فقر مانند نیازهای اساسی یک مفهوم پویا است و پدیده پیچیده و چندبعدی است که ابعاد مختلف آن در کنش متقابل با یکدیگر است. فقر یکی از پدیدههای وحشتآفرین معاصر است و وجودش تأثیرات زیادی بر یک جامعه دارد. فقر شاخههای مختلفی دارد، ازجمله: فقر فرهنگی، فقر اقتصادی، فقر تاریخی و… که ما در این مقاله فقط به فقر اقتصادی و تأثیرات آن بر جامعه میپردازیم؛ چراکه این نوع فقر (اقتصادی) سرمنشأ بسیاری از آسیبها و بحرانهای جدی یک جامعه است و معضلی است جهانی.
فقر تعاریف مختلفی دارد ولی کلاً در یک جمله فقر به تمام عواملی که آزادی انتخاب انسان را در مقابل خواستههای معقول او به چالش بکشد اشاره دارد. معضلاتی چون بیکاری، کمسوادی یا بیسوادی، اعتیاد، طلاق، بزهکاری، فحشا و… همه مسائلی هستند که با فقر بشدت در ارتباطاند. زمانیکه فقر اقتصادی در یک جامعه نهادینه شود بستر چنین اجتماعی جرمخیز خواهد بود و افراد به دلیل تنگدستی بهسوی جرم سوق داده خواهند شد و زمانیکه فقر اقتصادی وجود داشته باشد به دنبال آن شاهد فقر فرهنگی، آموزشی و…خواهیم بود. آمارها در سال ۲۰۱۵ با تخمین اینکه ۷۰% از جمعیت ایران زیر خط فقر زندگی میکنند بهوضوح بیانگر این معضل است. گر چه ایران به دلیل دارا بودن منابع طبیعی (نفت و گاز) و سرمایهها و ثروتی که دارد بهندرت در لیست جهانی بهعنوان یک کشور فقرزده شناخته میشود اما چنین آمارهایی با این درصد بالا نشانگر فقر در این کشور در سطح بالای جهانی محسوب میشود. یکی از دلایلی که فقر در ایران برای جامعه جهانی به نسبتی ناشناخته و غیر قابلبحث است، این است که ایران دومین اقتصاد خاورمیانه است و فراوانی قابلملاحظه نفت و گاز، ایران را در بالاترین سطح، حتی از کشورهای اروپایی بهجز ۳۰ کشور برتر جهان ازلحاظ ثروت قرار داده است که همین امر موجب شده در اذهان بینالمللی اینچنین جلوه داده شود که ایران کشوری است ثروتمند و در حد متوسط و نباید مردمش از شرایط بد اقتصادی و فقر رنج ببرند. ولی متأسفانه نابرابری و شکاف بین ثروتمندان و فقیران در ایران هیچ پیامدی جز گسترش فقر نداشته و این واقعیت انکارناپذیر است. ثروت ایران بهدست عدهای بهاصطلاح آقازادگان و خانوادههای مقامات ارشد کشور قرارگرفته است و آنها با روابط خاصی که با بانکها و مقامات دارند هر کاری که بخواهند انجام میدهند و ثروتهای میلیاردی را برای خود اندوختهاند و ثروت ملی را تاراج میکنند. تنها ۵% از جمعیت کشور دارای بخش بزرگی از ثروت ملی هستند و ۹۵% دیگر در رنج یا فقر مطلق بسر میبرند. بر اساس گزارش رسمی که خبرگزاری رویترز (۹۲/۸/۲۰) منتشر کرد، رهبر ایران علی خامنهای و خانوادهاش ثروتی بالغبر ۹۵ میلیارد دلار دارند. بنا به نوشته رویترز در همان سال این رقم چیزی حدود ۴۵% بیشتر از صادرات نفتی ایران در سال ۹۱ است و حتی از ثروت اندوخته شاه سابق ایران هم پیشی میگیرد. فرزندان این اشخاص در بهترین دانشگاههای دنیا در حال تحصیل و زندگی هستند و در بانکهای سوئیس و انگلیس سرمایهگذاری کرده و به عیش و نوش مشغولاند و دردناک اینکه، این در حالی است که مردم رنجدیده ایران در حال مبارزه برای رسیدن به حداقل حق حیات هستند. گفتنی است که صاحبنظران بر این باورند که فقط ۱۰% هزینههای نظامی جهان برای از بین بردن فقر در جهان کافی است، که این درصد در مورد ایران هم صادق است. متأسفانه هزینههای هنگفت نظامی ایران که به کشورهایی چون سوریه، لبنان، یمن و… سرازیر میشود باعث گسترش شدید فقر در این کشور شده است. علاوه بر هزینههای سنگین ارتش یکی دیگر از دلایل اصلی فقر در کشورمان فساد شدید دستگاههای دولتی و قضایی و اختلاسها است که بدبختانه نهتنها هیچ اقدام جدی جهت مقابله با این فسادها انجام نشده بلکه طی سالهای اخیر (ریاست جمهوری احمدینژاد و حسن روحانی) بهشدت رو به افزایش بوده است. علی خامنهای چندی پیش اعلام کرد که اگر از مردم بپرسید نان میخواهید یا امنیت؟ قطعاً امنیت را انتخاب خواهند کرد. شاید ازنظر خیلیها این حرف رهبری درست باشد ولی ازنظر خامنهای امنیت فقط و فقط امنیت نظام است و بس. ازنظر او مصونیت نظام جمهوری اسلامی است که مهم است و به هر قیمتی باید برقرار باشد و امنیت فکری و روانی، شغلی و مالی… در جامعه امنیت محسوب نمیشود و تمام تلاش باید برای حفظ نظام انجام پذیرد. فقرزدایی توسط دولتها امری است ضروری و اگر فساد اداری منجر به فقر شود همطراز با جنایت علیه بشریت است. شوربختانه فساد اداری و دولتی و نابرابری، کلید فقر در ایران است و تاکنون هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت در این رابطه صورت نگرفته است.
منابع: خبرگزاری رویترز