وحشیگری از سوی حاکمیت جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد . رفتار و عملکرد وحشیانه در خصلت این نظام جهل و خون و جنایت است. در هر زمینه ای که نگاه می کنیم شاهدیم که نقض کردن حقوق انسانها در بالاترین سطح ممکن انجام می شود. نظام حاکم از همان سالهای اولیه از شیوه سرکوب برای استقرار جمهوری اسلامی استفاده کردند و همه مخالفان سیاسی را بزیر ضرب گرفته اند.
در این سی و چند سال سال گذشته از نظام حاکم همه نوع قساوت دیده شده است. کسانی که در بازداشتهای موقت به سر می برند و مشخص نیست که اصلا به چه جرمی و با چه هدفی دستگیر شده اند و زیر انواع شکنجه های روحی و جسمی و گذشته از آن ماهها در زندانها بلاتکلیف هستند. فشار بر مردم در تمام عرصه ها دیده می شود و حکومت با ایجاد کردن فضای خفقان در کشور می خواهد ثباتش را برای مدتی دیگر حفظ کند.
از مردم معترض و روزنامه نگاران و عکاسان و فعالین دانشجویی گرفته تا فعالین کارگری و اقلیتهای ملی و مذهبی و فعالین سیاسی ، همه و همه در این مدت هزینه های سنگینی را برای خواسته هایشان پرداخت کرده اند. نداشتن استقلال قاضیان و نبود سیستم مناسب برای قانونگذاری و اینکه هر کس برای خودش تصمیم می گیرد و هر نهادی برای خودش یک ساز می زند و یکی تأیید و دیگری تکذیب می کند، همه نشاندهنده این است که حکومت خود نمی داند بدنبال چه چیزی هست و در بلاتکلیفی به سر می برد. ضعف مدیریت و رهبری و به بن بست رسیدن، چندین سال است مشهود به چشم می خورد. کارنامه ای که حکومت ایران در زمینه حقوق بشر از خود بجای گذاشته کارنامه ای سیاه و رَد شده است که مسئولانش باید پاسخگوی این نوع اعمال و رفتار با مردمانش باشد و در مدت یکسال و نیم گذشته وضعیت بدون شک رو به وخامت رفته است و حکومت جمهوری اسلامی برای نگاه داشتن خود در رأس کار دست به اقدامات وحشیانه ای زده که از سوی هیچ کس حتی برای یک لحظه قابل قبول نیست. حکومت در این مدت روزی نبوده که به هر دلیلی با نقض کردن حقوق مردم در صدر اخبار رسانه ها ی دنیا نباشد.
مُطالبات مردم آنقدر زیاد و انباشته شده هست که حکومت نمی داند پاسخ کدامین سوال را بدهد و سرپوش گذاشتن بر این مطالبات هزینه سنگینی را برای رژیم خو اهد داشت که برگشت ناپذیر است و این گره کوری است که نظام خود در وضعیت کشور بوجود آورده است. دروغ گفتن و تهمت زدن در جامعه نهادینه شده و فاتحه عدل و عدالت خوانده شده است. ایران همواره با نوع حکومت موجودش خط بطلان بر تمام آزادیهای مردم می کشد و چون حکومتشان بر پایه زور و استبداد بنا شده است از درجه ارزش ساقط است.
در این میان بسیار کسانی بودند و همچنان هم این رویه ادامه دارد که شرایط فرار برایشان مهیا شده و توانسته اند حداقل خود و گاهاٌ خانواده شان را از این شرایط وحشتناک نجات دهند و پناه به کشورهای دیگری آورند و خود را به عنوان پناهنده معرفی کردند تا از هر نوع خطری مصون باشند. آن دسته که امکان مالی مهاجرت را دارند سختی و سنگینی چروسه مهاجرت را به جان میخرند تا خود و خانواده خود را نجات دهند. اما راه اصلی نجات از شر حکومت اسلامی فقط مهاجرت نیست. چه در حال پناهندگی و مهاجرت و چه در صورت ماندن در ایران باید برای سرنگونی این نظام مبارزه کرد. تنها راه نجات سرنگونی جمهوری اسلامی است.