تقدیم به مادرم و تقدیم به تمام زنان محروم و ستم کشیده ایران، افغانستان و همه
جوامعی که در آن زنان به نام دین و سنت و یا فرهنگ و نژاد از ستم مضاعف رنج میبرند.
در اندیشه اسلامگرایان مسائلی مثل آزادی و حق آزادی جنسیتی که امروزه در مصوبات کنفرانسهای جهانی زنان مطرح میشود تابویی اسرارانگیز و مملو از منعیات میباشد. به باور اسلامگرایان و مذهبیون، هرگونه حق و حقوق پایه ای برای زن مانند یکی از شهروندان جامعه که امروزه به صورت قوانین برابری طلبانه در جهان و به همت مبارزات چندین صد ساله زنان متحقق شده است در هیچ قالبی بجز “فریب استعمار و غربزدگی و انحرافات ناشی از آن” نمیگنجد و به نظر آنان سنتهای اسلامی دارای پاسخ کاملی به سوالی با عنوان آزادی و برابری جنسیتی برای زنان میباشد.
برخورد با آزادی زن بزرگترین مسئله فکری برای مذهبیون اسلامی میباشد؛ برای اینان در هر زمینه ای که میخواهد باشد، آزادی پوشش، آزادی حضور اجتماعی یا آزادی همسرگزینی مطرود و محکوم است. اینها سوغات استعمار و فرهنگ “کثیف غربی” است و بالاخره جز انحراف، راه به جایی نمیبرد. به نظر این خونخواران مذهبی، شادی زن و مرد میوه ممنوعه ای است که از سوی غرب برای انحراف و فریب انسانها.
این دایناسورهای اسلامی، آزادی زن را بدین گونه به تمسخر میگیرند و ریشخند میزنند که، وه، که چه زمینه آماده ای برای غربیان و استعمار و استبداد غربی که فریاد بکشند: آزادی شوای زن، و باز به قول اینها از چه آزاد شوی؟؟؟
چه سؤال جالبی. این دیگر “از چه” ندارد؛ داری خفه میشوی، هیچ چیز نداری و محرومی پس آزاد شو! از همه چیز آزاد شو. آنکه در زیر سنگینترین بارها خفته است و دارد خفه میشود. فقط به آزاد شدن و برخاستن از این آوار خفقان و فشار می اندیشد نه به چگونه آزاد شدن و چگونه برخاستن. زن آزاد میشود اما نه فقط با کتاب و دانش و ایجاد فرهنگ بالا و روشن بینی و بالا بردن سطح شعور و احساس و جهان بینی، بلکه با قیچی! آری با قیچی کردن چادر، زن روشنفکر میشود.
این شیخ پشم الدینها نقل قولهای غیرواقعی از اروپا و اروپائیان را ادامه میدهند تا معلوم کنند که آزادی زن اروپایی به چیزی جز فروپاشی اجتماعی و نابودی ارزشهای موجود منجر نشده است. و همچنین حاکمان جمهوری اسلامی تفاوتی عمده بین مفاهیمی همانند “لذتگرایی” گرایش طبیعی زن برای ارضاء جنسی (سکس) آزادی و استقلال جنسی زن از یک سو و مفاهیمی چون عشق های ارزان قیمت فرنگی وحتی همخوابگی های سهل از سوی دیگر نمیبینند و فکر میکنند زنی که میخواهد از زندگیش لذت ببرد و صاحب حق کنترل جنسی خود باشد لزوما راهی جز افتادن به دام مشغولیات غیر اخلاقی و فحشا در پیش رو ندارد.
از نظر حاکمان جلاد جمهوری اسلامی ایران و اسلام گرایان آزادی جنسی فریبی است از نوع فریب های بیشمار که نظام پلید سرمایه داری غربی در جهان امروز ، شرق و غرب ،خودی و بیگانه به دامن میزند با این وجود دروغگو کم حافظه هم هست و ضد و نقیض گفتن شیوه ی مرسوم این حاکمان جلاد و اسلام گرایان است.بطور مثال حاکمان حاکم بر جمهوری آدمکش ایران از سویی میگویند آزادی جنسی در اروپا باعث شده است تا زندگی ها خاموش و سرد شوند و ازدواج انجام نگیرد و وقتی هم انجام شد چون طرفین قبلا هم آغوشی را تجربه کرده اند به هیچ تغیری در زندگی و رابطه زن و مرد منجر نشود.
به قول آنها زن و مرد اروپائی در بیرون کلیسا و یا سالن ازدواج و درست پس از پایان ازدواج از همدیگر جدا میشوند از طرفی همین جلادان اسلام گرا من جمله جلادان حاکم بر کشورم ایران میگویند پسران در کشورهای اسکاندیناوی تا سن ۱۸ سالگی به بلوغ نمیرسند! در نتیجه مشکل عمده در این کشورها ناتوانایی مردان برای پاسخ به نیازها و ارضاء طبیعی زنان است بالاخره کدام نقل قول درست است ؟ اگر آزادی زن در کشورهای اروپائی فاجعه ی انسانی به حساب نمی آید و بحران و تعارمن و تضادی ایجاد نمیکند برای آن است که جوانان آنجاها از نظر جنسی ناتوانند و نمیتوانند از این آزادی سوء استفاده کنند اما آزادی زنان و دختران ایرانی به خاطر شرایط بیولوژیکی و اقلیمی خاص در ایران تاثیر کاملا بر عکس دارد و به فحشا و تضاد و تعارض و بحران اجتماعی می انجامد.زنان در کشوری به بزرگی ایران تحت کنترل دولتی و مذهبی جان میکنند.جدایی جنسی در تمامیت خود به ملیون ها زن و مرد این کشور تحمیل شده مراوده ای و رفت و آمد جنسی در تمام ابعاد خود بلکی موقوف است و برای تحمیل یک چنین نگرش و خواست غیر واقعی به جامعه ، گروهای گشت و کنترل راه افتاده اند و سرکوب جنسی به بخش جدایی ناپذیر استراژدی سرکوب اجتماعی رژیم اسلامی تبدیل شده است. همه جریان های بنیادگرا در پایان به یک رودخانه میریزند و افتخار آپارتاید جنسی جمهوری اسلامی فقط خاص ملاها نیست.مطالبم همچنان ادامه دارد و در دفعات بعدی مینویسم لعنت به اسلام و اسلام گرایان و لعنت بر ترویج کنند گان اسلام و مسلمین