shahrzad m 304 x 448

شهرزاد موسوی: خشونت علیه زنان …

shahrzad m 304 x 448

در مورد خشونت علیه زنان سخن بسیار رفته است وسالهاست که تبدیل به موضوعی چالش برانگیز شده است وکارشناسان مختلف در این زمینه مطالعه وتحقیق فراوان کرده و کتابها ومقالات بسیاری را به چاپ رسانیده اند. واقعیت اینست که با این همه مطالعه وتحقیق عملا قدمی در جهت حل این معذل برداشته نشده است.

اما خشونت علیه زنان که مکان  مشخصی ندارد ودر هر موقعیتی مانند > خانه،  خیابان،  محل کار وغیره  ممکنست اتفاق بیافتد یک عامل اصلی دارد که آن تبعیض جنسیتی است که مانع برابری حقوق زن ومرد میشود واین نابرابری در تمامی سطوح زندگی مشاهده میشود. بصورت کلی شاید بتوان خشونت علیه زنان را به دو دسته مهم خشونتهای خانگی وخشونتهای اجتماعی  تقسیم کرد.

در خشونتهای خانگی که عمدتا از طرف پدر، همسر ویا برادر و گاهی درمواردی زنان از طرف فرزندان پسر مورد خشونت قرارمیگیرند اعمال میشود تا آنجا که با فرهنگ خانواده ها عجین شده است و زنان به ندرت در چنین مواردی موضوع را با پلیس در میان میگذارند چون هم از طرف خانواده ترس دارند وهم از حمایت قانون اطمینان ندارند و چه بسا از طرف حکومت مورد نکوهش قرار بگیرند.چرا که در  دولت جمهوری اسلامی سیاست مشخصی برای حمایت از زنان در اینگونه موارد وجود ندارد.

در کشورهای سنتی به زنان به چشم دارایی نگاه میشود و تجاوز به حقوق آنان مجازاتی را در برندارد. افزایش فرهنگ چند همسری توسط مردان نیز به نوبه خود جایگاه زنان را در خانواده کم اهمیت تر و امنیت آنها را به مخاطره بیشتری می اندازد واین خود یکی از عوامل افزایش دغدغه فکری ونا امنی برای زنان شده است.

زنان که باید خشونت در خانواده را تحمل کرده وبا این زمینه وارد جامعه ای خشونت آمیز تر بشوند دائما در هراس ونگرانی به سر میبرند چرا که افزایش خشونتها ناامنی را در ذهن زنان مرتبا تداعی میکند و در نتیجه زنان احساس پوچی کردده وخواهان گریز از محیطهای اجتماعی خواهند شد که این خود عامل گسترش افسردگی در بین زنان میباشد.خشونت علیه زنان واستفاده ابزاری از آنان در کشورهای مختلف و به اشکال گوناگون در حال اجراست.

در کشورهای سنتی با آزار وشکنجه و زدو خرد در کشورهای مدرن برای نمونه با رونق فیلمهای غیر اخلاقی که عمدتا زنان را به بهره کشی وا میدارد نمونه ای از خشونت مدرن علیه زنان میباشد .

در این راستا نیاز است در تمامی ابعاد به این مهم پرداخته و رسیدگی شود چرا که دختران نا امن تبدیل به مادرانی بیمار میشوند که فرزندانی بیمار در دامان خود پرورش خواهند داد.لذا زنان که مسئولیت تربیت نسلهای آینده را دارند میبایست خود در سلامت روانی کامل باشند چرا که سلامت نسل آینده در گرو سلامت مادران امروز است واین جزء با حمایت دولتها و آموزش به ملتها میسر نخواهد بود. *****