طبیعت و محیط زیست در رژیم اسلامی ایران
میزان کنونی مصرف منابع طبیعی و حیاتی کره زمین توسط انسان ظرف ۱۰ هزار سال گذشته بیسابقه بوده است. فرسایش خاک براثر فعالیتهای انسانی، مصرف بیسابقه منابع آب شیرین، انتشار گازهای گلخانهای و همچنین رها شدن حجم بسیار زیادی از سموم شیمیایی به داخل طبیعت، حیات را در کل کره زمین با چالشی اساسی مواجه کرده است.
بحران بیآبی، آلودگی هوا، مرگ دریاچهها، خشک شدن رودخانهها، آتشسوزی جنگلها و کشتار حیوانات ازجمله مهمترین معضلاتی است که محیط زیست ایران در رژیم اسلامی خامنهای بهطورجدی با آن دستبهگریبان است، بهطوریکه باعث شده مردم و فعالین زیستمحیطی سکوت را شکسته و اینجاوآنجا، با برپائی تجمعات اعتراضی نسبت به بیتوجهی مسئولین اعتراض کنند. در مقابله با این اعتراضات برحق مردم، رژیم نیز با استفاده از شیوههای گوناگون در پی به انحراف کشاندن، تحت کنترل درآوردن و درنهایت سرکوب این جنبشها بوده و هست.
اگر بخواهیم تعریفی از محیط زیست و طبیعت داشته باشیم میتوان اینگونه تعریف کرد که:
محیط زیست عبارت ترکیبی از دانشهای متفاوت در علم است که شامل مجموعهای از عوامل زیستی و محیطی در قالب محیط زیست و غیر زیستی (فیزیکی، شیمیایی) است که بر زندگی یک فرد یا گونه تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میپذیرد. امروزه این تعریف غالباً به انسان و فعالیتهای او مرتبط میشود و میتوان محیط زیست را مجموعهای از عوامل طبیعی کرهٔ زمین، همچون هوا، آب، اتمسفر، صخره، گیاهان و غیره که انسان را احاطه میکنند خلاصه کرد. محیط زیست در اصطلاح به کلیه عوامل تهدیدکننده یا بهبود بخش محیط زندگی اطلاق میشود.
تفاوت محیط زیست با طبیعت در این است که تعریف طبیعت شامل مجموعه عوامل طبیعی، زیستی و غیر زیستی میشود که منحصراً در نظر گرفته میشوند، درحالیکه عبارت محیط زیست با توجه به برهمکنشهای میان انسان و طبیعت و از دیدگاه بشر توصیف میشود. طبیعت عبارت است ازآنچه که فرآیند زیستن را احاطه کرده، آن را در خود فروگرفته و با آن در کنش متقابل قرار دارد.
در اصل ۵۰ قانون اساسی ایران آمده است: “در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میشود. ازاینرو فعالیتهای اقتصادی و غیر آنکه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابلجبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.”این موضوع به آن معنی است که در قانون اساسی پیشبینی لازم برای حفاظت محیط زیست انجامگرفته و خلأ قانونی در این مورد وجود ندارد؛ اما اینکه این اصل چقدر در بهرهبرداری از منابع و برنامهریزی در نظر گرفته شود، مبحث دیگری است؛ اما علیرغم وجود بستر قانونی مناسب محیط زیست و طبیعت ایران در وضعیت مناسبی قرار ندارد. به دلیل نگاه کوتاهمدت و سودجویانه به آن، آینده خوبی نیز برای آن پیشبینی نمیشود. بهجرئت میگویم که سرزمین ایران در واپسین دهه از قرن چهاردهم هجری شمسی، هرگز شرایطی آسیبپذیرتر و شکنندهتر از دوران کنونی را درک نکرده است. استفاده بیشازحد ظرفیت منابع طبیعی مانند آنچه در جنگلهای شمال اتفاق میافتد، آلوده کردن شاهرگهای حیاتی رودخانهها، تخریب زیستگاههای طبیعی در دامنههای سهند به بهانه استخراج معادن تا صادرات خاک کشاورزی دشت حاصلخیز مغان به کشورهای حوزه خلیجفارس به بهانه افزایش صادرات غیرنفتی، طرحهای بیشمار انتقال آب میان حوضهای از سرشاخههای کارون تا آلوده کردن آب با پسابها و زبالههای طرحهای پتروشیمی، یک کیلومتر عقبنشینی تالاب گمیشان، عمق متوسط تالاب انزلی که به کمتر از یک متر کاهشیافته، تمامی تالابهای شرقی و مرکزی و اغلب تالابها و دریاچههای غربی کشور از هامون و جازموریان گرفته تا گاوخونی و بختگان و مهارلو و طشک و پریشان و کافتر و حتی دریاچه ارومیه که بهروز سیاه نشستهاند، قاچاق پرندگان شکاری، فرسایش شدید خاک در اراضی شیبدار تحت کشت گندم برای خودکفایی تا احداث جاده از میان جنگل گلستان و دهها منطقه بکر دیگر، آب آلوده رفسنجان و اهواز تا هوای مسموم تهران و اراک و اصفهان، ریز گردهای مهمان از کشورهای همسایه تا قتل پلنگ و خرس و گرگ توسط مردم عادی، از حکم اعدام برای محیطبان دنا به دلیل حفاظت از محیط زیست تا حکم زندان برای فعالان زیستمحیطی، هر جای این مملکت را که نگاه کنید، فاجعهای در حال رخ دادن است. متأسفانه متولیان محیط زیست به دلایل مختلف ازجمله شرایط سیاسی حاکم، حتی توان حفاظت از مناطقی که قانونا و رسماً متولی آن هستند را نیز ندارند. نفس طبیعت ایران در حال بند آمدن است حال محیط زیست ما خراب است و کسی به فکر چاره اساسی برای آن نیست.