نامه‌ای به آقای مورگان یوهانسون وزیر مهاجرت سوئد در مورد شرایط جدید پناهندگی در سوئد

موج پناهندگی که عمدتاً از ماه اوت سال ۲۰۱۵ به‌طرف اروپا آغاز شد بسیاری از کشورهای اروپایی را سخت غافل‌گیر کرد. موجی که علی‌رغم کشیدن حصارهای بلند مرزی به روی آن‌ها در ترکیه و یونان و مقدونیه، اگرچه ازنظر تعداد بسیار کاهش‌یافته است اما پایانی ندارد. چراکه جنگ و جنایت در مناطقی که پناه‌جویان مجبور به ترک آن می‌شوند پایانی ندارد. برای همین است که کشوری مثل سوئد باوجوداین‌که از قدیم سیاست پناهنده‌پذیری نسبتاً انسانی و سخاوتمندانه‌تری داشته است در چنین شرایطی تحت نام اینکه سوئد ظرفیت بیشتری برای پذیرش پناهندگان ندارد، طرح قانون موقت پناهندگی را به رأی و به اجرا می‌گذارد. طرحی که قرار است برمبنای آن ۸۰ هزار نفر از کشور سوئد به کشورهای خود اخراج شوند. قرار است هرکس پاسخ منفی گرفته است کمپ‌ها و خانه‌های اداره مهاجرت را ترک کند. قرار است کارت‌های شناسایی از پناه‌جویانی که پاسخ منفی می‌گیرند پس گرفته شود و یا برای آن‌ها تمدید نشود. در این صورت این دسته از پناه‌جویان برای دریافت دارو و خدمات پزشکی با مشکل مواجه می‌شوند چون بدون کارت شناسایی ارائه خدمات درمانی خیلی ساده به آن‌ها صورت نمی‌گیرد.

به گفته شما به‌عنوان وزیر مهاجرت سوئد قرار است تا سه سال دیگر سیاست پناهنده‌پذیری دولت سوئد در پایین‌ترین سطح خود قرار گیرد. قرار است ازاین‌پس کسانی که بعد از ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ به کشور سوئد واردشده‌اند و به شرطی که واجد شرایط پناهندگی تشخیص داده شوند، به آن‌ها اقامت سه‌ساله موقت و به افرادی که نیاز به حمایت داشته باشند اقامت موقت ۱۳ ماهه تعلق بگیرد. قرار است ازاین‌پس پناه‌جویانی که درخواست پناهندگی کرده‌اند، حتی در صورت نیاز به حفاظت، اجازه استفاده از پیوند خانوادگی را نداشته باشند.

دان الیاسون مدیرکل اداره مهاجرت سوئد بدون توجه به جنبه‌های فردی و حقوقی در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ت ت می‌گوید: در میان ۱۶۰ هزارنفری که سال گذشته وارد سوئد شده‌اند نیمی از آن‌ها به درخواست پناهندگی خود پاسخ منفی دریافت خواهند کرد. او می‌گوید در حال حاضر تمرکز اداره مهاجرت در مورد وضعیت پناهندگی کاملاً “سیاسی” است و “سیاسی” به این موضوع نگاه می‌کند. معمولاً کمتر اتفاق می‌افتد یک مقام اداره مهاجرت با این صراحت اعلام کند که تمرکز این اداره در حال حاضر کاملاً سیاسی است؛ عمدتاً گفته می‌شد اداره مهاجرت یک نهاد حقوقی است چون پناهندگی هم یک امر فردی و حقوقی است. هرچند این موضع‌گیری که آقای دان الیاسون به‌عنوان نماینده اداره مهاجرت بیان می‌کند ربط چندانی به پناه‌جویان ایرانی ندارد چون پناه‌جویان ایرانی از قدیم دارای پرونده فردی و دلایل فردی برای درخواست پناهندگی خود بوده‌اند.

آقای مورگان یوهانسون! قاعدتاً این بحث‌ها در مقابل موج پناهندگی از سوریه و عراق و افغانستان مطرح می‌شود و می‌خواهند راه‌حل سیاسی برای آن پیدا کنند. راه‌حلی که دولت سوئد در مقابل موج پناهندگی طرح کرده است با مبانی و معیارهایی که سیاست پناهنده‌پذیری سوئد بر آن‌ها بناشده است در تناقض کامل قرار دارد. در پی اجرای چنین قوانینی زندگی انسان‌های زیادی نابود می‌شود درحالی‌که کشوری مثل سوئد خود سال‌ها سازنده زندگی برای انسان‌های بی‌شماری مشابه همین‌هایی که امروز از جنگ و فقر و شکنجه و زندان گریخته‌اند بوده است. بسیاری از همین پناه‌جویان در طول یک‌سال گذشته بستگان و همراهان زیادی را در آب‌های مدیترانه و دریای اژه و در آن‌سوی مرزها از دست دادند.

آقای یوهانسون! کار به‌جایی رسیده است که شمار زیادی از پناه‌جویان، بازگشت به عراق و افغانستان تکه و پاره شده را بر فضا و شرایط پناهندگی در کشور سوئد ترجیح دهند و در صف داوطلبین بازگشت به کشورهای خود قرار بگیرند آن‌قدر که در این دوره سختی‌کشیده‌اند و تحقیرشده‌اند؛ آن‌قدر که محل‌های استقرارشان از سوی گروه‌های راسیستی به آتش کشیده شده، آن‌قدر که اقدامات جنایت‌کارانه بعضی از گروه‌های متعصب اسلامی و تروریستی در فضای عمومی به همه پناهندگان تعمیم داده‌شده و می‌شود. آن‌قدر که رشد راسیسم و بیکاری و بدتر شدن شرایط اجتماعی و کمبود مسکن و بسیاری دیگر از این موارد را به‌پای ازدحام پناهندگان و خارجیان نوشتند؛ بسیاری ترجیح دادند به همان جهنمی که از آن گریخته بودند برگردند بااینکه در همین یک‌سال گذشته و در مسیر رسیدن به اروپا ۱۱ هزار نفر جان خود را از دست دادند.

پناه‌جویان سوری بزرگ‌ترین گروه از پناه‌جویان را تشکیل می‌دهند که عمدتاً از نیمه دوم سال ۲۰۱۵ به‌طور گسترده‌تری به‌طرف اروپا حرکت کردند. همه دنیا هم می‌داند که هیچ نقطه امنی در سوریه باقی نمانده است تا حتی یک پناه‌جوی سوری را به آنجا بازگردانند. شاه‌کارترین راه‌حل این بود که اتحادیه اروپا آن‌ها را در ترکیه و یونان با توسل به‌زور و کشیدن حصارهای بلند مرزی مهار کرد. گروه دوم پناه‌جویان از افغانستان هستند؛ در مورد آن‌ها نیز هم سفیر سوئد در کابل و هم ارزیابی کمیسیون اروپا وهم سازمان عفو بین‌الملل نظرشان این است که هیچ نقطه امنی در افغانستان وجود ندارد و آن مناطقی که اتحادیه اروپا به‌عنوان مناطق امن شناسایی کرده است به گواهی اخباری که از افغانستان می‌رسد شرایط امنیتی در آن‌ها نیز روزبه‌روز بدتر می‌شود.

آقای مورگان یوهانسون! بااین‌حال قرار است کمک‌هزینه همه پناه‌جویانی که پاسخ رد دریافت کرده‌اند قطع شود و خانه‌هایی که در اختیارشان قرار دارد از آن‌ها بازپس گرفته شود. در اخبار سوئد آمده بود در ارتباط با همین موضوع پلیس سوئد برای هماهنگی در نحوه بازگرداندن پناه‌جویان افغانستانی در شهر کابل دفتر بازکرده است. این در حالی است که سفیر سوئد در کابل اوضاع امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می‌کند؛ سفیر سوئد در مصاحبه با رادیو سوئد گفت: “به‌دلیل ناامنی به‌ندرت از ساختمان سفارت در کابل خارج می‌شود و تقریباً تمام سال را داخل ساختمانی که به‌شدت محافظت می‌شود گذرانده است.” اتحادیه اروپا هم در نظر دارد ۶ منطقه از افغانستان را امن اعلام کند تا بتواند شمار زیادی از پناه‌جویان را به آن مناطق “امن” بازگرداند. اتحادیه اروپا حتی تهدید کرده است چنانچه دولت افغانستان برای بازپس فرستادن پناه‌جویان همکاری نکند کمک‌های بشردوستانه را به آن کشور کاهش خواهند داد؛ اما در همین مورد کمیسیون اتحادیه اروپا وضعیت امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می‌کند. سازمان عفو بین‌الملل نیز بر این باور است که هیچ منطقه‌ای از افغانستان امن نیست و اوضاع به سمت ناامن‌تر شدن می‌رود.

من به‌عنوان مسئول فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی این نامه را از دیدگاه سازمانی می‌نویسم که سال‌هاست در کشور سوئد و برخی از کشورهای اروپایی برای ارتقای فرهنگ مدرن و ادغام و هم‌پیوستگی پناهندگان و مهاجران در جامعه تلاش زیادی به‌عمل آورده و خود را در ارتقای فرهنگ و ارزش‌های برابر و انسانی در سوئد سهیم دانسته است. ما سیاست‌های پناهنده‌پذیری امروز سوئد را خلاف ارزش‌ها و بنیادهای انسانی در سوئد می‌دانیم. ما معتقد هستیم باوجود همه بحث‌هایی که در مورد موج پناهندگی در کشور سوئد در جریان است و کم‌وکاستی‌هایی که برای رسیدگی به آن‌ها صحبت می‌شود و شرایط جدیدی که بر سیاست پناهنده‌پذیری سوئد حاکم شده است، هنوز سوئد از ظرفیت‌های بسیار بالایی برای پذیرش و اسکان پناه‌جویان برخوردار است.

با احترام

عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۷ ژوئن ۲۰۱۶

نامه ای به آقای مورگان یوهانسون وزیر مهاجرت سوئد در مورد شرایط جدید پناهندگی در سوئد همراه با ترجمه سوئدی

موج پناهندگی که عمدتا از ماه اوت سال ۲۰۱۵ به طرف اروپا آغاز شد بسیاری از کشورهای اروپایی را سخت غافلگیر کرد. موجی که علیرغم کشیدن حصارهای بلند مرزی به روی آنها در ترکیه و یونان و مقدونیه، اگر چه از نظر تعداد بسیار کاهش یافته است اما پایانی ندارد. چرا که جنگ و جنایت در مناطقی که پناهجویان مجبور به ترک آن می شوند پایانی ندارد. برای همین است که کشوری مثل سوئد با وجود اینکه  از قدیم سیاست پناهنده پذیری نسبتا انسانی و سخاوتمندانه تری داشته است در چنین شرایطی تحت نام اینکه سوئد ظرفیت بیشتری برای پذیرش پناهندگان ندارد، طرح قانون موقت پناهندگی را به رای و به اجرا می گذارد. طرحی که قرار است برمبنای آن ۸۰ هزار نفر از کشور سوئد به کشورهای خود اخراج شوند. قرار است هرکس پاسخ منفی گرفته است کمپ ها و خانه های اداره مهاجرت را ترک کند. قرار است کارت های شناسایی از پناهجویانی که پاسخ منفی می گیرند پس گرفته شود و یا برای آنها تمدید نشود. در این صورت این دسته از پناهجویان برای دریافت دارو و خدمات پزشکی با مشکل مواجه می شوند چون بدون کارت شناسایی ارائه خدمات درمانی خیلی ساده به آنها صورت نمی گیرد.

به گفته شما بعنوان وزیر مهاجرت سوئد قرار است تا سه سال دیگر سیاست پناهنده پذیری دولت سوئد در پایینترین سطح خود قرار گیرد. قرار است از این پس کسانی که بعد از ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵ به کشور سوئد وارد شده اند و به شرطی که واجد شرایط پناهندگی تشخیص داده شوند، به آنها اقامت سه ساله موقت و به افرادی که نیاز به حمایت داشته باشند اقامت موقت ۱۳ ماهه تعلق بگیرد. قرار است از این پس پناهجویانی که درخواست پناهندگی کرده اند، حتی در صورت نیاز به حفاظت، اجازه استفاده از پیوند خانوادگی را نداشته باشند.

دان الیاسون مدیر کل اداره مهاجرت سوئد بدون توجه به جنبه های فردی و حقوقی در مصاحبه ای با خبرگزاری ت ت  می گوید: در میان ۱۶۰ هزار نفری که سال گذشته وارد سوئد شده اند  نیمی از آنها به درخواست پناهندگی خود پاسخ منفی دریافت خواهند کرد. او می گوید در حال حاضر تمرکز اداره مهاجرت در مورد وضعیت پناهندگی کاملا “سیاسی” است و “سیاسی” به این موضوع نگاه می کند. معمولا کمتر اتفاق می افتد یک مقام اداره مهاجرت با این صراحت اعلام کند که تمرکز این اداره در حال حاضر کاملا سیاسی است؛ عمدتا گفته می شد اداره مهاجرت یک نهاد حقوقی است چون پناهندگی هم یک امر فردی و حقوقی است. هرچند این موضع گیری که آقای دان الیاسون بعنوان نماینده اداره مهاجرت بیان می کند ربط چندانی به پناهجویان ایرانی ندارد چون پناهجویان ایرانی از قدیم دارای پرونده فردی و دلایل فردی برای درخواست پناهندگی خود بوده اند.

آقای مورگان یوهان سون، قاعدتا این بحث ها درمقابل موج پناهندگی از سوریه و عراق و افغانستان مطرح می شود و می خواهند راه حل سیاسی برای آن پیدا کنند. راه حلی که دولت سوئد در مقابل موج پناهندگی طرح کرده است با مبانی و معیارهایی که سیاست پناهنده پذیری سوئد بر آنها بنا شده است در تناقض کامل قرار دارد. در پی اجرای چنین قوانینی زندگی انسان های زیادی نابود می شود درحالی کشوری مثل سوئد خود سالها سازنده زندگی برای انسانهای بی شماری مشابه همین هایی که امروز از جنگ و فقر و شکنجه و زندان گریخته اند بوده است. بسیاری از همین پناهجویان در طول یکسال گذشته بستگان و همراهان زیادی را در آب های مدیترانه و دریای اژه و در آن سوی مرزها از دست دادند.

آقای یوهانسون، کار بجایی رسیده است که شمار زیادی از پناهجویان، بازگشت به عراق و افغانستان تکه و پاره شده را برفضا و شرایط پناهندگی در کشور سوئد ترجیح دهند و در صف داوطلبین بازگشت به کشورهای خود قرار بگیرند آنقدر که در این دوره سختی کشیدند و تحقیرشدند؛ آنقدر که محل های استقرارشان از سوی گروههای راسیستی به آتش کشیده شد، آنقدر که اقدامات جنایتکارانه بعضی از گروههای متعصب اسلامی و تروریستی در فضای عمومی به همه پناهندگان تعمیم داده شده و می شود. آنقدر که رشد راسیسم و بیکاری و بدتر شدن شرایط اجتماعی و کمبود مسکن و بسیاری دیگر از این موارد را به پای ازدهام پناهندگان و خارجیان نوشتند بسیاری ترجیح دادند به همان جهنمی که از آن گریخته بودند برگردند با اینکه در همین یکسال گذشته و در مسیر رسیدن به اروپا ۱۱ هزار نفر جان خود را از دست دادند.

پناهجویان سوری بزرگترین گروه از پناهجویان را تشکیل می دهند که عمدتا از نیمه دوم سال ۲۰۱۵ به طور گسترده تری به طرف اروپا حرکت کردند. همه دنیا هم می داند که هیچ نقطه امنی در سوریه  باقی نمانده است تا حتی یک پناهجوی سوری را به آنجا بازگردانند. شاهکارترین راه حل این بود که اتحادیه اروپا آنها را در ترکیه و یونان با توسل به زور و کشیدن حصارهای بلند مرزی مهار کرد. گروه دوم پناهجویان از افغانستان هستند در مورد آنها نیز هم سفیر سوئد در کابل و هم ارزیابی کمیسیون اروپا وهم سازمان عفو بین الملل نظرشان این است که هیچ نقطه امنی در افغانستان وجود ندارد و آن مناطقی که اتحادیه اروپا به عنوان مناطق امن شناسایی کرده است به گواهی اخباری که از افغانستان  می رسد شرایط امنیتی در آنها نیز روز به روز بدتر می شود.

آقای مورگان یوهانسون، با این حال قرار است کمک هزینه همه پناهجویانی که پاسخ رد دریافت کرده اند قطع شود و خانه هایی که در اختیارشان قرار دارد از آنها بازپس گرفته شود. در اخبار سوئد آمده بود در ارتباط با همین موضوع پلیس سوئد برای هماهنگی درنحوه بازگرداندن پناهجویان افغانستانی در شهر کابل دفتر باز کرده است. این در حالی است که سفیر سوئد در کابل اوضاع امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می کند؛ سفیرسوئد در مصاحبه با رادیو  سوئد گفت: “به دلیل ناامنی به ندرت از ساختمان سفارت در کابل خارج می‌ شود و تقریباً تمام سال را داخل ساختمانی که به شدت محافظت می شود ‌گذرانده است.” اتحادیه اروپا هم در نظر دارد ۶ منطقه از افغانستان را امن اعلام کند تا بتواند شمار زیادی از پناهجویان را به آن مناطق “امن” بازگرداند. اتحادیه اروپا حتی تهدید کرده است چنانچه دولت افغانستان برای باز پس فرستادن پناهجویان همکاری نکند کمک های بشردوستانه را به آن کشور کاهش خواهند داد. اما در همین مورد کمیسیون اتحادیه اروپا وضعیت امنیتی در افغانستان را بدتر ارزیابی می کند. سازمان عفو بین الملل نیز بر این باور است که هیچ منطقه ای از افغانستان امن نیست و اوضاع به سمت ناامنتر شدن  می رود.

من بعنوان مسئول فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی این نامه را از دیدگاه سازمانی می نویسم که سالهاست در کشور سوئد و برخی از کشورهای اروپایی برای ارتقای فرهنگ مدرن و ادغام و همپیوستگی پناهندگان و مهاجران در جامعه تلاش زیادی به عمل آورده و خود را در ارتقای فرهنگ و ارزشهای برابر و انسانی در سوئد سهیم دانسته است. ما سیاست های پناهنده پذیری امروز سوئد را خلاف ارزشها و بنیادهای انسانی در سوئد می دانیم. ما معتقد هستیم با وجود همه بحث هایی که در مورد موج پناهندگی در کشور سوئد در جریان است و کم و کاستی هایی که برای رسیدگی به آنها صحبت می شود و شرایط جدیدی که بر سیاست پناهنده پذیری سوئد حاکم شده است، هنوز سوئد از ظرفیت های بسیار بالایی برای پذیرش و اسکان پناهجویان برخوردار است.

با احترام عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۲۷ یولی ۲۰۱۶

///////////

Till Sveriges Regering

Justitie – och migrationsminister, statsråd, Morgan Johansson

Beträffande de nya svenska asylreglerna

Vi vill berätta – och det är så vi vill framföra detta

Som alla vet och känner till; trycket på Migrationsverket i Sverige och de flesta EU länderna har varit enormt stort sedan augusti 2015. I många av dessa länder uppstod panik på grund av enöverraskande stor flyktingvåg. Fastän det hela tiden byggdes höga och kraftiga murar och stängsel med taggtråd i vissa länder såsom; Grekland, Turkiet, Makedonien m.f. med anledning av gränskontrollernas effekter kring flera länder, fortsätter flyktingar ändå anlända till europeiska länder men i betydligt färre mängder.

      Vad är anledningen till att lämna dessa länder utan stöd? Vi förstår att; terrorismen, inbördeskonflikterna, inbördeskrigen, de brutala slakterna av religiösa och etniska grupper samt förföljelse med sekteristiskt våld och ovisshet i framtiden, miljöförstöring etc. har orsakat att behövande människor söker en boplats med tak över huvudet för att kunna överleva.

      I Sverige som i alla tider varit sett som ett generöst land som i alla tider har hjälpt flyktingar att kunna komma in och bosätta sig i ett tryggt land, hör man att, Riksdagen röstade den 21 juni, för att regeringens proposition med förslag om att svenska asylregler tillfälligt ska anpassas till miniminivån enligt EU-rätten och internationella konventioner. Lagen trädde i kraft 20 juli.”  Varför kan man göra så?

      Enligt dessa tillfälliga asylregler, ska mer än åttiotusen av de asylsökande som kommit till Sverige år 2015 utvisas till sina hemländer. När de som får avslag på sina asylansökningar, uppstår följande. De måste de lämna sina LMA kort till Migrationsverket. De måste lämna sina boplatser till Migrationsverket. För de flesta av dessa stackare och utsatta människor, så har de inte rätt att få vård mer, de får inte heller någon dagersättning och inte heller andra sociala bistående tjänster eftersom de saknar LMA kort. Det är en historisk försämring av flyktingars rättigheter i Sverige och inom Europa.

      Ni, som minister har sagt att om tre år kommer Sverige att minska sin asylmottagning betydligt mer. De som lämnade in sina asylansökningar efter 24 november 2015, vad händer med dessa? Om de blir beviljade, får de tillfälliga tre års uppehållstillstånd?  De som behöver hjälp att få ett tillfälligt uppehållstillstånd som ska gälla i bara tretton månader. De flesta av sådana asylsökande får inte använda sin rätt till anknytningsförhållandets regler.

      I en intervju utförd av TT, berättade Dan Eliasson att ca hälften av asylsökande som kom till Sverige förra året, kommer att utvisas från Sverige. Han berättade vidare att statens syn på asylmottagning nu är politisk och vi fokuserar på detta politiskt. Som jag känner till denna bedömning, vill jag säga att, denna påstående är en motsats av Sveriges grundläggande asylmottagnings regler och normer. Jag har inte hört talas om att denna asyllag nu är politisk. Jag tycker att Sveriges asylmottagning har varit juridiskt korrekt eftersom asylrätten är en grundläggande lag i Sverige såväl som i Världen genom internationella avtal. Detta är en humanistpolitik.

Enligt Human Right Watchs publicerade rapporter, har över 11 000 flyktingar drunknat bara det senare året. Över flera miljoner flyktingar som är instängda och har ett förskräckligt och odrägligt liv inom Syriens, Turkiets, Greklands gränser. Jag menar inte att Sverige ska försöka ta in så många flyktingar som helst. Det är framför allt EU:s länder som ska hitta rimliga och humana regler och lösningar. Sverige bör vara en välbefinnande initiativtagare vilket kan ha en viktig roll som problemlösare.

      Asylmottagnings problem är just nu väldigt komplicerade. Väntetiden för asylutredningar är väldigt lång. De flesta asylsökande som bor på flyktinganläggningar, asylboende, hos olika familjehem, Migrationsverkets boplatser etc. är väldigt trötta och besvikna. Dessa människor väntar på besked, bostad, saknar jobb, utbildning och blir ständigt förnedrade osv. De hör och lyssnar på hur olika asylboende blivit nerbrända av rasister och högerextremister. De är rädda när det blir deras tur. På grund av dessa obehagliga posttraumatiska händelser, vill en del återvända till sina fördärvade länder. Man ser och hör av rasisterna att flyktingar är extra belastningar och skuldbeläggningar till samhället och därför ska dem slängas ut. Därför vill en del återvända till helvete (sina länder) fastän de har mycket traumatiska tragedier i sin historia.

      Största antal asylsökande är flyktingar som kommer från Syrien och plötsligt har hamnat i Sverige och i andra EU-länder. Hela världen vet och har bekräftar att nästan hela Syrien är ruinerat på grund av regimanhängare, militärer och extrema religiösa terrorister som har fördärvat landet och det är totalt omöjligt att överleva där. Jag tycker inte att någon flykting vill återvända dit igen.

Andra asylsökande grupper är Afghaner


      Enligt svenska ambassadören i Kabul och övriga Europa samt Amnestys bedömning av
EU-kommissionens uppfattning är att det inte finns någon säker plats i Afghanistan.
EU-kommissionen bedömer att säkerhetsläget i Afghanistan blir allt värre. Amnesty International anser att ingen region i Afghanistan är säker och situationen blir allt mer
väldigt osäker.

      Det förekom en nyhet att i samarbete med svensk polis och myndigheterna i Afghanistan, har man öppnat ett kontor i Kabul med ändamål att hjälpa afghanska flyktingar att återvända till Afghanistan. I samma veva publicerades det en intervju med Sveriges ambassadör att han alltid är inomhus i svenska ambassadens byggnad och på grund av hotbilden i staden vill ambassadören inte komma ut och han tillbringar hela sin tid i Sveriges ambassadbyggnad.

      Som ordförande för föreningen Iranska Flyktingars Riksförbund i Sverige och uppdrag av föreningens styrelse skriver jag detta brev till dig, Statsråd Morgan Johannson.

      Vår förening har jobbat många år för att återupprätta asylsökandes rättigheter och informerar ständigt deras skyldigheter i detta samhälle. Jag har hela tiden försökt att integrera mig och föreningens medlemmar i svenska samhälle. Vi i vår förening, och jag som representant tycker at vi har varit broar som har försökt koppla nyanlända asylsökande svenskar till samhället.  Som en röst för vår förening kan jag se och känna att det är skillnad mellan svenska asyllagen nu och förr.

      Vi anser att trots alla svårigheter, allt brister, olika åsikter och synpunkter beträffande hur Sverige ska ta hand om flyktingar och vilka lagar och krav ska övervaka den här asylpolitiken, har Sverige fortfarande en mycket hög kapacitet för att ta emot mera flyktingar.  Dessa dagars inskränkta beslutanderätt i samband med att vara hårdhänt mot flyktingar, underminerar Sveriges tidigare goda rykte. Sverige har mer kapacitet och denna kapacitet ska användas potentiellt i riktning mot en mer human, mänsklig och generös asylpolitik.

Högaktningsfullt
Iranska Flyktingars Riksförbund i Sverige

Abdollah Asadi
Ordförande för IFRS

۲۰۱۶-۰۷-۲۷

 

عبدالله اسدی: چند کلمه به مناسبت روز جهانی پناهنده

۶۵ سال پیش کنوانسیون پناهندگی سازمان ملل به تصویب مجمع عمومی این سازمان رسید.از آن تاریخ، ۲۰ ژوئن بعنوان روز جهانی پناهنده اعلام شده است و هر سال به همین مناسبت دربسیاری از نقاط  مختلف جهان از این روز به اشکال گوناگون یاد می شود به این دلیل که بند ۱۳ و ۱۴اعلامیه جهانی حقوق بشر که در آن ایام مفهوم و معنای بشر دوستانه تری داشت به این موضوع  اختصاص یافت.از آن  موقع این بیانیه به مبنایی برای نحوه برخورد سازمان ملل و شماری از دولت ها تبدیل شد. اکنون ۶۵ سال از آن زمان  که مجمع عمومی سازمان ملل متحد  روز ۲۰ ژوئن را بنام روز پناهندگان نام گذاری کرد می گذرد. امسال در شرایطی از این روز یاد می کنیم که شمار پناهندگان و آوارگان در جهان تا سطح ۶۵ میلیون نفر افزایش یافته است. پناهندگی ایرانیان عمدتا از آغاز جنگ ایران و عراق و سرکوب های خونین سال های ۶۰ و ۶۷ شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. از آن موقع که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت نشست و برای تثبیت و تحکیم حاکمیت اسلامیشان  هر آنچه که به فکر و به تجربه نسل انقلابیون آن زمان و تجربه مردم ایران نمی رسید؛ به مردم تحمیل کردند. بیش از سه دهه از تاریخ پناهندگی ایرانیان و دوران پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر سپری شده است. به این معنا ۲۰ ژوئن برای ما ایرانیان مصادف است با ۳۰ خرداد ۶۰، سالروز شروع کشتار زندانیان سیاسی و ۳۰ خرداد ۸۸ روز به گلوله بستن تظاهرات مردم  در تهران و کشتن ندا آقا سلطان.

امروز ما شاهد این هستیم که در سراسر دنیا،جنگ و درگیری های خونین موجب شده است تعداد زیادی از مردم در نقاط مختلف جهان، کشور محل زندگی خود را ترک کنند و به نقاط دیگری از جهان پناه ببرند. در حال حاضر ۶۵ میلیون نفر به دلیل جنگ های ویرانگر  و خشونت های غیر قابل توصیف و به دلیل آنچه که اسلام سیاسی و گروهها و دستجات جهادی از نوع داعشیان در ایران، عراق، سوریه، نیجریه، الجزایر، سومالی و پاکستان و افغانستان بر سر مردم بی دفاع آورده اند، آواره و بی خانمان شده اند. بیش از ۴۰ میلیون نفر در داخل  کشور محل زندگی خود یا درکشورهای همسایه و فقر زده  آواره هستند یعنی از شهری به شهر دیگر و از مرزی به مرز دیگری فرار کرده اند. میلیون ها نفر از آنها از کمترین آب آشامیدنی و غذا و سرپناه و امکانات و خدمات درمانی محرومند و به همین دلیل آمار مرگ و میر کودکان در میان آنها بسیار بالاست. بیش از ۱۸ میلیون نفر هم عمدتا در کشورهای امنتری در تبعید بسر می برند.

در همین حال، بسیاری از جنگ ها و درگیری‌های طولانی مدت سالهاست حل‌نشده باقی مانده اند و به این معنا مردمان بسیار کمتری توانسته اند به کشورها و محل زندگی خود بازگردند.در حدود ۳میلیون نفر از افغانستان،کلمبیا، کنگو، میانمار، سومالی، زیمبابوه و سودان همچنان در تبعید بسر می برند. در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ جهان شاهد عظیمترین  و کم سابقه ترین موج پناهندگی پس از جنگ جهانی دوم بود. پناهندگانی که عمدتا از سوریه و عراق و افغانستان به سوی اروپا به حرکت در آمده بودند یکبار دیگر این تاریخ را تکرار کرد.کمتر هفته ای است که شاهد صحنه های دلخراش اخبار غرق شدن ده ها و صدها پناهجو  در آب های مدیترانه و دریای اژه و خفه شدن در کامیون های قاچاقچیان نباشیم.با اینحال این بار نه تنها هیچ کدام  از دولت های حامی اعلامیه جهانی “حقوق” بشر و جایگاه تاریخی این اعلامیه خصوصا برای پناهندگان حرفی نمی زنند و به روی مبارکشان هم نمی آوردند،چه بسا بارها مرزها را به روی دهها هزار پناهجویی خسته و گرسنه و وحشت زده بستند. نه تنها این “حامیان حقوق بشر” در کمال بی رحمی مرزهای خود  را یکی پس از دیگری بروی پناهجویان بستند، شاهد به آتش کشیدن کمپ ها و محل های موقت استقرار پناهجویان در آلمان و سوئد از سویی نژادپرستان هوادار دوران آلمان نازی هستیم.شاهد این هستیم  در همین لحظات که این مطلب را به مناسبت روز جهانی پناهند می نویسم درست در همین روز شاهد به به تصویب رسیدن سختترین قوانین و مقررات پناهندگی در کشور سوئد هستیم. شاهد این هستیم که اداره مهاجرت این کشور به هزاران متقاضی پناهندگی که پیش تر به درخواست پناهندگی آنها  پاسخ منفی داده است؛ اعلام کرده که خانه ها و کمپ های پناهندگی را ترک کنند.به گفته وزیر کشور سوئد ۶۰ تا ۸۰ هزار نفر باید کشور سوئد را ترک کنند. این سخت گیری ها تبعات جنگ های ویرانگری است که  از سوریه و عراق و افغانستان تا شاخ آفریقا همچنان ادامه دارد و هیچ نشانی هم برای پایان دادن به وضع موجود نیست.

 

دلیلش این است که به دنبال فروپاشی شوروی فاکتورهای جدیدتری وارد معادلات جهان شد و پس از آن چهره جهان پسا جنگ سرد یک دفعه دگرگون شد.از یک طرف قدرقدرتی آمریکا و سیاست ملیتاریستی و حمله به عراق و افغانستان بعنوان قطب پیروز دوران پس از جنگ سرد، و از طرف دیگر جریانات و نیروهای اسلامی ساخته و پرداخته دست آمریکا و کمپ غرب علیه شوروی سابق باهم سرشاخ شدند و آنچه که در دو دهه اخیر شاهدش بوده ایم در نتیجه ملیتاریسم آمریکا و اسلام سیاسی در منطقه خاورمیانه بوده است.آنها در شکل دادن به چهره دنیای پس از جنگ سرد و آن چیزی که امروز می بینیم  نقش بسیار تخریب کننده و ویرانگری  داشته اند. به صحنه آمدن آمریکا بعنوان تنها قدرت جهانی پس از شوروی و با استفاده کامل از قدرت تسلیحاتی و نظامی در دهه ۹۰ جامعه عراق را درهم کوبید و آن را به ویرانه تبدیل کردند. بر اثر این وضعیت جنگ های قومی و مذهبی و انتقام جویانه سراسر جامعه عراق را در برگرفت، به گونه ای که، به آن کشور آوارگی میلیونی تحمیل کرد و در نتیجه آن فقر و فلاکت جامعه را به کام خود فرو برد. در بطن این شرایط سیاه است که نیروهای اسلامی میدان دار می شوند و دست به جنایت ۱۱ سپتامبر می زنند. این بار اتفاق ۱۱ سپتامبر زمینه  حمله آمریکا و سازمان نظامی ناتو را به افغانستان نیز فرام می کند.اینها نیروهای  ساخته و پرداخته دست سازمان سیا برای ضدیت با شوری سابق بودند.وقتی که شوروی دگرگون می شود و شرایط تازه ای در سالهای پایانی جنگ سرد ایجاد می شود نیروهای اسلامی هم فرصت و امکان قدرتنمائی پیدا می کنند.اما قدرقدرتی آمریکاه پس از حمله به عراق و افغانستان تضعیف می شود بطوری که نیروی های نظامی اش با تلفات زیاد در باطلاق این جنگ گرفتار می شوند، این باربسیاری از نیروها و دولت های اسلامی درکنار روسیه و علیه آمریکا قرار گرفتند و جایگاهی که آمریکا در منطقه پیدا کرده بود به میدان قدرقدرتی روسیه تبدیل شده است. در بطن چنین شرایطی است که جنبش اسلام سیاسی بنام بوک الحرام، القاعده،النصره، الشباب،طالبان و داعش و از این قبیل گروها سر برآورده اند.

ولی با این حال لازم است یادآوری کنم که درست در حالی که بسیاری از دولت ها و احزاب دسته راستی مشغول بستن مرزها به روی پناهجویان بودند و در مقطعی که تصاویر دلخراش کشف جسد ۷۱ پناهجو در  کامیونی در مرز میان اتریش و مجارستان و جسد کودک سه ساله سوری در کنار ساحل ترکیه و خشونت پلیس علیه عبور پناهجویان در شبکه های اجتماعی بازتاب پیدا کرد، دهها هزار نفر از مردم سوئد و آلمان و اتریش به خیابان ها آمدند و خواستار باز شدن مرزها به روی پناهجویان شدند.خوشبختانه با همه شرایط و مقررات سختی که برای پناهندگان پیش آمده است یک جنبش عظیم بشردوستانه و مدافع حقوق پناهندگی و ضد نژادپرستی وجود دارد اما اعتراض این جنبش به شکل تاکنونی اش، جواب مقطعی که در آن قرار گرفته ایم  را نمی دهد.منظورم این است که تنها دفاع این جنبش از آرمان ها و ارزش های انسانی کافی نیست باید راه حل هم داشته باشد.آمار سازمان ملل نشان می دهد که از ۵ سال پیش تا به امروز در حدود ۱۵ میلیون نفر آوره شده اند.

۳۰ خرداد ۱۳۹۵  برابر با ۲۰ ژوئن ۲۰۱۵

******
 

 

 

 

 

 

 

 

اجازه نخواهیم داد هیات کنسولی جمهوری اسلامی در شهر گوتنبرگ حضور پیدا کنند

 

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی قبل از هرچیز از پلیس و از مسئولین کمون گوتنبرگ می خواهد که به هیات کنسولی جمهوری اسلامی اجازه استقرار ندهند، در غیر این صورت هر اتفاقی بیافتد مسئولیت آن با پلیس و کمون شهر گوتنبرگ خواهد بود. پلیس گوتنبرگ نباید نگران این  باشد که چنانچه به آنها اجازه استقرار ندهد “دموکراسی” سوئد زیر سئوال می رود. اینها نمایندگان و فرستادگان رژیمی هستند که دستشان به خون هزاران نفر از مردم ایران آغشته است.آمار سازمان عفو بین الملل نشان می دهد که تنها در سال گذشته ۹۹۶ مورد حکم اعدام در ایران به اجرا گذاشته شده است. دولت سوئد نباید به این موضوع مهم بی تفاوت باشد و تحت نام احترام به “دموکراسی و حقوق بشر” به آنها اجازه استقرار  بدهد.

 

بسیاری از ایرانیان در سوئد و در سراسر جهان از دست این جانیان در تبعید بسر می برند. افرادی که سالها در زندان های این رژیم شکنجه شده اند، کسانی که از ادارات و نهادهای آموزشی و مراکز صنعتی اخراج شدند، خانواده و بازماندگان هزاران نفر که به جوخه اعدام سپرده شده اند، خبرنگاران  و فیلم سازان و ناشران کتاب و زنان و جوانان و هزاران پناهجوی ایرانی که از ترس زندان و شکنجه و مجازات مرگ در خارج از مرزهای ایران بسر می برند، از وجود و حضور مامورین و فرستادگان این رژِیم خشمگین و متنفر هستد. به همین دلیل در هر جایی ازشهر گوتنبرگ مستقر شوند خیلی ساده بساطشان را به هم می زنیم.

 

هدف سفارت جمهوری اسلامی از اعزام کارکنانش به شهر گوتنبرگ  ارائه خدمات به ایرانیان مقیم خارج نیست و هیچ وقت هم چنین هدفی نداشته اند.هدفشان تامین حضور سیاسی است و مبارزه ما ایرانیان مقیم خارج هم علیه حضور جمهوری اسلامی  کاملا سیاسی است.

 

سفارتی ها هنوز محل استقرارشان را در شهر گوتنبرگ علنی نکرده اند، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی با صدور این اطلاعیه اعلام آمادگی می کند تا به همراه دیگرمخالفین جمهوری اسلامی در صورت مشخص شدن محل استقرار آنها،اعتراض خیابانی سازمان بدهد. در اطلاعیه ای که سفارت جمهوری اسلامی در سوئد صادر کرده، آمده است در روزهای شنبه و یکشنبه ۲۱و ۲۲  ماه مه در شهر گوتنبرگ مستقر می شوند.

فدراسیون سراسری پناهندگان  ایرانی

۱۴-۵-۲۰۱۶

 

اطلاعیه فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد آلمان در باره اعلام دفاتر و نمایندگی های فدراسیون در آلمان

جهت اطلاع پناهجویان در آلمان

به اطلاع میرسانیم که فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در آلمان برای دسترسی بیشتر پناهجویان جهت گرفتن مشاوره و راهنمایی و پیوستن به این سازمان در چند شهر و منطقه آلمان نمایندگانی را معرفی میکند:

اسامی و شماره تماس مسئولین فدراسیون در شهرهای آلمان:

 

آلمان: شهناز مرتب  ۰۱۵۷۳۱۰۸۲۶۶۰

 

کلن و بن

طه آزادی  تلفن تماس              ۰۱۷۲۷۸۶۷۴۱۰

 

فرانکفورت و گیسن

محمد امین کمانگر            ۰۱۷۷۲۷۶۵۳۳۵   

 

دوسلدورف، دورتموند و اسن

شهلا  خباز زاده         ۰۱۵۷۷۱۲۷۹۸۲۸

 

لایپزیک

سعید اعتضاد زاده          ۰۱۵۷۳۵۳۶۶۴۱۸ 

 

هانوفر

ناصر کشکولی                  ۰۱۷۷۸۳۴۸۵۹۲ 

 

کارلسروهه

عبدالعظیم ماتور            ۰۱۷۸۱۱۰۴۱۸ 

 

باد شوالباخ

میثم محبوب                ۰۱۵۲۱۸۹۵۲۹۷۸  

 

مانهایم

    تیمورامجدی                 ۰۱۶۰۸۷۰۹۲۹۴

 

برمن

سیامک مکی               ۰۱۷۲۴۰۳۷۰۳۵ 

 

فدراسیون برای این عزیزان در جهت دفاع از حقوق پناهندگان آرزوی موفقیت میکند. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی ظرف مبارزه و راهنمایی پناهجویان میباشد. به ظرف مبارزه خود بپیوندید.

 

همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد آلمان

 

 

اطلاعیه آغاز به کار؛ فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – نروژ

ظرف اعتراض و سازمانیابی پناهجویان و فعالین برای کسب حقوق پناهندگی!
بدین وسیله به اطلاع عموم پناهجویان و فعالین سیاسی در کشور نروژ میرسانیم که دور جدیدی از فعالیتهای فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در نروژ آغاز بکار خواهد کرد.
نقض گسترده حقوق پناهجویان در کشور نروژ و گستراندن بی حقوقی محض بر حیات و زندگی آنها، مبارزه ای همه جانبه و سازمانیافته را طلب میکند. گزارشهای منتشر شده در خصوص دیپورتهای پیاپی به کشورهایی همچون ایران، عراق و افغانستان، برخوردهای بسیار غیر انسانی و تحقیر آمیز با پناهجویان، وضعیت به شدت اسفبار کمپهای پناهندگی، بلاتکلیفی طولانی مدت و زجرآور پناهجویان در جریان بررسی پرونده هایشان، تحمیل فقر مالی و مواردی از این قبیل، تنها گوشه ای از وخامت اوضاع پناهندگی در کشور نروژ است.
پناهجویان مقیم نروژ؛
• ازحقوق پناهجویی خود در کشور نروژ بی اطلاع هستید؟
• در معرض دیپورت به ایران، عراق و افغانستان هستید؟
• نگران برخوردهای غیر انسانی، تحقیر آمیز و نژادپرستانه هستید؟
• از بلاتکلیفی و بررسی ناعادلانه پرونده پناهندگی خود رنج می‌برید؟
• می‌خواهید وضعیت اسفبار کمپهای پناهندگی تغییر کند؟
• از حق پناهندگی و زندگی ایمن و انسانی محروم شده‌اید؟
با فدراسیون سراسری پناهندگان تماس بگیرید.

آدرس تماس:
سیروان قادریifir.norway@gmail.com

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد نروژ
www.hambastegi.org

 

اعتراض گسترده در سوئد به سیاستهای سختگیرانه پناهنده پذیری

۴۷ تن از هنرمندان سرشناس سوئد اخیرا با انتشار بیانیه ای اعتراض شدید خود را نسبت به سیاستهای سختگیرانه دولت در زمینه پناهندگی ابراز داشتند. این بیانیه در حالی منتشر می شود که همزمان با نزدیک شدن موعد تصویب قوانین جدید و سختگیرانه پناهندگی در سوئد در ماه ژوئن، فعالیتهای گسترده ای در مخالفت با این قوانین در جریان است.اخیرا در سوئد کمپینی براه افتاده است تحت عنوان “کجا داریم میریم” که عنوان این کمپین از یک برنامه تلویزیونی الهام گرفته است که جمعه ‌شبها از شبکه اول تلویزیون سوئد پخش میشود. نام این برنامه «در مسیر» است. هدف این کمپین جلوگیری از تصویب قوانین جدید و سختگیرانه پناهندگی در سوئد است و تا کنون حدود چهل هزار نفر پتیشن آن را امضا کرده اند.

 

در این طومار اعتراضی از جمله گفته شده است که “نباید مانعی برای رسیدن پناهجویان به سوئد ایجاد شود”. “اعضای خانواده ها باید بتوانند بدون هیچ خطر جانی به هم بپیوندند”. و “با کودکان پناهجو با حس دلسوزانه و باور به آینده بهتر برخورد شود”. در این طومار به دادن اجازه اقامت موقت و همه اقداماتی که حق پناهندگی را محدود می کند اعتراض شده است.

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد ضمن حمایت قاطع از این اقدامات و ابتکارات همه را فرامی خواند که به این کمپین ها و اعتراضات اجتماعی بپیوندند و از حقوق پایه ای انسانهای گریخته از جنگ و مصیبت به دفاع برخیزند. به پیوست متن فارسی نامه هنرمندان سوئدی که توسط ناصر شیشه گر ترجمه شده است را ملاحظه می کنید. دوستانی که می خواهند پتیشن کمپین “کجا داریم میرویم” را امضا کنند می توانند به لینک های زیر مراجعه کنند. توجه داشته باشید که در ادامه کمپین جمع آوری امضا و نامه اعتراضی ۴۷ نفر از هنرمندان جامعه سوئد، برای روز شنبه ۲۳ آوریل ساعت ۱۴تظاهراتی هم از طریق همین کمپین اعلام شده است. محل برگزاری این تظاهرات شهر استکهلم Medborgar platsen اعلام شده است. فدراسیون همه مخالفین قوانین و مقررات جدید پناهندگی در سوئد را به شرکت گسترده در این تظاهرات فرا می خواند.

 

http://www.vartarvipavag.nu/

https://www.facebook.com/vartarvipavag2016/?fref=ts

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی- سوئد

۵ آوریل ۲۰۱۶

 

 

 

ترجمه متن فارسی نامه هنرمندان سوئدی

 

سوئد دارد حصار میکشد – و ما به تنگ آمده‌ایم!

 

پدری با پسر سه ساله‌اش، که تنها بازمانده خانواده او ست، فرار میکند. پسرک دائما میپرسد: «کجا داریم میریم؟». هنگامی که به بندرگاه یک دهکده ماهیگیری در ترکیه میرسند به پدر گفته میشود که مردان را جداگانه با یک قایق میبرند و زنان و کودکان را با قایقی دیگر. کودک را از او میگیرند و او را به درون قایقی هل میدهند. تاریکی دریای اژه آنان را فرامیگیرد و کمی بعد دیگر فریاد پسرک به گوش نمیرسد. سرانجام پدر در ساحلی پیاده میشود اما هیچ اثری از قایق دیگر دیده نمیشود…

 

علاوه بر مرگ، زندگی هم در جوامعی که سیاه‌ترین نیروهای انسانی اجازه یافته‌اند حکومت کنند باعث شده که ما امروز با یک موج بسیار گسترده پناهنده‌پذیری مواجه باشیم. گردن‌زدنها، تجاوزهای سیستماتیک به زنان، جنگهای خیابانی در وسط جمعیت غیرنظامی، شهرهای ویران‌شده بر اثر بمباران – آری، میتوان بر این سیاهه همچنان افزود.

 

در سوریه تعداد کشته‌شدگان را با واحد صدهزار میشمرند و میلیونها نفر نیز فراری و آواره اند – انسانها ئی که تا همین اواخر شغل و کاشانه و خانواده ای داشتند و اکنون هم چیزی جز داشتن اینها نمیخواهند.

 

عده کمی از جریان لوایح قانونی‌ای که در ماه ژوئن ۲۰۱۶ در مجلس به رای گذاشته خواهد شد خبر دارند. این لوایح حاوی محدود کردن مدت اجازه اقامت، کاهش دادن امکان پیوستن مجدد افراد خانواده به یکدیگر، و همچنین تعدادی اقدامات دیگر به منظور ایجاد «فضای تنفسی» و برطرف کردن خطر به اصطلاح «ازهم پاشیدن سیستم» پناهنده‌پذیری در سوئد است. موضع کلیه مراجع مورد مشورت دولت نسبت به این اقدامات انتقادی بوده است.

 

شکی نیست که این اقدامات ضربه سختی بر کسانی که مشمول آن میشوند وارد خواهد ساخت. اما ضربه‌ای نیز که به اندیشه‌های بنیادی حقوق بشر وارد خواهد آمد به همان اندازه شدید است.

 

ما این مطلب را مینویسیم چون از اینکه صرفا منفعلانه نظاره‌گر تصمیمات خانمان‌برانداز سیاستمداران باشیم و غمگین و متاسف شویم به تنگ آمده‌ایم . درست مانند آن پسرک سه ساله ی وحشت‌زده باید از خود بپرسیم که به کجا میرویم؟ بپرسیم که آیا میخواهیم در مقابل انسانهایی که از جنگ و آزار میگریزند حصار بکشیم؟ بپرسیم که آیا رفاه اقتصادی ما میتواند همچنان مقدم بر امکان زندگی سایر انسانها باشد؟

 

دریای مدیترانه هر روز جنازه دو آلان کردی تازه را به ساحل میاورد و گورهای بی‌نام و نشان در یونان اکنون تبدیل به گورستانهای بزرگی شده‌اند. اگر دولت حمایت مجلس را برای لوایح پیشنهادی خود کسب کند، سوئد مستقیما در عدم محافظت از پناهندگان در برابر قتل‌عامی که در جریان است مقصر خواهد بود. ما کشوری خواهیم بود که کودکان آینده درباره‌اش در کتابهای تاریخ خود خواهند خواند؛ کشوری که در را به روی انسانهایی که جانشان در خطر بود بست.

 

پس از سه ماه جدایی، پسر و پدر به یکدیگر میپیوندند. آنان عاقبت به خیر میشوند و سرانجام موفق میشوند که زندگی تازه‌ای را آغاز کنند، به دور از جنگ و آن وحشتی که تمام مدت در دل داشتند.

اگر ماجرا در سوئدی که این لوایح را تصویب کرده بود اتفاق میافتاد پایانش به این صورت نمیبود. امکان دوباره پیوستن افراد خانواده به یکدیگر ناچیز میبود.

 

به احتمال زیاد پدر مجبور میشد که برای پیوستن به فرزندش از میان دو شق خطرناک یکی را انتخاب کند: یا به کشوری جنگ‌زده بازگردد و یا اینکه فرزندش را دوباره به سفری خطرناک با قایق بفرستد – این بار از مسیر دریای بالتیک. و هنگامی که سواحل سوئد از جلیقه‌های نجات نارنجی‌رنگ و یا جنازه کودکان انباشته شود – آن موقع دیگر از خود نخواهیم پرسید «به کجا میرویم؟» بلکه خواهیم پرسید «ما چگونه از اینجا سر درآوردیم؟».

دوم آوریل ۲۰۱۶

امضای ۴۷ تن از هنرمندان سرشناس سوئد

برای مطالعه متن سوئدی نامه لطفا به لینک زیر مراجعه کنید

 

 

 

درباره مهاجرت میلیونی به اروپا گفت‌وگو با حسن صالحی

همبستگی: نظر شما درباره موج اخیر مهاجرت میلیونی به کشورهای اروپایی خصوصاً به سوئد چیست؟ این واقعه چه پیامدهایی دارد؟

حسن صالحی: وقتی‌که من و دوستانم درباره این مسئله صحبت می‌کنیم گاهی این احساس به من دست می‌دهد که مردم تصور درستی از این فرار میلیونی که بعد از جنگ دوم جهانی به این‌طرف بی‌سابقه بوده است، ندارند. ما با فاجعه یک کوچ بزرگ انسانی مواجه هستیم. در طول تاریخ مردم بنا به علل گوناگون مجبور به مهاجرت توده‌ای از نقطه‌ای به نقطه دیگر بوده‌اند. ولی علت این کوچ اجباری عظیم امروز چیست؟ پاسخ را طبعاً بایستی در شرایط جهنمی‌ای جست که برای این مردم ایجاد کرده‌اند.

خوشی زیر دل این مردم را نزده است که خانه و کاشانه خود را رها می‌کنند و می‌گریزند. حقیقت این است که خانه و کاشانه‌ای برایشان باقی نمانده است. صحبت بر سر مردمی است که شیرازه زندگی‌شان براثر تهاجمات نظامی دول غربی و روسیه و عوارض مخرب آن ازهم‌گسیخته است. این مردم قربانی توحش نیروهای اسلامی و قومی در خاورمیانه هستند، نیروهایی که بعد از لشکرکشی‌های دول غربی به منطقه سر برآوردند و در آن اوضاع آشفته و متلاطم امکان رشد و نمو یافتند. این مردم قربانی مستقیم جنایات حکومت بشار اسد، داعش‌ها، بوکوحرام‌ها، طالبان‌ها و یک دوجین نیروهای پلید دیگر و دولت‌های ارتجاعی‌ای هستند که با مناقشات سیاسی و جنگ‌های نیابتی خود منطقه را سراپا ناامن کرده‌اند. وقتی زندگی توسط نیروهایی که همگی نماینده سرمایه‌داری گندیده عصر ما هستند این‌چنین به خاک و خون کشیده می‌شود، طبعاً مردم هم برای نجات جان خود از این مهلکه در ابعاد میلیونی دست به فرار می‌زنند. برای این مردم دیگر اهمیتی ندارد که چه مخاطراتی در راه به کمین نشسته است. در فرار لااقل شانس زنده ماندن وجود دارد، اما در ماندن نه. ماندن یعنی مواجهه روزانه با مرگ، یعنی خطر کشته شدن در بمباران، تلف شدن براثر بی‌غذایی به خاطر محاصره شهرها، یا شکنجه شدن توسط نیروهای داعش و انواع بلاهای دیگر. همین‌الان که من دارم با شما صحبت می‌کنم، ده‌هاهزار نفر از مردم به علت جنگ و کشتار از شهر حلب در سوریه فرار کرده‌اند که در حال حاضر پشت مرز ترکیه آواره و سرگردان‌اند.

مردم با این کوچ اجباری عملاً دارند می‌گویند که دیگر تاب تحمل این اوضاع جهنمی را ندارند. نمی‌خواهند قربانی ساکت جهان بی‌رحم سرمایه‌داری باشند. خواهان زندگی انسانی هستند. کرامت را حق خود می‌دانند؛ و چنین است که روانه کشورهای اروپایی می‌شوند. اینکه چه بر سر این پناهندگان میاید، عده‌ای در آب دریاها غرق می‌شوند. شماری در پشت مرزهای مقدونیه و صربستان و مجارستان گرفتار می‌شوند و با تحقیر شدن و خفت کشیدن شرایط سختی را می‌گذرانند. عده‌ای هم موفق می‌شوند که به اروپا برسند. سوای این‌ها، میلیون‌ها نفر دیگر یا در کشور خود آواره هستند و یا اینکه در کمپ‌های پناهندگی کشورهای همسایه دارند با کمترین امکانات زندگی روزشان را به شب می‌رسانند.

پارسال نزدیک به ۱۶۰ هزار نفر به سوئد پناهنده شدند و امسال هم انتظار می‌رود که هزاران نفر دیگر به این کشور پناهنده شوند. در پاییز گذشته مردم اروپا آغوش گرم خود را به روی پناهندگان گشودند. حمایت انسانی از پناهندگان و مهاجرین در سطح اروپا بی‌نظیر و ستودنی بود. این عامل باعث شد که مرزهای جغرافیایی رنگ ببازند، احساسات ناسیونالیستی و قومی به حاشیه رانده شود و در عوض موجی از انسانیت و نوع‌دوستی اروپا را فرابگیرد. این درعین‌حال عامل فشاری بود که دولت‌های غربی تا حدی مرزهای خود را به روی پناه‌جویان بگشایند. منتها حالا وضعیت فرق کرده است. دولت‌ها با اقدامات سخت‌گیرانه خود و در همراهی با نیروهای راسیست فضای سنگینی را علیه مهاجرین و پناهندگان ایجاد کرده‌اند. دولت‌ها از طرح اخراج ده‌هاهزار نفر پناهنده حرف می‌زنند. کنترل مرزی شدت یافته است. نیروهای راسیست رشد کرده‌اند. این نیروها با پنهان شدن در پشت نگرانی مردم از آینده این تحولات دارند جنگ گسترده‌ای را علیه پناه‌جویان به‌پیش می‌برند. ما در مرحله جدیدی از کشمکش سیاسی-اجتماعی بر سر حقوق انسانی میلیون‌ها پناهنده و مهاجر هستیم که میان جریانات راست‌گرا و نژادپرست ازیک‌طرف و جریانات مترقی و انسان‌دوست از طرف دیگر جریان دارد. دو جبهه در مقابل هم صف‌آرایی کرده‌اند. در یک صف دولت‌های غربی و نیروهای راست و راسیست قرارگرفته که خود از مسببین این اوضاع هستند ولی از پذیرش مسئولیت خود در قبال این شرایط فاجعه‌بار شانه خالی می‌کنند و می‌خواهند مرزها را به روی پناهندگان ببندند. در صف دیگر جبهه انسانیت قرارگرفته که خواستار باز شدن مرزها و ایجاد شرایط انسانی برای این مردم زجرکشیده است. اطمینان داریم که این جدال اجتماعی حادتر می‌شود.

همبستگی: احزاب راست و جریانات نژادپرست کشورهای اروپایی خصوصاً در سوئد همواره سعی دارند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و سیاست‌های ضد انسانی خود را پیش ببرند. به نظر شما این جریانات در این راستا تا چه حد موفق بوده‌اند؟

حسن صالحی: من در مورد همه کشورهای اروپایی اطلاع دقیقی ندارم. ولی در مورد سوئد می‌توانم به‌طورقطع بگویم که امروز دولت و حتی احزاب اپوزیسیون دارند تقریباً همان برنامه‌هایی را دنبال می‌کنند که احزاب راسیستی نظیر حزب دمکرات‌های سوئد مطرح کرده بودند. کلاً در کشورهای اسکاندیناوی احزاب راسیستی نقش منفی و نفوذ قابل‌توجهی درزمینهٔ سیاست‌های پناهندگی دارند. وضع در کشورهای دیگر شاید کمابیش همین‌طور باشد. مسئله اساسی این است که به مقابله جدی با این نیروهای ارتجاعی پرداخت و آن‌ها را در عرصه سیاست منزوی کرد. این کار کاملاً شدنی است.

 

این را هم بگویم که خارجی ستیزی راسیست‌ها فقط به نفرت پراکنی و تبلیغ علیه مهاجرین محدود نمی‌شود. حمله به اماکنی که پناهندگان در آنجا اسکان یافته‌اند و همین‌طور تعرض به پناهندگان در خیابان که اخیراً در استکهلم اتفاق افتاد از دیگر جلوه‌های حرکات ضد انسانی این جماعت است. راسیست‌ها از نارضایتی مردم از احزاب جاافتاده پارلمانی و بدتر شدن شرایط کار و زندگی‌شان بهره‌برداری می‌کنند و عامل این وضع را مهاجرین و پناهندگان معرفی می‌کنند. ولی حقیقت این است که پناهندگان در این وسط بی‌تقصیر هستند و این احزاب راست و دولت‌های سرمایه‌داری هستند که برای نجات سرمایه‌داری بحران‌زده به جان و زندگی مردم افتاده‌اند و دستاوردهای سال‌ها مبارزه آن‌ها را بازپس می‌گیرند.

راسیست‌ها برخورد تعدادی لمپن اسلامی در کلن و جاهای دیگر را دستاویز حمله به همه پناهندگان می‌کنند. تو گویی انسانی که خون “سوئدی” و یا “آلمانی” در رگ‌های او جاری است از این کارها نمی‌کند! شما هیچ‌وقت ندیده‌اید که وقتی‌که “سوئدی” یا “آلمانی” جرمی مرتکب می‌شود راسیست‌ها بیایند و جمع ببندند که همه آن‌ها این‌طور هستند؛ اما تا پای چند “خارجی” به میان میاید آن‌ها به‌سادگی جمع می‌بندند. من وجود تفاوت میان مردمی که تازه به کشورهای اروپایی آمده‌اند و ساکنین این کشورها را منکر نمی‌شوم. ولی این تفاوت‌ها به آن صورت نیستند که راسیست‌ها ادعا می‌کنند.

تا آنجا که به ارزش‌ها و نرم‌های زندگی مربوط است، ازنظر ما این ارزش‌ها “کشوری” یا “قاره‌ای” نیست. ما فقط یک ارزش را به رسمیت می‌شناسیم و آن‌هم حقوق جهان‌شمول انسان است. ازقضا بسیاری از این پناهندگانی که به اروپا پناه می‌آورند به این خاطر است که حقوق مسلم آن‌ها به‌عنوان انسان، یا به‌عنوان زن، یا بی‌خدا، یا هم‌جنس‌گرا و غیره در آن کشورها محلی از اعراب ندارد. دولت‌های غربی با سیاست راسیستی اسکان دادن “خارجی‌ها” در گتوها می‌خواهند به ما گوشزد کنند که این مردمان شایسته حقوق برابر با شهروندان دیگر نیستند و بهتر است با امثال خودشان زندگی کنند؛ و بدین ترتیب نفاق و دشمنی میان انسان‌ها را دامن می‌زنند. اینکه می‌گویند “خارجی‌ها کار ما را می‌گیرند” این مسئله به‌هیچ‌وجه صحت ندارد. خارجیان مسئول بی‌کارسازی‌های دولت‌ها و شرکت‌های سرمایه‌داری نیستند. بلکه سرمایه‌داران هستند که به خاطر سودجویی خود کارکنان بومی و خارجی یعنی هر دو را اخراج می‌کنند! ازقضا، در بین ساکنان کشوری مثل سوئد آمار بیکاری در میان کسانی که پیشینه “خارجی” دارند به‌مراتب بیشتر است. می‌دانید چرا؟ چون خارجی‌ها را به خاطر تبعیض غیررسمی‌ای که قائل می‌شوند استخدام نمی‌کنند. به‌علاوه، کسی به این اشاره نمی‌کند که نیروی کار مهاجرین در سال‌های شصت و هفتاد میلادی نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد سوئد داشت. یا اینکه کسی دوست ندارد به این بپردازد که پناهندگانی که پیش‌تر به اروپا آمده‌اند پس از استقرار در جامعه و گرفتن کار مثل همه شهروندان دیگر مالیات پرداخته‌اند و در تأمین هزینه‌های سیستم رفاهی این کشورها نقش داشته‌اند.

حالا به استدلال دیگری که بعضاً از زبان مردم عادی نیز شنیده می‌شود بپردازیم. می‌گویند “ما زیاد پناهنده گرفته‌ایم و دیگر ظرفیت نداریم”. این استدلال را نه من و نه آن پناهنده محتاجی که خود را به آب‌وآتش زده است تا خود را به مرزهای اروپا برساند نمی‌تواند بپذیرد. همین دولت‌های اروپایی چندین میلیارد یورو به ترکیه داده‌اند تا این کشور مانع ورود پناهندگانی شود که می‌خواهند به اروپا بروند؛ بنابراین ملاحظه می‌کنید که مشکل پول و هزینه نیست. اگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا می‌خواستند درباره تسهیل شرایط برای جابجایی سرمایه تصمیم بگیرند فوراً به توافق می‌رسیدند ولی وقتی‌که نوبت به حفظ جان انسان‌ها می‌رسد یکهو همه ناسیونالیست دوآتشه می‌شوند و از کشیدن دیوار به دور اروپا حرف می‌زنند. اتحادیهٔ اروپا پیش‌بینی می‌کند که در سال ۲۰۱۷، بیش از ۳ میلیون پناه‌جو از مناطق بحرانی جهان راهی این قاره می‌شوند. به نظر من اگر همه این دولت‌ها متعهد شوند در قبال “بحرانی” که خود در آفریدن آن نقش داشتند مسئولیت بپذیرند آن‌وقت جا دادن این تعداد پناهنده برای اروپای ۷۳۰ میلیونی کار دشواری نمی‌تواند باشد. به قول حمید تقوایی “بخشی از دنیا را در آتش جنگ‌های هژمونی‌طلبانه‌شان سوزانده‌اند و میلیون‌ها مردم را بی‌خانمان و آواره کرده‌اند و دور کشورهای خودشان را دیوار کشیده‌اند! باید گفت تحمل توده مردم آواره حدی دارد! باید بورژوازی غرب را مجبور کرد که مرزها را به روی قربانیان دنیای به‌هم‌ریخته‌ای که خودش موجد آن بوده است باز کند.”

همبستگی: در این شرایط فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی چه نقشی می‌تواند ایفا کند و مهم‌ترین وظایفی را که باید در این برهه در دستور کار خود قرار دهد چیست؟

حسن صالحی: تمرکز فعالیت فدراسیون طبعاً روی پناهندگان ایرانی است. درعین‌حال فدراسیون به‌عنوان یک سازمان مدافع پناهندگان در ارتباط با این مهاجرت میلیونی حرف‌ها و سیاست‌های دخالت‌گرانه روشنی دارد. با شروع موج اخیر پناهندگی واحدهای فدراسیون به سهم خود به یاری پناهندگان شتافتند و در تلاش عظیم انسانی برای حمایت از مهاجرین نقش ایفا کردند.

آنچه ما فوراً می‌خواهیم این است که دروازه‌های اروپا به روی پناه‌جویان باز شود، به آن‌ها حق پناهندگی دائم اعطا شود و از همه حقوق شهروندی برخوردار شوند. از این نظر ما اقدامات سخت‌گیرانه دولت‌ها برای کنترل مرزها و جلوگیری از ورود پناهندگان و اخراج پناه‌جویان را به‌شدت محکوم می‌کنیم و برعکس خواهان اتخاذ سیاست‌های انسانی درزمینهٔ پناهندگی هستیم. در نشست‌ها و گردهمایی‌های مختلفی که برگزار می‌شود لازم است که به‌صراحت به نقش میلیتاریسم غرب و ساخت‌وپاخت دول غربی با جریانات اسلامی و قومی در ایجاد این بحران پناهندگی اشاره‌کنیم و بگوییم که دول غربی باید در قبال فاجعه‌ای که خود در ایجادش سهیم بوده‌اند مسئولیت بپذیرند و درنتیجه به سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه پناهندگان و مهاجرین پایان دهند. همچنین باید به نقش دولت روسیه و جمهوری اسلامی در حفظ حکومت جنایتکار بشار اسد اشاره کرد و این کمپ سه‌جانبه ارتجاعی را نیز قاطعانه محکوم کرد.

ازنظر ما جان و هستی پناه‌جویان نباید در مسیر پرخطر رسیدن به اروپا از دست برود. امکان انتقال پناه‌جویان از طرق امن هوایی وجود دارد. باید روی این موضوع و اصولاً راه‌های بدون خطر و ایمن برای درخواست پناهندگی و انتقال به کشورهای اروپایی پافشاری کرد. خوشبختانه در حال حاضر نهادهایی دارند در این زمینه تلاش می‌کنند.

محور دیگر فعالیت ما مبارزه با راسیسم است که علیه پناهندگان به میدان آمده است. مبارزه با راسیسم فقط به معنای برگزاری تظاهرات ضد راسیستی نیست بلکه درعین‌حال به معنای خنثی کردن تبلیغات راسیستی علیه خارجیان هم هست، تبلیغات منفی‌ای که می‌تواند بر ذهنیت مردم عادی تأثیر بگذارد.

همان‌طور که قبلاً گفتم عده کثیری از پناهندگان یا در کشور خود آواره‌اند و یا در کشورهای همسایه با کمترین امکانات زیستی در قرارگاه‌های پناهندگی به سر می‌برند. به این پناه‌جویان نیز باید با تمام امکانات کمک شود.

قدم مهم دیگر مبارزه با جریانات اسلامی و ساخت‌وپاخت دولت‌ها با این جریانات است. رسانه‌های اروپایی معمولاً بر پناهندگان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا مهر مسلمان می‌زنند و آن‌ها را بر اساس نطریات راسیستی نسبیت فرهنگی با رهبران خودگمارده مذهبی در گتوها به حال خود رها می‌کنند. جریانات اسلامی نه‌فقط این مردم را نمایندگی نمی‌کنند بلکه این‌ها قربانی مستقیم اسلامیون در کشورهای خود بوده‌اند و به همین علت به اروپا پناهنده شده‌اند. ما فکر می‌کنیم راه انتگره شدن این انسان‌ها در جامعه تازه از طریق امامان مساجد که خودشان جزو آن باندهای مرتجع اسلامی هستند نمی‌گذرد. این امر از طریق گسترش مساجد به نتیجه نمی‌رسد. انتگره شدن در جامعه جدید از طریق ایجاد مدارس اسلامی برای کودکان مقدور نیست. این امر از طریق محدود کردن امکانات بازی و تفریح و شنای کودکان به دلیل احترام به عقاید والدین نمی‌گذرد. این‌ها فقط شکاف میان انسان‌ها را بیشتر می‌کند و به رشد راسیسم می‌انجامد.

ما معتقدیم که دفاع از ارزش‌های سکولار و برابری‌طلبانه، آشنا کردن پناهندگان با این ارزش‌ها، اتخاذ سیاست‌هایی که به ایجاد کار و مسکن مناسب برای همه شهروندان بیانجامد و همچنین مبارزه با تبعیض و نابرابری در جامعه تنها راه‌های اصولی کمک به پناه‌جویان برای ساختن یک زندگی انسانی و مناسب هستند. در پرتو چنین تلاش‌هایی به‌راحتی می‌توان اقدامات جریانات تروریستی اسلامی برای سربازگیری از میان پناهندگان را خنثی کرد.

ازنظر ما راه‌حل درازمدت‌تر پناهندگی این است که در کشورهایی که پناهندگان ازآنجا می‌آیند شرایط امنی برای مردم ایجاد شود. جنگ و خونریزی در آن کشورها خاتمه یابد و مردم بر سرنوشت خود حاکم شوند. به همین منظور لازم است که از مبارزات مردم، جریانات سکولار و مترقی و افتادن قدرت به دست مردم در این کشورها حمایت کرد. این مردم و همه کسانی که در این کشورها برای آزادی و سکولاریسم و عدالت اجتماعی می‌جنگند مستحق بیشترین حمایت مردم جهان هستند. دول غربی را باید تحت‌فشار گذاشت تا دست از حمایت از دولت‌های سرکوبگر و تروریست و قومی و مذهبی بردارند و در کار مردم برای ایجاد جامعه‌ای انسانی در این کشورها مانع ایجاد نکنند. این مسئله مهم متأسفانه در حرکت‌های اعتراضی و مباحثات و نطق‌ها کمتر موردتوجه قرارگرفته است و وظیفه ماست که این ایده را هر چه بیشتر همه‌گیر کنیم.

تا آنجا که به پناهندگان ایرانی مربوط می‌شود ازنظر ما پس از توافق هسته‌ای در شرایط ناامن ایران نه‌فقط هیچ بهبودی به وجود نیامده است بلکه اوضاع حتی بدتر هم شده است. از این نظر ما به تلاش خود در دفاع از پناه‌جویان ایرانی ادامه خواهیم داد. ما همواره تأکید کرده‌ایم که شرایط زندگی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی غیرقابل‌تحمل است و پناهندگی حق همه کسانی است که از این شرایط جهنمی فرار می‌کنند. امروز در دوره بعد از رفع تحریم‌ها باید بیش‌ازپیش بر این اصل پافشاری کرد و اعتبار و حقانیت آن‌را به همگان نشان داد.

برای پیشبرد همه آنچه که گفته شد لازم است که ما به یک جنبش اجتماعی قوی در دفاع از مهاجرین و پناهندگان دامن بزنیم. همه نیروهای مدافع پناهندگی و ضد راسیست باید دست در دست هم بگذارند. این جبهه باید چنان تقویت شود که دولت‌ها قدرت آن‌را احساس کنند و راهی جز تعظیم در برابر این صف انسانی نیابند.

 

 

 

عبدالله اسدی: چند نکته مهم با متقاضیان پناهندگی

در این مطلب می‌خواهم توجه متقاضیان پناهندگی را به نکاتی در مورد درخواست‌های کمک از فدراسیون و سؤالات ارسالی برای کمک و راهنمایی جلب کنم و چند نکته را با آن‌ها در میان بگذارم. ما سال‌های طولانی است که با پناه‌جویان ایرانی کار می‌کنیم؛ میدانیم که اکثراً نیاز به مشاوره و راهنمایی دارند و می‌خواهند بدانند پروسه‌ای که برای گرفتن اقامتشان در کشورهای غربی پا به آن می‌گذارند چگونه شروع می‌شود؟ می‌خواهند کسی در مورد دلایل پناهندگی‌شان نظر بدهد و کمکشان کند و برای پیشبرد این امر به آن‌ها جهت و منابع درست معرفی کند، اما همه متقاضیان پناهندگی لازم است به این نکته برسند که نه فدراسیون و نه هیچ نهاد و سازمان دیگری ازنظر دادنِ مشاوره‌های فردی وقت و امکان این را ندارد که مسائل و کمبودها و عدم دقت دلایل پناهندگی را برای فرد فرد پناه‌جویان تدقیق کند. ضمن اینکه به‌هیچ‌وجه قصد نداریم متقاضیان پناهندگی را از خدمات و کمک‌های ارزنده‌ای که تابه‌حال از طریق فعالین و دفاتر فدراسیون به آن‌ها ارائه ‌شده است بی‌نصیب کنیم، می‌خواهم بگویم به دلیل حجم زیاد درخواست‌های راهنمایی از طریق تلفن و ایمیل و فیس‌بوک و دیگر کانال‌های ارتباطی و مشاوره‌های حضوری، فدراسیون نمی‌رسد فردبه‌فرد به همه درخواست‌های متقاضیان پاسخ بدهد و اگر هم به این شکل ادامه دهد بدون شک ممکن است بسیاری از متقاضیان پناهندگی هیچ‌وقت موفق نشوند با خود من و یا دیگر فعالین فدراسیون نیم ساعت صحبت کنند و یا انتظار داشته باشند به همه سؤالات کتبی آن‌ها به‌موقع پاسخ داده شود. توصیه من این است که هر کس که می‌خواهد از فدراسیون کمک و راهنمایی بگیرد بجای اینکه بارها تلفن بزند و موفق به تماس نشود به امکانات و تسهیلاتی که فدراسیون در حد امکان خود برای کمک به متقاضیان پناهندگی تهیه و تنظیم و فراهم کرده است دقت کنند. کتاب راهنمای پناهندگی که به‌تازگی منتشرشده به نیازهای فردی و جمعی متقاضیان جواب می‌دهد؛ کافی است از اول تا آخر آن‌را با دقت مطالعه کنید.

متقاضیان پناهندگی باید توجه داشته باشند که کارهای کتبی و نوشتاری یک جنبه مهم از فعالیت فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی را تشکیل می‌دهد. به یک معنا تا آنجایی که به معیارها و مقررات و جنبه‌های حقوقی در موردپذیرش پناهندگان مربوط می‌شود مضمون و جهت‌ها و نحوه ارائه دلایل پناهندگی را به اشکال و عناوین مختلف توضیح داده‌ایم. سایت فدراسیون و نشریه همبستگی و صفحه فیس‌بوکی فدراسیون و برنامه‌های فدراسیون در تلویزیون کانال جدید همه و همه ابزار و امکانات و خدماتی هستند که متقاضیان پناهندگی می‌توانند از آن‌ها به نحو احسن استفاده کنند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم در کتاب راهنمای پناهندگی درمجموع دلایل افراد برای درخواست پناهندگی را توضیح داده‌ایم و جهت‌ها و معیارهای پناهندگی را روشن کرده‌ایم. این‌ها ابزار و امکاناتی هستند که راه رسیدن به هدف را نشان می‌دهند و آینده زندگی را برای متقاضیان پناهندگی روشن‌تر می‌کنند. اگر هر متقاضی پناهندگی به‌خوبی از این امکانات استفاده کند و آن‌ها را جهت کار و راهنمای عمل خود قرار دهد، میزان موفقیتش در راه پرمخاطره‌ای که قدم در آن گذاشته است بیشتر می‌شود و کمتر به دام سود جویان و کیس‌نویسان قلابی و کلاه‌برداران خواهند افتاد. واقعیت این است فجایعی در شرایط امروز به میلیون‌ها نفر پناهنده و مهاجر به‌ویژه در بخش‌های زیادی از آفریقا و خاورمیانه و حتی در کشورهای اروپائی – که تاریخا فضا و شرایط امن‌تری برای پناهندگان و آوارگان از سایر نقاط دیگر دنیا بوده است – تحمیل می‌شود. انواع گروه‌های کلاه‌بردار و گردنه‌گیر و باندهای مافیایی و قاچاقچی در کمین پناه‌جویانی نشسته‌اند که در مرزهای ترکیه و یونان و در مسیر رسیدن به اروپا تمام دارایی و دست‌رنجشان‌ را می‌گیرند و در بدترین شرایط و خطرناک‌ترین موقعیت آن‌ها را رها می‌کنند. روزی نیست که نشنویم قاچاقچیان و سود جویان تمام دارایی یک خانواده پناه‌جو را نگرفته باشند و گم‌وگور نشده باشند.

چند روز پیش یکی از بستگان یک خانواده پناه‌جو می‌گفت که یک قاچاقچی معادل ۳۰ میلیون پول ایران ‌را از این خانواده گرفته که آن‌ها را از ترکیه به آلمان برساند. کل دارای آن‌ها ۶۰ میلیون بوده؛ قاچاقچی هم می‌دانسته؛ آن‌ها همه داروندارشان همان ۶۰ میلیون تومان بوده، ۳۰ میلیون از آن‌ها می‌گیرد و آن‌ها را به یکی از جزایر یونان می‌رساند. قاچاقچی شب هم به سراغ آن‌ها می‌رود، می‌گوید که شما نمی‌تونید در این مسیر این‌همه پول را به‌همراه داشته باشید چون مرزبانان پولتان ‌را می‌گیرند. آن‌ها که مطمئن بودند قاچاقچی تا آلمان همراهی‌شان می‌کند بقیه پول را هم به کیسه او می‌ریزند. صبح که بیدار می‌شوند متوجه می‌شوند که هیچ خبری از وی نیست و تلفنش را هم جواب نمی‌دهد. یکی دیگر می‌گفت: ۶ نفر بودیم. ما را از یونان به‌قصد آلمان حرکت دادند، بعد از سپری کردن یک مسیر طولانی با دو ماشین سواری شب در یک منطقه خلوت ما را پیاده کردند و لختمان کردن و هرچه پول و لوازم قیمتی داشتیم گرفتند و ما را رها کردند.

فضای جنگ و ویرانی که در کشورهای اسلام زده میلیون‌ها نفر از مردمان آن مناطق را آواره و دربه‌در گرده و صدها هزار نفر کشته و زخمی در پی داشته است باعث شده تا باندهای مافیایی و دسته‌جات دزد و گردنه‌گیر هم به هزار و یک مشکل دیگر آن‌ها اضافه شود و در کمین این آوارگان بنشینند و دست‌رنجشان ‌را به تاراج ببرند. تبعات وحشتناک این آوارگی میلیونی که در چند دهه اخیر بی‌سابقه بوده است قابل‌تصور نیست. تصاویر چهره‌های وحشت‌زده کاروان‌هایی که بر روی آب‌ها در حال غرق شدن هستند، نگاه‌های پریشان کودکانی که در دامن والدینشان از سرما و گرسنگی و زیر برف و باران شانس زیادی برای زنده ماندنشان تصور نمی‌شود قلب‌ها و وجدان بشر را تکان می‌دهد. ازیک‌طرف شاخه‌ها و گروه‌ها و دولت‌های اسلامی و اسلام سیاسی و از طرف دیگر کمپ غرب به رهبری آمریکا و از طرف دیگر دخالت مستقیم و نظامی روسیه در دفاع از موجودیت بشار اسد و جمهوری اسلامی در رقابت با نفوذ و دخالت آمریکا پس از پایان جنگ سرد در منطقه خاورمیانه، شیرازه هر آنچه مدنیت و جامعه مدنی نامیده می‌شود ازهم‌پاشیده‌اند. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در دل چنین شرایطی نباید همه توان و نیروی خود را روی عرصه‌های خدماتی و مشاوره‌های فردی بگذارد. همان امکاناتی که در بالا به آن اشاره کردم باید به‌طور چشمگیری در مدیای اجتماعی در دسترس عموم قرار گیرد. درعین‌حال فدراسیون باید بتواند ازنظر سیاسی شرایط موجود را تبیین و توضیح دهد و به نماینده جهت‌دار و روشنگر مبارزه برای دفاع از حقوق پناهندگی و جامعه مدنی و سکولاریسم تبدیل شود. تا آنجایی که به ایران برمی‌گردد توافق بر سر مسئله هسته‌ای اگرچه به تغییراتی درزمینهٔ حقوق بشر و فضای باز سیاسی و تضمین و تأمین آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی منجر نخواهد شد، ولی بدون شک بر روند پذیرش پناهندگان ایرانی در کشورهای غربی تأثیرات منفی خواهد گذاشت. وقتی‌که دادوستدهای بازرگانی و انتقال شرکت‌ها به ایران و بستن قراردادهای بازرگانی و رفت‌وآمد هیئت‌های تجاری عادی‌تر می‌شود، طبعاً این مناسبات روابط سیاسی و دیپلماتیک غرب با جمهوری را، هم رسمی‌تر و هم جدی‌تر خواهد کرد، حتی اگر مجموعه این‌ها کوچک‌ترین تأثیری بر فضای باز سیاسی در ایران نداشته باشد. به‌هرحال فدراسیون هم باید سازمان مشاوره مهم‌تر و قوی‌تری داشته باشد و هم سازمان رهبری‌اش و هم تبیین‌ها و توضیحش و هم ارتباطاتش با نهادها و سازمان‌هایی که در این جهت فعالیت می‌کنند و هم بتواند مبارزاتی که برای دفاع از حقوق پناهندگی وجود دارد را نمایندگی کند وهم به آن خط و جهت و سمت‌وسوی سیاسی و مبارزاتی درستی بدهد.

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی