آنچه که امروز در همه محافل سیاسی مورد بحث قرار گرفته رویکرد و تداخل ساختارهای سیاسی و اقتصادی ایران و آمریکا است که در اینجا به شرح پارهای از این وقایع میپردازم .
اکنون ایران با وضعیت بحرانی شدید اقتصادی مواجه شده ، آمار ۴۵ درصدی تورم و ۲- درصدی رشد اقتصادی نشانه کامل ضعف جمهوری اسلامی در کنترل این شرایط و در مقابل تحریمهای امریکاست .
این شرایط بر کل جامعه سایه سیاهی افکنده و تاثیر بسیار منفی اقتصادی بر هر فرد و خانواده یی تحمیل کرده ، به عنوان مثل نامهای دختری دانشجو به جواد ظریف فرستاده و از وضعیت بد زندگیش نوشته که به دلیل مشکلات اقتصادی توانایی ادامه تحصیل از او گرفته شده و نامزدش به دلیل همین مشکلات کاری و اقتصادی توانایی تشکیل زندگی و ازدواج را ندارد و چندین مساله دیگر که گریبان گیر این افراد است که مسبب آن بیکفایتی و عدم توجه و ناکارامدی این رژیم است ، و این یک نمونه از هزاران و شاید میلیونها مشکلات جامعه است.
در همین شرایط در نتیجه فضای فاسد اقتصادی فردی به نام بابک زنجانی میتواند ۱۷ میلیارد دلار به جیب بزند و فراوانند از این بابک زنجانیها ، ولی در عوض شرکتهای کوچکی که بخاطر به ثمر رسیدن یک قرارداد ،زیر فشار سپاه مجبور به پرداخت باجهای سنگین میشوند . آیا در یک اقتصاد و جامعه سالم این اتفاقها امکان پذیر هست ؟
به وضوح میبینیم که پوسته بالایی جامعه هیچ وجه اشتراکی با اکثریت جامعه ندارند و سیاست دولت با نمایش این اقلیت مرفه ،سعی در کتمان اکثریت و خرابیهای جامعه دارد؛ به عنوان مثل خبر وارد کردن ماشین فراری ۸،۵ میلیاردی را در تلویزیون پخش میکنند ولی از ۵ میلیون فرد معتاد به شیشه کوچکترین حرفی به میان نمیآید.
خامنهای نه میخواهد از این سیستم کثیف جاری در ایران کوتاه بیاید و نه از چراغ سبز مذاکره با امریکا.طبق گفته روحانی در پی نظرسنجی ۸۰ درصد مردم خواستار برقراری روابط ایران با امریکا هستند ، درست ۶ سال پیش پیشنهاد همین همه پرسی شد ،که دکتر قاضیان به عنوان یکی از مجریان این طرح روانه زندان شد، و اینگونه است مستبدین روایتی که به نظرشان خوش نمیآید ،راوی را به زندان میفرستند.
همین حالا هم صدای مخالفت سپاه ، امام جمعهها به گوش میرسد ، ولایتی گفته ، چرا همه پرسی،همه پرسی سمّ است، بخصوص راجع به غرب و اینجا سالی پیش میاید چرا بچه رهبران و آقا زادگان در دانشگاههای درجه ۱و۲ امریکا و کانادا هستند . و دغدغه حداد عادل اینه که امروز جامعه ایران از هر زمان دیگر غربی تر شده و این اصلا خوب نیست.
تضاد روحانی و ظریف با خامنهای هم یک سیاست بیش نیست؛ همین که خامنهای نگفته با کدام کار روحانی مخالف بود؟ با تلفن صحبت کردن با اوباما یا با مذاکره ۱ ساعته ظریف با کری، با جلسه هیئت ایران با هیئت دانشگاهی، با نشست نماینده دستگاههای اتمی یا با جلسه چند ساعته در منزل سفیر ایران در سازمان ملل، منظور خامنهای کدام بود ؟ البته نگفته نماند که بعد از انتخابات ۲۰۰۹قدرت خامنهای به سپاه وابسته شده و در انتخابات اخیر هم خامنهای متوجه شده حرفش برای سپاه چندان اهمیتی ندارد و حالا هم که یک سوم کابینه روحانی قبلا در وزارت اطلاعات و سپاه بودهاند .
خلاصه اینکه استیصال جمهوری اسلامی باعث شده که وارد مذاکره بشود. امریکا هم متوجه این موضوع شده و اگر این مذاکره به نتیجه برسد واکنش امریکا کاملا بسته به رفتار و سیاستهای ایران خواهد بود