تحصن پناهجویان افغان در مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد

 

از روز ۱۴ آپریل ۲۰۱۴ تعدادی از پناهجویان افغان به دلیل بلاتکلیفی و عدم پذیرش افغانیان مهاجر از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در مقابل درب این سازمان دست به تحصن زدند.

رسیدگی به پرونده پناهجویان افغان از سال ۲۰۱۲ از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به حالت تعقلیق در آمده است و از شروع سال ۲۰۱۳ پذیرش افغانیان پناهجو که به دلیل عدم امنیت کشور خود را ترک کرده اند متوقف شده است.

این در حالی است که  پناهجویان افغان دومین گروه بزرگ از پناهجویان در ترکیه را بعد از مهاجرین سوری تشکیل میدهند. بر اساس آمار دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تا سال ۲۰۱۳ قریب به ۲۰ هزار شهروند افعانستانی در دفاتر این کمیساریا در شهر وان و و آنکارا ثبت نام کرده اند و در ۵۰ شهر مختلف ترکیه سازمان داده شده اند و در بلاتکلیفی مطلق به سر میبرند.

وضعیت نا امن افغانستان باعث شده است که مهاجرت اجباری را بر بسیاری از شهروندان این کشورتحمیل کند و پناهجویان برای فرار از درگیری بین نیروهای مرتجع و اسلامی  و یافتن امنیت جانی  و ایجاد یک زندگی بهتر در کشوری امن  به کشورهای مختلف از جمله ترکیه، ایران، پاکستان، قبرس، یونان ودیگر کشورهای اروپایی  پناه می آورند و متاسفانه  در ترکیه و همچنین دیگر کشورها با وضعیتی نه چندان متفاوت با کشور خود رو به رو میشوند. عده زیادی از پناهجویان افغان  سال ها است که بخاطر عدم رسیدگی به پرونده آنها و مشخص نبودن وضعیت پناهندگی شان در شرایط غیر انسانی انتظار می کشند و از نظر مالی و روانی نیز با مشکلات زیادی مواجه هستند.

 

گروهی ازپناهجویان افغان در روز ۱۴ آپریل ۲۰۱۴ در مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد حول خواست رفع تبعیض بین پناهجویان و همچنین پذیرش و رسیدگی مجدد به پرونده پناهجویان افغان و انتقال آنها به کشوری امن دست به تحصن زدند. شایان ذکر است که این تحصن همچنان ادامه دارد و شاهد همبستگی وسیعی از سوی پناهجویان افغان بوده است و از شهرهای مختلف ترکیه پناهجویان به این تحصن پیوسته اند و حضور کودکان و زنان در بین متحصنین به چشم میخورد و انتظار میرود که همچنان به  تعداد تحصن کنندگان در مقابل درب کمیساریا افزوده شود.

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی واحد ترکیه

 

afg3 afg2 afg4 afg5 afg1

سیمین عنبری: قانون اساسی در جهوری اسلامی

Simin  Anbari (204 x 245)

قانون اساسی هر کشور، نشان‌دهنده حدود اختیارات و حقوق هر فرد در همه عرصه‌های زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… است. قوانین نظام جمهوری زن ستیز اسلامی ایران که برگرفته از قوانین اسلامی است، تفاوت بین انسانها را بدون در نظر گرفتن جنسیت در تقوی میداند. در جایی دیگر اجازه مالکیت مرد بر جان و مال و همه موجودیت زن را میدهد و از طرفی در ظاهر توجه ویژه به زن به عنوان مادر دارد و بهشت برین که آمال همه مسلمانان است را در زیر پای مادر قرار می‌دهد. و البته با نگاه دقیقتر به این مسئله می‌توان دریافت که چرا توجه ویژه به مادر بودن زن دارد؛ این مسئله فقط به این خاطر است که زنان را هر چه بیشتر در خانه نگه دارند و آنها را از اجتماع دور نمایند.

در قانون، زن وسیله‌ای برای رفع نیاز جنسی مرد و تولید مثل بوده و فقط در خانواده معنا پیدا می‌کند. زن ستیزی و بی‌عدالتی در اصل و بنیان نظام جمهوری اسلامی ایران است . زن حتی در خانواده فاقد حقوق انسانی است. اگر یک زن در شرایطی طاقت فرسا در زندگی مشترک قرار گیرد، اگر مورد ظلم و خشونت قرار گیرد چطور به قانونی که اجازه تنبیه بدنی زن را داده است شکایت کند؟ چطور می‌تواند طلاق بگیرد وقتی قانون این حق را به او نداده؟ حتی در مواردی، بعد از طلاق مرد اجازه دارد به اختیار خود حکم طلاق را باطل اعلام کند و زن مجبور به اطاعت است و باید دوباره به همان جهنم برگردد. بعد از طلاق اجازه نگهداری از فرزند را با توجه به اینکه بواسطه مادر بودنش، بهشت برین در زیر پای اوست ندارد. حتی اگر پدر صلاحیت کافی برای نگهداری و تربیت آن فرزند را نداشته باشد. در قانون اسلام حق حضانت فرزند، امر قهری است مانند شب و روز و هرگز از پدر سلب نخواهد شد و مادر تنها وسیله‌ای است برای تولیدمثل و جایگاه ابزاری دارد نه انسانی. با وعده بهشت، دنیای زن را به جهنم تبدیل کرده اند.

نابود باد نظام ظالم و زن ستیز جمهوری اسلامی ایران

سیمین عنبری

زهرا یادعلی جمالوعی: من، حق انسانی ندارم!

Zahra Yad. (160 x 240)

در یک روز بهاری ریحانه، دختری ۱۹ ساله که طراح دکوراسیون است به یک بستنی فروشی می‌رود. در حال یک مکالمه تلفنی با دوستش بود که ناخواسته مردی به صحبت‌هایش گوش می‌دهد. صحنه تجاوز به ریحانه در ذهن بیمار آن مرد نقش می‌بندد. طرح کلی داستان را می ریزد، به سمت دختر رفته و به او پیشنهاد طراحی مطبش را می‌دهد. ریحانه پیشنهاد مرد را می‌پذیرد و چند روز بعد از طریق تماس تلفنی برای بازدید از محل قرار می‌گذارند و هردوسوار بر ماشین شده در جاده‌ای رهسپار می‌شوند که انتهایش به مرگ ختم می‌شود. برای لحظه ای مرد از ماشین پیاده می‌شود، وسایلی از داروخانه خریده و دوباره به راه می‌افتند. زمانی ریحانه متوجه موقعیت می‌شود که دیگر کار از کار گذشته و سرازخانه‌ای درآورده است. ریحانه بر سر دوراهی قرار می‌گیرد،تن‌به تجاوز دادن یا دفاع از خود؟ تصمیم می‌گیرد به هر شکل ممکن اجازه تجاوز را به مرد ندهد و در درگیری با او ضربه چاقویی به بازوی راستش زده و بنا به دلایل نامعلومی در بیمارستان مهرادمی‌میرد. سرنوشت طراح نوزده ساله‌ای که تا ساعتی پیش هزاران امید به فردایش داشت به یکباره تغییر می‌کند. اکنون به جای آینده‌ای روشن، طناب دار انتظارش را می‌کشد.کسی که در ۹ سالگی در صحنه تئاتر نقش دخترکی را بازی می‌کند که از تاریکی و تنهایی می‌ترسد و یک شب، ماه و ستاره‌ها به دیدنش می‌آیند و به او می‌گویند که شب ترسناک نیست. آن زمان دخترک اینرا باور می‌کند اما نمی‌داند که حقیقت تلخ موجود در جامعه‌اش همان ترسی است که دارد. ترس از تاریکی شب، تنهایی و تجاوز. هیچ کس صدای ریحانه را نمی‌شنود، نه هنگامی که بر روی صحنه نمایش است و نه هنگامی که در صحن دادگاه. گوشی برای شنیدن وجود ندارد. همه چیز بر علیه ریحانه است. او باید از حق انسانی‌اش در دفاع از خود و جلوگیری از تجاوز در برابر داورانی دفاع کند که مذهبشان اسلام است. که به مردان اجازه هرگونه تجاوزی اعم از کلامی، جنسی، روحی و روانی را می‌دهد. مقتول، مرتضی سربندی ۴۷ ساله، دارای زن و سه فرزند، مامور سابق وزارت اطلاعات بود. خانواده مقتول معتقدند به علت داشتن انگشتر عقیق در دست مرتضی، حتما قبل از سکس صیغه را خود جاری کرده است و به همین سادگی تجاوز تبدیل به صیغه موقت می شود. در اینجا تنها اسلام نیست که برعلیه ریحانه است، حکومت ناب اسلامی است که نقش مهمی را در این داستان ایفا می‌کند.

 

 

مهسا فعالزاده: تاراج تن

mahsa f 268 x 360

نظام جمهوری اسلامی تحت رهبری ولایت فقیه همچون طوفانی عظیم تمامی داشته­های معنوی و انسانی مردم ایران را در نوردیده، قوانین زن ستیزانه­اش، ترویج دیدگاه جنسی به زنان، فرهنگ «سنتی – مذهبی» که در چهارچوب آن کوچکترین ارتباط حتی صحبت کردن مرد و زن نامحرم با هم جرم تلقی می‌شود، حجاب اجباری که با برپایی «گشتهای امنیت اخلاقی» سعی بر آن دارد که بد حجابی را با امنیت جامعه گره بزند و تفکیک جنسیتی، جداسازی زن ومرد که پیامد آن چیزی جز این نیست که دختر و پسر بسیار دوراز هم هریک بر فراز صخره بلند و دره­ای عمیق که بینشان است رشدکنند. اول ماه مهر مانتو و مقنعه و چادر تیره به من پوشاندند و به مدرسه دخترانه فرستادند و تو را با لباس فرم و سر تراشیده به مدرسه پسرانه فرستادند. در دانشگاه هم با ردیف­های دور از هم با درها راهروهای خواهران و برادران از هم جدایمان کردند، همین باعث شد تا هر جا که دیگر نتوانستند جدایمان کنند، در تاکسی و اتوبوس، در خیابانهای تاریک و خلوت، در محیط کار تقاص همه این فاصله­ها را، این گرسنگی جنسیتی را جسممان بدهد. تجاوز، عملی که با زور و قدرت و بدون رضایت فرد مقابل به منظور تحقیروخرد کردن او و ارضای تمایلات جنسی که به دلیل عدم آموزش و کنترل به میلی پلید و آسیب رسان تبدیل شده است. گروه بزرگی از زنان که قربانی چنین جنایتی در جمهوری اسلامی می­شوند به دلیل حس شرم و ترس از طرد شدن توسط خانواده و جامعه این تجربه دردناک را پنهان نگه می‌دارند و هنگامیکه جرات می‌کنند شکایت کنند یا از خود دفاع کنند و متجاوز را به درک واصل کنند باز هم آخوندها و سران رژیم زنان را مقصر اعلام می­کنند، سرزنش و دستگیر و حتی محکوم به اعدام می­کنند.

حکومت مذهبی جمهوری اسلامی که در ایدئولوژی انقلابی خود شکست خورده، متاسفانه جامعه را نیز به قهقرا و به پایین­ترین سطح ارزشهای اخلاقی و انسانی سوق داده است. دست برخی اراذل و اوباش خود را باز گذاشته تا ایجاد رعب و وحشت در میان زنان کنند و تن زنان و دخترانی همچون ریحانه جباری را مورد هدف خود قرار دهند. ریحانه جباری دختر ۲۶ ساله­ای که هفت سال از زیباترین سالهای عمر خود را به دلیل دفاع از شرف خود در مقابل تعرض یکی از عمال جمهوری اسلامی در زندان سپری کرده است . در دوران بازجویی توسط بازجویان مختلف تحت شکنجه قرار گرفته تا اعتراف کند قتل عمدی و برنامه‌ریزی شده بوده و نه در دفاع از خودش و با حکم دادگاه بدوی و تایید دیوان عالی کشور به اعدام محکوم میشود. آنانیکه به عنوان حقوقدان و اسلام شناس در دیوان عالی قضائی و شورای نگهبان و دیگر ارگان‌های رژیم بر قدرت تکیه زده اند اکثرا کسانی هستند که کمترین حقی برای مردم قائل نیستند و دست رنج مردم ایران جیب‌های گشادشان را پر و با تعرض به ناموس مردم گرسنگی جنسیتی خود را برطرف می­کنند.همه و همه نشان بی‌ ارزشی زن در جوامعی است که تحت حاکمیت حکومت‌های اسلامی اداره می‌شود و جمهوری اسلامی در ایران از جمله ظالم‌ترین و کثیف‌ترین آنهاست. لذا با توجه به شرایط حاکم بر جمهوری اسلامی، باید سنجیده تلاش کرد تا با درگیر کردن بخش بزرگی از زنان و مردان جامعه از طریق آگاهی با حقوق اصلی آنها، قدمی ماندگار برداشت. لذا مبارزه علیه خشونت و زن آزاری مسئولیت همه ماست. این نبرد ماست!  در کشوری که حاکمیت و قانون، عرف و سنت از گشایش فضای آزاد، سالم و فارغ از آزار و خشونت برای تامین و گسترش حضور اجتماعی زنان حمایت نمیکند، زنان و مردان باید مداخله کنند و به آزار دهندگان، مزاحمان و متجاوزان خیابانی نشان دهند که ما با آنها نیستیم. ببینید، بشنوید، بایستید و نه بگویید!

نه به تمامیت جمهوری اسلامی، نه به اعدام، نه به قصاص

 

 

بهار گلشه: در انتظاربرگزاری جشن آزادی ریحانه جباری هستیم

Bahar Golsheh (168 x 205)

چند روز پیش یکی از دوستانم در فیسبوک پیامی به من داد و بشدت پیگیر وضعیت ریحانه بود. خیلی خوشحال شدم که با خفقان ایران همچنان دوستانم از اشتراک خبرهای لحظه به لحظه در مورد ریحانه می‌خواهند در جریان باشند و حمایت خود را از این کمپین اعلام کردند و من هم توضیح دادم که نبرد سختی است که حکومت توپ را به زمین خانواده مقتول انداخته و می‌خواهد آنها را نیز بنحوی دراین بازی قصاص گرفتار کند؛ چون همیشه رژیم از اعدام افراد نفع برده و از امثال این آدمها برای زهرچشم گرفتن از دیگران استفاده می‌کند و حکومت کردن خود را ادامه می‌دهد، ولی این‌بار همگی بصورت یکصدا خواستار لغو حکم اعدام ریحانه هستیم و جلوی جمهوری فاسد اسلامی ایستاده‌ایم و به نتایج خوبی از این مبارزات رسیده‌ایم و همه اینها نتیجه تلاش کمپین نجات ریحانه جباری است که توسط مینا احدی ، نازنین افشین جم ، شبنم اسداللهی و شادی پاوه و کمیته بین المللی علیه اعدام و حزب کمونیست کارگری و سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشری و تمام انسانهای آزادیخواه در سراسر دنیا بوجود آمده و در ادامه حمایت و اعتراض‌هایی که توسط گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی ازقبیل فیس‌بوک ، تویتر… و رسانه های مربوط به اپوزیسیونهای مخالف با جمهوری توحش اسلامی و همچنین برگزاری آکسیون‌های اعتراضی که در سراسر دنیا به راه افتاد باعث بوجود آمدن خبرهای خوبی بود.

از جمله این خبرها امضای طومار اعتراضی صد و هشت هزار نفری دفاع از ریحانه توسط سخنگوی شورای حقوق بشر در سازمان ملل متحد، کنفراس با مقامات اتحادیه اروپا، ملاقات با احمد شهید، سخنان نماینده پارلمان کانادا، جلسه صلح و سازشی که با حضور هنرمندان سرشناس ، همکلاسی‌ها ، استادان ریحانه و خانواده مقتول ( مرتضی سربندی ) صورت گرفت .

در این میان شخصی که برای امضای حکم قصاص برادرش به دادگاه آمده بود، شاهد میانجی‌گری مردم و هنرمندان با خانواده سربندی شده که در مورد منصرف کردن این خانواده از قصاص « ریحانه جباری » با آنها بحث می‌کردند، ناگزیر تحت تاثیر محیط قرارگرفته و بلافاصله از تصمیم خود منصرف شده و از قصاص قاتل برادر خود می‌گذرد. وقتیکه با گذشت بیش از ۳ ساعت خانواده سربندی بدون توجه به حرف‌های حضار، جلسه را ترک می‌کنند. تنها برادر مقتول در دادگاه می‌ماند و هیچ حرفی نمی‌زند. ناگاه همان مردی که از قصاص برادر خود گذشت کرده بود به میان آمده و با بدنی لرزان و با چشمانی پر ازاشک از برادر مرتضی خواهش می‌کند که آنها هم از تصمیم خودشان منصرف شوند و کل جریان قتل برادرش و گذشت کردن خود با دیدن صحبت‌های آنها را برایشان توضیح می‌دهد و با انجام این حرکت، تمام حضار به گریه افتاده و همه شاهد دگرگونی در رفتار برادر مرتضی نیز می‌شوند و شور و نشاطی وصف ناشدنی به همه انتقال می‌یابد. همه گذشت را در چهره برادر مرتضی می‌بینند، حال با این اوصاف جلسه برای تصمیم‌گیری نهایی خانواده سربندی به روز دیگری موکول می‌شود و وکیل ریحانه، آقای خرمشاهی، امید زیادی دارد که در جلسه بعدی خانواده مقتول رضایت خود را اعلام کنند. ولی همین دیروز شنیدیم که ریحانه به مادرش زنگ می‌زند و می‌گوید شخصی از طرف قوه قضائیه برای ملاقات او آمده و خبرهای بدی به او می‌دهد و باز نگرانی‌ها از سرنوشت ریحانه و جنایات جمهوری آدمکش اسلامی افزایش یافته و دوباره موج جدیدی از اعتراض‌ها و برگزاری آکسیون‌ها در سراسر دنیا به راه افتاده.

ما نیز امید داریم بزودی شاهد شنیدن خبرخوش آزادی ریحانه باشیم و جشن بزرگی برپا کنیم. من خود بعنوان یکی از کسانی که از مدافعان لغو اعدام ریحانه است از دیدن همبستگی و اتحاد تمام مردم آزادیخواه در سراسر دنیا از همه زبانها و کشورها که با یکدلی و با اشتیاق فراوان ، طومار اعتراضی را امضا می‌کردند و خواستار لغو اعدام ، این قتل عمد دولتی بودند احساس شور و شعف فراوان می‌کنم.

آرزو می‌کنم که همه ما شاهد ادامه اینچنین حرکتهایی درسطح بزرگتر برای نجات جان انسانهایی که برای بیان ندای حق‌طلبانه خود در زندان جمهوری اسلامی گرفتار شده‌اند، باشیم.

امیدوارم دراین هفته شاهد آزادی ریحانه جباری باشیم. بار دیگر جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار کنیم و در آینده نه چندان دور شاهد لغو سراسری حکم اعدام در ایران و سایر کشورها باشیم.

 

بهارگلشه ۲۰ اسفند ۹۳

مهداد مهرگان: سرکوب اقلیت‌های مذهبی در ایران

mahdad mehregan

رژیم جمهوری اسلامی ایران در تمام طول حیات خود زیر پوشش یک حکومت مذهبی، تمام حقوق شهروندی را به نفع خود مصادره کرده است و با خطبه‌های مذهبی‌ و فتواهای گوناگون هرگونه آزادی اجتماعی، تحرک سیاسی و صدای مخالفان را سرکوب کرده و با به زندان انداختن صدها نفر انسان بی‌گناه، سرکوبهای امنیتی، بازداشت‌های خود سرانه و شبانه و اعدام‌های بی‌رویه، شکنجه و اعمال فشار روحی، وحشت زیادی را در کشور حکم‌فرما کرده است.

به عنوان مثال  بازداشت ده‌ها شهروند کرد و دیگر اقلیت‌های قومی و دینی از جمله بهائیان،مسیحیان،زرتشتیان و دراویش گنابادی و محکوم کردن آنها به حبس‌های طولانی و تبعید این افراد. همه‌ی اینها بیانگر بحران ریشه‌ای حاکم بر کشور و نقض گسترده حقوق بشر در ایران است. بنا بر گزارش‌ها و خبر‌های موجود،علی‌رغم وعده‌های حسن روحانی و شعارهای انتخاباتی‌اش در زمینه حقوق بشر در طی‌ این مدت تعداد گسترده اعدام‌ها، سرکوب و دستگیری‌های متعددی را شاهد بودیم، در همین راستا رئیس قوّه قضائیه (محمد جواد لاریجانی)از احکام اعدام و قصاص در کشور دفاع کردهو آن را راهی‌ برای حل اختلاف و کینه میان افراد دانسته است.او همچنین گفت که در ایران به صرف بهائی بودن تعرضی به افراد نمی‌شود و هرگونه محاکمه‌ و منع تحصیل بهائیان را در ایران تکذیب کرده است.

طبق گزارشی که احمد شهید منتشر کرده تا تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۱۴ دست کم ۳۰۷ نفر از اقلیت‌های دینی در ایران در زندان به سر میبرند که حدود ۱۳۴ نفر از آنان بهائی میباشندو محکومیت‌های ۲۰ سال حبس، تبعید و محرومیت از تحصیل دانشگاهی این افراد طبق گزارشهای مستدل به راحتی‌ قابل رویت است.همچنین بازداشت خودسرانه، سرکوب و فشار بر کلیساهای فعال فارسی زبان،علی‌رغم تغییر لحن دولت جدید ادامه پیدا کرده است. یورش به منازل شهروندان مسیحی‌ بدون رعایت ضوابط قانونی،بازداشت و دادن اتهامات سیاسی و امنیتی بجای اشاره به دلیل عقیدتی‌ بازداشت آنها، استفاده ابزاری از مواد و تبصره‌های مبهم قانونی برای متهم کردن مسیحیان فعالبه جرایم امنیتی به منظور خنثی کردن حساسیت‌های بین‌المللی به نقض آزادی دین و عقیده ادامه دارد. در گزارش احمد شهید آمده است که موارد اعدام در سال ۲۰۱۳ در ایران نسبت به سال۲۰۱۲ میلادی ۱۶۵ درصد افزایش داشته است. جمهوری اسلامی در سال گذشته ۳۶۹ نفر را اعدام کرده است اما به دلیل فاش نشدن همه موارد اعدام ممکن است افرادی که در این سال اعدام شده‌اند به ۷۰۰ نفر نیز برسد.و همچنین در موارد مربوط به زنان و کودکان نگرانی جامعه بین‌المللی نسبت به ادامه نقض حقوق بشر حتی در دوران ریاست جمهوری روحانی ادامه دارد.

نقض حقوق بشر در ایران شامل همه‌یاقشارجامعهاعمازسیاسیون،عقیدتی‌مذهبی‌،کارگران،زنانوکودکانمی‌باشد،کهازابتدایظهوراینرژیمفاشیستمذهبی‌اسلامیدرایرانانجام گرفته و تاکنون ادامه دارد. ما جوانان باید در ایران و در خارج از کشور به افشای این اقدامات بپردازیم و با مبارزه متشکل و پیگیر خود شر این حکومت فاشیستی را از سر مردم ایران و جهان کم کنیم.

مهداد مهرگان

خاطره لطفی: روحانی و ولایت فقیه

khatereh L

 

روحانی با وعده آزادی زندانیان سیاسی و باز شدن فضای سیاسی ایران پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری گذاشت و مردم ایران با امید گشایش فضای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به وی رای دادند و با روی کار آمدن روحانی قبل و بعد از سفر وی به سازمان ملل شاهد آزادی برخی از روز‌نامه‌نگاران و فعالان سیاسی بودیم که محکومیت بیشتر این زندانیان به پایان رسیده بود. فقط از دوره محکومیت خانم نسرین ستوده باقی مانده بود که به او هم اجازه خروج از کشور را نداده‌اند و به قول خود خانم ستوده از زندان اوین به زندان بزرگتری به نام ایران منتقل شده‌اند. همچنین برخی از مطبوعات بار دیگر اجازه فعالیت گرفتند اما شرایط و فضا تغییر چندانی از نظر آزادی بیان در مطبوعات نکرده است چون با کوچکترین و ساده‌ترین حرف که خوشایند حکومت ایران نباشد روزنامه‌ها بسته و مسئولین تحت تعقیب قضایی قرار می‌گیرند. برای نمونه روزنامه آسمان بسته شد و مدیر مسئول آن تحت تعقیب قضایی قرار گرفت. بر طبق آمار از ژانویه ۲۰۱۴ تا کنون ۱۵ روزنامه نگار و وبلاگ نویس در ایران دستگیر شده و ۵ میلیون وب سایت مسدود شده است. در واقع پس از روی کار آمدن روحانی تغییری در وضعیت آزادی بیان در ایران شاهد نبودیم و از طرف دیگر تعداد آمار اعدام‌ها در ملا عام در ایران افزایش چشمگیری داشته است که این مسئله خشن‌ترین مورد نقض حقوق بشر محسوب می شود. بر طبق آمار در سال ۲۰۱۳، شصد و بیست و چهار مورد اعدام داشتیم که در ۱۰سال گذشته بی‌سابقه بوده و بیش از ۴۰۰ مورد اعدام پس از روی کار آمدن حسن روحانی اتفاق افتاده است. حتی در مواردی از اعدام‌ها روند صحیح قضایی طی نکرده‌اند. یکی از این موارد اعدام یک زن جوان در زندان اصفهان در تاریخ ۴ مارس ۲۰۱۴ بود که حتی به وی اجازه درخواست دادگاه تجدید نظر ودفاع از خودش داده نشده و ادعاهای وقیحانه مقامات رسمی فاشیستی اسلامی ایران که اعدام را یک خدمت بزرگ به بشریت می‌دانند و خود این ادعا بزرگ‌ترین نقض حقوق بشر در ایران است. همچنین می‌توانیم به نقض حقوق اقلیت‌های قومی ومذهبی در ایران اشاره کنیم و از جمله پارسان و بهاییان و مسیحیان و سنی‌ها از نمونه‌های نقض حقوق اولیه انسانی و شهروندی در ایران می‌باشد که در وضعیت بدی به سر می‌برند و زندانیان سیاسی که از حداقل حقوق طبق کنوانسیون‌های حقوق بشر هیچ سودی نمی‌برند و همه روزه اخباری مبتنی بر اعتصاب غذای زندانیان سیاسی برای بدست آوردن حقوق انسانی خود در زندان می‌شنویم. برای نمونه شاهرخ زمانی که مدتی است در اعتصاب غذا به سر می‌برد و همچنین زنان که از وضعیت اسفباری از نظر حقوق انسانی در جامعه امروزیایران برخوردار می‌باشند. تصویب قانون امکان ازدواج با فرزند خوانده نقض آشکار حقوق زن برای جامعه زنان در ایران می‌باشد. با همه این موارد ما نمی‌توانیم به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران امیدوار باشیم چرا که وضعیت روز به روز از روی کار آمدن روحانی بدتر شده است. حتی اگر ما به سوابق خود روحانی نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم که روحانی خود یک چهره امنیتی- اطلاعاتی بوده وهست و حتی اگر به کابینه او نگاه کنیم فردی چون پورمحمدی را می‌بینیم که مسئول اعدام‌های دهه ۶۰ بود. کسی که احمد شهید نماینده سازمان ملل را یک شخص فاسد نامید و چنین شخصی وزیر دادگستری روحانی است.روحانی به عنوان ریئس جمهور طبق قانون می‌تواند لوایحی را تنظیم کند و در خصوص حقوق بشر یا جرایم سیاسی یا مطبوعات از مجلس بخواهد که آنها را تصویب کند ولی روحانی دنبال این گونه موارد نیست. روحانی به عنوان ریئس جمهور، طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی پس از رهبری عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرایی قانون اساسی را بر عهده دارد. می‌خواهم زاویه بحث را به سوی دیگری ببرم. رئیس جمهور و نمایندگان مجلس به نوعی تدارکات‌چی هستند و در قانون ایران و طبق اصل ۱۱۰ قانون اساسی این رهبری است که در همه حوزه‌ها دخالت دارد. عالی‌ترین مقام قوه قضاییه منتسب رهبری است و رهبری فرمانده کل قواست. رئیس صدا و سیما توسط رهبری انتخاب می‌شود و همین طور شورای نگهبان، در نتیجه ریئس جمهور هیچ گونه اختیار اجرایی ندارد و قدرت در دست ولایت فقیه است. در واقع روحانی با چراغ سبز خود خامنه‌ای روی کار آمد تا ایران را با بحران اقتصادی که توسط غرب و تحریم‌ها دست به گریبان بود نجات دهد، نه برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران. احمد شهید در گزارش‌های خود بعد از روی کار آمدن روحانی به موارد چون اعدام‌های بدون دادرسی عادلانه و آزار اذیت و ارعاب فعالان اجتماعی مانند اتحادیه های کارگری و اقلیت های قومی و مذهبی و دگر باشان جنسی و نقض حقوق زنان اشاره کرد. بله متاسفانه شاهد افزایش فشار بروی فعالان حقوق بشر و سیاسی در ایران هستیم به گونه ای که چندی پیش محمد جواد لاریجانی فعالان حقوق بشر و احمد شهید را به عنوان تروریست معرفی کرد با چنین ادعاهایی از سران جمهوری اسلامیآیا می‌توان به بهبود حقوق بشر در ایران امید وار بود؟

حسین خزاعی: رعب و وحشت دستاورد جمهوری اسلامی

hosein kh 181 x 290

 

وقتی صحبت از دستاوردهای رژیم جمهوری اسلامی می شود که این رژیم بعداز سی واندی سال چه دستاوردی داشته است جز افسوس و تاسف به چیز دیگری نمی رسیم . نظام اسلامی با تکرار اجرای مجازاتهای جانخراش اسلامی درملاء عام هدفی جز ایجاد و گسترش ترس و وحشت در جامعه را ندارد . حکومت اسلامی دراین سه دهه نشان داده است که سردمدار قوانین و روابط ضد بشری بوده است و تمامی ارکان حکومتی این نظام غیر انسانی و نا متمدنانه است .

بیش از سه دهه گذشته است /

نتیجه آن گورستانهای بی مرز ومحرومیت و زندان وشکنجه و دار و اعدام و ویرانه های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی وبی آبرویی بین المللی بوده است .اجرای قوانین مجازات اسلامی در ملاء عام در زمره سلاح هایی بوده اند که حکومت اسلامی برای دستیابی به خواسته ها و هدفهای گوناگون خود از آن ها استفاده کرده است . قدرت نمایی سیاسی با ایجاد رعب و وحشت تا به این وسیله قاطعیت خود را در اجرای قوانین واحکامی که تضمین کننده تداوم این حکومت است نشان دهد. بهره گیری از کار برد جنگ روانی و رعب و وحشت در جامعه به ویژه در رابطه با مخالفان و دگراندیشان از ابزارهای مورد استفاده این حکومت بوده است . انواع محرومیتهای اجتماعی، تبعید، زندان، شکنجه و اعدام چه در خفا وچه در ملاء عام با هدف تولید ترس و وحشت به کار گرفته شده است تا به مخالفان و دگراندیشان تفهیم کند که فکر درافتادن با چنین قدرتی را از سر بیرون کنند . اکنون که این مقاله را می نویسم شاهد مبارزه با این استبداد اسلامی هستم وباز داستان تکراری و دلخراش اعدام.

اعدام دختری به نام ریحانه که برای دفاع از خود در مقابل تجاوز مردی از جنس این رژیم محکوم به اعدام است . مسئله اعدام ریحانه یکی از مواردی است که با کمک فعالیت عظیم کمیته بین المللی علیه اعدام و سایر انسانهای آزادی خواه در سراسر جهان شکل مبارزاتی و هدفمند به خود گرفته اما بسیارند مواردی که در سکوت و خفا در رژیم اسلامی تنشان به چوبه دار سپرده می شود و کسی خبردار نمی شود.

این حکومت جلاد و ضد انسانی محکوم به رفتن است و وظیفه هر انسانی مبارزه با این دژخیمان است.

حسین خزاعی

 

فرشته نظام آبادی: زنان و حکومت توحش اسلامی ایران

Fereshteh

درفضای بسته و خفقان‌آور حکومت اسلامی زنانی هستند که با چنگ و دندان راه خود را باز میکنند. حرکت اجتماعی زنان در جامعه‌ای بسته که حق آزادی بیان وتجمع در آن محدود است، از حرکت اجتماعی دانشجویان یا کارگران و معلمان و دیگر گروه‌های صنفی دشوارتر است. جامعه ایران بر اساس برآورد دولت تا پایان سال ۹۱ حدود ۷۵ میلیون جمعیت داشته است که نیمی از این جمعیت زنان می‌باشند. زن، بعنوان انسان نقشی بس مهم در تحول شرایط خود و جامعه در جهان دارا است وزنان نقشهایی بسار مهم در بنیان‌های اجتماعی و فرهنگی ایفا می‌کنند. از محل کار گرفته تا خانواده ومدارس ودانشگاه‌ها. زن از یک طرف همسر است و از طرف دیگر مادر یعنی کار اساسی‌اش تربیت انسان وانسانیت است. اما زن در دیدگاه ولایت فقیه و در نظریه فقه حوزه، ضعیفه محسوب می‌شود و بدنی فریبنده دارد که این دیدگاه البته در زمان قبل از انقلاب نیز تا حدی رواج داشته است. همچنین امروزه نظام ولایت فقیه، زن را مظهر سکس می‌داند که البته باید در جامعه به صورت پوشیده باشد تا باعث گناه دیگر مردان نشود. این دید به زن باعث شده است که حکومت جمهوری اسلامی خود را شایسته تصمیم‌گیری برای زنان در همه جوانب بداند. با وجود اینکه نظام حاکم سعی فراوان دارد تا زنان ایران را از قبول مقام‌ها ومسئولیت‌های مهم سیاسی وقضایی و اقتصادی باز دارد اما از شرایط کنونی اینگونه بر می‌آید که زنان هیچ‌گاه سر تعظیم به این نظام ننگین فرود نمی‌آورند. در سال‌های اخیر بخشی از توان جنبش زنان به دلیل نظام حاکم، از ایران خارج شده‌اند اما نمی توان ونباید این قسمت از جنبش زنان را از دست رفته دانست و چه بسا می‌توان از آن بهره بسیار برده ودر سایه آزادی زنان در خارج از ایران در فعالیت‌های متشکل شرکت کرد.

فرشته نظام آبادی

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی