استبداد سیاسی حق و حقوق فرد را محدود میکند ولی استبداد الهی حق و حقوق انسانی را نابود کرده و حق و حقوق بت قدیمی یعنی «الله» را برقرار مینماید، نظام اسلامی دردفاع از ملت و قانون نیست که اعدام میکند و به زندان می اندازد، بلکه در دفاع از حق و حقوق «الله» و نماینده های خود گماشته اوست که به خاک وخون میکشد و به جسم و جدن آگاهان و معترضین تجاوز میکند و زخم های التیام ناپذیری وارد میسازد، آنچه امروزه از سپاهیان دین، گاردهای ویژه و نیروهای بسیج و انتظامی و غیره به چشم میخورد خشم اطت و بی رحمی، آنها میزنند که انتقام نافرمانی و آگاهی تو را بگیرند زیرا شکی ندارندکه این خشم و بی رحمی را «الله» تأییدو تصدیق میکند.
تنها به نام «الله» است که میتوانی شمشیر خود را به هر گردنی فرود بیاوری و چه توجیهی بالاتر وبهتر از آن مخصوصاً گردنهای بر افراشته گردنهایی که در برابر هیچ خدایی خم نمیشوند.
وقتی «الله» حاکم است، دست به دامن چه کسی میتوان شد؟ چه کسی میخواهد این غم و اندوه را تسکین دهد؟ آیا آه و ناله های غم انگیز آنها را میشنود؟ مگر «الله» توجیه گر نظم وانضباط و اخلاق اسلامی نیست؟ مگر قصاص و سنگسار، شلاق و زندان و اعدام از احکام جاری نیستند؟ مگر نگفته جهاد و شهادت و جنگ وخونریزی و ریختن خون کنار تکلیف و وظیفه انسانی است؟ تمامی اینها توجیه الهی و «الله» پرستی دارد.
مجریان قوانین اسلامی، از سربازان «الله» و قضاوت تا بازجو و سپاهی گرفته که اگر این ایمان شان به «الله» و احکام «الله» نبود هیچ گاه شاهد چنین خشم و خشونت و بی رحمی نبودیم. البته اینان کسانی هستند که به این رویه خو گرفتند ومتعهد به اصل و اصول اسلامی و تقلید و پیروی هستند، حال چه کسی غیر ا «الله» و نماینده های او را میتوان مسئول شناخت؟ مگر به جز احکام «الله» احکام دیگری هم حاکم است؟ میتوان تصور کرد که آیت الله ها و حجت الاسلام ها و کارگزارانشان و بقیه تجار دین به چه چیز دیگری جزدفاع از حق و حقوق خودشان و «الله» اندیشه کنند؟
چه نا امید کننده است که امروز باید «الله» را مسئول بدانیم و کیفر خواست را باید علیه «الله» صادر کنیم. این چه «الله» مجنونی است که اکثریت سخنش دستور جنگ و قتل و کشتار به مسلمانان است؟ برای هیچ انسانِ انسان گرایی قابل قبول نیست که این «الله» اینگونه انسان ها را به جان هم بیندازد، چرا که این «الله» هیچ رابطه ای با خردمندان و کاشفان و نویسندگان و محققین ندارد و با آخوندها وروضه خوان ها و نوحه سرایان رابطه را نظم می بخشد و چرا این «الله» فقط گریه و شیون را دوست دارد؟
«الله» شادی کنندگان را دوست ندارد و برده داران را دوست دارد، رقصیدن را دوست ندارد ولی صیغه بازان و کنیزداران را دوست دارد، موسیقی و هنر را دوست ندارد ولی سلاخی کردن غیرمسلمان را دوستدار، چنین دین و خدایی تنها شعور انسان را تباه میکند.