Parisa_167_x_198

پریسا حیدری زاغانی برابری جنسیتی یا بردگی زن در ایران

Parisa_167_x_198

زن عشق می کارد، کینه درو می کند. دیه اش نصف دیه ی توست و مجازات زنایش با تو برابر، میتواند تنها یک همسر داشته باشد و تومختار به داشتن چهار همسر هستی و بینهایت صیغه.

طبق ماده  ۲۳ لایحه  حمایت از خانواده، پیشنهادی از سوی دولت، تصریح شده حق اجازه  همسراول در ازدواج مجدد مرد، از زن سلب شده و صدور ازدواج مجدد مرد صرفاً منوط به تَمکُن مالی مرد و تعهد اجرای عدالت عنوان شده است. واینک این سؤال به وجود می آید، برابری جنسیتی چیست؟ برابری جنسیتی بدان معناست که زن و مرد، حقوق و وظایف یکسان دارند و همه از فرصتهای مساوی در جامعه برخوردار هستند. همچنین برابری جنسیتی مربوط به عدالت وتقسیم مسؤلیتها نیز میشود، هم در خانواده و هم در جامعه. اگر جنسیت مانع از آن شود که ما نقاط قوت و ضعف  خود را ببینیم، این امر میتواند به تبعیض و فرصتهای محدود برای فرد منجر شود.

از نخستین قانون مُدَوَن علیه زنان تا کنون نزدیک به ۸۰ سال می گذرد و زنان تا امروز در چالش مداوم با قوانین تعدد زوجات هستند و اکثرا هم قربانیان آن. لغو تعدد زوجات یکی از خواسته های مطرح شده توسط سازمانهای فعال در امر حقوق زنان میباشد. اصلآ چرا قانون تعدد زوجات و چرا این قوانین تا به این حد زن ستیز و پر ابهامند؟ جواب این سؤالات کجاست، اصلآ چه کسی پاسخگوی آن است؟ نقش  چنین قوانینی در ایران  به هیچ روی قابل انکار نیست و قوانین خانواده به مراتب نقش مهمتری در سرنوشت خانواده و به ویژه زنان خانواده ایفا میکند.

  برای مثال، مبارزه با قانون تعدد زوجات که پیشتر به آن پرداخته شد، بر اساس این قانون به مرد اجازه داده میشود چهار زن عقدی و بی نهایت زن صیغه ای داشته باشد. ترس و نگرانی زنان در ایران از وجود قانونی که به شوهرانشان اجازه میدهد بر سرشان هوو بیاورند، آنها را وادار به اندیشیدن و موضع گیری در برابر قانون کرده است. قانونی که هنگام نوشتن آن قلب ما زنان را ندیده بودند. مخالفت با این قانون از سوی زنان به این معنا نیست که مثلا آنها میخواهند چند شوهر داشته باشند. این شرح حال بسیاری از زنان ایران است؛ به دنیا آمدم تا چشم باز کردم شوهرم دادند صاحب چند فرزند شده ام … باید توهین و تحقیرهای شوهرم را تحمل کنم، کتک بخورم و دم بر نیاورم چون نصف مرد به حساب می آیم.

زنان در موارد بسیاری به مقاومت در برابر این قانون پرداخته اند گرچه این مقاومتها در بسیاری از موارد به واسطه  قوانین مردانه حاکم بر ایران گره ای از مشکلات زنان نگشوده است و نظام نکبت بار جمهوری اسلامی، زنان را تنها و دردمند رها کرده است. در مواردی هم زنان با اطلاع از ناتوانی خود و عدم وجود قوانین حمایتی برای زنان و تبعات ناشی از طلاق برای یک زن در جامعه، همواره برای احقاق حقوق پایمال شده اشان مبارزه کرده است.

در واقع قانون به صورت دستاویزی برای هوسرانی های مردان در آمده و کارکردی را که قانونگذار ادعای آن را دارد از دست داده است. گذشته از تاثیر قانون بر زندگی زنان همین قانون بر زندگی دیگر افراد خانواده که مهمترین آنها کودکان هستند اثر مخربی دارد اثری که هرگز قابل چشم پوشی نیست و منشأ بسیاری از آسیبهای اجتماعی است که نظام جمهوری اسلامی کماکان سعی بر کمرنگ جلوه دادن آن داشته است. وجود قوانین یک جانبه  دیگری هم چون حضانت فرزندان و همچنین فضای عرفی و زن ستیز باعث شده گاهی زنان برای پیشگیری از این آسیبها خود را قربانی چنین وضعی کنند و چه قصه هایی از زنان و رنج هایشان که همیشه ناگفته و نانوشته میماند این تنها گوشه ای از واقعیت های تلخ زندگی زنانی است که قربانی چنین قوانین زن ستیز و مرد سالاری میشوند. بدون شک بر اثر این قوانین یک جانبه خشونتهای خانگی گسترده و آسیبهای روحی و جسمی زیادی به زنان وارد میشود که گاه حتی حاضر به سخن گفتن از آن نیستند  و آن را مختص به چهار دیواری خانه خود میدانند خشونتهایی چون ضرب و شتم وتهدید به جدا کردن آنها از فرزندانشان در صورت عدم تسلیم در برابر وضعیت جدید و پیامدهای روان شناختی ناشی از آن ظلم مضاعفی بر زنان وارد میکنند و لزوم تغییر قانون را  بیش از پیش آشکار میسازد. به رغم اینکه تک همسری طبیعی ترین شکل زندگی زناشویی است قانون مدنی ایران به صراحت حق چند همسری برای مردان قائل شده است و از این طریق عبارت کلیشه ای چهار زن عقدی و بی نهایت زن صیغه ای را رسما عینیت بخشیده است همه اینها دلایل فرار زنان از ایران و مبارزه چندین ساله آنهاست علیه بی حقوقی زنان و زن ستیزی جمهوری اسلامی.