از حرکت پناهجویانی که قرار است روز دوشنبه ۲۵ دسامبر از شهر شید در صربستان به طرف کرواسی آغاز شود حمایت کنید

 19103607_401

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیش از ۶۵۰۰ پناهجو که عمدتا از افغانستان و پاکستان و ایران هستند نزدیک به دو سال است بدلیل ایجاد موانع مرزی در مجارستان و کشورهای بالکان حرکتشان به سوی آلمان و دیگر کشورهای غربی  متوقف شده است و در کمپ های پناهندگی در صربستان در بدترین شرایط زندگی بسر می برند. این پناهجویان از شرایط سخت زندگی در صربستان جانشان به لبشان رسیده است. نه جای مناسب برای خواب و استراحت دارند و نه از بهداشت و درمان و حمام و نظافت و نه حتی ازآب آشامیدنی کافی برخوردارند.

هزینه ای که ماهانه به هر نفر تعلق می گیرد غیر نقدی و معادل تنها ۱۵ یورو است. بدلیل شرایط موجود بر زندگی پناهجویان  بسیاری از آنها به مرز دیوانگی رسیده اند. بسیاری نیز به بیماری های عجیب و غریب پوستی دچار شده اند. اخباری که  از کمپ های پناهندگی در صربستان می رسد و تصاویری که از محل زندگی آنها  منتشر می شود غیر قابل  تصور است.

ادوارد کراوفورد عکاس بریتانیایی که مدتها از وضعیت حاکم بر کمپ های پناهندگی در صربستان تصویر برداری کرده است؛ می نویسد اشعه نور به کلبه های پناهجویان در بلگراد می تابد. دود انبوه کثافاتی که آنها می سوزانند، فضای این اردوگاه را نیز در هم پیچیده است. او می نویسد پیش از پاکسازی این محل در ماههای پیش، ساختمان های نیمه به هم ریخته، به محل اقامت ۱۲۰۰ پناهجو تبدیل شده بود. او نوشته است: زمانی که من بحران اینجا را تحت پوشش قرار می دادم، با صدها تن  از آنها صحبت کردم. تمام این مهاجرین هدف یکسانی داشتند، و آن اینکه دسترسی به یک زندگی تازه و بهتر در اروپا پیدا کنند.

پناهجویان در صربستان و یونان و دیگر کشورهای بالکان که اتحادیه اروپا در اواخر سال ۲۰۱۵ مرزهای خود را به روی آنها بست تعدادشان به بیش از ۸۰ هزار نفر می رسد. اتحادیه اروپا بعداز دو سال جلسه و سیاست گذاری در مورد تقسیم و سهمیه بندی عادلانه پناهندگان در این اتحادیه، نه تنها به توافقی مشترک نرسیدند، بلکه لهستان و مجارستان و اسلواکی، اعلام کردند حاضر به همکاری با بقیه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در زمینه سهمیه بندی پناهجویان نیستند.

این وضعیت باعث شده است بسیاری از پناهجویان گیرافتاده در صربستان، روز دوشنبه ۲۵ دسامبر سوم ماه دی، دست به حرکتی کم سابقه بزنند و به طرف آلمان حرکت کنند. حرکت اولیه آنها از صربستان به کرواسی است. گفته می شود فردا از ساعت ۸ صبح در حدود ۲ هزار نفر  در ایستگاه قطار شهر شید تجمع  و به سوی مرز کرواسی حرکت می کنند.

برطبق گزارشی که هم اکنون از صربستان رسیده است پلیس آن کشور از این حرکت باخبر شده و در ورودی کمپ های پناهندگی مستقر شده و  تردد پناهجویان را برای ۴۸ ساعت ممنوع اعلام کرده اند. ولی با این حال  شمار زیادی از پناهجویان خود را برای مقاومتی سرسختانه آماده کرده و از همه نهادها و سازمانهای  بشر دوست و مدافع حقوق پناهندگی و همه مردم مترقی خواسته اند از حرکت آنها حمایت و پشتیبانی کنند.

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از خواسته های بسیار انسانی این پناهجویان حمایت می کند و دیگران را به حمایت از آنها دعوت می کند.

همبستگی،فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۴ دسامبر ۲۰۱۷ برابر با دوم دی ماه ۹۶

 

 

 

گزارشی مختصر از سفر به استکهلم عبدالله اسدی

روزجمعه ۱۷ تا دوشنبه ۲۰ نوامبر برای دیدار و برگزاری جلسه ای با دوستان پناهجو به استکهلم رفته بودم. جلسه روز جمعه را با دوست عزیزم پیام حاتمی پیش بردیم.

نکته جالب این بود تازه به لوکالی که جلسه در آن برگزار می  شد رسیده بودم خیلی گرسنه بودم،جلسه ساعت ۶ شوع می شد، من قبل از ساعت پنج رسیده بودم، حسین اسفندیاری آنجا بود یکی از دوستان پناهجو که از قبل او را  می شناختم و سال گذشته هم از من مشاوره گرفته بود، با هم رفتیم یک فروشگاه غذای خوشمزه ای پیدا کردیم هر کاری کردم حسین اجازه نداد من حساب کنم. باهم برگشتیم محل جلسه تازه کم کم دوستان از راه می رسیدند.

سارا نخعی و هرمز که میزبان جلسه بودند زنگ می زدند که  در مرکز استکهلم و در ترافیک گیرکرده اند و معلوم نیست چقدر طول می کشد تا از این ترافیک سنگین رها شوند. به دنبال آن پیام حاتمی زنگ می زند او هم در تاکسی و در  ترافیک مانده بود. در این حین  فرشاد ابوالحسنی و مهسا ممتحنی و مسیح از دوستان گوتنبرگ وارد سالن جلسه شدند باورم نمی شد، معلوم نبود از کجا و چطور به اینجا رسیده بودند! فوری دوربین فیلم برداری را آماده و به ضبط برنامه پرداختند. کم کم پیام و هرمز و سارا هم از راه رسیدند. با نیم ساعت تاخیر بالاخره استارت جلسه را زدیم.
در آن جلسه از جنبه های مختلفی اوضاع پناهندگی را توضیح، و مورد بررسی قرار دادیم و به سئوالات مختلفی که دوستان شرکت کننده مطرح می کردند پاسخ دادیم. من در بخشی از صحبت هایم به نقش فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سرنوشت پناهجویان و اهمیت و ضرورت ادامه کاری و تقویت بنیه سازمانی آن صحبت کردم و پیام حاتمی هم از کیس های مختلف پناهندگی و نحوه آمادگی پناهجویان برای مصاحبه و شرکت در دادگاهها صحبت کرد و نکات مهمی را در این مورد توضیح داد.
به گفته شماری از دوستان شرکت کننده، جلسه برای آنها  بسیار آموزنده و پر ثمر بوده است.با این حال بسیاری از پناهجویان خواهان گرفتن مشاوره فردی بودند در حالی که وقت و انرژی باقی نمانده بود و می بایست سالن را ساعت ۱۰ شب تحویل می دادیم، به همین خاطر اعلام کردیم برای دوستانی که به مشاوره فردی نیاز دارند روز یکشنبه را به آن اختصاص می دهیم. جهت مشاوره فردی شماری از آنها برای روز یکشنبه نام نویسی کردند و من و سارا نخعی مسئول فدراسیون در استکهلم  به ۶ نفر از آنها مشاوره فردی دادیم. سقف وقت مشاوره از ساعت ۱۴ تا ۱۸ اعلام کرده بودیم وقت بسیار محدود بود تا نزدیک ساعت ۱۹ جلسه مشاوره ادامه یافت. برای شام هم مهمان الهام و رضا بودم تا آنجا مسیر طولانی در پیش داشتم. بالاخره با کمک سارا و هرمز عزیز خودم را به آنجا رساندم الهام از دوستان قدیمی من است ولی رضا را برای دومین بار بود می دیدم پسر و دو دختر نازنینش خیلی بزرگ شده بودند بیش از چهار سال بود آنها را ندیده بودم.بهرحال شام خوش مزه ای خوردیم و کلی حرف زدیم و بعد به منزل سارا و هرمز برگشتم.

امیر و آرزو مشعلیان و آرش راجی عزیز نیز به محل جلسه آمده بودند و برای من کادو های قشنگی آورده بودند (یک پیراهن و یک کیف رودوشی) بسیار زیبا. آنها از دوستان به نسبت قدیمیتر هستند خوشبختانه هر سه نفرشان در یک سال گذشته اجازه اقامت دریافت کردند، حیف که وقت نشد ساعاتی را در کنار این عزیزان بگذرانم. از همینجا از آرش و امیر و آرزوی عزیز تشکر و قدردانی می کنم و همینطور از عاتکه و رضا که برای دیدن من آمده بودند اما حیف که وقت کم آوردیم.
بعد از جلسه روز جمعه با هرمز و سارا به خانه آنها برگشتیم.
برای روز شنبه هم با بچه های یوتبوری قرار گذاشتیم و باهم در مرکز استکهلم حسابی چرخ زدیم و غذا خوردیم. در برنامه خودم گنجانده بودم فرامرز قربانی و آوات فرخی، از دوستان قدیمیتر را هم ببینم. به منزل آنها رفتم و تا ساعتی از شب حرف زدیم و زمین و زمان را به هم دوختیم، هرچند فرامز دو برابر من و آوات حرف می زد. بچه های خوشگل و نازنینشان را برای اولین بار بود می دیدم خیلی خوشحال شدم. آوات از شهر دیگری پیش برادرش بود در حال  برگشت یک بسته جوراب برای فرامرز آورده بود همه آنها سایز پای من بود آوات هم جوراب ها را به من داد.

برنامه دیگرم این بود که دوست عزیزم  ضرغام اسدی را ببینم، برای اولین بار بود او را می دیدم یکی دو سال است با فدراسیون همکاری می کند، ضرغام اسدی از بستگان عبدالله اسدی نیست ولی دوست و همکار بسیار خوبی است. قرار گذاشته بودیم روز دوشنبه برای صبحانه به خانه هرمز بیاید. ساعت ۹ صبح از راه رسید،هم صبحانه  وهم  نهار را با هم خوردیم و کلی باهم صحبت کردیم و تا ساعت ۳ بعدازظهر باهم بودیم. اما سنگینی  این برنامه ها همیشه روی دوش سارا نخعی و هرمز رهای عزیز است و هردوی آنها برای من عزیز و قابل احترامند و بابت اینکه در آن چند روز من را همراهی کردند تشکر و قدردانی می کنم و خوشحالم از اینکه سالهاست با دوستان عزیزی مثل سارا و هرمز فعالیت می کنم.

باید به جنبه با هوشی و تمرکز خودم نیز در این  سفر اشاره کنم، من معمولا وقتی به سفر می روم  خیلی تمرکز می کنم وسایلی که به آنها نیاز دارم مثل دارو،لباس کافی و وسالیل حمام و غیره یادم نرود، ولی با این حال بلیط رفت و برگشتم که پرینت گرفته بودم در داخل قطار جا گذاشته بودم. وقتی هم به مرکز استکهلم رسیدم می خواستم بلیط رفت و آمد برای سه روز داخل مترو بخرم متوجه شدم هم کارت بانکی و هم کارت شناسائی ام را به همراه ندارم تازه متوجه شدم آنها را در جیب کاپشن دیگری که روز قبل از سفر پوشیده بودم جا گذاشته بودم. بلیط سه روزه میترو ۲۶۰ کرون بود ولی من فقط ۲۵۰ کرون پول نقد داشتم مجبور شدم بلیط یک روزه بخرم.موضوع دیگر این بود بالاخره چترم را هم جا گذاشتم،من در سوئد در چهار فصل سال ازچتر استفاده می کنم و چتر همیشه  یکی از همراهان من است ولی با این حال چترم را نیز در منزل الهام جا گذاشتم. این هم گوشه های دیگری از سفر من به استکهلم بود.

ولی واقعا وقتی پای صحبت با بعضی از پناهجویان می نشینم چنان غم انگیز است که هوش و حواس برای کسی باقی نمی گذارد. همیشه میگم کاش قدرت دنیا دست من بود تا به این همه بی عدالتی که جامعه بشری با آن روبه رو است پایان می دادم. ولی در زمینه پناهندگی در یک ماه گذشته خبرهای خوب و امیدوار کننده را هم اعلام کردیم و بدینوسیله بسیاری از دوستان پناهجو به آینده خود امیدواری بیشتری پیدا کردند. امیر حسینی، آکو زرین، ستاره سلطانی،مریم کمالی و مانی، محمد عبدالزاده، مریم تهرانی و خانواده اش سیامک و شایان،احمد حسینی و ندا اسفندیاری و فرزندانشان پارسا و پویا، از جمله کسانی بودند در این مدت در شهر گوتنبرگ اجازه اقامت گرفتند. امیدوارم این خبرها همچنان ادامه پیدا کند. جا دارد هینجا به همه پناهجویان توصیه کنم در هرشهر و کشوری که هستند با فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی تماس بگیرند و با این سازنان همکاری کنند چرا که  فدراسیون بهترین ظرف مبارزه پناهجویان است.

 

به یاری زلزله زدگان بشتابیم

در جلسه ای که روز جمعه ۱۷ نوامبر در شهر استکهلم به منظورتوضیح شرایط پناهندگی برگزار می شود و من و پیام حاتمی وکیل پناهندگی در آن صحبت می کنیم، به موضوع زلزله زدگان استان کرمانشاه نیز می پردازیم. توصیه می کنم به این ویدئویی که ضمیمه است یک لحظه گوش کنید، فراخوان خانمی است که برای امداد رسانی به منطقه زلزله زدگان رفته است. ما ایرانیان در داخل و خارج لازم است به این فراخوان پاسخ بدهیم وهمه امکانات و ابتکار و روابطمان را برای کمک به مردم مصیبت زده در غرب ایران بکار بگیریم.

ابعاد زلزله در استان کرمانشاه، چنان جانگداز است که همه را مات و مبهوت کرده است. پس از گذشت چهار روز هنوز بسیاری از زلزله زدگان از کوچکترین کمکی از سوی جمهوری اسلامی برخوردار نشده اند. کسانی که خانه هایشان فروریخته است، کودکانی که والدینشان را از دست داده اند، والدینی که کودکانشان را از دست داده اند، آمارشان ساعت به ساعت بالا می رود. بازمانده گان این زلزله چنان دچار خصارت جانی، روحی و روانی و جسمی و مالی شده اند که تا زمانی که زنده اند سایه شوم این مصیبت در زندگی تک تکشان سنگینی خواهد کرد.

هر جا که نگاه می کنید چهره مادری یا پدری را می بینید، از اینکه خانه اش ویران شده و دیگر صدای عزیزترین بستاگانشان را نمی شنوند، زخمی های که به بیمارستان ها انتقال یافته اند و هنوز خبر ندارند چه بر سر بقیه اعضای خانواده اشان آمده است، صحنه های دلخراش انسانهای رنگ باخته و وحشت زده، چهره غم انگیز کودکان و سالمندانی که از عدم دسترسی  به مواد غذایی و از گرسنگی و تشنگی و عدم امکانات درمانی و گرمایی در خطر مرگ بسر می برند، نفسها را در سینه قطع می کند. باید همه ما، هر جا که هستیم برای کمک به این امر انسانی که درمملکت ما اتفاق افتاده است متحد شویم. امیدوارم همه عزیزانی که مایل هستند سهمی در کمک رسانی به زلزله زدگان داشته باشند در این جلسه شرکت کند.

زمان: جمعه ۱۷ نوامبر  از ساعت ۱۸

مکان: استکهلم Mariatorget

Torkel Knutssongatan 39

 

جلسه گفت و شنود با پیام حاتمی و عبدالله اسدی در استکهلم جمعه ۱۷ نوامبر

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در استکهلم، به منظورآگاه کردن پناهجویان با قوانین و مقررات پناهندگی و چگونگی مبارزه برای کسب حق پناهندگی، از پیام حاتمی وکیل آگاه به مسائل پناهندگی و عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی دعوت به عمل آورده تا از این طریق اساسی ترین مسائل و مقررات پناهندگی را مورد بررسی قرار دهند.

این نوع جلسات کمک می کند تا پناهجویان برای دسترسی به یک زندگی بهتر از آگاهی و اطلاعات و تسهیلات بیشتری برخوردار شوند.

در این جلسه موضوعات زیر مورد بحث قرار می گیرند

۱- توضیح شرایط پناهنده پذیری در کشور سوئد و مقررات جدید

۲- پناهندگی برمبنای مقررات کنوانسیون ژنو

۳- دریافت اجازه اقامت از طریق کار، از طریق سرمایه گذاری و وابستگی خانوادگی

۴- مبارزه متشکل برای کسب حق پناهندگی چه تاثیری دارد؟

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی همه علاقمندان و متقاضیان پناهندگی را به شرکت در این جلسه دعوت می کند.

زمان: جمعه ۱۷ نوامبر  از ساعت ۱۸

مکان: استکهلم Mariatorget

Torkel Knutssongatan 39

برگزار کننده:همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد استکهلم

تلفن تماس :   سارا نخعی    ۰۷۰۷۱۷۵۵۴۲

مصائب زنان در حکومت اسلامی

ازآنجایی‌که نیمی از جمعیت جامعه را زنان تشکیل می‌دهند، پس لازمه یک جامعه پویا و متمدن درگرو توجه ویژه به زنان آن جامعه است. جامعه‌ای می‌تواند به رشد همه‌جانبه برسد که هیچ‌گونه تبعیض و نابرابری جنسیتی میان افراد آن جامعه وجود نداشته باشد. تبعیض میان انسان‌ها باعث می‌شود که افراد قادر نباشند استعدادهای خود را شکوفا کنند و تعامل مناسبی با یکدیگر داشته باشند و همین‌طور نتوانند در جامعه به شکل مؤثری ایفای نقش کنند. اساس و پایه این تبعیضات از خانواده شکل می‌گیرد و در سطح وسیع‌تری در جامعه بروز می‌کند. به‌طورکلی حضور فعال زنان در اجتماع با موانع فراوانی روبرو است، یکی از این موانع به نحوه نگرش افراد جامعه به زنان نسبت داده می‌شود. تا زمانی‌که جامعه به زنان به دید موجوداتی که مهم‌ترین نقش آن‌ها تولیدمثل و خانه‌داری است می‌نگرد زنان نخواهند توانست پای خود را از پستوی خانه فراتر نهند. این نحوه نگرش از زنان موجوداتی درجه‌دو ساخته است. در حکومت‌هایی که دین ریشه در سیاست دارد زنان به‌مراتب با محدودیت‌های بیشتری مواجه هستند زیرا حاکمان اسلامی مجهز به ابزاری به نام دین هستند و به این وسیله ظلم مضاعفی را بر زنان اعمال می‌کنند و تمام اعمال مستبدانه خود را بانام دین و اسلام توجیه می‌کنند. ازدواج موقت، نصف مرد محسوب شدن زنان، قوانین ناعادلانه درباره ارث، طلاق، محروم نمودن زنان از قضاوت، سلب تکفل و سرپرستی فرزندان از مادر. همگی نمونه‌های آشکاری از تبعیض و قوانین زن‌ستیزانه نظام حاکم نسبت به زنان است. جمهوری اسلامی قصد دارد زنان را به بهانه همسر و مادر بودن به انزوا بکشاند و به این وسیله آن‌ها را از تمامی حقوق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محروم کند، اما زنان سر تسلیم فرونیاورده‌اند و دوران خانه‌نشینی را پشت‌سر نهاده‌اند. باوجوداینکه زنان سعی نموده‌اند حضور فعالی در عرصه‌های مختلف داشته باشند اما همچنان با موانع ساختاری و فرهنگی در امر اشتغال مواجه هستند. در ایران امروزی زنان سهم بالایی در تحصیل علم و کسب مدارج علمی دارند اما سهم اندکی از بازار کار را در اختیاردارند و حوزه‌های محدودی برای اشتغال زنان وجود دارد. یعنی، دستگاه‌های اجرایی در اعلام فرصت‌های شغلی، سهمیه‌هایی را در نظر می‌گیرند که ازنظر جنسیتی بسیار تبعیض‌آمیز است. تمامی این مسائل دست‌به‌دست هم داده‌اند و سبب شده‌اند موج گسترده‌ای از زنان تحصیل‌کرده با معضلی به نام بیکاری روبرو گردند. بیکاری زنان در ایران با مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رابطه تنگاتنگی دارد. این مسائل باعث شده است که زنان تحصیل‌کرده در ایران به کارهای شاق روی‌آورند که هیچ‌وجه اشتراکی با تحصیلات آن‌ها نداشته باشد و به این‌صورت مورد بهره‌کشی قرار گیرند. در محیط‌های کاری نیز تبعیضات فراوانی علیه زنان صورت می‌گیرد و موجب شده است تا شرایط دشوارتری در فضای کاری بر زنان کارگر تحمیل شود. از توهین و تحقیر و فشارهای روحی و روانی گرفته تا آزار و اذیت‌های جنسی و خشونت‌های فیزیکی همه و همه مشکلاتی هستند که هرروزه زنان کارگر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اما این پایان ماجرا نیست و این قشر در اکثر مواقع در خط مقدم اخراج‌ها قرار دارند و حقوق آن‌ها کمتر از حداقل حقوق قانون کار است و همچنین در شرایط کاری مساوی با مردان دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. این دید جنسیتی است که باعث شده زنان همیشه کارگرانی ارزان‌قیمت و سودآور باشند. در این شرایط است که زنان سرپرست خانوار به دلیل فقر اقتصادی و به‌تبع آن فرزندانشان نیز به‌شدت در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و جامعه آن‌ها را به‌سمت تن‌فروشی، بزه‌کاری و اعتیاد سوق می‌دهد. تا زمانی‌که قانون و دموکراسی در جامعه حاکم نگردد و تمامی افراد از حقوق انسانی برابر سوای جنسیت برخوردار نگردند بروز رفتارهای تبعیض‌گرانه به‌ویژه در مورد زنان، حقیقتی غیرقابل‌انکار خواهد بود. در طول تاریخ انسان‌های بسیاری برای رفع قوانین تبعیض‌آمیز در جهان تلاش کرده‌اند و فقط جوامع معدودی آن‌هم به‌طور نسبی به موفقیت دست‌یافته‌اند. جمهوری اسلامی قوانین زن‌ستیزانه‌اش را به‌وسیله خود ما در جامعه نهادینه و ترویج می‌کند و بر ماست که علیه این تبعیضات به پا خیزیم. امید است با آگاهی‌سازی عموم نسبت به حقوق زنان و ارتقاء اندیشه برابری اجتماعی در جامعه و توان‌مندسازی زنان برای استیفای حقوق از طریق جنبش زنان بتوان آزادانه و بدون سرکوب در راه اعتلای موقعیت زنان در ایران گام برداشت.

افسانه عارفی‌پور

 

 

 

 

 

دین آری یا نه؟

زمانی‌که یک انسان در ایران پا به عرصه وجود می‌نهند اولین صوتی که در گوشش نجوا می‌شود بانگ اذان است. با این کار نوزادی که هیچ درکی از مسائل و باورهای دینی ندارد به یک فرد مسلمان تبدیل می‌شود. در جوامعی همچون ایران که یک حکومت توتالیتر مذهبی بر مردم مسلط گردیده پذیرش اسلام و باورهای دینی پس از تولد به امری تحمیلی بدل می‌گردد. به‌عبارت‌دیگر در این جوامع پذیرش دین امری اجباری و غیرارادی است. در این اجتماعات بشری دین همانند سایر خواص ژنتیکی از والدین به کودک به ارث می‌رسد، در حقیقت دین و باورهای دینی از طریق محیط به افراد تزریق و تحمیل می‌شود. اینکه فردی در ایران در بدو تولد مسلمان می‌شود پدیده‌ای است کاملاً تصادفی، زیرا این فرد در جامعه‌ای به دنیا آمده است که جمعیت غالب آن مسلمان هستند. بنابراین جامعه نقش بسزایی در القاء دین و باورهای مذهبی دارد. با تمام این تفاسیر و به گفته همین ملاهای حکومتی، دین را باید با خرد و تعقل پذیرفت. پس چگونه توقع دارند که کودکی که حتی در برآوردن ابتدایی‌ترین نیازهای خود ناتوان است و قادر به تشخیص خوب از بد نیست اسلام را در همان دوران طفولیت بپذیرد؟ آیا این عین استبداد و دیکتاتوری نیست؟ شاید این فرد در دوران بلوغ فکری‌اش اصلاً گرایشی به هیچ دین و مسلکی نداشته باشد و این عمل یعنی نادیده گرفتن اصل آزادی و اختیار انسان‌ها در پذیرش باورهای دینی. در این میان مسئله‌ای که مطرح است این است که: آیا وجود دین در زندگی انسان امری حیاتی است؟ آیا دین امری الهی و روحانی است یا ساخته دست بشر است؟ این‌ها و ده‌ها پرسش دیگر از این مقوله سؤالاتی هستند که ذهن هر انسانی را به خود مشغول می‌کند. انسانی که در باتلاق تخیلات ذهنی و امور خرافی آسمانی‌شده دست‌وپا می‌زند و دین و مبلغان دینی او را به موجودی مسلوب‌الاراده بدل نموده‌اند در حقیقت برده بی‌چون و چرایی در راه اجرای فرامین دینی می‌گردد و از انجام هرگونه عمل غیرانسانی و بی‌شرمانه‌ای ابایی ندارد. درواقع دین انسانیت افراد را از آن‌ها می‌گیرد و آن‌ها را به موجوداتی تبدیل می‌کند که هیچ‌گونه اختیار و اراده‌ای از خود ندارند و بنده حلقه‌به‌گوش مبلغان دینی فاسد می‌گردند. یکی از عمده‌ترین مشکلات جامعه ایران اسلام است. اسلام دین خرافه و موهوم‌پرستی است و تروریسم و اختناق را در جامعه ترویج می‌کند، درصورتی‌که دنیای امروز دنیایی است که به‌سمت خردگرایی و عقلانیت حرکت می‌کند. بنابراین در قرن ۲۱ میلادی نمی‌توان جامعه را با قوانینی که در ۱۴۰۰ سال پیش تدوین‌شده اداره نمود و به پیشرفت رسید زیرا در چنین جامعه‌ای هیچ‌گونه انطباقی بین تحولات جامعه در عصر مدرنیته با جامعه ۱۴۰۰ سال پیش وجود ندارد و نتیجه آن پس‌رفت و عقب‌ماندگی هرچه بیشتر کشور است. در طول تاریخ ننگین جمهوری اسلامی کم نبودند انسان‌های بی‌گناهی که به بهانه دین روانه قبرستان‌ها شدند و خانواده‌های بسیاری را داغ‌دار نمودند. اعدام‌های دهه ۶۰ خود نمونه بارزی از این جنایات است. به‌راستی آیا وقت آن نشده که بشر اموری همچون ایدئولوژی و باورهای دینی و نژادی را به دست فراموشی بسپارد و تنها انسان باشد؟ مگر انسان بودن چه ایرادی دارد.

به امید آزادی مردم ایران

لیدا عارفی پور

انسان نخستین، آخرین انسان

انسان نخستین، آخرین انسان

درست نمی‌دانم چه مدت از اولین روزی که به خاطر گرسنگی گریستم می‌گذرد؟ بی‌آنکه معنای گرسنگی و گریه را بدانم و بدانم اصلاً چرا باید گرسنه بشوم و گریه کنم؟ حتی نمی‌دانم چگونه پی بردم که لذت آفتاب نیمروز زمستان با آفتاب کویر در مرداد بسیار متفاوت است. البته این مسئله به‌هیچ‌وجه به باور شما در مورد خورشید و گردش زمین ارتباطی ندارد همان‌طوری که یک شمع در هرکجای دنیا که باشد همان‌گونه که می‌تواند نور ببخشد و لحظاتی شمارا از ظلمت برهاند، می‌تواند دستانتان را نیز سخت بسوزاند و یا حتی بدتر از آن خانه‌تان را به آتش بکشد بدون آنکه شما چیزی در مورد علم پزشکی و یا شرایط احتراق بدانید و یا ندانید. البته شما می‌توانید برای پیشگیری این دسته از مشکلات کتاب بخوانید و اطلاعات بیشتر کسب کنید و یا اینکه از تجربیاتی که دیگران کسب کرده‌اند کمک بگیرید ولی زمانی که صاحب‌خانه به دلیل پرداخت نکردن اجاره‌بها تمامی وسایلتان را به داخل کوچه ریخته باشد و پلیس برای دستگیری شما حاضر شده باشد، مطالعه اصلاً ایده جالبی نیست و در محضر دادگاه کسی راجع به موضوع مطالعه و یا اسرار کائنات از شما سؤالی نخواهد پرسید هرچند شما اعتقادات مذهبی داشته و یا نداشته باشید؛ برای رهایی از دست قانون ملزم به جلب رضایت صاحب‌خانه‌تان هستید، همان‌طور که برای رفع گرسنگی‌تان نمی‌توانید کتاب بخورید و یا دعا کنید. تمامی این‌ها دلایلی محکم بر نیازهای مادی ما در دنیایی مادی با قوانین مشخص و انکارناپذیر است. ما نیز به‌مانند تمامی انسان‌های نخستین بر این موضوع تفاهم نظر داشته و داریم و عمده مشکلات ما از نبود ابزار و امکانات رفاهی زندگی بوده که در غالب موارد به همت خود بشر و اختراعاتی که صورت گرفته در بستری عادلانه قابل‌ترفیع بوده و این به‌خودی‌خود مشکلی بزرگ و حل نشدنی نبوده و نیست. مشکل ازآنجا شروع شد که کسانی مدعی شدند که ۱۴۰۰ سال پیش آنگاه‌که هیچ وسیله ثبت و ضبط وقایع امروزی کشف نشده بود موجودی کم گو، نادیده و خشمگین از خلق ناخلف خود یک‌بار و برای همیشه یاسین سعادت بشریت را در گوش تنها یکی از آن‌ها خوانده و دیگران برای کسب سعادت دنیوی و حتی فراتر از آن حیات ابدی ملزم به پیروی از او هستند و دیگر نیازی به استناد به حواس چندگانه خود و درک قوانین طبیعی ندارند. افراد سودجو و فرصت‌طلبی که ادامه حیات انگلی خود را در جهالت و نادانی همنوعانشان می‌بینند همواره با ارائه و پشتیبانی از وقایعی دروغین در غالب معجزات که در صحت روان بشریت جایگاهی جز سرگرمی‌های ناسالم کودکانه ندارند در ترویج حماقت و کتمان حقیقت و صدور آن کوشیده‌اند بی‌شک کسانی که داستان گردآوری مجموعه‌ای متشکل از تنها شش میلیون گونه جانوری و نه گیاهی، شناخته‌شده به‌صورت نر و ماده از اقصی نقاط دنیا به همراه ایجاد شرایط اقلیمی مختص و مطلوب آن‌ها به‌یک‌باره و یکجا آن‌هم در ابعاد یک کشتی بر آب بارانی تنبیهی که قدمگاه هیلاری در کوه اورست را غرق کرده و بر یگانه خشکی زمین در ارتفاعی که از ژرفای تاریک اقیانوس‌های کنونی بی سکنه تر است ایستاده را مبنای تاریخ بشریت می‌نامند، نمونه بارز همان فریب‌کاران یا فریب‌خوردگان بی‌خرد هستند. و بر ماست که تمام‌قد مقابل پیشخوان این ریا فروشان بایستیم و بساط این کسب‌وکار برهم زنیم و سر سازش با آنان را به سقف رسوایی بکوبیم و بیابیم که انسانیت و آزادی مختص انسان نخستین نبوده و نیست.

 

مهدی حقیری فعلی

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی