فاضل نادری : گزارشی از تهاجم خشونت‌بار پلیس علیه تظاهرات مردم در شهر مالمو در جنوب سوئد

روز شنبه ۲۳ اوت تظاهرات ضد راسیستی علیه برنامه تبلیغات انتخاباتی “حزب سوئدی‌ها” در شهر مالمو با خشونت گسترده پلیس سوئد روبرو شد. پلیس با اسب و سگ‌های قوی و خشمگین به‌صف تظاهرات ضد راسیست‌ها که تعدادشان بالغ‌بر ۱۵۰۰ نفر می‌شد، یورش برد به‌طوری‌که چند نفر از تظاهرکنندگان زیر لگد و سم اسب‌های قوی و غول‌پیکر پلیس قرار گرفتند و خون جاری این افراد بر زمین افتاده روی آسفالت پیدا بود.

حدود ۱۰ روز از این واقعه می‌گذرد. عکس‌ها و فیلم‌های فراوانی در رسانه‌های جمعی سوئد و از ناحیه افراد خصوصی در سایت‌ها و غیره پخش گردیده است که حقیقتاً روش به‌غایت مخوف و وحشیانه پلیس را به نمایش می‌گذارد. دیدن صحنه‌های تظاهرات در اثر تهاجم فوق‌العاده سهمگین پلیس با استفاده از اسب‌های فوق‌العاده غول‌پیکر و تعلیم‌یافته، سگ‌ها و ماشین‌های رِنجر و پلیس‌های زیاد با باطوم و شلاق‌های بلند و پلیس شخصی که بی‌رحمانه تظاهرکنندگان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، صحنه‌های فیلم‌های سینمائی را در اذهان تداعی می‌کند. در شهر مالمو و در شهرهای دیگر سوئد، هنوز هم تظاهراتی علیه خشونت پلیس در مقابل تظاهرکنندگان “حزب سوئدی‌ها” برگزار می‌گردد.

بعد از گذشت نزدیک به ۱۰ روز از این واقعه، بسیاری از مقامات دولتی، دست‌اندرکاران و گزارش گران بی‌طرف و به‌ویژه خود پلیس، رفتار خشن و غیرمسئولانه پلیس را به‌نقد کشیده و آشکارا و علناً برخورد پلیس را زیر سؤال برده‌اند. من در همین نوشته به مواردی اشاره خواهم کرد.

جهت اطلاع خوانندگان این مطلب، مایل هستم کمی در مورد هویت، شناسنامه، افکار و عملکردهای حزب نازیستی سوئدی‌ها و سرکردگان شناخته‌شده آن‌ها نکاتی بنویسم. کلمه نازیسم و نازیست‌ها، لقبی است که خود آن‌ها بر خودشان گذاشته‌اند و دوست دارند که با این نام تداعی شوند، نه اینکه برچسبی است که راویان در مورد آن‌ها می‌گویند. البته در روزهای اخیر به دلیل انتخابات پارلمانی، کمونی و انجمن شهر که در تاریخ ۱۴ سپتامبر قرار است برگزار گردد، لقب خودشان را به‌طور موقت و مصلحتی عوض کرده و نام “ملی‌گرایان” به خود گذاشته‌اند.

این حزب میراث‌خوارجبهه ملی سوسیالیست‌ها ی منقرض‌شده هستند که در نوامبر سال ۲۰۰۸ تشکیل شد. خود جبهه ملی سوسیالیست‌های منقرض‌شده، در سال ۱۹۹۴ تشکیل شد. مبنای ایدئولوژی این جریان فکری: علیه جامعه‌ای با اختلاط فرهنگی، علیه دموکراسی و علیه چند‌حزبیتی است. ساختار حزبی این جریان نژادپرست، بر ارکان عقیدتی تک حزبیتی نژاد برتر آریائی و از بافت و عناصر سوئدی تبار استوار گردیده است.

رهبر حزب قدرت مطلق و بلامنازع شمرده می‌شود و در تمام موارد و تصمیم‌گیری‌ها نظر وی و یا فرد دست‌نشانده او محرز و معتبر است. در غیر این صورت هیچ نظر و تصمیمی معتبر و قابل‌اجرا نیست.

این حزب در طول سال‌های اخیر به دلیل تأثیرپذیری از رشد جریانات دست راستی در کل اروپا، کمی رشد کرده است. بیشتر عناصر رهبری و سرشناس این حزب، اعضا و فعالین این جریان به‌عناوین‌مختلف کار خلاف و غیرقانونی انجام می‌دهند و جرائم متعددی نظیر دزدی، باج‌گیری، مصادره بانک و حمل سلاح در پرونده خود دارند. چنین شیوه و سبک‌کاری را جزو مرام و ایدئولوژی خود دانسته و انجام دادن چنین کارهایی را جزو کار و فعالیت سیاسی خود می‌دانند.

در همین‌جا لازم میدانم نکات بسیار مختصری در مورد رهبر این حزب Stefan Jacobsson کسی که در میز اطلاعاتی ۲۳ اوت (روز تظاهرات در شهر مالمو) سخنرانی می‌کرد بیان کنم. تمام این اطلاعات بعلاوه موارد بشماری دیگر در سایت‌های سوئدی و بین‌المللی درج‌شده است.

– Stefan سابقاً یکی از رهبران شناخته‌شده در سازمان شبه‌نظامی جنبش مقاومت نازیستی بوده است.

– او مبتکر راه‌اندازی پروژه “Free the order”, FTO در سوئد است. هدف این پروژه همکاری با نهاد Freetheorder.org است. پیشینه این نهاد از آمریکا سرچشمه می‌گیرد و در برخی کشورها نظیر کشور آلمان وجود دارد. این گروه مبلغ و مروج اهداف و نقطه نظرات گروه تروریستی نازیست‌ها است که در آمریکا زندانی می‌باشند. این گروه خود را برادران و هم‌قطاران حزب نازیستی آلمان می‌دانند. این گروه در سال ۱۹۸۲ تشکیل شد و از طریق دزدی‌های بزرگ نظیر حمله مسلحانه به بانک‌ها، حمله به سیاستمداران و عناصر سرشناس، حمله به یهودی‌ها و نظایر آن ارتزاق می‌کنند. این گروه به‌مثابه تروریست‌های حرفه‌ای و کارآزموده عمل می‌کردند که در اثر یورش پلیس آمریکا بسیاری از رهبران و کاربه‌دستان این گروه دستگیر و زندانی شدند. Stefan Jacobsson برای این زندانیان و خانواده آن‌ها در کشور سوئد کمک مالی جمع‌آوری می‌کرد. در هنگام رأی‌گیری انتخاباتی که Stefan به رهبری حزبش انتخاب می‌شود، وی از گروه تروریستی آمریکایی رسماً تقدیر و تجلیل به عمل می‌آورد.

– او مداوماً در شبکه‌های اینترنتی نازیست‌ها و نشریات سازمان خودشان فعال بوده و در این زمینه مقالات و اظهار نظرات نازیستی خود را بازگو می‌کند. نشریه اینترنتی این حزب Realisten نام دارد. سردبیر این نشریه تاکنون ۹ بار به اتهام جرائم گوناگون محکوم‌شده و ۴ فقره پرونده زندان با خود دارد.

– هرزمانی که در هر نقطه کشور این جریان شانس و فرصت برگزاری تظاهرات داشته‌اند، Stefan سخنران تظاهراتشان بوده است. در روز شنبه ۳۰ اوت ۲۰۱۴ وی در تظاهراتی که در استکهلم داشتند، سخنرانی کرد.

– Stefan درگذشته و در دوره‌های اخیر به جرائم متعددی محکوم و زندانی‌شده است. از این نظر وی برای پلیس امنیتی کشور سوئد کاملاً شناخته‌شده است و پرونده سنگینی دارد. او شخصاً در برخی حملات علیه خارجی‌ها و گروه‌های چپ، با چاقو و نبشی آهنی به‌قصد کشت به مخالفینش حمله‌ور شده است. او همیشه با خود چاقوی شکار حمل می‌کند و می‌داند که حمل چاقو درملأعام ممنوع است. یک‌لحظه تصور کنید اگر چنین جریاناتی در جوامع اروپایی قدرت بگیرند، چه فجایعی برپا می‌کنند و چقدر خارجی کشی راه می‌اندازند. همان‌گونه که سازمان‌ها و احزاب هم‌کیش و برادرانشان در رومانی، مجارستان و یونان، خارجی ستیزی، آتش زدن محل سکونت خارجی‌ها و دادوستد آن‌ها مداوماً در دستور کارشان قرار دارد و علناً از اقدامات نازیستی و فاشیستی خود دفاع می‌کنند. ایدئولوژی این حزب نازیستی “علیه اختلاط فرهنگی” و “پاک‌سازی سوئد از خارجی تبارهاست” به عبارت روشن‌تر، اگر چنین جریاناتی در اریکه قدرت قرار بگیرند، همان کارهایی را می‌کنند که” داعش” در عراق و سوریه انجام می‌دهد. حمل سلاح و سایر آلات قتاله، دزدی و اشاعه خشم و نفرت قومی علیه خارجی تباران را جزو وظایف و تعهدات سیاسی خود می‌دانند. آن‌ها از کارشان دفاع می‌کنند و تمام جنایات و آدم کشی‌هایشان را به مرام و ایدئولوژی خود مرتبط می‌کنند.

در بررسی این جریان منفور، هرچقدر در مورد رهبران و مسئولین آن‌ها مطالعه می‌کنیم، آن‌ها را به‌مثابه مجرمین حرفه‌ای و متخلفین کارکشته و سابقه‌دار درمی‌یابیم که هرچقدر جرائم سنگین‌تری مرتکب شده‌اند، مسئولیت بیشتری را نیز دارا هستند. در حقیقت بیان اینکه انجام چنین کارهایی جزو وظایف سیاسی – ایدئولوژی آن‌هاست، آدم توجیه می‌شود که ارتکاب به این جرائم برای آن‌ها جزو انجام وظایف افتخارآمیزشان است. در مصاحبه با برخی از این چهره‌های شناخته‌شده، اظهار داشته‌اند که شخص سمبل و الگوی ما آدولف هیتلر است.

در شب ۸ مارس ۲۰۱۴ تنی چند از طرفداران این حزب، در شهر مالمو، با چاقو و چوب‌دستی چندین نفر از فعالین چپ و ضد راسیسم را به‌قصد کشت مجروح کردند به‌طوری‌که یکی از مجروحین هنوز سلامتی خود را بازنیافته است. ضارب وی، از اشخاص کلیدی این حزب و کماکان مخفی و تحت تعقیب پلیس است. در اعتراض به این اقدامات گستاخانه و جنایت‌کارانه این نازیست‌های آدم کش، چند روز بعد، نزدیک به ۲۰ هزار نفر از مردم شهر مالمو و اطراف و در شهرهای دیگر به خیابان‌ها ریخته و ضمن ابراز نفرت و انزجار از این جانیان، اتحاد و همبستگی خود را به نمایش گذاردند. بی‌دلیل نیست که به‌مجرداینکه مردم مطلع می‌شوند این جریان منفور درجایی قصد خودنمایی و ظاهر شدن را دارند، صدها و هزاران نفر از مخالفین و معترضین به آن‌ها درصحنه حاضر می‌شوند تا عرصه را بر آن‌ها تنگ کنند.

۷ نفر از این جریان منفور تحت حفاظت صدها پلیس ضد شورش، پلیس سواره بر اسبان غول‌پیکر تعلیم‌دیده، پلیس شخصی برای درهم شکستن تجمع مردم، با استفاده از سگ‌های نترس و درنده و با استفاده از ماشین‌های پیکت و رنجر ضد حمله و محاصره‌شده در چارچوب واگن‌های بزرگ فلزی که مثل دیوارهای بتون عمل می‌کنند و نرده‌های دیوار گونه که ورود به محوطه را غیرممکن می‌کرد که جز پلیس و محافظین مخصوص و خبرنگاران کسی امکان نزدیک شدن به این دژ را نداشت قرار داشتند. بااین‌وجود تظاهرکنندگان جسور، نترس و خشمگین توانستند، قرق محوطه را درهم کوبیده و به سخنران- Stefan Jacobsson – نزدیک شوند. اگر پلیس به کمک وی نمی‌شتافت، معلوم نبود سرنوشت وی به کجا منتهی شده بود. فقط به اعتبار چنین حفاظت سنگین و پرهزینه‌ای، این کثافت‌ها جرئت عرض‌اندام دارند. درحالی‌که هزاران نفر به یمن اتحاد و همبستگی و بدون ترس و وحشت از پلیس درنده‌خو، به خیابان‌ها می‌ریزند و ساعت‌ها اطراف تجمع نازیست‌ها و فاشیست‌ها را به جولانگاه اعتراض خود بدل می‌کنند. خواست اصلی همگی تظاهرکنندگان در تمامی تظاهرات و اعتراضات این بوده است که جامعه باید از نفوذ و رسوخ نازیست‌ها و فاشیست‌ها در امان باشد. ما اجازه نمی‌دهیم که جنایات و آدم کشی‌های نازیست‌ها و فاشیست‌های هیتلری در آلمان، مجدداً تکرار شود. این مرام و ایدئولوژی باید برای همیشه مدفون گردد.

هنگامی‌که مدیای اجتماعی در سطح وسیعی صحنه‌هایی از اقدامات فوق‌العاده وحشیانه و خشونت‌آمیز پلیس را افشا کردند ابتدا دست‌اندرکاران ماجرا و سپس خود پلیس را در ساعاتی بعد وادار به اعتراف کردند که “پانیک شدند و نتوانستند ماجرا را معتدلانه تر پیش ببرند” و ظاهراً اظهار پشیمانی از عملکرد جنایت‌کارانه‌شان کردند. هرچند این پشیمانی و عقب‌نشینی‌ای کاملاً مصلحتی و تاکتیکی است که مردم را ساکت کرده تا از مقامات دولتی و دست‌اندرکاران به‌ویژه از پلیس حافظ سرمایه و سیستم دولتی سلب اعتماد نکنند.

 

مجدداً برگردیم بر تظاهرات روز ۲۳ اوت:

در رسانه‌های جمعی دولت سوئد، غروب روز تظاهرات از قول پلیس اعلام شد که تظاهرکنندگان، پلیس و اسبان مربوطه و ماشین‌های پلیس را سنگ‌باران کردند. آن‌ها مانع ورود آمبولانس به محوطه شدند درنتیجه مجروحین و مصدومین نتوانستند به‌موقع به بیمارستان اعزام شوند و نظایر آن.

– یکی از مجروحین که مرد ۵۰ ساله‌ای است توضیح می‌دهد که در اثر یورش پلیس‌ها زنی روی زمین افتاد و او سعی کرد به کمک وی بشتابد که ناگهان پلیس‌های اسب‌سوار فرارسیدند و او به زمین افتاد و ۳-۴ اسب از روی او عبور کردند. او می‌گوید درحالی‌که مردم تلاش می‌کردند مرا که روی زمین افتاده بودم کنار بکشند، پلیس دیوانه‌وار با شلاق و باطوم آن‌ها را زیر ضرب و شتم خود قرارداد. وی که به‌شدت زخمی شده است توضیح می‌دهد در لحظاتی که زیر سم اسب‌ها قرارگرفته بودم به‌شدت می‌توانستم نفس بکشم. دکتر معالج وی توضیح می‌دهد دست خردشده وی زیر سم اسب هرگز خوب‌شدنی نیست.

– هنگامی‌که یکی از ماشین‌های پلیس به‌قصد عقب راندن مردم، به‌طرف آن‌ها حمله‌ور شد، یک زن نزدیک بود زیر ماشین برود، مردی که درصدد نجات زن بود، ماشین پلیس خود وی را زیر گرفت و نتوانست از زیر چرخ جلو ماشین بیرون بیاید. مردم به‌طرف ماشین هجوم بردند و او را نجات دادند. بااینکه آمبولانس در محل حضور داشت ولی عملاً پلیس مانع آن شد که مرد به‌شدت زخمی شده به بیمارستان اعزام گردد. پلیس در گزارش‌های اولیه خود اعلام کرد که خود تظاهرکنندگان مانع آن شدند که آمبولانس به‌موقع بتواند مرد مجروح را به بیمارستان منتقل کند.

اظهار نظرات برخی مقامات بلندپایه دولتی، خبرنگاران و خود پلیس:

– یکی از رؤسای ارشد سابق پلیس، اظهار می‌دارد که استفاده از اسب برای متوقف کردن تظاهرات مردمی، کاملاً اشتباه است؛ زیرا در اثر سروصدا و های‌وهوی صحنه تظاهرات، اسب‌ها خشمگین شده و واکنش متقابل نشان می‌دهند و اصلاً قابل پیش‌بینی نیست که چه اتفاق خواهد افتاد. در چنین صحنه‌هایی اسب، خود را در حال نبرد تصور می‌کند و سوارکار قادر به کنترل اسب نیست.

– یکی از رؤسای پلیس امنیتی مرکزی می‌گوید، وقتی‌که فیلم‌ها و گزارش‌های صحنه‌های تظاهرات را نگاه می‌کردم، باورم نمی‌شد که پلیس‌های اسب‌سوار بر روی مردم اسب‌سواری می‌کنند!

– همین شخص معتقد است که نباید به “حزب نازیستی سوئدی‌ها” اجازه میز تبلیغات انتخاباتی می‌دادند؛ زیرا اهداف آن‌ها نفرت پراکنی علیه اقوام و ملیت‌های دیگر است. در قانون سوئد چنین اقداماتی ممنوع و مستحق مجازات است.

– یک مقام پلیس می‌گوید، برایم باورکردنی نیست که پلیس به تظاهرکنندگان حمله می‌کند و آن‌ها که بر روی زمین می‌افتند و در این اثنی پلیس‌های سواره عمداً آن‌ها را زیر می‌گیرند.

– یکی از سخنگویان خود پلیس شهر مالمو توضیح می‌دهد که استفاده از اسب برای متفرق کردن تظاهرات کار ناموفقی بود و ما من‌بعد نباید چنین کاری بکنیم.

– یک محقق در امور پلیس، در دانشکده Linköping می‌نویسد، عملکرد پلیس در سرکوب کردن این تظاهرات واکنشی به‌شدت هیولایی است.

جالب‌توجه اینکه “حزب سوئدی‌ها” اجازه برگزاری میز اطلاعاتی در استکهلم در تاریخ ۳۰ اوت را از پلیس دریافت کردند و برنامه خود را در آنجا هم برگزار کردند. پلیس محافظ آن‌ها از همان شیوه‌ای استفاده نمود که در شهر مالمو کرده بود.

– بعد از واکنش‌های گوناگون از جانب کارشناسان و خبرگزاری‌های بی‌طرف، نشان دادن فیلم‌های متعدد از ناحیه شاهدان درصحنه که واقعیت‌های غیرقابل‌انکار، آشکارا برملا شد، واکنش برخی رسانه‌های جمعی که دروغ‌های پلیس را منعکس کرده بودند، کاملاً عوض شد و مطالب زیر منعکس گردید:

– پرتاب سنگ به‌طرف پلیس، شایعه‌پراکنی دروغی از طرف پلیس بود. تظاهرکنندگان مانع ورود آمبولانس برای اعزام مجروحین نشدند.

– پلیس از خودش بازجویی به عمل‌آورده و علیه خودش به دادستانی شکایت کرده و قول داده است که بعدازاین، چنین اتفاقی نباید بیفتد. یک گروه از خود پلیس قرار است، مسائل و رویدادهای رخ‌داده در این رابطه را تحقیق و بررسی کند. یک پروفسور بخش علوم قضایی در دانشگاه گوتنبرگ، معتقد است که تحقیق و بررسی از ناحیه خود پلیس می‌تواند از طرف عموم موردانتقاد قرار بگیرد که بررسی‌ها جانب‌دارانه بوده است.

– نایب‌رئیس پلیس شهر مالمو دریک مقاله رسمی که در روز ۲۸ اوت در روزنامه‌ها منتشر شد، اعتراف می‌کند که مردم از پلیس سلب اعتماد کرده‌اند.

– خبرنگار یکی از روزنامه‌های پرتیراژ جنوب سوئد، در یک مقاله رسمی می‌نویسد: “حزب نازیستی سوئدی‌ها” فکر می‌کند در فضای دموکراسی موجود و با استفاده از حمایت پلیس می‌تواند میز اطلاعاتی در میان مردم گذاشته و اهداف سیاسی – ایدئولوژیک خود را بیان کند؛ اما آن‌ها خود می‌دانستند و به‌خوبی مشاهده کردند در میان هو کردن‌ها و سوت زدن‌های ممتد، کسی حرفی از سخنران نشنید و گفته‌هایی از وی درجایی چاپ‌نشده است. اولاً یک‌بار برای همیشه این ایدئولوژی انسان ستیز و فاشیستی باید مدفون گردد ثانیاً مردم نیز با استفاده از حق دموکراتیک خود ثابت کردند که در مقابل تجمع حداکثر ۱۰ نفر از آن‌ها هزاران نفر درصحنه نبرد بودند و اجازه ابراز قدر قدرتی به این نازیست‌ها نخواهند داد. مردم شهر مالمو و شهرهای دیگر سوئد، به‌دفعات مکرر در خیابان‌ها و میادین این توازن قوا را نشان داده‌اند.

پلیس باید بداند و بفهمد، هرچند اسب‌های قوی، غول‌پیکر، ورزیده و تعلیم‌دیده آن‌ها به‌مثابه نیروی ضد شورش مورداستفاده قرار می‌گیرند، ولی آن‌ها جاندار هستند و در قبال های‌وهوی و ناآرامی‌ها پانیک گرفته و شدیداً خشمگین می‌شوند و در این میان می‌تواند هر اتفاقی بیفتد. به معنای واقعی کلمه می‌توان گفت، پلیس صحنه را ناآرام و مهیج می‌کند و مردم را با شلاق و باطوم می‌زند و آن‌ها ناگزیرند فرار و عقب‌نشینی کنند و سپس پلیس، اسب‌ها و سگ‌های درنده را علیه مرد می‌شوراند. خود این شیوه به‌نوعی برخورد حیوان ستیزانه است.

پلیس بی‌شرمانه و یا گستاخی عریان می‌گوید: ما تدارکات لازم را دیده بودیم که تظاهرکنندگان را سرکوب کنیم و در کارمان موفق بودیم. در همین‌جا اگر کمی تعمق کنیم، با توجه به حصار به‌اصطلاح نفوذناپذیری که پلیس برای حفاظت چند نفر معدود تدارک دیده بود (که عملاً هم درهم شکست) اسب‌ها، سگ‌ها و ماشین‌های پیکت ضد حمله در پشت‌صحنه آماده حمله بودند تا تظاهرات را سرکوب کرده و تعدادی را داغان کنند. به همین دلیل آن‌ها می‌گویند که ما در پیشبرد کارمان موفق بودیم. مسئله چنین نبود که در اثر هجوم تظاهرات چند هزارنفره، پلیس ناگزیر می‌شود که از اسب‌ها و سگ‌ها برای متفرق کردن مردم استفاده کند.

بنا به گفته نایب‌رئیس دادستانی خود پلیس، در طول یک هفته اخیر بعدازاین رویداد، کوهی از انتقادات برای ما ارسال‌شده است که ناگزیریم به همه این شکایات و انتقادات رسیدگی کنیم.

درحالی‌که خبرنگاران، محققین، عناصر مطلع و کارشناسان بی‌طرف به کار پلیس در این تظاهرات انتقاد دارند، وزیر دادگستری سوئد اظهار داشت که تظاهرکنندگان خشن، خودشان مقصر هستند، به عبارت روشن‌تر، از کاری که پلیس کرده دفاع می‌کند.

به نقل از مقاله حسن صالحی:

“ضد راسیست‌ها با اعتراضات خود دارند جامعه را از افکار و اعمال ضد انسانی نژادپرستان مصون نگه می‌دارند. این خدمتی به انسانیت و در جهت امنیت شهروندان است. اگر جنبش‌های اجتماعی نظیر جنبش ضد راسیستی وجود نمی‌داشت اوضاع ازآنچه که امروز در جوامع غربی هست بدتر هم می‌شد. متأسفانه نیروهای راست و راسیست در اروپا تا همین‌جا نیز قدرت زیادی گرفته‌اند. راسیسم به‌ویژه از وجود بحران اقتصادی سرمایه‌داری تغذیه کرده و “خارجیان” را به‌عنوان عامل نابسامانی‌های موجود معرفی می‌کند. جریانات راسیستی با تکیه‌بر نژاد و ملیت و قومیت به نفرت پراکنی علیه خارجیان دست می‌زنند و با مخدوش کردن اذهان عمومی در پی کسب رأی و نفوذ در میان مردم هستند.

کاری که تظاهرکنندگان ضد راسیستی در تاریخ ۲۳ اوت ۲۰۱۴ در مالمو کردند تأکید بر همبستگی انسان‌ها از هر رنگ و جنس و نژاد برای شکوفایی جامعه در مقابل ایجاد کینه‌ورزی و دشمنی میان انسان‌ها از سوی راسیست‌ها بود. این صف انسانیت است که باید هرچه بیشتر تقویت شود و مورد پشتیبانی قرار گیرد. از سوی دیگر کاری که پلیس کرد و خشونتی که پلیس به کاربرد در خدمت راسیست‌ها قرار گرفت.

زنده‌باد انسانیت در مقابل راسیسم و نژادپرستی و خشونت پلیس.”

فاضل نادری