nazi fb12 190 x 268

یاداشت سردبیر : نازنین صدیقی در حاشیه اعتصاب غذای پناهجویان در استکهلم و روز جهانی علیه اعدام

nazi_fb12_190_x_268

۱۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام را پشت سرگذاشتیم. اعدام قتل عمد دولتی و عملی بغایت وحشیانه و غیرانسانی است. اعدام بازمانده، وصله ای ناجور و میراثی غیرمتمدنانه و خونریز از دوران و اعصار گذشته است که به نا بجا برای انسان قرن بیست و یکم به جا مانده است. کشتن انسان به هر دلیلی  که باشد و یا انجام اعمال جنایتکارانه، بسیار شنیع است اما شنیعتر و ارتجاعیتر از آن انتقام دولتی است که در

یک روز معین و در ساعتی مشخص که از قبل به محکوم اعلام شده، انسانی اسیرکه  توان هیچ نوع دفاعی از خود ندارد را به طناب دار و به جوخه اعدام میسپارند. متاسفانه عده ای هم ساده لوحانه فکر می کنند با کشتن و اجرای حکم اعدام از فساد و دزدی قتل و جنایت در جامعه جلوگیری میشود در حالیکه دولت ها و قوانینی که به این بهانه حکم اعدام را به اجرا می گذارند خود بزرگترین عامل قتل و کشتار و اشاعه ناامنی در جامعه هستند. دولت ها و حاکمان همیشه برای به انقیاد کشانیدن هر چه بیشتر مردم دست به اجرای حکم اعدام می زنند. کما اینکه با کشتن هیچ فردی از اشاعه به اصطلاح “فساد” در جامعه جلوگیری نمی شود. آمار نشان می دهد که در کشورهایی که هنوز حکم اعدام اجرا میشود  درصد خشونت و جرم و جنایت بیشتر است.

و ما امروز در ایران شاهد اعدامهای هر روزه هستیم. مردم ایران ۳۲ سال است که در سایه نکبت دستگاه ترس و وحشت اعدام اسلامی زندگی میکنند.در ایران کمتر کسی است که در طول عمر جمهوری اسلامی عزیزی را از دست نداده باشد. جنایتکاران اسلامی حکومتشان را با قدرت اعدام به مردم تحمیل کردند و برای تحکیم تثبیت حکومتشان در هر خانه ای را زدند عضوی از خانه را به جوخه اعدام سپردند. در بسیاری از خانواده ها تا پنج نفرشان را به جوخه اعدام سپردند. در دهه ۶۰ خورشیدی هزاران هزار نازنین، فقط با دادگاهی که ۵ دقیقه بطول میانجامید و با سؤال آخوندی که میپرسید “خدا را قبول داری یا نه؟” به جوخه اعدام سپرده میشدند پول گلوله های  شلیک شده را نیز از بازماندگانشان می گرفتند. در ایران حتی کودکان را قبل از رسیدن به سن ۱۸ سالگی به پای چوبه دار میبرند. در ایران برادران را با هم و حتی بدون اطلاع خانواده و حتی بدون اثبات جرم به طناب دار میسپارند و پس از آن به سراغ مادر داغدیده آنان میروند. در ایران … چه بگویم که گفتنی بسیار است و درد بسیار.

و وجود چنین حکومتی باعث فرار مردم از آن جامعه میشود. انسانهایی که توان مالی دارند جان خود را بر میدارند و به امید یک زندگی آرامتر به کشورهای غربی پناهنده میشوند که متأسفانه کشورهای غربی نیز روی چندان خوشی نشان نداده و این انسانهای گریخته از حکومت اعدام و تباهی را زیر بار طاقت فرسای مشکلات پناهندگی و بلاتکلیفی خورد میکنند. آنقدر به پناهنده فشار میاورند که در کمال استیصال و بی افقی دست به اعتصاب غذا یا دوختن لبهای خود میزند. اما لب دوزی و یا اعتصاب غذا با اینکه کاملا قابل درک است ولی راه مناسبی برای مبارزه با سیاستهای غیرانسانی دول غربی در قبال پناهنجو نیست. در مبارزه باید قدرت داشت و این کارها چه به لحاظ فیزیکی و چه از روحی صدمات جبران ناپذیری به انسان وارد میکند. اشکال دیگری نیز برای گرفتن حق پناهندگی وجود دارد. یکی از راهها حضور در خیابانها و میادین شهرها و نشان دادن جنایات جمهوری اسلامی به مردم است باید در هر جا که هستیم به اشکال مختلف به جامعه اطلاع رسانی کنیم.

 برای مثال پناهجویان ایرانی در هر کشوری که هستند باید در روز جهانی علیه اعدام به خیابانها آمده و جنایات حکومت اسلامی را به اطلاع مردم برسانند. باید به هر شکل ممکن گفت و اعلام کرد که چرا از ایران فرار کرده ایم. باید هر روز و هر مناسبتی بهانه ای باشد برای هر چه بهتر شکل دادن افکار عمومی جامعه. و روز دهم اکتبر بهترین مناسبت است.

از فرصت استفاده میکنم و گذر کوتاهی نیز به کمپین ۲۸ اکتبر میندازم. تا کنون کارهای بسیاری انجام شده، در شهرها و کمپهای مختلف سوئد پناهجویان جلسات متعددی را برای برنامه ریزی هر چه بهتر این روز برگزار کرده اند. بسیاری تماس گرفته و ثبت نام کرده اند و دست اندرکاران این حرکت بزرگ در تلاش شبانه روزی برای برگزاری مارش قدرتمندی بر علیه سیاستهای غیرانسانی دولت و اداره مهاجرت سوئد هستند. این روز بزرگ را فراموش نکنیم و هم صدا و قدرتمند در آن حضور یابیم. با صدای بلند بگوییم که  به جمهوری جنایت اسلامی و به حکومت صدهزار اعدام بر نمیگردیم. مارش قدرتمند ما مهر  تأئید دیگری بر کارنامه جنایت جمهوری اسلامی میزند.