنابر آمار این تحقیق ۶.۶ میلیون مهاجر بدون تابعیت آلمان ۲۲ میلیارد یورو در یک سال به این کشور پرداخته اند.
نیهاد سورگیچ زمانی که به سن ۱۴ سالگی به برلین آمد، خیلی ناامید بود، چرا که این شهر آن گونه نبود که او براساس قصه های والدین اش تصور می کرد. او تازه مکتب متوسطه را در ترکیه تمام کرده بود که به آلمان آمد. تلویزیون سیاه و سفید فقط دو شبکه را می گرفت و هر دو به زبان آلمانی بودند. یکی از این شبکه ها «دی دی آر ۱″ و دیگری «دی دی آر ۲″ بود. چند ماه بعد که او می توانست اندکی به آلمانی صحبت کند، دریافت که این دو شبکه تلویزیونی متعلق به کشور دیگری هستند، یعنی آلمان شرق.
شبکه های تلویزیونی آلمان غرب سابق در طبقه همکف آپارتمان های نزدیک دیوار برلین قابل دریافت نبود. منطقه ای که ارزان قیمت ترین خانه ها را در آن زمان داشت. آنجا مکانی بود که به گفته مردم آن زمان خارجی هایی که «کارگران مهمان» خوانده می شدند زندگی می کردند. مردمی که به طور معمول گمان می رفت بعد از چند سالی دوباره به کشورشان بازمی گردند.
زمانی که هیچ برنامه ای برای ادغام اجتماعی خارجی ها در جامعه وجود نداشت، سورگیچ با شماری دیگری از خارجی ها در یک صنف مکتب شامل شد. وی می گوید: «من به زودی دریافتم که اگر می خواهی اینجا برای خودت کسی باشی، باید از حد متوسط بهتر شوی.» او در کتابخانه کتاب های کودکان را می خواند تا آلمانی یاد بگیرد. سپس وی درخواست کرد که از صنف خارجی ها به صنفی منتقل شود که دانش آموزان آلمانی حضور داشتند.
مهاجرت، منفعتی برای سیستم اجتماعی
چهل و دو سال بعد، سورگیچ خبرنامه ای را پس از اینکه سه جمله اش را خوانده بود به زمین انداخت. این خبرنامه در مورد نتیجه مطالعات بنیاد برتلزمن بود که در مورد هزینه و منفعت آلمان از مهاجرت پس از تجزیه و تحلیل منتشر شده بود. جمله ای که وی را پس از خواندن عذاب داد، این بود: «۶.۶ میلیون فرد فاقد پاسپورت آلمانی، در سال ۲۰۱۲ مبلغ ۲۲ میلیارد یورو به سیستم اجتماعی آلمان پرداخت کرده اند.»
این خبر برای کسی که سال ها برای ادغام اجتماعی بهتر و پذیرش بیشتر مهاجران تلاش کرده است، خبر بدی نیست. سورگیچ که اصلا یک انجنیر است، حالا موسسه آموزشی «کرویزبرگ» را رهبری می کند که مخصوص آموزش جوانانی با پس زمینه مهاجرت است. او گفت: «چرا اینجا فقط افرادی حساب شده اند که پاسپورت آلمانی ندارند؟ این تحقیق از من (به عنوان کسی که پاسپورت آلمانی دارم) نمایندگی نمی کند.» این بحث را تا به حال وی بارها تکرار کرده است.
او می گوید که نتیجه تحقیقات همواره کسانی را در بر می گیرد که ملیت خارجی شان ثبت می شود، اما کسانی را که پیشینه مهاجرت دارند در بر نمی گیرند. آنهایی که به گفته وی معمولا پناهندگان موفق اند، از این ارقام خارج می مانند. در متن خبرنامه ای که او می خواند، آمده بود که هنوز هم دو سوم جمعیت آلمان به صورت گسترده فکر می کنند مهاجرت باری بر سیستم اجتماعی آلمان است. بنابر مطالعات بنیاد برلتزمن، به هر حال غالباً به صورت متوسط هر مهاجر نسبت به خدماتی که در طول زندگی مستفید می شوند، حدود ۳۰۰۰ یورو بیشتر مالیه می پردازند.
ادغام بیشتر یعنی پول بیشتر در صندوق
به هر حال این تحقیق را می توان از جنبه دیگری نیز دید. هنوز هم شمار مهاجران بیکار در آلمان سه برابر آلمانی های بیکار است. شمار زیادی از نسل دوم مهاجران هنوز هم به هزینه های بیشتر آموزشی و کار بیشتری نیاز دارند. تنها ۴۰ درصد از کودکان پناهجویان به تحصیلات عالی تری نسبت به والدین غالباً بی مهارت شان دست می یابند. ۶۰ درصد از آنان هنوز هم از تحصیلات عالی دور هستند. اگر نسل جوان مهاجرت به گونه بهتری در بازار کار ادغام شود، جمعیت غیرآلمانی چهار برابر بیشتر می تواند به امور مالی اجتماعی کمک کند.
نیهات سورگیچ روز دوشنبه به عنوان یک نماینده مهاجران در زمینه ادغام اجتماعی بهتر در نشستی در کنار آنگلا مرکل صدراعظم آلمان خواهد نشست. او حتی یک بار زمانی که برای بحثی در زمینه مسلمانان موفق از سراسر دنیا به امریکا دعوت شده بود، با باراک اوباما رئیس جمهور امریکا نیز دست داد.
نیهات سورگیچ حالا در دفتر کارش پشت میزی می نشیند که در جوار آن یک الماری پر از جوایز و لوح های تقدیر مختلف قرار دارد. او آنها را از نهادهای مختلف برای کار و تلاش اش در زمینه ادغام اجتماعی بهتر مهاجران در جامعه آلمان به دست آورده است.
آتیکه، دختری ۲۲ ساله می باشد و یکی از جوانانی است که در مرکز آموزشی «کرویزبرگ» مشغول است. او در این مرکز آموزشی که قبلا ساختمان یک کارخانه بود، مقابل یک کمپیوتر نشسته است. یکی از کارمندان بالای سرش ایستاده است و نکاتی را که باید اصلاح کند در یک فایل وورد برایش با رنگ سرخ مارک کرده و نشان می دهد.
برنامه امروزی او به رزو کردن تقاضاها و سوانح متقاضیان کار می باشد. ترتیب دادن یک درخواست کار نیز بخشی از برنامه های آموزشی این مرکز است. آتیکه می خواهد مانند برادر بزرگترش در صنعت هوتل داری کار کند. برادر وی در آلمان در زمینه درس خوانده و حالا در یک هوتل مجلل در برلین کار می کند.
پدر بزرگ آتیکه نیز تحت برنامه «کارگران مهمان» به آلمان آمد و بعدا به عنوان مهاجر باقی ماند. پدر وی زمانی که کودک بوده به آلمان آمده و مادرش در آغاز جوانی اش پا به این کشور گذاشته است. آتیکه می گوید که والدین اش همیشه بر ارزش تعلیم و تربیه تاکید داشته اند: «پدر و مادرم وقتی که حرفی از مکتب به میان می آمد خیلی سخت گیر بودند. در ابتدا این برایم آزاردهنده بود، اما حالا درکشان می کنم».
یکی از برادران آتیکه میخانیک می خواند و برادر کوچکترش به تازگی مکتب متوسطه را تمام کرده و در حال حاضر متعلم لیسه است. او در دوران امتحانات دوره مکتب متوسطه اش بالای مضمون ریاضی تلاش بیشتری می کرد؛ هدف وی این بود که خودش معلم خودش باشد، چرا که دیگر برایش داشتن یک مربی در این زمینه قابل دسترس نبود.
آتیکه آغاز به کار کرد و گاه و بی گاه وظیفه داشت، تا اینکه قبل از فارغ شدن از مرکز آموزش های حرفه ای، در زمینه های مختلف کاری تجربه حاصل کرد. او دو سال دیگر تا امتحان نهایی اش وقت دارد، مسئله ای که گاهی اوقات فکر کردن به آن وی را عصبانی می کند. آتیکه می گوید: «ولی من عاشق حرفه ای هستم که انتخاب کرده ام. فکر می کنم من در این زمینه خوب خواهم بود».
آتیکه یک دوره کارآموزی را در یک هوتل در ترکیه سپری کرده و به تازگی به آلمان برگشته است. او می گوید که کشور اصلی اش ترکیه را دوست دارد، اما نمی خواهد آنجا کار کند: «درست است که اصلا من ترک هستم، اما من در آلمان به دنیا آمده ام و دوست دارم اینجا کار کنم».