انسان هوشمند خرافات دین را نمی پذیرد حدود هزاروچهارصد سال است که دین اسلام ظهورکرده است و بیشماری ازمردم جهان ازاین آئین پیروی میکنند. اگر به درستی تاریخ را ورق بزنیم درمی یابیم با توجه به شرایط آن روزگار و با حمله های گسترده به کشورهای دیگراز جمله ایران توانسته بسیاری ازملتها راتحت نفوذ خود درآورند و با تبلیغات بسیار آنان را وادار به اطاعت از این آئین نمایند ودرکشورهای عقب مانده که میزان سواد وآگاهی در سطح بسیار پایینی قراردارد پیروان این آئین درصد بالایی ازجمعیت کشورشان را شامل می شود و مروجان این آیین ازخرافات که گریبانگیراکثریت ساکنان این مناطق می باشد نهایت استفاده را کرده و آنرا آئین الهی یعنی دینی که ازطرف خداوند به صورت وحی توسط جبرئیل از آسمانها به حضرت محمد نازل شده است معرفی نموده اند. مسلمانان براین باور هستند که آیات قرآن طی بیست وسه سال تدریجا ازآسمان به زمین آمده و کتابی آسمانی است وبهمین جهت می باشد که آنرا مقدس میشمارند واین تقدس تا آنجا پیش رفته که مسلمانان با اشاره به یکی از آیات که میگوید ما این دین را تکمیل کردیم جستجوگرهیچ چیزدیگری درجهت پیشرفت نبوده و گامی به جلو نگذاشته اند. البته تا زمانی که ملیونها نفراین کتاب را مقدس میشمارند به نظرشان احترام می گذاریم اما این سبب نمی شود که انسان واقعیت ها را در نظر نگیرد و به اصل موضوع نیندیشد. بعد از قرنها تسلط دین در جوامع و در تاریکی ماندن و راه به جایی نبردن وعقل را تعطیل کردن؛ انسان هوشمند ازخواب بیدار شد ودست مابعدالطبیعه را از زندگی مردم کنارزد. شروع به نگاه زمینی کردن به مسئله دین نمود تا آنجا که دریافت انسان دراین جهان دارای حق وحقوقی است اما اگر به قرآن نگاه کنید می بینید انسان دارای هیچگونه حقی نیست وخداوند همه چیز او را گرفته است. مال او را، جان اورا خریده و به او بهشت فروخته است وحدود پانصد آیه در نفی مخالفین و تهدید آنان وقتل وغارت آنان آمده است. در این آیات آمده است که انسان، شخصی است خود فروخته که فقط دارای تکلیف است و از خود هیچگونه اراده ای ندارد و فقط وسیله فعالیت یافتن مشیت الهی است. انسان در قرآن و دیگر کتب دینی فقط تکلیف اجرا می کند و آینده اش هم این است که به طرف آخرت برود. اما انسان هوشمند این چیز ها را قبول نکرده و بعدها با مدون کردن قانون در موضوع حقوق بشر مشخص شد که انسان دارای حق است حق تشکیل دستجات و حق انتقاد و تمام حقوق انسانی که هیچکدام ازاهل دین به خصوص اسلام اجازه آن را به انسان نداده است چون این کتاب ها را دیگران نوشته اند و رونویسی از دیگر آئین هاست ودارای خطا های بسیار و به خاطر همین خطاها بود که علمای دین به روایات روی آوردند و درزمان حضرت محمد تعداد قرآنها بسیار بود که بعد از فوت ایشان عثمان قرآن ها راجمع آوری کرد و با حضور چند نفر شاهد یک قرآن را انتخاب و بقیه را سوزانیدند. اما مسلمین میگویند قرآن به همین صورتی که امروز دردست ماست از آسمانها آمده است. ولی قرآنی که چهل سال پیش در یمن کشف شده است این حقیقت راثابت می کند که قرآن کتابی زمینی است وآسمانی نیست اما انسان تعجب میکند ازاین همه آیات که از ابتدا تا انتها درباره قتل وغارت اموال مردم نوشته شده است. به راستی قرآن کتاب وحشت است همین که دراین کتاب غیر خودی را نفی می کند باعث این شده که فرقه های اسلامی هرکدام خودشان را خودی و بقیه راغیر خودی بنامند و با توجه به همین که آیات قرآن غیر خودی را کافرمی داند باعث جنگ های بسیار بین خود مسلمانان و کشتارخودشان شده است. اهمیت یک اثر در پیامد های اجتماعی آن است ببینید آیا یک جامعه مسلمان خوشبخت درجهان پیدا می شود؟ یک جامعه آزاد مسلمان وجود ندارد و اینکه که بخواهیم به خود بقبولانیم که اسلام آخرین و بالاترین و جامع ترین و کامل ترین دین است واسلام آخرین عقیده ای است که سعادت جامعه را تضمین می کند و رستگاری انسان در آن است خیال باطلی است که ره به جایی نمی برد.