محمد علی‌ نظری : خاورمیانه به کجا می‌رود

امروزه در جهان، تعادل قوا در چهارچوب معادلات سیاسی قرار می‌گیرد. همه مطلع هستند و می‌دانند که قبلاً جهان دوقطبی بود و به دو قسمت تقسیم می‌شد . بخشی را اتحاد جماهیر شوروی در برداشت و بخشی وسیع‌تر در قلمرو  آمریکا بود. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا هوس کرد رهبری قدرت جهانی را در دست بگیرد که این مهم به‌تنهایی میسر نبود بنابراین کشورهای اروپایی و همین‌ها که ناتو را تشکیل می‌دهند را در تقسیم مجدد جهان شریک خود قرار داد و کوشیدند تا بخش‌های بیشتری از جهان را در اختیار بگیرند. کشورهایی که در معادلات سیاسی نمی‌گنجیدند نه ازلحاظ نظامی و نه ازلحاظ مسائلی که امروزه جزو مشخصات کشورهای پیشرفته محسوب می‌شود؛ اما در این کشورها مذهب نقش اولیه را داشت و به‌صورت خرافی نهادینه‌شده بود. در آمریکا و اروپا هم مذهب خرافی هست به همان سبک که در کشورهایی مثل ایران وجود دارد یعنی فرد معلولی را می‌آورند و کشیش وردی می‌خواند و آن آدم لرزه‌ای می‌کند شفا می‌یابد؛ اما تفاوت مذهب در کشورهای پیشرفته  در آنجاست که چون قانون حکم‌فرماست مذهب تحت کنترل است و از چارچوبی که قانون مشخص کرده است نمی‌تواند خارج شود؛ اما در کشورهایی مثل عراق، سوریه، افغانستان و ایران که هرکدام دارای ثروت‌های زیرزمینی هستند ولی متأسفانه فاقد قانون، شکل حاکمیت مذهب متفاوت است. در این‌گونه کشورها تا دلتان بخواهد قانون‌های من‌درآوردی مثل قانون ازدواج مرد با فرزندخوانده – که در هیچ جای دنیا چنین چیزی دیده نمی‌شود اما در ایران این مسئله قانونی شده است – وجود دارد. در کشوری که چنین حرکت‌هایی انجام می‌شود و بدتر از این‌ها کشتارها و قتل‌عام‌هایی که صورت می‌گیرد ازجمله  حکم اعدام ۹ نفر دیگر که اخیراً به اجرا درآمد؛ اما متأسفانه می‌بینیم حواس‌ها درجایی است که تبلیغات خارجی مطرح می‌کند مانند مسئله هجوم داعش به شهرهای عراق  که اکنون به ۵۰ کیلومتری مرزهای ایران رسیده‌اند. از طرفی عکسی از رهبر داعش در رسانه‌ها منتشر می‌شود که درجایی نشسته است و با یک سناتور سرشناس آمریکایی در حال مذاکره است و از گوشه و کنار می‌شنویم که همین داعش در سوریه توسط آمریکا علیه بشار اسد مسلح شده و از طرف دیگر می‌بینیم وقتی‌که آمریکا اعلام کرد مالکی باید برود بلافاصله علی خامنه‌ای اظهار داشت که نوری المالکی دیگر جایی در عراق ندارد کدام مالکی؟ همان‌که تا چند روز پیش حکومت اسلامی  ازنخست وزیری او به‌شدت حمایت می‌کرد.  پس این بازی‌های سیاسی است که به نظر آن‌ها می‌تواند تعادل قوا را در جهان حفظ کند . بدین معنی که آمریکا اظهار می‌دارد من رهبرم و این چند کشور اروپایی نیز هم‌پیمان‌های من هستند بنابراین ما می‌توانیم این کشورها را در اختیار داشته باشیم و به‌عناوین‌مختلف از طریق دین اسلام و جنگ‌های داخلی با ایجاد اختلاف‌های مذهبی و سیاسی بین ملت‌های بی‌خبر ثروت‌های آنان را بین خودمان تقسیم کنیم. در این میان سؤال این است که آیا در این کشورها دینی به‌جز دین اسلام وجود ندارد؟ آیا این مسیحیان نیستند که داعش به جانشان افتاده و دسته‌دسته آنان را آواره کوه بیابان کرده است؟  و از مدتی قبل فرار مسیحیان از کشور خودمان نیز آغاز نشده است ما تا کجا می‌توانیم به این بازی‌ها ادامه دهیم و از طرف دیگر این دوستی‌های پشت پرده آمریکا و حکومت اسلامی، چگونه بود که در مقابل آن‌همه کشتار داعش در سوریه، هم جمهوری اسلامی وهم آمریکا سکوت اختیار کرده‌اند؟ وقتی این‌ها را کنار هم می‌گذاریم می‌بینیم که معادلات سیاسی در جهان به‌هم‌ریخته و این رویه نمی‌تواند ادامه پیدا کند . ملت ایران تا ابد نمی‌تواند شاهد و ناظر بنشیند و همین‌طور مأیوس نظاره‌گر باشد چون گرسنه است چون بیکار است بالاخره این مردم روزی به پا خواهند خواست. همان‌طور که مردم عراق از موقعیت وجود داعش استفاده کرده و توانستند مالکی را کنار بزنند و از سر راه بردارند مردم ایران هم می‌توانند از این بازی‌های رذیلانه سیاسی بهره گرفته خود را از یک فشار ۳۶ ساله، از یک تاریکی ۳۶ ساله بیرون بکشند و نظاره‌گر افق روشنی پیش روی خود باشند.

محمدعلی نظری