به شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد و جایگاهش نگاه کنید, این شعار جزو شعارها و خواسته های همه اعتراضات در داخل و خارج ایران قرار گرفته است و این جایگاه زندانی سیاسی و مبارزه برای آزادیش را در جامعه کنونی ایران نشان میدهد؛ این شعار به پیشروی جنبش سرنگونی در ایران مرتبط میباشد. با توجه به خصوصیت یک رژیم دیکتاتور و سرکوبگری مانند رژیم اسلامی در ایران، زندانیان سیاسی و مبارزه در حمایت از آنها تنها محدود به تعدادی فعال سیاسی علیه رژیم به معنی کلاسیکش نیست, چرا که در ایران شما حتما نباید عضو یک حزب سیاسی باشید که زندانی شده و حتی اعدام بشوید. هر صدای اعتراضی سرکوب میشود؛ کما اینکه رژیم به جایی رسیده است که میداند حتی زندان و شکنجه و اعدام هم نمیتواند مردم را بترساند اما چاره ای جز این ندارد۰
در ایران:
میشود زنی که علیه حجاب اعتراض میکند و حقش را به عنوان یک انسان میخواهد دستگیر و به او تجاوز میشود.
جوانی که میخواهد یک زندگی شاد و انسانی داشته باشد دستگیر میشود و در زندان کهریزک و کهریزکها مورد تجاوز و شکنجه قرار میگیرد.
یک بهایی به جرم بهایی بودنش اعدام میشود.
یک همجنسگرا تنها به دلیل همجنس گرا بودنش دستگیر و اعدام و حتی بدتر، سنگسار میشود.
کارگرى که مزد پرداخت نشده اش را مطالبه میکند، حق اعتصاب میخواهد، میخواهد تشکلش را بسازد دستگیر شده، حکم زندان میگیرد و خانواده اش مورد اذیت و آزار قرار میگیرد.
مادری که جزو هیچ گروه سیاسی نیست و حتی در یک تظاهرات علیه رژیم هم شرکت نکرده است به جرم اینکه در مقابل زندان اوین شب و روز می ایستد و میخواهد فرزندش ر ا ملاقات کند، به زندان افکنده میشود.
هر کسى که در ایران به هر نحوی با سیاستها و قوانین و چهارچوب رژیم مخالفت کرده است و به این دلیل به زندان افکنده شده است زندانی سیاسی محسوب میشود. این تعریف مهم است چرا که ابعاد و وسعت جنایات رژیم و نقض حقوق انسانها را در ایران نشان میدهد. رژیم مخالفانش را به زندان می افکند دقیقا به این دلیل که حاکمیتش را حفظ کند و مبارزه مردم را به عقب براند و ما باید این حجم و سطح سرکوب را در سطح جهان افشا کنیم و تمام جوانب ان را نشان بدهیم.