۲۴ ژوئیه روز بسیار با شکوهی بود. در بیش از ۳۰ شهر جهان مردم متمدن به خیابان آمده و انزجار خود را علیه این قانون وحشیانه الهی اعلام کردند. سی ان ان، تایمز لندن، گاردین، صدای آمریکا ودهها رسانه مهم دیگر کمپین دفاع از سکینه محمدی آشتیانی بارها منعکس و قانون قرون وسطایی و بربریت در جمهوری اسلامی ایران را از زبان مینا احدی به میلیونها نفرمعرفی کردند. انعکاس خبر حکم سنگسار سکینه باعث شد رئیس جمهور برزیل از جمهوری اسلامی خواست که سکینه را آزاد کند تا برزیل به وی پناهندگی سیاسی بدهد. به علاوه چندین سازمان مدافع حقوق بشر به کمپین کمیته بین المللی علیه سنگسار و اعدام پیوستند و بدین ترتیب سکینه محمدی آشتیانی به چهره ای بین المللی بدل گردید. اما مبارزه برای نجات جان سکینه محمدی آشتیانی و دیگر محکومین به اعدام و سنگسار سالهاست که در جریان است. نمیدانم از کدام محکومین نام ببرم؛ از آمینه لاوال در نیجریه یا دلارا دارابی یا بهنود شجاعی و فرزاد کمانگر و یا شهلا جاهد وبسیاری دیگر. مینا احدی کوشید تا برای دفاع از حق حیات هر کدام از آنها به وجدانهای آگاه در جهان رجوع کند و میلیونها نفر را از آن بربریتی که جمهوری اسلامی به مردم ایران تحمیل کرده است آگاه نماید. چه صبحهایی که با تلفن و صدای گریه این محکومین و خویشاوندانشان بیدار نگشته است. با گریه آنها غمگین گشته و با امید دادن به آنان روح زندگی در کالبدشان دمیده است.
و اما سکینه محمدی آشتیانی زنی زجر کشیده که سالهاست با عذاب حکم سنگسار روز مرگی مینماید. زنی که به جرم داشتن رابطه خارج ازدواج با شخصی، بنا بر قوانین شریعه الهی به مجازات سنگسار محکوم شده است. بله مجازات سنگسار که امروزه در برخی از کشورها که حکومت آنان اسلامی است و یا احکام بر اساس اسلام است اجرا میشود. وقتی کسی به سنگسار محکوم میشود باید در پارچهای سفید پوشانیده شده اگر مرد است تا لگن خاصره و اگر زن است تا کمر او را در خاک دفن میکنند و سپس با سنگهایی که یکباره محکوم را نمیکشد بلکه به تدریج و با تحمل درد موجب مرگ وی میشود به پرتاب سنگ به سوی شخص قربانی میپردازند. در مورد حکم سنگسار نظرات متفاوتی وجود دارد. عده ای که سعی در نجات اسلام دارند میگویند که بطور مستقیم در قران نامی از سنگسار نیامده است. در حالی که چنین نیست. اولا سنگسار فقط به اسلام ختم نمیشود و برای مثال در یهودیت هم بوده است. و دوما در چند سوره قرآن به این مسئله بصورت غیر مستقیم اشاره شده است و حتی اگر در قرآن نیز نمیبود چون در آیاتی از قرآن آمده است که باید حتما از دستورات پیامبر اسلام اطاعت شود، پس در ردیف قوانین شریعه میباشد. در اینجا من سعی میکنم خیلی کوتاه چند فاکت را ذکر نمایم.
“جبیر ابن عبدالله انصاری میگوید:
مردی از قبیله بنی اصلام پیش پیامبر خدا رفت و گفت که او مرتکب زنا شده است و بر گفته خود چهار بار سوگند خورد. پیامبر دستور داد تا او را سنگسار کنند.”
– در آیات ۵ تا ۷ سوره ی مؤمنون و ۲۹ تا ۳۱ سوره ی معارج ، به زناکارانی که متأهل هستند اشاره می کند چرا که عبارت ” فمن ابتغی وراء ذلک ” بعد از آیه ای آمده که حوای عبارت ” ألا علی أزواجهم ” است و همچنین هیچگاه در قرآن برای زناکار مجرد ، لفظ ” تجاوز کار ” به کار نبرده است .
– از آنجایی که تنها برای مرتکب همجنسگرایی ( لواط ) و نیز برای زنای محصنه ( زنای شخص همسر دار ) لفظ ” عادون – تجاوزکار ” به کار برده ، بنابرین بین این دو گناه باید از حیث میزان عظمت گناه و شدت مجازات نوعی سنخیت باشد . توضیح اینکه ما با استفاده از قرائنی مثل نسبت دادن یک صفت به دو گروه ، متوجه نوعی شباهت بین آندو می شویم . به بیان ریاضی ، نسبتهای مساوی با یک عبارت خود با یکدیگر مساویند .
– خداوند در آیه ی ۷۴ سوره ی حجر – و آیاتی دیگر – قوم لوط که مرتکب عمل لواط بوده اند را بوسیله ی بارانی از سنگ ( سنگسار )، عذاب کرده است .
“فَجَعَلْنَا عَلِیهَا سافِلَهَا وَ أَمْطرْنَا عَلَیهِمْ حِجَارَهً مِّن سِجِّیل”
“سپس ( شهر و آبادى آنها را زیر و رو کردیم ) بالاى آنرا پائین قرار دادیم و بارانى از سنگ بر آنها فرو ریختیم .” – از این آیات بطور صریح عظمت گناه لواط و زنای محصنه هویداست و بطور تلویحی مشخص کننده ی عظمت مجازات الهی در مورد آنان است . اما همانطور که می دانیم بطور صریح حکم سنگسار در قرآن وجود ندارد . در این موارد ناگزیریم از استفاده از سنت پیامبر (ص) و سیره ی اهل بیت (ع) .
– توضیح اینکه مثلا برای زنای شخص مجرد در قرآن صریحا حکم ۱۰۰ ضربه شلاق وجود دارد ، حال آنکه بخاطر زناکردن ، خداوند هیچ قومی را عذاب نکرده ، اما برای عمل به مراتب شنیع تر لواط در قرآن هیچ حکمی نیامده است . پس اگر طبق سنت نبوی (ص) و سیره ی اهل بیت (ع) برای شخص همجنسگرا ، مجازات اعدام قرار داده شده ، این حکم هیچ تضادی با قرآن ندارد زیرا به عنوان مثال اگر قرآن برای لواط مجازاتی تعیین کرده بود و آن مجازات غیر از اعدام بود ، این ادعا – تناقض سنت با قرآن – قابل اعتنا بود . حال آنکه خداوند برای مرتکبین لواط ، عذابی همچون سنگسار قرار داده ، پس اگر طبق سنت پیامبر (ص) حکم اعدام برای مرتکب لواط اجرا می شود هیچ تضادی نه با قرآن و نه با عقل ندارد .
در جایی نیز در قرآن آمده است:
-” إِنَّمَا جَزؤُا الَّذِینَ یحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ وَ یسعَوْنَ فى الأَرْضِ فَساداً أَن یقَتَّلُوا أَوْ یصلَّبُوا أَوْ تُقَطعَ أَیدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَف أَوْ ینفَوْا مِنَ الأَرْضِ ذَلِک لَهُمْ خِزْىٌ فى الدُّنْیا وَ لَهُمْ فى الاَخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ
کیفر آنها که با خدا و پیامبر به جنگ بر مى خیزند و در روى زمین دست به فساد مى زنند این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست راست و پاى چپ آنها بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند ، این رسوائى آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگى دارند .”
بله اینها اشاراتی بود به دلایلی که نشان دهنده این است که حکم سنگسار و قصاص جز احکام صریح شریعه میباشد و میتواند و باید وارد خصوصی ترین جزئیات زندگی انسانها شده و به قول معروف وارد اتاق خواب آنها گردیده و برایشان تصمیم بگیرد.
از ابتدای حکومت اسلامی در ایران صدها نفر به حکم سنگسار زجرکش شده اند. میگویند هنگامی که مریم ایوبی را در سال ۲۰۰۱ برای اجرای حکم سنگسار میبردند نمیتوانست روی پای خود بایستد و توان راه رفتن نداشت و اکنون این شکنجه مرگبار جان سکینه محمدی آشتیانی را تهدید میکند. علیرغم اینکه جمهوری اسلامی به دلیل کارزار جهانی علیه سنگسار سکینه تا حدودی عقب نشینی کرد اما به طرق دیگر و با براه انداختن بساط اعدام در چندین شهر ایران سعی در ایجاد توازن قوا و ارعاب مردم از این طریق دارد. به تازگی حکم اعدام شش زندانی سیاسی را صادر کرده و یک حکم را برای اجرای احکام فرستاده است و این است چهره به غایت خونخوار رژیمی که برای بقا خود مانند یک جانور درنده و وحشی به جان مردم افتاده است.
سی سال است که این وحشیگری و دستگاه اعدام و سنگسار باعث فرار مردم از ایران میشود. سی سال است که مردم برای نجات جان خود و برای بدست آوردن یک زندگی کمی راحتتر جان و مال خود را برداشته و به کشورهای غربی میگریزند. اما مسئله ای که همواره باعث بوجود آمدن مشکلات پناهندگی برای ایرانیان میشود، مماشات کشورهای غربی با جمهوری اسلامی بوده است. دول غربی همواره سعی کرده اند که به پناهجوی ایرانی تلقین کنند که در کشور شما دمکراسی البته از نوع اسلامیش وجود دارد و وضعیت مردم ایران بدین شدت اسفناک نیست که باعث فرار مردم گردد؛ اما اکنون چطور؟!! حال که از یک سال گذشته به این سو میبینید که چه بر سر مردم میاورند. میبینید که در خیابان آنها را به گلوله میبندند، میبینید که با اتومبیل از روی مردم رد میشوند، میبینید که بطور علنی زندانیان را مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار میدهند. اکنون چه میگویید؟؟ چرا به پناهجوی ایرانی پاسخ منفی میدهید؟ چرا زن ایرانی را مصاحبه میکنید؟ به نظر من پناهجویان زن ایرانی باید بدون مصاحبه و روال اداری حق پناهندگی دریافت کنند. امیدوارم حال که شاهد چنین ددمنشی بطور آشکارا هستید روال پناهندگی پناهجویان ایرانی را منصفانه تر و انسانی تر نمایید. اما دوستان پناهجو، فقط امید داشتن و آرزو کردن راه حل برای اخذ حق پناهندگی نیست. باید متشکل شد و با اتحاد و یکپارچگی در کارزار پناهندگی پیروز گردید و تنها راه و ظرف این اتحاد و تشکل پیوستن به فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی است به این سازمان بپیوندید.