دریاچه ارومیه در شمالغرب کشور بزرگترین دریاچه داخلی کشور و دومین دریاچه آبشور دنیاست. این دریاچه با وسعتی بیشاز ۵۰۰۰ کیلومترمربع ، همواره در طول تاریخ دچار افت و خیزهایی طبیعی از لحاظ وسعت و کمیت آب موجود آن بوده است. اینکه مقدار آب موجودی یک دریاچه کم یا زیاد شود در اکثر مواقع وابسته شرایط طبیعی و زیست محیطی و در مواقعی هم به علت دست اندازی و دخالت های انسانی میباشد که با گذشت زمان و در اکثر مواقع طبیعت خود دوباره تعادل و توازن را در محیط بوجود اورده است.
اما مسئله و مشکل دریاچه ارومیه خیلی بیشتر از اینها میباشد.وخامت اوضاع در این منطقه از کشور بدلایل بسیاری از جمله مشکلات بارندگی و خشکسالی های اخیر؛ برداشت های غیراصولی از ابهای موجود تغذیه کننده حوزه این دریاچه میباشد.
در بررسی عوامل موثر پروسه خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه یک مسئله به طرز بارزی خودنمایی میکند که به نوبه خود مشکلات دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد.بررسی این موضوع که خود از عوامل بسیار موثر در مرگ تدریجی این نگین زیبای خطه اذربایجان بوده.به نظر من از اهمیت حیاتی برخوردار است و چه بسا که رسیدن به یک نتیجه مثبت و راه گشا بتواند مقدار بسیاری از این مشکلات را از سر راه بردارد.گرچه خیال یک چنین پیشامدی هم به لحاظ وجود عامل موثر که در زیر به ان خواهم پرداخت خیالی است خام و بسیار خوشبینانه جواب این سوال بسیار ساده است.رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی ایران.
در وحله اول از انجاییکه این رژیم کمترین ارزشی به انسان و به طبع آن محیط زندگی انسانها قائل نیست لذا خرابی و نابودی طبیعتش و مرگ و میر انسانهایش نیز از کمترین اهمیتی برخوردار نبوده و بالطبع این عامل در روند سیاست گذاری انها هم از جایگاهی نخواهد دا شت.
رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی با ایجاد جاده میان گذر بر روی دریاچه ، ساخت دهها سد بر روی رودخانه های مهم تغذیه کننذه این دریاچه دست به تخریب اکوسیستم منطقه زده است.
غلط بودن این استدلال حکومت که سعی میکند با فرافکنی و توجیه اینکه سد سازی موجب کنترل هرز رفتن اب های جاری و همچنین کمک به بهینه سازی کشاورزی است از انجا روشن است که در عرض مدت کوتاه ۱۰ ساله حدود ۶۰ درصد از مساحت این دریاچه که شامل حدود سه هزار کیلومترمربع میشود خشک و به شوره زار تبدیل شده است.پیامد این فاجعه عظیم اکولوژیکی نه تنها منطقه اذربایجان بلکه سطح وسیعی از استانهای همجوار و حتی کشورهای همسایه را نیز تحت تا ثیر قرار خوا هد داد.خشک شدن دریاچه و بوجود امدن شوره زار همراه با وزش بادهای تند حرکت سونامی واربیش از ۱۰میلیاردتن ریزگردهای نمک را بوجود اورده و خواهد اورد.توجه اندکی به این ارقام خود عمق فاجعه را به وضوح نشان مبدهد.
مردم اذربایجان و افراد دوستدار محیط زیست، که به حق خواستار اتخاذ تدابیری سریع از طرف سیاستمداران بی کفایت جمهوری اسلامی هستند و بطور مسالمت امیز سعی در ارائه خواسته های مردمی شان میکنند نه تنها مورد توجه و شنوایی قرار نمی گیرند بلکه تجمعات مسالمت امیزشان هم توسط مزدوران ارتجاعی شان به شدت و با خشونت سرکوب میشوند.
رژیم جمهوری اسلامی در هراس از اینکه اعتراضات مسالمت آمیز مردمی آذربایجان در ادامه به کانون حرکت های سیاسی تبدیل شود و با متوسل شدن به شعارهای رنگ باخته همیشگی اش از جمله اینکه: این حرکت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خارجی، و وابسته نشان دادن آن به عوامل بیگانه، سعی در به گمراهی کشاندن آن و سیاه بازی های همیشگی اش میباشد. از دیدگاه این رژیم,هر آن کسی که کوچکترین اعتراضی و حرف مخالفی بزند حتما از جانب امریکا و اسرائیل ماموریت داشته است. این دیدگاه در برهه اعتراضات مردمی آذربایجان خود را بوضوح نشان داد.رژیم مرتجع جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه این خیزش را بخشی از تحریکات امریکا و اسراییل معرفی میکرد، قدمی دیگر هم برداشته و کشورهای ترکیه و جمهوری اذربایجان را در ” تحریک”مردم سهیم کرد.
بر هیچ کسی پوشیده نیست که در طول عمر ننگین ۳۵ ساله رژیم اسلامی هر ان کسی که آوای آزادی و دموکراسی سر داده است بزعم اینها دست نشانده خارجی ها بوده اند.فرقی نمی کند که محتوای خواست ها و اعتراضات چی باشد. به بیانی ساده تر یا با اینهایی و یا اینکه دست نشانده امریکا و اسراییل و……
رژیم سعی بسیار داشته و دارد که به نوعی مسئله و مشکل دریاچه ارومیه را یک مسئله ساده و بومی که نباید زیاد بهش بال و پر داد،وانمود کند. این سیاست را در تمامی رسانه هایش، مجلس ارتجاعی و دست نشانده اش و در سیاست های دولت بی کفایت و انتصابی رهبر مفلوکش شاهد هستیم. یک مثال زنده همانا رد لایحه دوفوریتی نجات دریاچه ارومیه در مجلس اسلامی از طرف اکثر ” نمایندگان ” بود. این امر نشان دهنده این است که موضوع از اهمیت چندانی برخوردار نیست و لازم به اتخاذ تدابیر فوق العاده ای نمی باشد.
شاید به نظر عده ای اینگونه جلوه کند که این مشکل یک معضل بومی و منطقه ای است و لازم نیست در جبهه ای وسیع و فرامنطقه ای به آن پرداخت.اما باید اذعان کرد که این برداشت های غلط چکیده ای از یک دیدگاه شوونیستی و ضد خلقی میباشد که همیشه و در طی سالیان متمادی تلاش کرده که جنبش های مردمی خلق های مختلف ساکن ایران زمین را سرکوب کرده و انها را به شکست بکشاند.
نوشته شده توسط : توحید یاشاری