قضاوت های مختلف و متفاوت در مورد متقاضیان پناهندگی عنوان گفتگوی این شماره از نشریه هبستگی با عبدالله اسدی است.
همبستگی: موارد زیادی دیده و یا شنیده می شود که نسبت به متقاضیان پناهندگی در میان همان مردمی چند سال قبتر از همان کشور آمده اند و روزگاری خودشان پناهجو بوده و دارای همین موقعیت بوده اند ولی هنگامی که بحث کمک به پناهجویان به میان میاید سرشان را بر می گردانند و حتی شنیده می شود در بعضی از موارد کسانی که خودشان در دوره هایی فعال این عرصه بوده اند، تجارب تلخی از دوران فعالیت خود با پناهجویان ارائه می دهند وگاهی اوقات حاضر به هیچ نوع کمکی در این مورد نیستند. شما که تاریخچه و تجارب بسیار بیشتری در این عرصه دارید چه قضاوتی در این مورد میکنید؟
عبدالله اسدی: من اینطور فکر نمی کنم. مبنای تشکیل سازمانی که من در آن فعالیت می کنم اساسا دفاع از حقوق انسان است. اگر قدرت دنیا دست ما بود اجازه نمی دادیم یک متقاضی پناهندگی حتی برای یک ماه هم بوده منتظر صدور اجازه اقامت بماند. اجازه نمی دادیم هیچ پناهجویی بدلیل عبور “غیرقانونی” از مرز حتی به مدت یک شب بازداشت شود. اجازه نمی دادیم کودکان پناهجو سالها به دور از والدینشان زندگی کنند. پناهجویان هم مثل بقیه مردم دنیا حق آسایش و زندگی انسانی دارند و برای همین است که کشور خود را ترک می کنند و از کشور دیگری درخواست پناهندگی می کنند. آنها محل زندگی خود را برای زندگی بهتر و حتی در بسیاری از موارد برای حفظ بقاء و ادامه حیات محل زندگی خود را ترک می کنند؛ بنابراین اساس کار ما دفاع از حقوق انسان است. نباید اجازه بدهیم انسانها مستقل از اینکه به چه مذهب و دینی منتسب می شوند و دارای کدام باور سیاسی و کدام جنسیت و گرایش جنسی هستند، حقوق انسانیشان پایمال شود. بهرحال بستگی به این دارد آنهایی که این طور قضاوت می کنند خود کسانی باشند تا دیروز فعال این عرصه بوده یا مردم عادی، از چه زاویه ای به قضیه نگاه می کنند و آن را چگونه می بینند. آنهایی که اینطور در مورد پناهجویان قضاوت می کنند از دریچه ای کوچک و محدود نگرانه به این موضوع نگاه می کنند.
معلوم است همانطور که در میان مردم بومی یک کشور آدمها دارای رفتار و فرهنگ و اخلاقیات متفاوت هستند؛ در میان انسان هایی که به هر دلیلی آواره و خانه به دوش شده اند و آنها را پناهجو می نامند رفتار و فرهنگ و اخلاقیات متفاوت وجود دارد. این نوع قضاوت ها درمیان بخشهای کوچکی از مردم همیشه وجود دارد و تمامی هم ندارد. برای مثال مغازه داری که بسیاری از امور کاری و زندگی اش از طریق بکارگرفتن متقاضیان پناهندگی خصوصا کار سیاه و پرداخت دست مزد پایین می گذرد و هر از چند ماهی یک نفر را اخراج می کند و یکی دیگر را بکار می گیرد، بسیارطبیعی است اینطور در مورد پناهندگان قضاوت کند.دربعضی وقات حتی اتهام دزدی و غیره به پناجویان زده می شود. بحث من نیست که بگویم به هیچ کدام از پناهجویان ایرادی وارد نیست.ممکن است در مواردی این اتفاق هم افتاده باشد و بازهم می افتد و تکرار می شود. روزی هزار اتفاق در جامعه می افتد و دزدی های بسیار بزرگ صورت می گیرد و هیچ ربطی هم به پناهجویان ندارد. من کورکورانه به این موضوع نگاه نمی کنم و حتی به عنوان یک مدافع حقوق پناهندگان از پناهجویان فاصله می گیرم و از منظر یک شخص بی طرف به این قضیه نگاه نمی کنم. از نظر من هیچ نوع منطقی پشت این قضاوت ها وجود ندارد. من بازهم از این مثال استفاده می کنم همانطور که در میان مردم بومی یک کشور جرم و جنایت ودزدی و غیره وجود دارد در میان قشر پناهجو هم همین مسایل وجود دارد به همین دلیل جدا کردن پناهجویان و تعمیم دادن مسایلی از این قبیل بسیار یک جانبه وکلی و کوچک وتنگ نظرانه است.
تا آنجایی که به فعالین قدیمی می بر می گردد که گویا تجربه تلخی در این مورد دارند این هم به این شوری نیست اما این ذهنیت وجود دارد. ولی در میان آنها بحث اساسا طور دیگری است. بسیاری از آنها بدلیل سنگینی حجم این کار نتوانسته اند بیشتر از این ادامه دهند واکنون هرکدام به فعالیت های دیگری مشغول هستند و این طور هم در مورد پناهجویان قضاوت نمی کنند. درست است که اکنون بسیاری از آنها موضوع فعالیتشان مستقیما کار در عرصه پناهندگی نیست ولی حتی یک ذره از موضع خود در دفاع از حقوق پناهندگی به عنوان یک امر انسانی کوتاه نمی آیند. مواردی هم بوده افرادی و جریاناتی به طور رسمی و بعضا به صورت مستقیم مبادرت به ایجاد یک تشکل پناهندگی کرده اند می بینید که بعد از شش ماه هیچ اثری از آنها باقی نمانده است و یک سره دود شده و به هوا رفته است. بخاطر اینکه اساسا ماهیت و پتانسیل این کار را نداشته اند اگر هم در دوره هایی در صدد ایجاد تشکلی بوده اند بیشتر از سر منفعت طلبی شخصی و گروهی و گاهی اوقات در رقابت با فدراسیون بوده است. اگر واقعا کسی بخواهد خالصانه و بدون هر نوع چشم داشتی با پناهجویان کارکند آن وقت متوجه می شود که کار با پناهجو نه تنها آسان نیست بلکه کار هر کسی هم نیست. کسانی که با قشر پناهجو کار می کنند باید از ظرفیت های سیاسی و اجتماعی و در عین حال متانت و صبر و حوصله بالایی برخورد باشند.
همانطور که گفتم فعالیت با متقاضیان پناهندگی کار ساده ای نیست دلیلش هم روشن است؛ این گروه از مردم یعنی پناهجویان، دستشان به هیچ چیز در کشورهایی که بسر می برند بند نیست، ضعیف ترین حلقه جامعه هستند، همیشه نیم بیشتر آنها پرونده بسته هستند و به طور “غیرقانونی” زندگی می کنند و هرکدام در طول یک ماه چندین بار با فعالین و مدافعین حقوق پناهندگی تماس می گیرند و از آنها می خواهند دراین زمینه کمکشان کنند و به طور شخصی در پرونده آنها دخالت نمایند. روزی نیست از دور و نزدیک صدای گریه چند نفر را نشنوی که دو سال و یا سه سال و یا بیشتر در ترکیه و بسیاری از شهرهای مختلف جهان پناهندده شده اند و یا بلاتکلیف هستند و یا اینکه به درخواست پناهندگیشان پاسخ رد گرفته و همه راه حل های حقوقی را از آنها بسته اند. علاوه بر این، این وضعیت در چند نفر و چند صد نفر هم خلاصه نمی شود تعداد پناهجویانی که به طور غیر قانونی زندگی می کنند بسیار زیاد و باور نکردنی است. این موضوع برای ما فقط جنبه سیاسی و مبارزاتی ندارد بار عاطفی و انسانی زیادی نیز به همراه دارد. همانطور که یک خانواده پناهجو در اثر فعالیت ما اقامت می گیرند چقدر احساس غرور و خوشحالی به ما دست می دهد، وقتی هم که آخرین پاسخ منفی شان را می گیرند و به آنها حکم ترک خاک می دهند و به قصد اخراج به کشورشان آنها را بازداشت می کنند به همان اندازه تاثیرات منفی بر روح و روان ما می گذارد. فشاری که در این موارد به فعالین ما وارد میاید بسیار زیاد است و سنگینی آن در همینجاست. در موارد زیادی برای بررسی مجدد یک پرونده به هر دری می زنیم با پاسخ های بروکراتیک و غیر انسانی مواجه می شویم. کسانی که هنگام درخواست پناهندگی کمترین اطلاعی در مورد قوانین پذیرش پناهندگان ندارند بعد از گذشت مدت کوتاهی دسته دسته دلایل پناهندگیشان رد شده و به صف پناهندگان “غیرقانونی” اضافه می شوند و فشار و تاثیرات منفی آن بر فعالین ما بسیار سخت و خورد کننده است و فعالیت های فدراسیون را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد. متاسفانه همین شرایط سخت باعث شده تا باندهای قاچاق انسان میلیارد میلیارد از متقاضیان پناهندگی پول به جیب بزنند و در بسیاری از موارد کرور کرور پناهجویان را سوار برقایق های چوبی و فاقد ایمنی کافی می کنند وآنها را در دریاها به حال خود رها می کنند و در آبهای ترکیه و یونان و اندونزی و استرالیا غرق می شوند و قلب هزاران نفر از بازماندگانشان را برای همیشه جرحه دار می کنند.
به علاوه بسیاری دیگر از آدمهای سودجو تحت نام وکیل و حقوقدان و کیس نویس و غیره از متقاضیان پناهندگی پولهای هنگفتی به جیب می زنند و موارد زیادی وجود دارد که هیچ گشایشی هم در زندگی آنها ایجاد نمی کنند. در ترکیه و بسیاری از کشورهای جهان که روی آوری مردم به مذهب بشدت کاهش پیدا کرده است، کلیساها هم به منبعی برای سودجویی و فرصت طلبی مذهب و رواج مسیحیت از طریق به اصطلاح کمک به متقاضیان پناهندگی تبدیل شده اند.
اما فعالیت فدراسیون برای پناهجویان دارای هیچ قید و شرطی نیست. از موقعیت نابرابر پناهجویان سو استفاده نمی کند و کسی را بکاری مجبور نمی کند؛ با نهایت دلسوزی به عنوان یک امر انسانی به آنها کمک می کند. فدراسیون ظرفی است برای مبارزه پناهجویان و دفاع آنها از حق و حقوق انسانی خود. به همین دلیل باید تحول عظیمی در میان پناهجویان به این سمت ایجاد شود تا صف قدرتمندی در مقابل این وضعیت ایجاد کنیم و دست مذهب و سودجویان و فرصت طلبان را از زندگی متقاضیان پناهندگی کوتاه کنیم.
در اینجا برمی گردم به مثالی که در ابتدای این گفتگو زدم. همان طوری که مثال برخورد یک مغازه دار به پناهجویانی که هر چند ماه یکبار بکارشان می گیرد و بعد از چند ماه از کار اخراجشان می کنند و پشت سرشان در محافل مختلف حرف می زنند و به خرابکاری و بسیاری مسایل دیگر متهمشان می کنند و یا کسانی که بر سر اجاره منزلشان به یک پناهجو، با آنها تنش پیدا می کنند بدون اینکه در یک مرجع حقوقی و بی طرف به این موضوع رسیدگی شده باشد، همه آنها به نادرست مورد قضاوت قرار می گیرند. از نظر من این نوع قضاوت عادلانه نیست. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از این فرهنگ ها هزاران قدم فاصله دارد.
همبستگی: می گویند پناهجویان همین که خرشان از پل گذشت دیگر کاری به کسی ندارند شما این را چطور قضاوت می کنید؟
عبدالله اسدی: اتفاقا بحث ما در همینجاست؛ این بحثها را همان جریانات و گروههایی مطرح می کنند که از سر منفعت شخصی و گروهیشان دست به چنین اقدامی می زنند وقتی که اقداماتشان نمی گیرد و منفعتشان را برآورده نمی کند همه چیز را زیر سئوال می برند. من در سازمانی فعالیت می کنم که از ۲۵ سال پیش تا به امروز به پهنای جهان از حقوق پناهجویان مستقل از مذهب، نژاد، قومیت، باور سیاسی و جنسیت و گرایش جنسیتی به عنوان انسان بدون قید و شرط و بدون کوچک ترین تردیدی از حقوق انسانی پناهندگان دفاع کرده است. ما در عین اینکه همیشه پناهجویان را برای دفاع از حقوق پناهندگیشان به مبارزه متشکل و سازمان یافته در صف مبارزه این سازمان دعوت کرده ایم، ولی به هیچوجه دفاع از حقوق آنها را منوط به عضویت و فعالیت همیشگی با فدراسیون نکرده ایم. فلسفه فعالیت در فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی تغییر در زندگی انسانهایی است که به دلیل جنگ و نا امنی و اختناق و سرکوب سیاسی، جان و آزادیشان به مخاطره می افتد و مجبور به ترک کشور و محل زندگی خود می شوند. بنا براین اعتقاد من این است خطری که اتفاقا متقاضیان پناهندگی را تهدید می کند روی همین پل است و باید با تمام توان و با کمک و مشارکت خودشان خرشان را هدایت کنید تا از آن پل وحشتناک بگذرد و خودشان و خانواده هایشان با موفقیت به مقصد برسند.
همبستگی: شما خودت از این نوع فعالیت ها خسته نشده اید؟
عبدالله اسدی: چرا ولی این نوع فعالیت ها هم خستگی ایجاد می کند و هم شادابی، وگر نه گاهی اوقات انسان از نفس می افتد. برای من بسیار سخت است که روزانه نمی رسم به تمام تلفنهای فدراسیون مرکزی پاسخ بدهم ولی مجبور شده ام خود را به آن عادت بدهم چون من مسئولیت یک سازمان را به عهده دارم که ۱۰- ۲۰ تا عرصه کاری دیگر دارد و من باید به عرصه های دیگر از وظایفم نیز برسم. فدراسیون هم اکنون در حال اقداماتی است که بتواند عرصه های مختلف کار و فعالیت خود را آسانتر کند و این به یک سازمان دهی و تقسیم کار لازم برمبنای شرایط سختی که از آن صحبت کردم احتیاج دارد و هم اکنون در صدد اجرای آن هستیم.
همبستگی: می توانید خیلی کوتاه به رئوس اقداماتی که در صدد اجرا و بهبود آن هستید اشاره کنید؟
عبدالله اسدی: ایجاد تحول در امر مشاوره با متقاضیان پناهندگی به اشکال گوناگون و موثر، انتشار منظم هر دو هفته یک بار نشریه همبستگی، ایجاد تحول در سایت فدراسیون و معرفی مسئولین عرصه های مختلف، اعلام دفتر نمایندگی فدراسیون در چند شهر و کشور، تنظیم ساعت کار دفتر مرکزی و آرایش رهبری بالای فدراسیون و بالا بردن تحرک فدراسیون از طریق مبارزه خیابانی و صدور اطلاعیه و ایجاد پیوند و ارتباط با جریانات دیگر مدافع حقوق پناهندگی در کشورهای محل اقامت در هر جا که ممکن باشد و غیره از جمله اقداماتی است که در دستور فوری کار فدراسیون قرار دارد. *****