همانطور که می دانید همواره اعدام بزرگترین و ظالمانه ترین روش رژیم جانیان اسلامی برای سرکوب اعتراضات و مبارزات آزادیخواهان در ایران بوده است. اگر چه کمیته ها و نهاد های مختلفی و در راس آنها کمیته علیه اعدام در سرتا سر دنیا تلاش می کنند تا همگان از وضعیت زندانیان سیاسی در ایران باخبر شوند و با جهانی سازی محکومان به اعدام سعی در نجات آنان دارند اما چه بسیار کسانی که زندگی و جانشان را در راه آزادی سرزمینمان از دست دادند و کسی نتوانست جانشان را از زندان های مخوف رژیم ایران نجات دهد و اکنون شاید با یادآوری نام آنها و مطالعه چکیده ای از زندگی شان اهدافمان رنگ بیشتری گرفته و دینمان را به این راه ادا نماییم.
شیرکو معارفی متولد ،۱۳۵۹ در بانه در تاریخ دهم آبانماه ۱۳۸۷ به اتهام همکاری با احزاب کرد اپوزیسیون توسط رژیم ظالم ایران دستگیر و از آن به بعد در بازداشت وزارت اطلاعات رژیم اسلامی و زندان شهر سقز نگهداری شد. او بعد ها توسط حکمی در داد گاه انقلاب اسلامی سقز بعنوان محارب شناخته و در صبح دوشنبه ۱۳ آبانماه ۱۳۹۲ در زندان مرکزی سقز اعدام شد.
شیرکو معارفی در فروردین ماه ۱۳۹۱ در اعتراض به حکم اعدام و زندانی شدنش دست به اعتصاب غذا زد و اعلام کرد از امروز در اعتراض به وضعیت نامعلوم و نا مشخص خود در زندان دست به اعتصاب زده و این اقدام را طی نامه ای به دادستان و مسئولین زندان اعلام نمود.
همچنین خانواده وی نیز با ارسال نامه ای به مجامع بین المللی و سازمان حقوق بشراز آنها برای لغو حکم اعدام فرزندشان کمک طلبیدند اما راه به جایی نبردند.
شیرکو معارفی در تاریخ ۲۶ فروردین ماه ۱۳۹۰ از زندان نامه ای خطاب به جوامع حقوق بشری نوشت که متن آن به شرح زیر میباشد: آفتاب به جایی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد. از دیار باران، صخره و بلور، سنگر، گلوله و حماسه، زندان، شکنجه و اعدام. از دیار مقاومت، جوشش ، خروش و بیداری تا جغرافیای وسیع انسانیت تا زیستن با زخم ها و فریادهای دیروز و امروزمان در دهکده های درهم شکسته، هم چون عضویی از ملتی ستم دیده شاهد رنج ها و اشک ها و مقاومت ها هستم. قبل از هر چیز از سازمان های مدافع حقوق بشر، نهادهای فعال مدنی، سیاسی و فرهنگی و آزادیخواهان سپاس و قدردانی می نمایم. این جانب شیرکو معارفی که مدت زمان زیادی را با حکم اعدام در زندان می گذرانم، همچون هر زندانی سیاسی دیگری در فرایند مبارزه و مقاومت، شکنجه را متحمل شده ام، به عنوان یکی از وارثان این قافله بیدار و روشن در میان ملتی که تنها به آوازهای اهورایی خود زنده است، این کوشش را از دامن مادر تا دامن کوهستان و از همان اوان کودکی با آزموده های مبارزاتی، شناخت هویت به تاراج رفته و سرکوب های تحمیلی چندین و چندان در جمود استخوان هایمان لولیده اند، داوطلبانه و بدون هیچ چشم داشتی از تمام خوشی های زندگی دنیای مدرن، مبارزه را تنها به خاطر دوباره زیستن برتر انسانیت برگزیدم. راهی که بدون من آغازگشته و بدون ما هم ادامه دارد. مقاومتی که سالیان درازی در زندان ها شکل گرفته و مرزها را درنوردیده هم چون کلیت واحد پیکر مجروح این ملت در چهار گوشه این جغرافیای انسانیت طی طریق مینماید. ما زندانیان سیاسی از هر طیف و جبهه ای با هر نوع محکومیتی راه خودمان را ادامه داده و می دهیم. تنها امیدمان به مردم و مقاومت و مبارزات شما فعالین حقوق بشر و نهادهای مدنی و مردمی گره خورده است و شما را زبان گویای خود در این راستا برای ادامه مبارزه می دانیم. همان طور که می دانید در روز ۲ فروردین ۱۳۹۰ از طریق ماموران اجرای احکام زندان سقز که در واحدی به نام سایت اداری در زندان مستقر هستند به عنوان هدیه نوروزی بطور شفاهی به من ابلاغ کردند که درتاریخ 11 اردیبهشت حکم به اجرا در خواهد آمد. در حالی که وکیل این جانب آقای احمد سعید شیخی در جریان قرار نگرفته است. اجرای حکم در هر زمانی با توجه به اینکه حکم اعدام کماکان پابرجاست و در هر شرایط و زمانی قابل اجرا می باشد. از همه شما سازمان ها و نهادهای مدنی، فعالین حقوق بشر و آزادیخواهان مجددا تشکر و قدر دانی می نمایم. شیرکو معارفی
وی در ساعت ۱۸ روز یکشنبه 12 آبانماه ۱۳۹۲ بعد از آمار گیری در زندان به بهانه کشیدن سیگار در بند سلامت بهمراه یک زندانی دیگر به سلول انفرادی منتقل شد و |
با توجه به اینکه مسئول حفاظت زندان ادعا کرده بود به دلیل کشیدن سیگار آنها را به صورت تنبیهی به سلول انفرادی منتقل کرده هیچگاه خود شیرکو و دیگر زندانیان سیاسی زندان سقز انتظار این را نداشتند که قرار است حکم اعدام او اجرا شود و در واقع این بهانه رئیس حفاظت به دلیل بیخیال کردن دیگر زندانیان نسبت به خطر اجرای حکم شیرکو بوده است.
شیرکو معارفی همراه با مطلب احمدیان که دارای سی سال حبس است، تا ساعت ۵ و نیم بامداد با هم در سلول نگهداری شدند و در همین ساعت، آقای نوروزی که مسئول حفاظت زندان بود به سلول آنها مراجعه کرده و به شیرکو اعلام کرده که قصد انتقال او را به زندان مرکزی سنندج دارند و باید با آنها برود. شیرکو که به این قضیه مشکوک شده بود از نوروزی در مورد اجرای حکم سوال میکند. اما نوروزی اعلام کرده چیز مهمی نیست و تنها به صورت تنبیهی موقتا به زندان مرکزی سنندج منتقل خواهی شد و درساعت ۶ بامداد با حضور گروهی از وزارت اطلاعات، رئیس زندان مهندس عبدینیا و رئیس حفاظت زندان نوروزی شیرکو به بخش انتظار، سالن ملاقات زندان منتقل شده و در این فضای بسته بدون حضور کارمندان زندان و تنها با حضور رئیس زندان و رئیس حفاظت و اکیپ مذکور حکم اعدام شیرکو معارفی اجرا شده است. شیرکو معارفی تا لحظه انتقال به محوطه سربسته سالن ملاقات در جریان اجرای حکم خود قرار نداشت و تنها زمانی که طناب دار را مشاهده کرده فهمیده که حکم وی اجرا خواهد شد. بعد از چندین ساعت از اجرای حکم نیز مطلب احمدیان به داخل بند سلامت بازگردانده شد.
و این است حکومت ظالم جمهوری اسلامی ایران که یک زندانی را بدون اطلاع وکیل و خانواده اش پای چوبه دار می برد و برای حفظ حکومت به هر ریسمانی چنگ میزند. و شیرکو چه زیبا نوشت
چه خوب است فرزانه ای از کردستان، یکی از مازندران و یا صمدی از آذربایجان باز هم سر برآورد.