گفتگو با پناهندگان متحصن؛ما چیزی برای از دست دادن نداریم

 

گفت گو با نیما بازاللهی و سامان پور آمان از پناهندگان متحصن در مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد .

پناهندگان متحصن؛ ما پناهندگان چیزی برای از دست دادن نداریم و تا متحقق شدن خواسته هایمان همین جا به تحصن خود ادامه میدهیم
فدارسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحدترکیه
این گفتگو توسط حسام یوسفی از فعالین فدراسیون پناهندگان ایرانی واحد ترکیه صورت گرفته است.

 

https://soundcloud.com/hambastegi-turkey/8gkbnufayyll

 

 

 

تحصن ۲۷ پناهنده ایرانی مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد

دوشنبه  در تاریخ ۱۷/۳ ۲۰۱۴ در شهر آنکارا مقابل درب کمیساریای عالی پناهدگان،  27 تن از پناهدگان سیاسی کرد دست به تحصن زدند .

پناهندگان سیاسی کرد اعضای احزاب اپوزیسیون کردی مخالف با جمهوری اسلامی ایران  دست به تحصن زدند .این در حالی است که  حزب دمکرات کردستان ایران و نیز کومله زحمتشکان کردستان ایران، توسط کشورهای آمریکا – کانادا و استرالیا  در لیست سازمانهای مشکوک  تروریستی قرار گرفته اند  این موضوع از طرف نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به اطلاع پناهجویان و پناهندگان رسیده است . این امر باعث شده است تا پناهجویان عضو این احزاب در شرایط بسیار اسفباری بسر ببرند. پناهجویانی  که بعضا ۳ تا ۹ سال در انتظار تعیین کشور هستند به این دلیل بلاتکلیف به حال خود رها شده اند و از انتقال این پناهندگان به کشور سوم امتناع میشود  .

پناهندگان متحصن در بیان نامه ای اعلام کرده اند که این  احزاب  درطول  15 سال اخیر هیچ گونه فعالیت و حرکت مسلحانه ای نداشته اند. و گفته اند؛ که “ما پناهجویان سیاسی برای رسیدن به آزادی و دمکراسی در ایران با انجام فعالیت های صلح امیز در ایران جانمان در خطر افتاده است و به ناچار کشور ایران را ترک کرده ایم.”

همچنین امضا کنندگان این بیاننامه اعلام کرده اند که؛ “رویکرد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تبعیض آمیزبوده که کاملا مغایر با اصول و قوانین حقوق بشری می باشد.”

دوشنبه تاریخ ۱۷/۳ ۲۰۱۴ پناهندگان عضو احزاب مذکور طی مطرح کردن خواسته هایشان در مقابل درب کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد دست به تحصن زدند .

خواسته پناهندگان متحصن؛ “رفع تبعیض در روند معرفی و پذیرش به کشورهای پناهنده پذیر از جمله آمریکا – کانادا و استرالیا – انتقال هر چه سریعتر ۲۷تن از پناهندگان متحصن به کشور سوم و پیگیری احزاب مذکور در خصوص ادعای مطروحه از سوی کشورهای پناهنده پذیر است.”

در طی گفتگویی با نمیا باز اللهی  نماینده پناهندگان متحصن گفت: “ساعت ۱۳:۰۰ امروز به وقت محلی  با مسئولین کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد مذاکره  کرده ایم اما گفته اند که پروسه انتقال تا یک سال الی یک سال ونیم دیگر طول میکشد و تحصن شما بی فایده است ومحل را ترک کنید. “

همچنین نیما بازاللهی گفت: “ما از تمامی سازمانهای حقوق بشری و بشر دوستان میخواهیم که حامی ما متحصنین باشند چون تا احقاق خواسته هایم به تحصن خود ادامه میدهیم.”

فدراسیون سراسری پناهدگان ایرانی – واحد ترکیه ضمن حمایت از خواسته های به حق پناهندگان متحصن نیز وظیفه خود میداند که در کنار تمامی پناهجویان و پناهندگان ایرانی ساکن ترکیه بدون در نظر گرفتن جنسیت ، ملیت ، نژاد ومذهب  برای احقاق حقوق و خواسته هایشان مبارزه کند .

همچنین فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد ترکیه  از تمامی پناهجویان و پناهندگان میخواهد که از پناهندگان متحصن به شیوه های مختلف حمایت کنند .

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی – واحد ترکیه 

۲۰۱۴/۳/۱۷

 

 

کمکم کنید وقت زیادی ندارم

naeim

اسم من محمد حسین نعیم شیرازی پناهجوی اهل ایران هستم.

چهار سال پیش تحت تعقیب و پیگرد قانونی قرار گرفتم و بدلیل خطر جانی از ایران خارج شدم و به سوئد آمدم و از اداره مهاجرت این کشور درخواست پناهندگی کردم. با این حال مراجع پناهنده پذیری سوئد یکی پس از دیگری درخواست پناهندگی من را رد کردند و پرونده پناهندگی من را برای همیشه بستند. یک ماه پیش دستگیر شدم از آن موقع تا بحال در بازداشتگاه اداره مهاجرت در شهر Gävle در بازداشت بسر می برم.

روز جمعه ۲۱ مارس به من اعلام کردند روز سه شنبه ۲۵ مارس به ایران دیپورت می شوم. من از بازگشت به ایران وحشت دارم نگذارید من را تحویل جمهوری اسلامی بدهند چرا که از دست آنها فرار کرده ام. دلایل پناهندگی من سیاسی بوده و در مدت این چهار سال نیز در سوئد در بسیاری از جلسات و تظاهرات برعلیه رژیم ایران صورت گرفته است شرکت داشته ام. این فعالیت ها هم نمی تواند از چشم رژیم ایران دور بماند و من از این جهت از بازگشت به ایران وحشت دارم و اصلا نمی توانم به این موضوع فکر کنم.

 در این مدت هم در بازداشتگاه اداره مهاجرت با بسیاری از رسانه های فارسی زبان در سوئد مصاحبه کرده و در این رسانه ها نیز همین حرف ها را زده و تقاضای کمک کرده ام. برای مصاحبه با رادیوی سراسری سوئد بخش فارسی (پژواک) مصاحبه با رادیو همبستگی در استکهلم، رادیو امید ایران استکهلم، رادیو آوا استکهلم، رادیو همسفر استکهلم و رادیو همبستگی در گوتنبرگ. وحشت من از بازگشت به ایران بی دلیل نیست متاسفانه اداره مهاجرت و مراجع بالاتر هنوز که هنوز است چشمشان را بر این واقعیت بسته اند.

به همین خاطر از همه سازمان ها و نهاد های بشر دوست و مدافع حقوق پناهندگی و ایرانیان و مردم انسان دوست سوئد میخواهم از حق پناهندگی من دفاع کنند و به حکم بازداشت و دیپورت من اعتراض نمایند.از اداره مهاجرت سوئد می خواهم حکم اخراج من را متوقف کند و برمنای شرایط جدیدی که پیش آمده بار دیگر پرونده من را مورد بررسی مجدد قرار بدهند.

                                  ******

نعیم شیرازی در خطر دیپورت_ نامه سرگشاده به اداره مهاجرت سوئد

naeim

 

 

نامه سرگشاده به اداره مهاجرت سوئد

   UM 24024-10دادگاه مهاجرت           

Offentligt Biträde: Maria Ivicz

موضوع:  پرونده Naeem Mohammad Hosseein Shirazi

متقاضی پناهندگی در سوئد

Beteckning 11471061

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی لازم می  داند چند نکته را در مورد حکم اخراج نعیم محمد حسین شیرازی  به اداره مهاجرت و دادگاه مهاجرت این کشور یادآوری کند. طبق خبری که از طرف نعیم در بازداشتگاه شهر Gävle به فدراسیون رسیده قرار است روز دوشنبه ۲۴مارس وی را به ایران دیپورت کنند.

 

نعیم شیرازی متولد ۱۹۸۴از جمله جوانانی است که از سوی دستگاههای قضائی و امنیتی جمهوری اسلامی تحت پیگرد قانونی بوده و به همین دلیل صدور حکم اخراج برای نعیم باعث نگرانی شدید خانواده و بستگان وی و بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج از ایران شده است. فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی نیز به این موضوع به عنوان یک نگرانی واقعی نگاه می کند بدلیل اینکه شما دارید نعیم را به سیستم و نظامی بر میگردانید که وی از دست آنها فرار کرده است. بر اساس همین دلیل، فدراسیون از مراجع فوق در امور پناهنده پذیری سوئد می خواهد که در تصمیم خود مبنی بر بازگرداندن وی به ایران تجدید نظر کنند.

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی از نزدیک نعیم را می شناسد و با فعالیت های سیاسی اش بویژه از زمانی که ازکشور سوئد تقاضای پناهندگی کرده است آشنایی کامل دارد. نعیم در همین کشور سوئد علیه قانون و نظامی که در ایران حاکم است و زندگی میلیون ها جوان مثل وی را به تباهی کشانده است مبارزه کرده و رفتارهای فاشیستی و جنایت کارانه رژیم اسلامی در ایران را نقد و افشا کرده است.نعیم بارها در اعتراضات زیادی که در طول چهار سال گذشته در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در استکهلم برگزار شده شرکت فعال داشته است.مراجع پناهنده پذیری در کشور سوئد نباید نسبت به این نوع اعتراضات که متقاضیان پناهندگی علیه رژیم ایران انجام می دهند بی تفاوت باشند.چرا که پلیس امنیتی ایران از طریق اینترنت و به اشکال گونا گون فعالیت های افراد را زیر نظر دارد و آنها را مورد شناسائی قرار می دهد.

 

به اطلاع می رسانیم که نعیم در همین یک ماه گذشته در بازداشتگاه اداره مهاجرت با رادیوها و رسانه های زیادی در سوئد بویژه رسانه های فارسی زبان با اسم و مشخصات خود مصاحبه کرده و دلایل فرار خود را از ایران توضیح داده است.این مصاحبه ها به طور علنی به پرونده نعیم اضافه شده اند و اینها می تواند امکان ردیابی و شناسائی وی را برای پلیس امنیتی جمهوری اسلامی چندین برابر بیشتر کند و درعین حال این فعالیت ها می تواند مبنائی برای لغو حکم اخراج و بررسی مجدد این پرونده باشد. برای مثال مصاحبه با رادیوی سراسری سوئد پژواک بخش فارسی،مصاحبه با رادیو همبستگی در استکهلم، رادیو امید ایران استکهلم، رادیو آوا استکهلم، رادیو همسفر استکهلم و رادیو همبستگی در

 

گوتنبرگ.علاوه بر اینها نعیم در مطلبی که در سایت همبستگی منتشر کرده است از سازمان ها و نهاد های مدافع حقوق پناهندگی و ایرانیان و مردم سوئد خواسته است کمک کنند تا حکم اخراج وی متوقف شود.وی نوشته است من از بازگشت به ایران وحشت دارم به همین دلیل خواستار متوقف شدن حکم اخراجم به ایران هستم.  

 

  در این مورد هزاران نفر این مصاحبه ها را شنیده اند و نگران بازگرداندن نعیم به ایران هستند. در همین رابطه قرار است روز دوشنبه ۲۴ مارس ساعت ۱۵ شماری از ایرانیان در مقابل اداره مهاجرت در سولنا دست به اعتراض بزنند و خواستار متوقف کردن حکم اخراج نعیم شوند.فدراسیون این نامه را به طور علنی منتشر می کند تا بعنوان سندی در پرونده نعیم محمد حسین شیرازی و برخورد مراجع پناهنده پذیر سوئد ثبت شود.

 

بنا به توضیحات فوق در مورد این متقاضی پناهندگی، لازم است برطبق شرایط Sur Place  تحت حمایت بین المللی قرار گیرد و از حق اجازه اقامت در کشور سوئد برخوردار شود.

با احترام

عبدالله اسدی دبیر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

 

۲۲ مارس ۲۰۱۴

تظاهرات بر علیه راسیسم و جنایت نازیستها در مالمو یک جهان ، یک نژاد

روز یکشنبه نهم مارس  ساعت یک بامداد ، شش نفر از فعالین فمینیست و آنتی راسیست در یکی از خیابانهای مرکزی شهر مالمو واقع در جنوب سوئد، مورد تهاجم وحشیانه تعدادی از اعضای سازمان نازیستی “اس و پ” قرار گرفته و بعلت شدت جراحات وارده به بیمارستان شهر منتقل می شوند. “شوان شتک ” جوان فعال ایرانی که مدتها از طرف نازیستهای جنوب سوئد تهدید به مرگ شده ، هدف اصلی این حمله جنایتکارانه وطراحی شده بود . متاسفانه “شوان” که مورد ضربات مهلک چاقو و قمه  قرار گرفته هنوز پس از یکهفته در حالت اغماء بسر می برد.

 

بدنبال این جنایت ، تحرک گسترده ای در مالمو و شهرهای دیگر سوئد شروع شده است. کمپینی به نام “شوان زنده بمان” شکل گرفته است و در و دیوار از شعارهای شوان زنده بمان پر شده و برای روز یکشنبه ۱۶ مارس فراخوان تظاهرات داده شده است. تا کنون از دانمارک ، نروژ و بسیاری از شهرهای سوئد مردم آزادیخواه برای شرکت در این راهپیمائی اعلام آمادگی کرده اند.انجمن هواداران تیم فوتبال مالمو موسوم به “ام اف اف “قهرمان لیگ سوئد نیز اعلام نموده، بهمراه کلیه اعضاء و هوادارانش از استادیوم فوتبال تا مرکز شهر را با مارش ویژه بطرف محل تظاهرات اصلی

حرکت کرده و به این تجمع  خواهند پیوست. فضای اعتراضی چنان همه گیر است که حتی احزاب پارلمانی سوئد به اعضاء و هوادارانشان فراخوان شرکت فعال در این راهپیمائی را داده اند.

 

به یمن جنبش های عظیم برابری طلبانه وآزادیخواهانه در چهارگوشه جهان ، به یمن حضور گسترده جنبش نود و نه درصد در خیابان ها و هوشیاری جنبش میلیونی ” یک جهان ، یک نژاد” دریچه های تاریخ  بروی فاشیسم و نئونازسیم بسته ترمی گردد و تنها اتحاد و هوشیاری و اعتراض ما است که این را تضمین می کند .

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی  شما را فرا می خواند که وسیعا در این اعتراض شرکت کنید. صف اعتراض روز یکشنبه را باید هر چه قویترکرد وفاشیست ها را سر جای خود نشاند. دوش به دوش هزاران معترض دیگر به خیابان بیائید و فعالانه علیه راسیسم و نژاد پرستی قد علم کنید. این تظاهرات مال همه مااست و هرچه صفوف ما گسترده تر باشد جریانات فاشیست و ضد انسان را بیشتر توی سوراخ خواهد کرد.

همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی

۱۴ مارس ۲۰۱۴

 

 

82

 

16

1922518 279827128846547 390681142 n

 

 

فضل الله اسدی: سخنی با خامنه ای؛ دستگاه قضائی یا سلاخ خانه نظام جمهوری اسلامی!؟

fazel asadi

آقای خامنه ای ۳۵سال است که از عمرنظام فاشیستی جمهوری اسلامی می گذرد و براستی عجب بلای آسمانی بر ایران و مردم ایران نازل گردیده! در این مدت از هیچ ظلمی نسبت به مردم و اقلیت های مذهبی ، فعالین سیاسی وجنبش های ازادی خواهی دریغ نشده است، از رعب و وحشتی که ماموران امنیتی نظام شما با احظار وتهدید مردم درجامعه به وجودآوردند….تا قطع دست وپا و اعدامها که توسط دستگاه قضایی اجراء می شود.

 به راستی که نام سلاخ خانه بر این دستگاه قضائی برازنده است؟ طی چند روز گذشته خبر اعدام بیش از ۱۵ نفر از افراد جامعه در ایران سر تیتر خبرگزاری های حقوق بشری بود که این امر به موضوعی بسیار طبیعی در ایران تبدیل شده است و عجب خبر تکان دهنده ای! در یک روزجان ۱۵ نفررا گرفتند واقعا یک نوع ننگ است، این ننگ از دست هر نظامی بر نمی آید جز نظامهای دیکتاتور وآدمخواری چون نظام جمهوری اسلامی ایران ! اگر بخواهیم سیری در میان نظام های دیکتاتوری داشته باشیم براستی که بازنظام شما یک الگو به تمام معنا در خونریزی و خونخواری است.

 آقای خامنه ای افراد جامعه دستگیر می شوند آنقدر شکنجه میشوند تا به گناه نکرده اعتراف کنند! افراد دستگیر میشنود در شکنجه گاهای شما به بدترین شیوه های غیر انسانی انواع شکنجه های روحی و جسمی شده که تا سال ها آثار این توحش بر روح و روان و جسم این انسان های بی دفاع بر جای می ماند، متهمان را (با آتش سیگار بربدن آنها داغ گذاشته میشود، سر افراد را در مستراح پر شده از مدفوع فرو می کنند تا به گناه کرده و ناکرده اعتراف کند! )بعد احکامی که بر روی این اعترافات اعلام می گردد احکام شرعی  واعلام اجرای دین خدا را می گیرد! آخر این چگونه خدا و چگونه دینی است که شما آن خدا را عبادت، آن دین را اجراء می کنید که جز ریختن خون انسانها چیزی را نمی خواهد؟ این چگونه دینی است که به شما اجازه هرگونه رفتار را برای اعتراف کردن افراد قبول می کند؟ آیا این دین خدا است یا رفتاری خشونت آمیز به اسم دین خدا برای ماندن برسر حکومت؟

آقای خامنه ای بنده به عنوان یک ایرانی شما و دستگاه قضایی شما یا همان سلاخ خانه شما را از هنرمندان در هنر آدمکشی می دانم، باور کنید شما را هنرمند می دانم. چندین بار خانواده این زندانیان از نوشتن نامه تا تجمع در جلو کاخ شما و خواهش برای تجدید نظر در احکام عزیزان خود اقدام کردند، جواب شما چه بود؟ شما که خود را امیرالمومنین و نائب برحق خدا می دانید، شما که خود را عاشق ملت می دانید و دستبوسی خود را عشق دوطرفه بین ملت ومسئولین می دانید، چند بار برای گفتگو با این خانواده ها و یا جواب دادن به نامه این خانواده ها وبسیاری چون آنها تلاش کردید؟ تا به حال سیلی از نامه ها و رنجنامه زندانیان و خانواده آنها به طرف کاخ شما روان شده، چند بار رعفت شما شامل حال این افراد گردیده؟ آیا این یک هنر نیست یک هنرنمایی در زجر دادن ملت و آدمکشی نیست؟ آیا حکمها و طریقه گرفتن اعترافات را قبول دارید؟ اگر قبول دارید چرا اعلام نمی کنید اینگونه رفتار را قبول دارید و خود نیز بخاطر این همه بی کفایتی که باعث ویرانی ایران و به وجود آمدن این همه فساد شده به زیر بار آن شکنجه ها نمی روید؟ اگر قبول ندارید چرا ابراز ندامت نمی کنید و از این قدرت طلبی خود دست بر نمی دارید؟ این چه حکومتی است که ادعای اجراء عدالت خدایی ونوکری مردم را دارید ، اما حاضر به دل کندن و رها کردن این قدرت ونوکری نیستید؟

آقای خامنه ای اگر تمام این حکم های اجراء شده صحیح باشد، تمام اعترافات به راستی و بدون هیچ شکنجه ای گفته شده باشد، در این میان هیچکدام از آن افراد گناهکار نیستند! گناهکار واقعی شما وسران بی کفایت این نظام هستید؟ آقای خامنه ای اگر در جامعه اقتصاد رونق داشت، فضای اجتماعی جامعه برای تفریح و تخلیه هیجانات مردم باز بود، چرا باید انسانی دست به سرقت ویا فروش مواد مخدر بزند؟ چرا باید انسانی متعرض به ناموس دیگری گردد؟ حال اگر با واقعیت بنگرید می بینید، هیچکدام از افراد کشته شده تخصیر نداشتند جز سران نظام !سران نظام به جای رونق دادن به بازار اقتصاد، به راکد کردن اقتصاد کشور پرداختند، بجای باز کردن فضای اجتماعی جامعه با بسته کردن این فضا خفقان را به راه انداختند. چگونه انسانی وقتی درنهایت فقر و تنگنا قرار گرفته وکاری برای تهیه مخارج خود و خانواده خود ندارد میتواند زندگی کند؟ اگر به شما و آخوندهای شکم فراخ ومنبر نشین دستاربند شما باشد می گویید با دعا کردن تمام مشکلات حل می شود! اما 35سال است این همه دعا کرده اید چرا ایران را در پرتگاه نیستی قرار داده اید؟ 35سال است مردم را وادار کرده اید،خواسته های خود را بجای طلب کردن از نظام از امامزاده ها طلب کنند! خوب اگر امامزاده و خدا با دعا کردن کار خلق را، انجام می دهد، تشکیل دولت و نظام چه معنی دارد؟ شما چکار می کنید ؟ثروت ملت را بالا می کشید؟ اگر کار مردم را نظام باید راه بیندازد چرا تا این اندازه بی لیاقت و بی کفایتی در خود می بینید سکوت اختیار کرده وترک قدرت نمی کنید؟ تمام این احکام واین اعدام ها توسط سلاخ خانه نظام نه بخاطر اجرای عدالت بلکه برای ایجاد جو رعب و وحشت در دل ملت است! تا کسی سخنی به شکایت نگوید! اما این همه ظلم تاکی؟

در آخر مطلبم سخنی با همه احزاب درون مرزو برون مرز دارم. تاکی خنثی بودن وسکوت کردن؟ تاکی به اتحاد نرسیدن؟ تاکی امید به اصلاح واصلاح طلبی داشتن؟ تاکی جنگ شاه وشیخ علم کردن؟آیا این همه دعواهای سیاسی در این 35سال کاری از پیش برای مردم بُرد یا هرچه بود پیشرفت درعمر نظام داشت؟ امروز به اتحاد برسیم تا فردا پشیمان گذشته برباد رفته نشویم.

 

ای مفتی شهر ازتوبیدارتریم         با این همه مستی زتو هشیارتریم

 

توخون کسان نوشی وماخون رزان      انصاف بده کدام خونخوارتریم

 

فضل اله اسدی

 

 

 

الناز طهماسبی کندرودی: زن ها خیلی بد بختند در ایران

elnaz 277 x 360

سلام؛ این دفعه فقط اومدم بنالم. خیلی وقته که ذهنم مشغول این مسائل هست؛ فکر کنم چند سالی میشه!(حالا خودتون ببینید که چقدر من تحملش کردم!!) دوست دارم این حرفها رو بیرون بریزم و راحت شم. می خوام اینبار هم راجع به زنها (یا همان ضعیفه هایی که بعضی مردها می گویند) حرف بزنم. شاید بگید: “اَه…بازم شروع کرد”. اما این برای من مهمه که بالاخره حرفمو زدم. این چیزهایی رو که می خوام بگم از نزدیک به چشم خودم دیده ام و تو کتابا و مجله ها و این جور چیزها هم خونده ام.

تو ایران زن موجود بدبختیه. اگه چیزی گفت باید خیلی زود خفه بشه، تو کار مردها دخالت نکنه، تو لاک خودش باشه، ظرفها رو مرتب بشوره و غذاش به موقع حاضر باشه، از شوهرش اصلاً نخواد که تو کارای خونه کمکش کنه آخه حیوونی خسته س. این زن هستش که از صبح تا شب تو خونه می پلکه و هیچ کاری نمی کنه!خونه هم که اصلاً کاری نداری!

وقتی مَرده میاد خونه زنه باید بچه ها رو خیلی زود بخوابونه چون که آقا خسته س و حوصله شنیدن ونگ ونگ بچه ها رو نداره و می خواد استراحت کنه.

از این حرصم میگیره که زنها هم بی چون و چرا حرف مردها رو قبول می کنند.آخه تا کی؟تا کی زورگویی؟بسه دیگه.چرا وقتی برای خرید با دوستت و یا خواهرت می ری بیرون وقتی دم غروب برمی گردی باید هزارتا سؤال جواب بدی تا اینکه به غلط کردن بیفتی که ای کاش نمی رفتی.اما وقتی شوهره دیر وقت میاد خونه اصلاً نباید بپرسی که تا این وقت شب کجا بودی!

اینهایی که گفتم مربوط به خونواده می شد.اما تو جامعه…

تو جامعه هم زن حق نداره چیزی بگه.اگه جایی استخدام شد با وجود کارایی بهتر حقوقش باید از مردها کمتر باشه!تو سیاست که اصلاً نباید داخل بشه.اون چند تا زنی (که تعدادشون از انگشتان دست ممکنه کمتر شه اما بیشتر نمی شه)رو هم که برای کارهای سیاسی انتخاب کرده اند به خاطر بستن دهن بقیه زنها بود!

میگن زنها احساساتی هستند و نباید قاضی بشوند!!مثل اینکه فقط زنهای ایرانی احساساتی هستند و زنهای خارجی سنگدل هستند.بابا این حرفا چیه ؟جمعش کنید .چطور تو کشورای خارجی این همه زن قاضی وجود داره و همه هم رأیشون رو قبول دارن اما تو ایران،نه؟!! 

حالا می خواین هی راه برید و هندونه بذارین زیر بغل زنهای ایرونی که “ای بانوی شرقی تو با بقیه فرق می کنی تو تو دنیا تکی. تو پاکی، تو فرشته ای و …”!!!!!

من نمی گم که زن به مرد ارجحیت داره. من می خوام اینو بگم که زن از مرد چیزی کم نداره.

خسته شدم از بس شنیدم که میگن فلان رشته یا فلان شغل به درد دخترا نمی خوره،از پَسِش برنمیان،فقط پسرا حق انتخابشو دارند!

اصلاً اینا تا می بینن که زنها و دخترا در حال پیشرفت هستند و دارن از مردها و پسرها جلو می زنن زودی می خوان بزنن تو سرشون. دلیلشونم اینه که پسر پس فردا باید خرج یه خونواده رو بده پس ارجحیت با اونه،اما دختر چی؟اون بالاخره بایدبره خونه شوهر و کهنه بشوره و غذا بپزه! درس به چه دردش می خوره؟!!!

حالا از همه اینها بگذریم نوبت به مراسم بسیار بسیار زیبا و سنتی خواستگاری و ازدواج می رسه! اگه یه روزی دختر مرد رؤیاهاشو پیدا کرد اصلاً نباید پیشنهاد ازدواج از طرف اون باشه.زشته اگه دختر از پسر خواستگاری کنه!(براش حرف درمیارن که چه دختر جلف و سبکیه!!) اینقدر باید صبر کنه تا پسره بره خواستگاریش.حالا اومدیم که پسره ندونست که این دختر دوسِش داره و دختره هم از اینکه بره جلو و بگه که “دوسِت دارم” خجالت می کشه.من یکی که اینقدر از مراسم خواستگاری بدم میاد که حاضرم بمیرم ولی…

یعنی چی یه مشت آدم هی میان و می رن تا یه دختر رو ببینن بعد هم هزار تا عیب الکی روش میذارن آخر سر هم می فهمونن که خوششون نیومده!آخه مگه یه دختر عروسکه که باید اونو پشت ویترین مغازه بذاری تا بالاخره یه نفر بیاد و ازش خوشش بیاد و اونو بخره؟!وقتی من این سؤال رو از معلمم پرسیدم که چرا دختر نباید بره خواستگاری و پسر باید بیاد؟گفت:“این نشانه احترام به شخصیت دختر است.”می خوام صد سال سیاه این احترامو نذارن.

اگه بخوام همه حرفهای دلم رو بگم احتمالا یک دفتر صد برگ لازم میشه ، بقیش رو بعدا بهتون میگم…!!!

 الناز طهماسبی کندرودی

 

 

حسام حسامی: افزایش اعدامها در ایران و وعده روحانی در مورد زندانیان سیاسی

hesam hesami 230 x 338 172 x 253

حسن روحانی در یکی از مصاحبه ها ی قبل از انتخابات در جواب خبرنگاری که پرسید:  آیا اگر رییس جمهور شوید، زندانی سیاسی خواهیم داشت؟ چنین پاسخ داد: من نه تنها معتقدم که نباید زندانی سیاسی داشته باشیم! بلکه اعتقاد دارم که نباید زندانی داشته باشیم! حالا باید دید که آیا حسن روحانی تقیه کرده! یا اینکه جمله ای ۲ پهلو گفته و منظور روحانی این نبوده که زندانیان را آزاد میکند، بلکه منظور او این بوده که همه ی زندانیان را اعدام خواهد کرد! با توجه به روند اعدام ها در دولت روحانی به روشنی پیداست که تعداداعدام ها افرایش نیز یافته ، پس به طور قطع می توان گفت که حقوق بشر همچنان به صورت گسترده در ایران نقض می شود و انتظار مردم برای اصلاحات یا حداقل داشتن اعتدال، انتظاری بیهوده است و در حکومت اسلامی، اصلاحات و نرمش صورت نخواهد گرفت. در ماههای گذشته ،ایران شاهد اعدام صدها نفر بود، جرایم اعلام شده محکومین به اعدام از سوی مراجع قضایی شامل مواردی از قبیل: قاچاق مواد مخدر، تجاوز به عنف، سرقت … بود، با کمال تاسف و ناباوری در اسفند ماه جاری حکم اعدام دو جوان هم جنس گرا در شهر رشت اجرا گردید، حکم اعدام جوانی در مشهد از سوی مراجع قضایی تایید گردید، روح الله توانا به جرم سب النبی یا توهین به پیامبر و توهین به رهبر محکوم به اعدام گردیده، این حکم در حالی تایید گردید که روح الله توانا کوچکترین اقدامی نسبت به انتشار افکار خود نکرده و فقط به این دلیل مجرم است که از خود فیلمی بر روی کامپیوتر شخصی داشته به روشنی پیداست که دولت روحانی فشار را بر مردم بیشتر کرده، فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم ها از یک سو، اختلاس های میلیاردی و رانت خواری مسولین و تورم ناشی از آنها از سوی دیگر زندگی معیشتی مردم را به شدت سخت کرده و اعدام های روزانه و دستگیری و سرکوب مخالفان ، مجالی برای بیان خواسته های مدنی باقی نگذاشته

از بهمن ماه سال ۵۷ که حکومت آخوندی در ایران به قدرت رسید، اعدام ها در پشت بام مدرسه رفاه شروع شد و مخالفین حکومت اسلامی یک به یک و گروه گروه به جوخه اعدام و طناب دار سپرده شدند، در تمام آن روزها حسن روحانی از یاران و نزدیکان روح الله خمینی بود، و لقب امام را او به خمینی داد که مورد استقبال هم واقع شد، بیشترین کشتار و اعدام زندانیان نیز در سال ۶۷ و به دست خمینی انجام شد، شاید بتوان گفت که حسن روحانی در قامت شاگردی که قبای استاد از دنیا رفته اش را به تن کرده آمده تا ادامه دهنده ی راستین راه امام و استاد باشد.

 

 

فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی